سپیدار خبر
 

 

 پريشاني در زندگی,ريشه پريشاني زندگي ها

دلهاي ما ظرف است براي خواسته هاي خدا

 

در کتاب اصول کافي روايتي را امام باقر(عليه السلام)  از وجود نازنين پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله) نقل مي کنند که خداوند متعال مي فرمايد:


وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي وَ عَظَمَتِي وَ كِبْرِيَائِي وَ نُورِي وَ عُلُوِّي وَ ارْتِفَاعِ مَكَانِي لَا يُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَاهُ عَلَى هَوَايَ إِلَّا شَتَّتُّ عَلَيْهِ أَمْرَهُ وَ لَبَّسْتُ عَلَيْهِ دُنْيَاهُ وَ شَغَلْتُ قَلْبَهُ بِهَا وَ لَمْ أُؤْتِهِ مِنْهَا إِلَّا مَا قَدَّرْتُ لَهُ


به عزت و جلالم و عظمت و کبريايي و نور و علو برتري موقعيتم قسم، هرگز بنده اي  خواست خود را بر من مقدم نميکند مگر آنکه امورش را پريشان و دنيايش را بهم ريخته، وقلبش را به آن (دنيا) مشغول کرده و از دنيا به او نمي رسانم مگر آنچه برايش مقدر کرده .


در ادامه خداوند مي فرمايد:
 وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي وَ عَظَمَتِي وَ نُورِي وَ عُلُوِّي وَ ارْتِفَاعِ مَكَانِي لَا يُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَايَ عَلَى هَوَاهُ إِلَّا اسْتَحْفَظْتُهُ مَلَائِكَتِي وَ كَفَّلْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ رِزْقَهُ وَ كُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ كُلِّ تَاجِرٍ وَ أَتَتْهُ الدُّنْيَا وَ هِيَ رَاغِمَةٌ.


به عزت و جلالم و عظمت و کبريايي و نور وعلو برتري مقامم سوگند،هيچ بنده اي خواست من را برخواست خود مقدم نمي کند مگر اينکه ملائکه ام او را محافظت مي کنند و آسمان ها و زمين را کفيل رزقش قرار مي دهم و براي او برتر از تجارت هر تاجري خواهم بود و دنيا در عين تواضع بسوي او مي رود.[1]


خداي سبحان در اين بيان چندين قسم را بيان فرمود در حاليکه «وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَديثاً و كيست كه از خداوند، راستگوتر باشد؟» [نساء87]


يعني گفتار خداوند بدون اين قسم ها هم قابل قبول مي باشند اما اهميت مطلب به قدري است که خداي سبحان شش،هفت قسم را براي تاکيد مطلب آورند.


اما اينکه بنده خواسته هاي خود را بر خواست خدا مقدم مي دارد حال آنکه قرآن مي فرمايد:


وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَليماً حَكيماً 
و شما هيچ چيز را نمى ‏خواهيد مگر اينكه خدا بخواهد، خداوند دانا و حكيم بوده و هست. [انسان30]


اشکال: بابيان اين آيه چطور مي شود خواسته ي انسان مقدم بر خواسته ي خدا باشد درحاليکه زير مجموعه آن است؟


 جواب: مقدم شدن خواست انسان بدين معناست که انسان با اختياري که خداي متعال به او داده کاري را انجام مي دهد که مورد رضايت الهي نيست نه اينکه خارج از مشيت الهي بتواند کاري را انجام بدهد.


مرحوم علامه طباطبايي مي فرمايد: اگر خدا بخواهد عملى از بنده سر بزند نخست در او مشيت و خواست ايجاد مى‏ كند، پس مشيت خدا به مشيت عبد تعلق مى‏ گيرد نه به فعل عبد. و به عبارت ديگر مستقلا و بدون واسطه به مشيت عبد تعلق مى‏ گيرد و با واسطه به فعل او تعلق مى‏ گيرد، پس تاثير مشيت خدا طورى نيست كه مستلزم جبر در بنده بشود، و چنان هم نيست كه بنده در اراده خود مستقل باشد و هر كارى خواست بكند هر چند كه خدا نخواسته باشد. پس فعل بنده اختيارى است، چون مستند به اختيار و اراده خود او است.[2]


به هر صورت انساني که خواسته هاي الهي را پشت پا ميزند بايد متوقع نتايج آنهم باشد نتايجي را که خداوند در همان حديث بيان فرموده (پريشاني امور، دنياي بهم ريخته، قلب مشغول به دنيا و رسيدن به دنياي محدود)

«وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قيلا  و كيست كه در گفتار و وعده‏ هايش، از خدا صادقتر باشد؟! » [نساء122] خدايي که در اينجا هفت قسم ياد کرد.

حال کمي عاقلانه بيانديشيم!
رسيدن به تمامي عوالم و لذائذ آنها آنقدر مي ارزند که انسان براي بدست آوردن آن، زندگيي با چنين ثمراتي را براي خود رقم بزند؟


اگر دنيا و مافيها اين ارزش را داشت که براي بدست آوردن آن خواسته هاي الهي ناديده گرفته شود انبياء و اولياء که عاقل ترين مردم اند يقينا چنين روشي را پيش ميگرفتند و اگر شنيده نشد که پيامبر يا امامي طبق ميل خود عمل کند معلوم ميشود که رسيدن به تمام لذت ها به قيمت نارضايتي خداي سبحان نمي ارزد.


چنانکه از وجود حضرت حجت (عجل الله تعالي فرجه) خلاف اين مطلب روايت شده است، ايشان مي فرمايند:


«قُلُوبُنَا أَوْعِيَةٌ لِمَشِيَّةِ اللَّهِ فَإِذَا شَاءَ شِئْنَا وَ اللَّهُ يَقُولُ وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ
دلهاي ما ظرف است براي خواسته هاي خداوند و خداوند ميفرمايد شما نميخواهيد مگر آنکه خدا بخواهد.[3]

ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ  ـ ـ ـ ـ ـ
پي نوشت
[1]الكافي (ط - الإسلامية) / ج‏2 / 335 / باب اتباع الهوى .....  ص : 335
[2]تفسير الميزان ذيل آيه شريفه
[3]الغيبة (للطوسي)/ كتاب الغيبة للحجة / النص / 247 / 2 - فصل الكلام في ولادة صاحب الزمان و إثباتها بالدليل و الأخبار
 

محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


 

 

 

من اصلا نمی فهمم كه چرا باید قرآن به عربی خوانده شود؟ بله خداوند متعال  فرموده است كه قرآن را به عربی فرستادیم تا در آن بیاندیشید اما آیا اگر قرآن را فارسی بخوانیم نمی توانیم در آن بیاندیشیم؟
خواندن قرآن به زبان فارسی هم به این معنا كه انسان ترجمه آن را بخواند نه تنها اشكال ندارد بلكه چه بسا در مواردی نیز ترجیح دارد. اینكه انسان معنای آیات قرآن را بخوبی درک كند تا بتواند هر چه بهتر و بیشتر از آن برای بهتر زیستن بهره گیرد بسیار شایسته و ارزشمند است.
اصولا هدف اساسی نزول آیات برای همین است و اگر به قرائت قرآن نیز تاكید شده برای رسیدن به فهم آیات قرآن و به كار گیری آن در زندگی است. قرآن برای آن نازل نشده كه در كنج خانه ها گذاشته شده یا صرفا از رو خوانده شود. بلكه قرآن كتاب هدایت و برنامه زندگی سالم و خوشبخت است و این هدف زمانی محقق می شود كه انسان معنا و حتی تفسیر آیات را درك نماید.
بنابر این خواندن آن به همان لفظ عربی كه نازل شده مانع از خواندن ترجمه آن و فهم و تدبر در آیات آن نیست.
حتی برخی گفته اند كه برای فهم بهتر آیات بهتر است كه انسان زبان عربی و یا قواعد آن را یاد گیرد. در هر حال این آیات به زبان عربی نازل شده و خداوند فرموده است برای تدبر در آیات آن را به زبان عربی نازل كردیم.(یوسف /آیه2)
اینكه توصیه به قرائت الفاظ قرآن به صورتی عربی شده می تواند دلائل مختلفی داشته باشد.
 دلایل و امتیاز تلاوت قرآن به زبان عربی
اصرار بر تلاوت قرآن به زبان عربى، دلایل و حكمت‏هاى گوناگونى دارد؛ از جمله:
 1. ایجاد زبانى مشترك در میان همه پیروان و فراهم سازى نوعى وحدت و پیوند جهانى، باعث تأكید بر قرائت و حفظ زبان عربى شده است.
 2. روح و محتواى هر پیام و سخنى، در قالب زبان خاص خود، عمیق‏تر درك مى‏گردد تا زمانى كه به زبان‏هاى دیگر برگردانده شود و قرآن - كه داراى مضامین بسیار بلند و عالى هرگز قابل ترجمه دقیق و كامل به هیچ زبانى نیست.
همه ترجمه‏هاى قرآن، براى رسیدن به معارف بلند و درك زیبایى متن اصلى نارسا است. كافى است اندكى در مباحث مربوط به زبان‏شناسى، فن ترجمه و تئورى‏هاى مربوط به آن مطالعه كنید؛ آن گاه خواهید یافت كه فرق بین قرآن و ترجمه‏هایش، همان فرق بین كتاب الهى و بشرى است.
 3. قرآن علاوه بر محتواى مطالب، از لطافت ویژه و نكات ادبى برخوردار است كه خود، بخشى از اعجاز قرآن است و در قالب هیچ ترجمه‏اى بیان شدنى نیست. براى آگاهى بیشتر ر.ك: مجله بینات و مجله مترجم (ویژه نامه قرآن).
 4. تشویق و ترغیب بر استفاده از همان الفاظى كه جبرئیل بر پیامبر اكرم‏صلى الله علیه وآله نازل فرموده، یكى از شیوه‏هاى حفظ قرآن از تحریف است.
وقتى مطلبى نزد همگان با یك قرائت معیّن ثابت شود، تحریف آن مشخص خواهد شد و لذا در تاریخ اسلام، وقایعى نقل شده كه مسلمین حتى نسبت به جابه جایى یا حذف یك «واو»، حساسیت نشان داده‏اند. بنا بر آنچه گفته شد، تلاش و همت ما، باید بر آن باشد كه تلاوت قرآن را به زبان عربى پیگیرى كنیم و هر چه بیشتر با ترجمه آن آشنا شویم. حتى اگر كمتر بخوانیم؛ اما با توجّه به معنا و ترجمه تلاوت كنیم، بهره ما بیشتر خواهد بود و رفته رفته تسلّط ما بیشتر خواهد شد.
زبان عربی بنا به آنچه در روایات آمده است برترین و بهترین زبانها است، و همین که زبان وحی خداوند است و تنها کتاب معجز الهی که الفاظ آن دارای اعجاز است، به این زبان نازل شده در برتر بودن آن کافی است، حتی بنا به آنچه در روایتی آمده است وحی از جانب خداوند برای تمامی انبیاء به زبان عربی نازل می شود و برای پیامبران به زبان قومشان ترجمه می شود. (بحار 11 و 42) در روایت مشابهی آمده است: خداوند نازل نکرد کتابی و نه وحیی را مگر به زبان عربی و در گوش انبیا به زبان قوم آنان قرار می گرفت ولی در گوش پیامبر به زبان عربی قرار می گرفت.

بنابراین قطعا انتخاب این زبان به عنوان زبان وحی خداوند، دلالت بر برتری و جامعیت این زبان نسبت به دیگر زبانها دارد. (بحار 16 و 134)در روایت دیگری زبان عربی به عنوان زبان اهل بهشت معرفی شده است. (بحار 8 و 286) هم چنین از امیر المومنان (علیه السلام) در خطبه ای که در مورد انتقال نور پیامبر در اصلاب آباء طاهرین آن حضرت است، خطاب به خداوند این گونه آمده است ... سپس آن نور را اختصاص دادی به اسماعیل و نه دیگر فرزندان ابرهیم و زبان او را (اسماعیل) به عربی گشودی که آن را بر دیگر زبان ها برتری دادی ... (بحار 25 و 29)
راغب اصفهانی در مفردات می گوید: «العربی الفصیح من الکلام؛ عربی سخن فصیح و آشکار را می گویند». بنابراین عربی بودن صرف نظر از کیفیت زبان به معنی فصاحت و بلاغت است. بنابراین زیباست چون آشکار و رسا است. به علاوه زبان عربی از کامل ترین زبان ها، و از پربارترین و غنی ترین ادبیات، مایه می گیرد.
ظرفیتی که در زبان عربی است که در عین کوتاهی لفظ معانی زیادی را تحمل می کند در سایر زبان ها نیست. عربی زبانی است که در الفاظ آن ظرفیت نمایش معانی گسترده و پر دامنه ای هست. یکی از وجود اعجاز قرآن اعجاز لفظی است که از لطافت ها و نکات ادبی عجیبی برخوردارست و در قالب هیچ ترجمه و زبانی بیان شدنی نیست.
منبع: اسک قرآن
سایت پرسمان



محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


 

 

 

من اصلا نمی فهمم كه چرا باید قرآن به عربی خوانده شود؟ بله خداوند متعال  فرموده است كه قرآن را به عربی فرستادیم تا در آن بیاندیشید اما آیا اگر قرآن را فارسی بخوانیم نمی توانیم در آن بیاندیشیم؟
خواندن قرآن به زبان فارسی هم به این معنا كه انسان ترجمه آن را بخواند نه تنها اشكال ندارد بلكه چه بسا در مواردی نیز ترجیح دارد. اینكه انسان معنای آیات قرآن را بخوبی درک كند تا بتواند هر چه بهتر و بیشتر از آن برای بهتر زیستن بهره گیرد بسیار شایسته و ارزشمند است.
اصولا هدف اساسی نزول آیات برای همین است و اگر به قرائت قرآن نیز تاكید شده برای رسیدن به فهم آیات قرآن و به كار گیری آن در زندگی است. قرآن برای آن نازل نشده كه در كنج خانه ها گذاشته شده یا صرفا از رو خوانده شود. بلكه قرآن كتاب هدایت و برنامه زندگی سالم و خوشبخت است و این هدف زمانی محقق می شود كه انسان معنا و حتی تفسیر آیات را درك نماید.
بنابر این خواندن آن به همان لفظ عربی كه نازل شده مانع از خواندن ترجمه آن و فهم و تدبر در آیات آن نیست.
حتی برخی گفته اند كه برای فهم بهتر آیات بهتر است كه انسان زبان عربی و یا قواعد آن را یاد گیرد. در هر حال این آیات به زبان عربی نازل شده و خداوند فرموده است برای تدبر در آیات آن را به زبان عربی نازل كردیم.(یوسف /آیه2)
اینكه توصیه به قرائت الفاظ قرآن به صورتی عربی شده می تواند دلائل مختلفی داشته باشد.
 دلایل و امتیاز تلاوت قرآن به زبان عربی
اصرار بر تلاوت قرآن به زبان عربى، دلایل و حكمت‏هاى گوناگونى دارد؛ از جمله:
 1. ایجاد زبانى مشترك در میان همه پیروان و فراهم سازى نوعى وحدت و پیوند جهانى، باعث تأكید بر قرائت و حفظ زبان عربى شده است.
 2. روح و محتواى هر پیام و سخنى، در قالب زبان خاص خود، عمیق‏تر درك مى‏گردد تا زمانى كه به زبان‏هاى دیگر برگردانده شود و قرآن - كه داراى مضامین بسیار بلند و عالى هرگز قابل ترجمه دقیق و كامل به هیچ زبانى نیست.
همه ترجمه‏هاى قرآن، براى رسیدن به معارف بلند و درك زیبایى متن اصلى نارسا است. كافى است اندكى در مباحث مربوط به زبان‏شناسى، فن ترجمه و تئورى‏هاى مربوط به آن مطالعه كنید؛ آن گاه خواهید یافت كه فرق بین قرآن و ترجمه‏هایش، همان فرق بین كتاب الهى و بشرى است.
 3. قرآن علاوه بر محتواى مطالب، از لطافت ویژه و نكات ادبى برخوردار است كه خود، بخشى از اعجاز قرآن است و در قالب هیچ ترجمه‏اى بیان شدنى نیست. براى آگاهى بیشتر ر.ك: مجله بینات و مجله مترجم (ویژه نامه قرآن).
 4. تشویق و ترغیب بر استفاده از همان الفاظى كه جبرئیل بر پیامبر اكرم‏صلى الله علیه وآله نازل فرموده، یكى از شیوه‏هاى حفظ قرآن از تحریف است.
وقتى مطلبى نزد همگان با یك قرائت معیّن ثابت شود، تحریف آن مشخص خواهد شد و لذا در تاریخ اسلام، وقایعى نقل شده كه مسلمین حتى نسبت به جابه جایى یا حذف یك «واو»، حساسیت نشان داده‏اند. بنا بر آنچه گفته شد، تلاش و همت ما، باید بر آن باشد كه تلاوت قرآن را به زبان عربى پیگیرى كنیم و هر چه بیشتر با ترجمه آن آشنا شویم. حتى اگر كمتر بخوانیم؛ اما با توجّه به معنا و ترجمه تلاوت كنیم، بهره ما بیشتر خواهد بود و رفته رفته تسلّط ما بیشتر خواهد شد.
زبان عربی بنا به آنچه در روایات آمده است برترین و بهترین زبانها است، و همین که زبان وحی خداوند است و تنها کتاب معجز الهی که الفاظ آن دارای اعجاز است، به این زبان نازل شده در برتر بودن آن کافی است، حتی بنا به آنچه در روایتی آمده است وحی از جانب خداوند برای تمامی انبیاء به زبان عربی نازل می شود و برای پیامبران به زبان قومشان ترجمه می شود. (بحار 11 و 42) در روایت مشابهی آمده است: خداوند نازل نکرد کتابی و نه وحیی را مگر به زبان عربی و در گوش انبیا به زبان قوم آنان قرار می گرفت ولی در گوش پیامبر به زبان عربی قرار می گرفت.

بنابراین قطعا انتخاب این زبان به عنوان زبان وحی خداوند، دلالت بر برتری و جامعیت این زبان نسبت به دیگر زبانها دارد. (بحار 16 و 134)در روایت دیگری زبان عربی به عنوان زبان اهل بهشت معرفی شده است. (بحار 8 و 286) هم چنین از امیر المومنان (علیه السلام) در خطبه ای که در مورد انتقال نور پیامبر در اصلاب آباء طاهرین آن حضرت است، خطاب به خداوند این گونه آمده است ... سپس آن نور را اختصاص دادی به اسماعیل و نه دیگر فرزندان ابرهیم و زبان او را (اسماعیل) به عربی گشودی که آن را بر دیگر زبان ها برتری دادی ... (بحار 25 و 29)
راغب اصفهانی در مفردات می گوید: «العربی الفصیح من الکلام؛ عربی سخن فصیح و آشکار را می گویند». بنابراین عربی بودن صرف نظر از کیفیت زبان به معنی فصاحت و بلاغت است. بنابراین زیباست چون آشکار و رسا است. به علاوه زبان عربی از کامل ترین زبان ها، و از پربارترین و غنی ترین ادبیات، مایه می گیرد.
ظرفیتی که در زبان عربی است که در عین کوتاهی لفظ معانی زیادی را تحمل می کند در سایر زبان ها نیست. عربی زبانی است که در الفاظ آن ظرفیت نمایش معانی گسترده و پر دامنه ای هست. یکی از وجود اعجاز قرآن اعجاز لفظی است که از لطافت ها و نکات ادبی عجیبی برخوردارست و در قالب هیچ ترجمه و زبانی بیان شدنی نیست.
منبع: اسک قرآن
سایت پرسمان



محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


 


 

 

ختم قرآن,معنای قرآن,معنی قرآن

قرآن پدیده ایست که تلاوت آن مایه اجر و ثواب است

 

هر یک از این چهار برخورد به گونه ای خاص به سراغ قرآن رفته اند و هر کدام با قرآن شناسی مخصوص به خود، نظامی خاص را برای «ارتباط با قرآن» و «استفاده» از آن پیشنهاد کرده اند که عبارتند از: الف) اصالت کمیت ب) اصالت کیفیت ج) کمیت گرایی د) کیفیت گرایی.


الف) اصالت کمیت:
در این دیدگاه، قرآن پدیده ایست که تلاوت آن مایه اجر و ثواب است و اساساً برای این نازل شده است که افراد آن را بخوانند و به «ثواب و اجر» قرائت قرآن نایل شوند.


در این دیدگاه، راه ارتباط با قرآن، قرائت آن می باشد و تنها حاصل آن، اجر و ثواب مترتب بر آن است. کسی که با این دیدگاه به سراغ قرآن می رود، انتظاری جز کسب ثواب ندارد و تصوّری غیر از این که قرآن خواندن، مستحب مؤکّد و موجب اجر «کثیر» است، در ذهن او نیست؛ بنابراین کاملاً طبیعی است که در این دیدگاه خواندن زیاد قرآن مورد تشویق است و هر چه بیشتر بتوان قرآن خواند، بیشتر از آن استفاده شده است و ختم قرآن نیز کمال مطلوب شمرده می شود.


این دیدگاه با نزول وحی شکل گرفته است و در عهد نبوی نیز ملاحظه می شود که عده ای از صحابه، خواندن زیاد قرآن را کمال مطلوب می انگارند و به گونه ای جدّی اصرار می کنند که حتی در کمتر از هفت یا سه روز، قرآن را ختم کنند که با برخورد جدی پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله) مواجه می گردند. (ک. علوم القرآن عند المفسرین. ج2، ص 326، 327، 330، 331)


ب) اصالت کیفیت:
این دیدگاه نقطه مقابل دیدگاه اصالت کمیت است. در این دیدگاه، خواندن زیاد قرآن امری ممدوح و نیک تلقّی نمی شود و هیچ تشویقی در جهت تلاوت حجم زیادی از قرآن و یا ختم قرآن صورت نمی گیرد.

این دیدگاه با نزول وحی شکل گرفته است و در عهد نبوی نیز ملاحظه می شود که عده ای از صحابه، خواندن زیاد قرآن را کمال مطلوب می انگارند و به گونه ای جدّی اصرار می کنند که حتی در کمتر از هفت یا سه روز، قرآن را ختم کنند که با برخورد جدی پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله) مواجه می گردند

در این دیدگاه، قرآن «جلوه خدا» ست که یک آیه نیز، مظهر کامل این تجلّی است و می توان در آیینه تنها یک آیه، جمال دوست را دید و کمال رب را کشف و شهود کرد.


این دیدگاه با دیده تحقیر و نقد، به دیدگاه پیشین می نگرد و هیچ گاه توصیه نمی کند که زیاد قرآن بخوانید و این تصور را که قرآن برای نیل به ثواب نازل شده است، تصوری قشری می شمارد و انتظاری جز ثواب، از تلاوت قرآن نداشتن را نگرشی کودکانه و جاهلانه می پندارد.


آنچه در این دیدگاه قابل توجه است، این است که: «کمیتش ابداً و اساساً اهمیت ندارد و برای ارتباط با قرآن حتی می توان روزها و هفته ها و ماهها، تنها و تنها به یک آیه اکتفا کرده و یا تنها یک سوره را برگزید و آن را خواند و بدین وسیله به جلوات الهی و عالم غیب متصل گردید و از آن بهره برد.


در این دیدگاه، مهم نیست که کسی، هیچ گاه قرآن را ختم نکند و یا تنها با معدودی آیات آشنا باشد و به همین آیات اکتفا کند؛ بلکه این مهم است که بتوان به بطون آیات رسید؛ بنابراین در این دیدگاه هیچ تشویق و توصیه ای بر یادگیری آیات بیشتر و انس با تعداد بیشتر آیات، نمی توان یافت. این دیدگاه را می توان در آرا و افکار برخی متصوفه و عرفا مشاهده کرد.


ج) کمّیت گرایی:
این برخورد، رایج تر از بقیه برخوردها و دیدگاههاست. در این دیدگاه، کیفیت نیز، امری مهم و معتنابه (قابل اعتنا) شمرده می شود و در استفاده از قرآن و ارتباط با کلام اللّه مورد توجه و توصیه است؛ ولی همه این توجه ها و توصیه ها در مرحله تئوری و نظری باقی می ماند و در مرحله عمل آنچه که «فدا» می شود و عملاً بدان توجهی نمی شود «مسأله کیفیت» است.


د) کیفیت گرایی:
این دیدگاه و برخورد، تنها در مکتب اهل بیت (علیهم السلام) مشاهده می شود و می توان همه دیدگاهها و برخوردهای سه گانه پیش را انشعاب و انحرافی از این مکتب اصلی، که «صراط مستقیم» است، دانست. روشها و شیوه هایی که در تعلیم و تلاوت قرآن توسط این مکتب ارائه می شود، به گونه ای است که در آن، هم کمیت و هم کیفیت لحاظ شده است و از افراط و تفریط در کمیت و کیفیت خبری نیست؛ ولی آنچه مهم تر است و گرایش روشها و اسوه های این مکتب به سمت و سوی آن است، «گرایش به کیفیت» است، نه کمیت.


به عبارت دیگر؛ در مکتب اهل بیت (علیهم السلام) کمیت نیز، جایگاهی بس مهم دارد و بدان توصیه و تشویق هم می گردد، ولی همیشه این «کیفیت» است که «محور» آن روشها، اسلوبها و اسوه ها و توصیه هاست و «کمیت» تا آنجا مورد توصیه و توجه است که «کیفیت» نیز موجود باشد و اگر قرار است که یکی از کمیت و کیفیت فدا شود؛ این «کمیت» است که فدای «کیفیت»می گردد.


توجّه به كیفیّت، بیش از كمیّت
 هر چند كه زیاد قرآن خواندن و ختم قرآن، یك فضیلت است و پیشوایان دین، چنین می كرده اند؛ چنانچه برخی آثار قرائت را كه در روایات بدان ها اشاره شده، ذكر می كنیم:


1. خداوند، به قرائت كننده قرآن پاداش عظیمی خواهد داد:
پیامبراكرم (صلی الله و علیه و آله)  فرمود: "هر كس برای رضای خدا و آگاهی عمیق در دین، قرآن بخواند، ثواب ملائكه و انبیا و رسولان را خواهد داشت ."؛(وسایل الشیعة ، حرّ عاملی ، ج6، ص 184، مؤسسه آل البیت .)


2. بالا رفتن مقام و درجه قاری در بهشت:
حفص گوید: از امام كاظم (علیه السلام)  شنیدم كه می فرمود: درجات بهشت به اندازه آیات قرآن است. به قاری گفته می شود: بخوان و (در مراتب بهشت ) بالا برو. سپس می خواند و مقامش بالا می رود؛ (وسائل الشیعة ، همان ، ص 187.)


3. طولانی شدن عمر بینایی:
امام صادق (علیه السلام)  فرمود: هركس قرآن را از رو (با نگریستن بر آیات )، بخواند، از بینایی اش برای مدت طولانی لذت خواهد برد؛ (بحارالأنوار، علامه مجلسی ؛، ج 89، ص 202، داراحیاء التراث)


4. نورانی شدن خانه:
پیامبراكرم (صلی الله و علیه و آله)  فرمود: "خانه هایتان را با تلاوت قرآن نورانی كنید...."؛(بحارالأنوار، علامه مجلسی؛، ج 89، ص 200، داراحیاء التراث .)


5. زیاد شدن بركت خانه:
در این دیدگاه، مهم نیست که کسی، هیچ گاه قرآن را ختم نکند و یا تنها با معدودی آیات آشنا باشد و به همین آیات اکتفا کند؛ بلکه این مهم است که بتوان به بطون آیات رسید؛ بنابراین در این دیدگاه هیچ تشویق و توصیه ای بر یادگیری آیات بیشتر و انس با تعداد بیشتر آیات، نمی توان یافت. این دیدگاه را می توان در آرا و افکار برخی متصوفه و عرفا مشاهده کرد

امام صادق (علیه السلام)  از امیر مؤمنان علی(علیه السلام)  چنین نقل می كند: "خانه ای كه در آن قرآن تلاوت و یادی از خدا شود، بركتش زیاد شده، ملائكه در آن جا حاضر می شوند و شیاطین را دور می كنند...."؛(كافی ، همان ، ص575.)


همه ی این حرف ها درست و به جای خود اما، از طرف دیگر از آداب باطنی تلاوت قرآن است كه به كیفیّت، بیش از كمیّت توجّه شود. «چگونه خواندن»، مهم تر از «چه قدر خواندن» است. ائمّه در عین آن كه كثرت تلاوت داشتند، تدبّر در آیات هم داشتند و قرآن با دل و جانشان همنوا و عجین می شد.


حضرت علی (علیه السلام) توصیه كرده است كه: قرآن را روشن و استوار بخوانید و با ضربه های اثرگذار قرآن، بر دلهای سنگی و قساوت گرفته خویش بكوبید، باشد كه تكان بخورد و اثر پذیرد و همه فكر و همّت شما این نباشد كه به آخر سوره برسید: «وَلكِنِ اقْرَعُوا بِهِ قُلُوبَكُمُ الْقاسیَّةَ وَلایَكُنْ هَمُّ أحَدِكُمْ آخِرَالسُّورَةَ». ( كافی، ج 2، ص 99)


متاسفانه گاهی از سر بی حوصلگی قرآن تلاوت می کنیم و دائم به شماره آیات نگاه می کنیم که کی به انتهای سوره می رسیم و فقط همّ و تلاشمان بر این است که سوره به اتمام برسد و یا در جزء خوانی، جزء به اتمام برسد و هیچ توجهی به مفهوم و باطن آیات نداریم و این آفت بزرگی در تلاوت قرآن می باشد.


اسلام از مسلمانان، اعمال زیاد نخواسته است، بلکه اعمال خالص خواسته، عمل به اندازه توان خواسته است؛ لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها.(286 سوره بقره) بدین جهت در روز قیامت، گاهی کوهی از اعمال را در ترازوی سنجش اعمال می نهند، ولی هیچ وزنی ندارد.


ارزش هر عملی به کیفیت بیشتر و بهتر آن است، مثلاً در همین نماز که رکعات آن مشخص شده است حضور قلب و کیفیت آن نیز مورد تأکید است.


هرگاه ذکر و یا تلاوت قرآن با فکر و کیفیت همراه شد، آثار و برکات خاصی را در پی خواهد داشت. اخلاص روح عبودیّت و بندگی است و عبادت جز با اخلاص مفهومی ندارد. به فرمایش امام صادق (علیه السلام): «نیّت برتر از عمل است و آگاه باشید که نیّت، حقیقت عمل است.» (لکافی (ط - الإسلامیة)، ج 2، ص: 16)

منابع:
حوزه
مجله بشارت

تبیان

محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 16 فروردين 1395برچسب:قران,قرآن پدیده ایست که تلاوت آن مایه اجر و ثواب است,قرآن ,پدیده ایست ,که تلاوت آن ,مایه اجر و ثواب است, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند

 

 

شاید به ذهن بیاید که ما وقتی فارسی ‌زبانیم ، چه لزومی دارد که قرآن‌ کریم را به زبان عربی بخوانیم؟ با وجود ترجمه‌های زیادی که بر این کتاب آسمانی شده آیا بهتر نیست که یکی از ترجمه‌ها را انتخاب کنیم و به جای خواندن کلمات عربی قرآن، از همان ترجمه‌ها استفاده کنیم؟


 

قرآن

 

پاسخ قرآن به سۆال مذکور:

قرآن، در پاسخ به سۆالی که مطرح شد می‌فرماید، خداوند که مرا به زبان عربی نازل فرمود هدف داشته؛ چرا که فرمود: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُون‏ [یوسف/2] ما آن را قرآنى عربى نازل كردیم، تا شما درك كنید (و بیندیشید)! » [1]

عربی بودن قرآن یا به این معناست که قرآن به زبان عرب است كه از گسترده‌‏ترین و کامل‌ترین زبانهاى جهان است، و یا به معنای «فصیح و آشکار» است، یعنی قرآن را در نهایت فصاحت قرار دادیم. [2]

در این آیه می‌توان به نکاتی رسید:

اول اینکه: قرآن، کلام خداست و اوست که بر کلامش، لباس عربی پوشانده و بر پیامبرش نازل فرموده و این کلام عربی، هرچند قابل ترجمه است؛ اما هرچه ما کوشش کنیم که ترجمه‌ی کاملی از قرآن، بنویسیم باز هم نمی‌توانیم همه‌ی ابعاد کلام خداوند را ترجمه کنیم.

چنان‌که امام علی (علیه‌السلام) می‌فرماید: «إِنَّ الْقُرْآنَ ظَاهِرُهُ أَنِیقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِیقٌ لَا تَفْنَى عَجَائِبُهُ وَ لَا تَنْقَضِی غَرَائِبُهُ وَ لَا تُكْشَفُ الظُّلُمَاتُ إِلَّا بِهِ [نهج‌البلاغه، خطبه18]  همانا قرآن داراى ظاهرى زیبا و باطنى ژرف و ناپیداست، مطالب شگفت‌آور آن تمام نمى‏‌شود، و اسرار نهفته آن پایان نمى‌‏پذیرد و تاریكى‏‌ها بدون قرآن بر طرف نخواهد شد»، و این در صورتی است‌که ما خود قرآن را به عربی بخوانیم و به اسرار آن پی ببریم، و اگر قرآن به زبان عربى نازل نمى‌‏شد و یا رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) آن را به لغت دیگرى ترجمه مى‏‌كرد قسمتی از اسرار آیات و معارف قرآن، بر عقل و فهم مردم مخفى مى‏‌ماند. [3]

و دوّم اینکه:‌ با توجه به اینکه «عربی بودن» قرآن کریم، غیر از این آیه در ده جای دیگر از قرآن،‌ آمده است می‌توان فهمید که مسلمانان، بکوشند که زبان عربی را به عنوان زبان دوم خود، یاد بگیرند. [4]

 

 

خواندن ترجمه‌ی قرآن کافی نیست

دلیل اول: هیچ شخصی نمی‌تواند ادعا کند که می‌تواند قرآن را به گونه‌ای ترجمه کند که از هر نظر کامل باشد و هیچ نقصی نداشته باشد (چنانکه می‌دانیم، هر کلمه‌ای از قرآن می‌تواند معانی متعددی داشته باشد پس چگونه همه‌ی آن معانی در یک ترجمه می‌آید و چه کسی می‌تواند ادعا کند که همه‌ی معانی کلمات قرآنی را می‌داند و چه بسا بعضی از کلمات قرآن، در ترجمه نمی‌آیند.)

امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه) هم در این‌مورد می‌فرماید: « ...هم به خواندن قرآن بها دهیم و هم به خواندن ترجمه و هم به یادگیری ترجمه و... هیچ کدام ما را از دیگری باز ندارد، اگر هم ساعتی بخواهیم فقط با خواندن ترجمه، پیام های بیش تری از قرآن در یابیم و استفاده بیش تر ببریم، هیچ منعی ندارد

 

 

دلیل دوم: خداوند، قرآن کریم را به «نور» معرفی می‌کند و می‌فرماید:‌ «أَنْزَلْنا إِلَیْكُمْ نُوراً مُبیناً [نساء/174] ما نورى آشكار به سوی شما نازل كردیم‏» و می‌دانیم که نور، خاصیت مخصوص به خود را دارد و نور بودن ترجمه‌ی قرآن ثابت نیست و هرچه باشد به نورانیت خود قرآن نمی‌رسد.

 

دلیل سوم: الفاظ و آیات قرآن کریم، به گونه‌ای است که خواه‌، ناخواه در شنونده تأثیر می‌گذارد و نمونه‌های این تأثیرگزاری‌ها از تاریخ نزول قرآن تا اکنون‌، کم نیستند.

 

نمونه‌هایی از تأثیر‌گزاری‌هایی که در خود قرآن آمده‌ است:

خداوند در آیه‌ای می‌فرماید: «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدیثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلینُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى‏ ذِكْرِ اللَّه‏ [زمر/23] خداوند بهترین سخن را نازل كرده، كتابى كه آیاتش (در لطف و زیبایى و عمق و محتوا) همانند یكدیگر است آیاتى مكرّر دارد (با تكرارى شوق‌‏انگیز) كه از شنیدن آیاتش لرزه بر اندام كسانى كه از پروردگارشان مى‏‌ترسند مى‏‌افتد سپس برون و درونشان نرم و متوجّه ذكر خدا مى‌‏شود

و در آیه‌ای دیگر در مورد تأثیر‌گذاری شنیدن آیات الهی بر مسیحیان زمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) می‌فرماید: «وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرى‏ أَعْیُنَهُمْ تَفیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ یَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدین‏» [مائده، 83] و (آن مسیحیان) هنگامی‌که آیاتى را كه بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) نازل شده مى‏‌شنوند، مى‏‌بینى كه چشمانشان از اینكه حقّ را شناخته‏‌اند از اشك لبریز مى‌‏شود و مى‏‌گویند: پروردگارا! ما ایمان آوردیم، پس نام ما را در زمره‏‌ى گواهى‏‌دهندگان (به حقّ) بنویس.‏»

حفظ

 

دلیل چهارم: دعوت به حفظ قرآن، روایاتی که به حفظ قرآن دعوت می‌کنند دلیل دیگری بر توجه و اهمیت به الفاظ و کلمات خود قرآن هستند: امام صادق (علیه‌السلام) در روایتی می‌فرمایند: «الْحَافِظُ لِلْقُرْآنِ الْعَامِلُ بِهِ مَعَ السَّفَرَةِ الْكِرَامِ الْبَرَرَةِ [5] حافظ قرآن كه به آن عمل كند در آخرت رفیق با فرشتگان پیغام‌برنده و نیك‌رفتار خداوند است

و پیامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) فرمودند:‌ «إِنَّ أَكْرَمَ الْعِبَادِ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى بَعْدَ الْأَنْبِیَاءِ الْعُلَمَاءُ ثُمَّ حَمَلَةُ الْقُرْآنِ [6] گرامی‌ترین بندگان نزد خداوند؛ بعد از پیغمبران عالمانند و سپس، حاملان و حافظان قرآن

دلیل پنجم: توصیه به خواندن قرآن، توصیه‌ای که در قرآن به قرائت آن شده مسلماً خواندن خود قرآن است که فرمود: «فَاقْرَۆُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآن‏ [مزّمّل/20] هر مقدار كه برایتان میسر است از قرآن بخوانید

دلیل ششم: توصیه به خواندن قرآن به لحن عربی، در مورد خواندن قرآن، سفارش شده‌ایم که قرآن را با لحن عرب بخوانیم و خواندن به فارسی؛ فقط و یا زبان دیگر با این سفارش نمی‌سازد: امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) اقْرَءُوا الْقُرْآنَ بِأَلْحَانِ الْعَرَبِ وَ أَصْوَاتِهَا وَ إِیَّاكُمْ وَ لُحُونَ أَهْلِ الْفِسْقِ وَ أَهْلِ الْكَبَائِرِ [7] رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) فرمود: قرآن را با لحن‌ها و اصوات عرب بخوانید، و از لحن فاسقان و گنهكاران دورى كنید

دلیل هفتم: روایات نگاه به قرآن، روایات زیادی داریم که ما را سفارش به نگاه کردن به خطوط قرآن می‌کنند، در یکی از روایات؛ امام رضا (علیه‌السلام) فرمود: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) النَّظَرُ إِلَى الْمُصْحَفِ عِبَادَةٌ [8] نگاه کردن به قرآن، عبادت است.

اسحاق‌بن‌عمار از امام صادق (علیه‌السلام) پرسید: قربانت گردم من قـرآن را حـفـظ دارم آن‌را از حـفـظ بخوانم بهتر است یا از روى قرآن؟ امام (علیه‌السلام) فرمود: «بـَلِ اقـْرَأْهُ وَ انْظُرْ فِی الْمُصْحَفِ فَهُوَ أَفْضَلُ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ النَّظَرَ فِی الْمُصْحَفِ عِبَادَةٌ [9] بلكه آن‌را بـخـوان و نـگـاه بقرآن كن كه بهتر است، آیا ندانسته‌اى كه نگاه كردن در قرآن عبادت است؟ »

خداوند، قرآن کریم را به «نور» معرفی می‌کند و می‌فرماید:‌ «أَنْزَلْنا إِلَیْكُمْ نُوراً مُبیناً ما نورى آشكار به سوی شما نازل كردیم‏» و می‌دانیم که نور، خاصیت مخصوص به خود را دارد و نور بودن ترجمه‌ی قرآن ثابت نیست و هرچه باشد به نورانیت خود قرآن نمی‌رسد

دلایل بسیار دیگری وجود دارد که مشخص می‌کند که خواندن ترجمه‌ی تنهای قرآن، کافی نیست. اما این موضوع، به این معنا نیست که فقط خواندن قرآن هم درست باشد در حالی که از معنای آن بی‌اطلاع باشیم، زیرا خواندن قرآن برای یادگیری است و یادگیری، مقدمه‌ی عمل است، پس خواندن قرآن؛ لازم است ولی بدون یادگیری ترجمه و تفسیر، کافی نیست.

 

 

کلام امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه) در مورد نحوه‌ی استفاده از قرآن

امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه) هم در این‌مورد می‌فرماید: « ...هم به خواندن قرآن بها دهیم و هم به خواندن ترجمه و هم به یادگیری ترجمه و... هیچ کدام ما را از دیگری باز ندارد، اگر هم ساعتی بخواهیم فقط با خواندن ترجمه، پیام های بیش تری از قرآن در یابیم و استفاده بیش تر ببریم، هیچ منعی ندارد.

 

 

از ترجمه، بی‌نیاز نیستیم

پس تأثیر و نورانیتی که در کلمات قرآن‌کریم و معصومین (علیهم‌السلام) وجود دارد در ترجمه نیست، اما از ترجمه هم بی‌نیاز نیستیم، پس ترجمه لازم است اما کافی نیست و مطالب و منابع دینی ما که به زبان عربی هستند را باید با کمک ترجمه و تفسیر، یاد بگیریم تا انشاءالله، مقدمه‌ای برای عمل و رسیدن به تکامل و سعادت باشند.

 

 

پی‌نوشت ها :

[1]. در سوره زخرف آیه 3 هم آمده با اندکی تغییر

[2]. با استفاده از: تفسیر نمونه، ج‏21، ص8 - المفردات فی غریب القرآن، ص557

[3]. با استفاده از ترجمه‌ی المیزان، ج‏11، ص101

[4]. با استفاده از:‌ تفسیر نمونه، ج‏9، ص300

[5]. اصول‌کافی، ج2، ص603

[6]. جامع‌الاخبار، ص40

[7]. اصول‌کافی/ج2، ص614

[8]. بحارالانوار، ج1،‌ ص204

[9]. همان

محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 16 فروردين 1395برچسب:قران,ترجمه قران,عطرت,بیداری اسلامی,,,,, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 68 صفحه بعد