ادامه مطلب
سپیدار خبر |
||||||||
|
سپیدار خبر: در پی انتشار کاریکاتور موهن نشریه فرانسوی و اهانت به پیامبر اعظم (ص) بعدازظهر امروز دوشنبه مردم تهران مقابل سفارت فرانسه تجمع اعتراض آمیز کردند.
ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ دو شنبه 29 دی 1393برچسب:: عکس , تظاهرات , اعتراض , مردم ,سفارت,فرانسه, تهران , دانشجو, عکس/تجمع ,اعتراضآمیز مردم, مقابل سفارت فرانسه, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
فرماندهی پلیس استان الانبار در غرب عراق از ناکام ماندن حمله تروریست ها به نیروهای امنیتی در شرق رمادی خبر دادند.
به گزارش سپیدار خبر: به نقل از "سومریه نیوز" ،" كاظم محمد الفهداوي" فرمانده پلیس استان الانبار درغرب عراق گفت: نیروهای امنیتی عراق توانستند حمله مهاجمان انتحاری را که با دو کامیون بمب گذاری شده درصدد حمله به نیروهای امنیتی در منطقه السجاریه در شرق رمادی بودند، ناکام بگذارند.
الفهداوی افزود: خودروهای بمب گذاری شده قبل از رسیدن به نیروهای امنیتی منفجر شدند و دو عامل انتحاری سوار براین خودروها به هلاکت رسیدند، ولی به هیچ یک از نیروهای امنیتی آسیبی نرسید. الفهداوی همچنین ازناکامی حمله عناصر داعش به مقر پلیس راه در جنوب غرب رمادی خبر داد و تاکید کرد که عامل انتحاری که جلوتر از مهاجمان حرکت می کرد، کشته و به تروریست ها خسارت های زیادی وارد شد. اوضاع امنیتی استان الانبار درغرب عراق از دهم ژوئن 2014 و بعد از سلطه عناصر مسلح داعش بر استان نینوا و پیشروی به سوی صلاح الدین و دیاله و سلطه بر برخی از مناطق دو استان متشنج است و نیروهای امنیتی عراق در درگیری با عناصر داعش دراین استان ها، توانسته اند بسیاری از مناطق را از سلطه آنان خارج کنند.
ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ دو شنبه 29 دی 1393برچسب: تروریست ,امنیتی , الانبار ,عراق , داعش, ناکامی تروریستها در حمله, به نیروهای امنیتی الانبار, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
سپیدار خبر: طرح المنار در آستانه سخنرانی نصرالله؛
این پبام که بدون هیچ توضیحی با عکسی از دبیرکل حزبالله بر روی خروجی سایت شبکه المنار قرار گرفته، در واقع اعلام جنگ حزب الله به رژیم صهیونیستی محسوب میشود.
به گزارش سپیدار خبر: از ابنا؛ پایگاه اینترنتی شبکه المنار، طرحی از «سیدحسن نصرالله» دبیرکل حزبالله لبنان را به عنوان تیتر یک خود انتخاب کرده است که بر اساس آن، در پیامی دوکلمهای به صهیونیستها هشدار داده شده «پناهگاههایتان را حاضر کنید.»
المنار پس از حمله روز گذشته نظامیان صهیونیست به عناصر مقاومت و حزبالله در بلندیهای جولان، در آستانه سخنرانی دبیرکل حزبالله لبنان خطاب به صهیونیستها، تنها به انتشار این طرح بسنده کرد که «جهزوا ملاجئکم!» (پناهگاههایتان را حاضر کنید). این پبام که بدون هیچ توضیحی و به دو زبان عبری و عربی با عکسی از دبیرکل حزبالله بر روی خروجی سایت شبکه المنار قرار گرفته، در واقع نوعی اعلام جنگ به رژیم صهیونیستی محسوب میشود. ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ دو شنبه 29 دی 1393برچسب: حزب الله , المنار , سید حسن نصرالله, پناهگاههایتان را حاضر کنید,+عکس, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
سپیدار خبر: فتنه 88 به روایت اسناد خارجی/7
سند منتشر شده از حمایت مالی دولت آمریکا از برخی رجال و احزاب سیاسی در ایران پرده برمیدارد. در گزارش منتشر شده، از جلسه محرمانه میان نماینده وزارت خارجه آمریکا و نمایندگانی از اتحادیه اروپا نشان میدهد که دولت آمریکا قبل از این جلسه به کاندیداهای اپوزیسیون در انتخابات ایران کمک مالی می کرده است.
گروه بینالملل سپیدار خبر- از مشرق؛ سند منتشر شده توسط ویکی لیکس از حمایت مالی دولت آمریکا از برخی رجال و احزاب سیاسی در ایران پرده برمیدارد. در گزارش منتشر شده از جلسه محرمانه میان نماینده وزارت خارجه آمریکا و نمایندگانی از اتحادیه اروپا مشخص می شود که دولت جدید آمریکا به ریاست باراک اوباما در راهبرد خود در قبال ایران دیگر قصد ندارد از احزاب سیاسی و کاندیداهای اپوزوسیون انتخابات در ایران حمایت مالی کند و در عوض نهادهای مردم نهاد شامل این کمک ها خواهند شد تا از این طریق فضای سیاسی در ایران را مدیریت کنند.
رای دانلود سند و توضیحات به ادامه مطالب بروید
ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ دو شنبه 29 دی 1393برچسب: فتنه , آمریکا ,تحریم ,مشرق, گز ,,, حمایت مالی آمریکا, از احزاب و کاندیداهای اپوزیسیون, در ایران, + سندBookmark and Share, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
به گزارش سپیدار خبر از دفاع مقدس از کرمان، فرصتی مغتنم نصیب شد تا دقایقی در خدمت خانواده شهیدان "علی، مهدی و حسن حسینی"، زانوی ارادت بر زمین ایثار سائیم و بشنویم از خاطرات روزهایی که به تعبیر امام خامنه ای(مدظله)، «گنجینه» نام گرفت.
ماجرای دو دانه پسته
فاطمه حسینی خواهر شهیدان، با کند و کاو در ذهن خود از برادران شهیدش چنین می گوید: پدرم برای ارباب، کار کشاورزی و با آوردن لقمه حلال سر سفره، بچه ها را بزرگ و تربیت می کرد. او به قدری در رعایت این امر دقت داشت که یک روز دو دانه پسته از باغ ارباب زیر کفشش چسبیده بود و وقتی متوجه شد، آن ها را بیرون آورد، شست و به داخل باغ انداخت.
گفت: تو راضی هستی من به جبهه نروم ولی کسانی که زن و بچه دارند، بروند؟
انگشتری که همنشین شهید شد
ماجرای دستمالی که مهدی در دهان می گذاشت
شرط مهدی برای جبهه نرفتن
مادر! جبهه، سهمیه ای نیست
متاسفانه پدر بزرگوار این شهدا به علت کهولت سن و بیماری، قادر به بیان خاطراتی از شهدا نبود ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ دو شنبه 29 دی 1393برچسب:شهیدی ,که با انگشتر عقیق, دفن شد , توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
سپیدار خبر: علی پسر خوبی بود همیشه دنبال کارهای خیر بود وقتی که از مناطق جنگ یا شهرستان به روستا می آمد از دوستان و همسایگان به خصوص ضعفا به طور حتم سرکشی می کرد و مهربانی می نمود بارها مشاهده می شد نیمه های شب از خانه بیرون می رفت که کسی متوجه نمی شد کجا می رود پس از چند شبی که او را تعقیب کردند می دیدند به مسجد می رود و در گوشه ای از مسجد به نماز و راز و نیاز با خدا مشغول است رکوع و سجده های طولانی او هنوز در اذهان مشهود است. او از همان ابتداء کودکی علاقه خاصی به مجالس و محفل داشت. نسبت به پدر و مادر خیلی محبت می کرد و خیلی هم با ادب بود. نمازش را اول وقت می خواند به طوریکه امامت جماعت مسجد محل می فرمود که هر وقت من وارد مسجد می شدم می دیدم شهید منعمی در مسجد مشغول است. تابع امام و رهبری بود و همین تبعیت از امام و ولایت فقیه بود که مقید به اجرای فرمان ایشان و شرکت در میادین نبرد حق علیه باطل گردید. بهشت را پرواز به سوی خدا و آزاد شدن از دنیا می دانست. یک روز از جبهه آمده بود مرخصی برادرشان از شهید سؤال کرد علی جان تو در جبهه چه کار می کنی و چه شغلی انجام می دهی گویا با تانکر آبرسانی خط مقدم تردد می کنی و در جواب گفت آرزو دارم در جبهه جنگ شهید شوم و جنازه ام مفقودالاثر گردد.
ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ دو شنبه 29 دی 1393برچسب:بارها ,مشاهده می شد, نیمه های شب ,از خانه بیرون ,می رفت,سپیدار خبر, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
یکی از خصوصیات اخلاقی شهید این بود که به نماز و عبادت خدا خیلی مقید بود سعی داشت همیشه نمازش را اول وقت بخواند حتی یادم هست که از جبهه آمده بودند برای مرخصی و در همین ایام بود که مراسم عروسی خواهر ایشان هم بود با اینکه میهمان های زیادی در خانه بود و برای پذیرایی میهمان ها به وجود ایشان احتیاج بود هر چه گشتیم پیدایش نکردیم بعد از مدتی مشاهده کردیم که علی از دور می آید به او گفتم علی جان کجا رفتی و میهمان ها را رها کردی در جواب گفت وقت نماز بود و من رفتم که نمازم را بخوانم آنجا متوجه شدیم که علی چقدر در رابطه با نماز و راز و نیاز با خدا مقید است.
ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ دو شنبه 29 دی 1393برچسب:به نماز و عبادت خدا ,خیلی مقید بود ,سعی داشت ,همیشه نمازش را ,اول وقت بخو,اند , توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
کاریکاتور/ ترورهای خود ساخته به منظور اسلام هراسی
خبرگزاری تسنیم: نیروهای تربیتشده توسط مستکبران امروز در پاریس تعدادی را کشتهاند و بهواسطه آن در این کشور تظاهرات علیه اسلام به راه انداختهاند و در واقع با این اقدامات خود بهدنبال ایجاد موج اسلام هراسی هستند.
ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ دو شنبه 29 دی 1393برچسب:: کاریکاتور حساس بشو,تروریسم اروپایی, تروریسم,فرانسه, داعش,کاریکاتور/ ,ترورهای خود ساخته, به منظور اسلام هراسی, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
کاریکاتور/ اقتصاد مقاومتی تنها را مبارزه با تحریم ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ دو شنبه 29 دی 1393برچسب:کاریکاتور اقتصاد مقاومتی,تحریم جدید,سازمان انرژی اتمی, حق مسلم, انرژی هسته ای,کاریکاتو, اقتصاد مقاومتی, تنها را مبارزه با تحریم, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
کاریکاتور/ سنی تکفیری ، شیعه افراطی ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ دو شنبه 29 دی 1393برچسب:کاریکاتور, سنی تکفیری,شیعه افراطی,, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
سپیدار خبر: عکس کاریکاتور پیامبر اسلام در مجله فرانسه ای شارلی ابدو
ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ دو شنبه 29 دی 1393برچسب: karikator muhammad in charie ebdoo magazine , شارلی ایبدو , عکس حضرت محمد در مجله شارلی ابدو charlie ebdoo , عکس کاریکاتور حضرت محمد ص در مجله فرانسوی , عکس کاریکاتور پیامبر , عکس کاریکاتور پیامبر اسلام در مجله شارلی ابدو , عکس کاریکاتور پیامبر اسلام در مجله فرانسوی , مجله شارلی ابدو , مجله شارلی ایبدو , کاریکاتور , کاریکاتور جدید مجله شارلی ابدو از پیامبر اسلام , کاریکاتور جدید پیامبر اسلام در مجله فرانسوی شارلی ابدو , کاریکاتور حضرت حمد , کاریکاتور حضرت محمد , کاریکاتور حضرت محمد در مجله شارلی ابدو , کاریکاتور حضرت محمد ص , کاریکاتور حضرت محمد ص در مجله , کاریکاتور حضرت محمد ص در مجله شارلی ایبدو , کاریکاتور حضرت محمد ص در مجله فرانسوی + عکس , کاریکاتور حضرت محمد پیامبر اسلام در مجله فرانسوی شارلی ابدو , کاریکاتور محمد رسول الله , کاریکاتور پیامبر , کاریکاتور پیامبر اسلا , کاریکاتور پیامبر اسلام , کاریکاتور پیامبر اسلام در مجله , کاریکاتور پیامبر اسلام در مجله شارلی ایبدو , کاریکاتور پیامبر اسلام در مجله فرانسوی + عکس , کاریکاتور پیامبر حضرت حمد در مجله شارلی ابدو , کاریکاتور پیامبر در مجله شارلی ابدو , کاریکاتور پیامبر در مجله فرانسوی,عکس کاریکاتور, پیامبر اسلام ,در مجله فرانسوی, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
گاهی اندکی ذوق و خلاقیت میتواند بازدیدکنندگان، توریستها و یا گردشگران زیادی را به سمت خود جلب کند. اهالی سیبری نیز با ساختن یک خانه برعکس، در این زمینه حسابی سود کردهاند.
شاید برخی ایرانیها شهر «کراسنویارسک» روسیه را به واسطه برگزاری مسابقات جهانی و بینالمللی کشتی در آن بشناسند، اما اخیراً در این شهر یک جاذبه توریستی عجیب و غریب ایجاد شده است: خانه ای که همه چیز در آن معکوس و معلق است. در این خانه، زمین مانند سقف است و سقف مانند کف خانه طراحی شده است. ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ دو شنبه 29 دی 1393برچسب: همه چیز, در این خانه, سر و ته است! ,+تصاویر جالب,خانه سر و ته, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
سپیدار خبر: به تازگی برخی شبکههای اجتماعی موبایل، به بازاری برای فروش مواد مخدر تبدیل شده و مجرمان در این صفحات ضمن ادعای فروش، تسهیلاتی همچون «تحویل در محل» را نیز به مشتریانشان وعده میدهند. نکته قابل توجه در خصوص فعالیت این صفحه و صفحات مشابه نیز آن است که در این صفحات علاوه بر تبلیغ مواد توهمزای قدرتمندی همچون «اسید»، «LSD» و «قارچهای توهمزا»، این مواد نیز به فروش میرسد؛ موادی که با توهماتی به مراتب بیش از شیشه، میتواند دارای اثراتی غیر قابل پیش بینی باشد و اثرات آن 30 تا 60 دقیقه پس از مصرف ظاهر شده و 6 تا 12 ساعت به طول میانجامد. ادامه مطلب آدریانا لیما بازیگر و مدل سرشناس برزیلی است. او جز گرانقیمت ترین مانکن های دنیاست و بخاطر قد بلند (178سانتی متر) و چهره خاص همیشه درصدر پردرآمدترین مدل های جهان می باشد...
آدریانا لیما بازیگر و مدل سرشناس برزیلی است. او جز گرانقیمت ترین مانکن های دنیاست و بخاطر قد بلند (178سانتی متر) و چهره خاص همیشه درصدر پردرآمدترین مدل های جهان می باشد.
اون به تازگی تصویر در صفحه اجتماعی اش منتشر کرده است که برای ما ایرانی ها بسیار جالب است! او تصویری از کتاب حافظ منتشر کرده و اعلام کرده است بهترین و محبوب ترین کتاب در جهان می باشد! ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ دو شنبه 29 دی 1393برچسب:نکته جالب, از جذاب ترین مانکن ,زن دنیا ,برای ایرانی ها!! ,+ عکس, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
/سپیدار خبر: گزارش تصویری/
عکسهایی از خانه عباس کی منش مشهور به مشفق کاشانی روایت دیگری از خانه یک شاعر در غیابش داشت که این تصاویر از دریچه دوربین عکاس خبرگزاری فارس ثبت شد. به گزارش سپیدار خبر از فارس، از خانهای که امروز عباس ترین مشفق شعر انقلاب را نداشت. بر اساس این گزارش از شب گذشته تا به امروز جمعی از شاعران، شاگردان و دوستان مشفق کاشانی به منزل او رفتند تا این ضایعه را به خانواده کی منش تسلیت گویند. صبح فردا از ساعت 9، مراسم تشییع زنده یاد مشفق کاشانی از مقابل تالار وحدت تهران به سمت بهشت زهرا و قطعه هنرمندان آغاز میشود، همچنین مراسم ترحیم آن مرحوم روز جمعه سوم بهمن از ساعت 9:30 در مسجد جامع شهرک غرب برگزار خواهد شد. انتهای پیام/ - See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931029001410#sthash.sK02CElk.dpufادامه مطلب نوشته شده در تاريخ دو شنبه 29 دی 1393برچسب:خانهای, که امروز, عباسترین مشفق ,شعر انقلاب, را نداشت,سپیدار خبر, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
اس ام اس زیبا sms ziba • خدایا من ایمان دارم ایمان دارم به اینکه هر که دلش هوایی تو شود تو هوایش را داری! • اس ام اس زیبا sms ziba • هرکس میرسد میسوزاند گویا سینه ام را با زیر سیگاری اشتباه گرفته اند! • اس ام اس زیبا sms ziba • همه آدما سعی میکنند مهم به نظر برسند به جز آنهایی که واقعا مهم اند • اس ام اس زیبا sms ziba • به بعضیام باس گف: ناراحت چی هستی عزیزم؟ تو که آغوشت مثه پرانتز برا همه بازه؟ • اس ام اس زیبا sms ziba • به بعضیام باید گفت: این هفته به کی قول دادی واسه همیشه با هم باشین؟ • اس ام اس زیبا sms ziba • به سلامتی برق که هر وقت رفت اومد! • اس ام اس زیبا sms ziba • چیزی به اسم خیانت وجود نداره به اسم خریت وجود داره تویی که زیادی اعتماد می کنی و اویی که سو استفاده می کنه! • اس ام اس زیبا sms ziba • عشقی که در آخر با یک ببخشید تمام می شود همون بهتر که از اول شروع نشود … • اس ام اس زیبا sms ziba • به بعضیام باس بگی: هیچ چیز من دیگه به تو مربوط نیست به جز حالم که اونم ازت بهم میخوره! • اس ام اس زیبا sms ziba • به بعضی ها باید گفت: صدا ، دوربین ، حرکت گم شو! • اس ام اس زیبا sms ziba • مثل سیگار شده ام تنهایی همه را پر میکنم اما در تنهایی خود می سوزم • اس ام اس زیبا sms ziba • سه حرف دارد: اما برای پر کردن تنهایی من حرف ندارد : ”خ د ا” • اس ام اس زیبا sms ziba • خدایا تو همان مشترک مورد نظری که همیشه در دسترسی! • اس ام اس زیبا sms ziba • ابراز یک کلمه دلگرم کننده به فردی درمانده ارزشش بیشتر از ساعتها تعریف و تمجید بعد از کامیابی اوست • اس ام اس زیبا sms ziba • دنبال دلتان بروید اما “عقلتان” را هم با خود ببرید • اس ام اس زیبا sms ziba ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ دو شنبه 29 دی 1393برچسب:دلنوشته , اس ام اس زیبا ,ناب ,با موضوعات ,مختلف,دلنوشته با اس ام اس,اس ام اس و دلنوشته, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
کد شماره1 کد زیر رو کپی کنید و در بخش کدهای اختصاصی کاربر ذخیره کنید: کد شماره2 ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ دو شنبه 29 دی 1393برچسب:کد, افزایش بازدید , آمار وبلاگ, کاملا واقعی, ثابت شده ,سپیدار کد, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
دیدار تیمهای ایران و امارات در آخرین دور از مرحله گروهی شانزدهمین دوره جام ملتهای آسیا با نتیجه یک بر صفر به سود و با گلزنی رضا قوچان نژاد ایران خاتمه یافت.به گزارش سرویس چندرسانه ای سپیدار خبر از راه دانا، دیدار تیمهای ایران و امارات در آخرین دور از مرحله گروهی شانزدهمین دوره جام ملتهای آسیا با نتیجه یک بر صفر به سود و با گلزنی رضا قوچان نژاد ایران خاتمه یافت. دانلود
ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ دو شنبه 29 دی 1393برچسب:گل, قوچان نژاد, امارات,+فیلم,سپیدار خبر,دیدار ایران و امارات چی شد!,گل قوچان نزاد,امارات متصرف شد,امارات در برابر ایران متصرف شد, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
روابط عمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اطلاعیهای از شهادت سردار سرتیپ پاسدار محمد علی الله دادی در جغرافیای مقاومت اسلامی و در دفاع از حرم و مردم مظلوم سوریه خبر داد.به گزارش سپیدار خبر از راه دانا به نقل از سپاه نیوز، در بخشی از این اطلاعیه آمده است: سردار سرتیپ پاسدار محمد علی الله دادی از فرماندهان شجاع، مخلص و خردمند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که نقش آفرینیهای مؤثر وی در دوران دفاع مقدس و سپس در فرماندهی سپاه الغدیر استان یزد برای همیشه ماندگار و الهام بخش نسلهای امروز و فردای میهن اسلامی خواهد بود.
انتهای پیام/ف ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ دو شنبه 29 دی 1393برچسب:شهادت ,سردار الله دادی, در جغرافیای مقاومت ,اسلامی,شهید سردار الله دادی,شهید الله دادی,, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
تجمع اتحادیهها و تشکلهای دانشجویی، دانشجویان و اقشار مختلف مردم در اعتراض به توهین نشریه فرانسوی «شارلیابدو» به پیامبر گرامی اسلام دقابقی پیش در مقابل سفارت فرانسه آغاز شد.به گزارش سپیدار خبر از راه دانا، از ساعت 15 امروز دو شنبه 29 دی ماه، تجمع مردم و دانشجویان در اعتراض به اقدام توهین آمیز نشریه فرانسوی «شارلیابدو» به پیامبر گرامی اسلام در مقابل سفارت فرانسه واقع در خیابان نوفللوشاتو آغاز شد. این تجمع که با همراهی تمامی تشکل های دانشجویی همراه شده بود، لحظه به لحظه پرتعداد تر شده و با استقبال گسترده عابرین نیز مواجه شده است. حاضرین در این تجمع با در دست داشتن پلاکارد، پوستر و دست نوشتههایی انزجار خود را از اقدام توهین آمیز این نشریه فرانسوی اعلام کردند. دانشجویان با سر دادن شعارهای مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل و مرگ بر انگلیس از حمایتهای دولتهای غربی از اقدام نشریه شارلیابدو انتقاد کردند و خواستار اخراج حامیان تروریسم از کشور شدند. نیروهای انتظامی با حضور گسترده خود در اطراف سفارت فرانسه مانع از ورود دانشجویان به سفارت فرانسه شده اند. خیابان های منتهی به سفارت فرانسه مملوء از دانشجویان و مردم انقلابی شده است که با سر دادن شعار لبیک یا محمد(ص) فضای اطراف سفارت فرانسه را مملوء از خشم خود نسبت به هتاکان به پیامبر اسلام کرده اند. با گذشت یک ساعتاز آغاز تجمع تمام خیابان های اطراف نوفل لوشاتو مملو از جمعیت شده و امکان عبور ماشین از این خیابانها نیست. به گزارش خبرنگار دانا، یکی از مهمترین خواسته های تجمع کنندگان اخراج سفیر فرانسه از ایران در پاسخ به توهین های نشریه شارلی ابدو به پیامبر اسلام (ص) است. در ادامه این تجمع، پرچم دولتهای توهینکننده به پیامبر(ص) در آتش خشم تجمعکنندگان در مقابل سفارت فرانسه سوخت. احمد توکلی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در تجمع دانشجویان که در اعتراض به توهین نشریه فرانسوی چارلی ابدو در مقابل سفارت این کشور برگزار شد، گفت: غرب ادعا میکند مدافع حقوق بشر است و در همان حقوق بشر آمده است که انسانها در انتخاب عقیدههای مختلف آزاد هستند و باید به عقیدههای افراد احترام گذاشت. وی ادامه داد: شما به ادعای خودتان میگویید که هرکس حق دارد عقیده خود را داشته باشد و نمیتوان به آن توهین کرد پس چگونه اجازه میدهید به عقاید مسلمانان توهین شود؛ این یک تناقض آشکار در رفتار دولت فرانسه است. نماینده مجلس ادامه داد: اینکه عدهای به داخل یک نشریه بریزند و در آنجا کشتار انجام دهند ثمره اقدامات فرانسه است؛ این حرکت به احتمال زیاد نقشه خود غربیهاست تا اسلام را بدنام کنند زیرا این کشور از همین تروریستها در عراق، سوریه و دیگر نقاط حمایت کرده است. توکلی در ادامه با انتقاد از عملکرد وزارت امور خارجه پس از توهین نشریه فرانسوی به ساحت پیامبر، گفت: در حالیکه چنین اقداماتی از سوی غرب و فرانسه علیه اسلام صورت میگیرد آیا باید مقامات وزارت امور خارجه آن رفتار را انجام میدادند؟ وی ادامه داد: رهبر انقلاب شما را فرزند انقلاب خواند و شما نیز باید اقدام متناسب انجام دهید. این نماینده مجلس افزود: آیا آن اهانت به ساحت پیامبر یک «آخ»از سوی وزارت امور خارجه نمیخواست که شما آن سفر غیر خوشایند را انجام دادید؟ وی در ادامه خطاب به برخی جریانهای داخلی اظهار داشت: کسانی که در داخل به کمپین ضد اسلام پیوستهاند آیا نمیدانند که پیامبر اسلام وجه مشترک همه اقوام ایرانی و وحدتبخش مسلمانان است. توکلی خاطرنشان کرد: این جریانها اگر فهم و غیرت دارند باید آن را به کار بگیرند و اقدامات ضد اسلامی را محکوم کنند. حجت الاسلام پناهیان هم در این تجمع عنوان کرد: همه میدانیم فرانسه،دانمارک، انگلستان و سایر کشورهای حقیر در این فتنه سیاه و بازی نفرت انگیز جز پیاده نظامی بیش نیستند. فرانسه و انگلستان که مانند سگ قلاده به گردن خود را دست آمریکا سپردند بدانند ما هنوز جنایات دفاع مقدس را فراموش نکردهایم. انتهای پیام/ط ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ دو شنبه 29 دی 1393برچسب:شعار "لبیک یا محمد(ص)", در اطراف سفارت فرانسه, طنین انداز , تجمعکنندگان خواستار اخراج ,سفیر فرانسه, سوختن پرچم, کشورهای موهن به پیامبر ,در خشم مردم, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 دی 1393برچسب:در خانواده ای بسیجی ,بزرگ شده ام,حلقه های صالحین باید ,به سوی مساجد ,سپیدار خبر,سوق داده شوند, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
سپیدر خبر: امتحانی که آنها بارها پس دادهاند/
استقلال و پرسپولیس نزدیک به 60 میلیون هوادار دارند و واگذاری این 2 به صورت مزایده به معنای تحویل این تعداد هوادار به همراه برند، تاریخچه و اعتبار است.
گروه ورزشی سپیدار خبر، سال هاست که وقتی صحبت از خصوصی سازی دستگاه های مختلف دولتی به میان می آید، نام 2 باشگاه استقلال و پرسپولیس نیز برای واگذاری به بخش خصوصی مطرح می شود. حالا در شرایطی قرار شده طی یک ماه آینده این 2 باشگاه از دست دولت خارج شوند که در جریان واگذاری سرخابی ها نکات مهمی نهفته است.
استقلال و پرسپولیس به عنوان دو سنبل فوتبال ایران سال های متمادی است که به صورت دولتی اداره می شوند و از آن جهت که این 2 شرکت همواره زیان ده بوده اند، خساراتی نیز توسط این 2 باشگاه به بیت المال وارد می آمد. از زمان روی کار آمدن دولت یازدهم، وزارت ورزش تصمیم گرفت تا خصوصی سازی 2 باشگاه استقلال و پرسپولیس را عملیاتی کند. ابتدا قول هایی در زمینه خصوصی سازی این 2 باشگاه تا پایان سال 92 ارائه شد اما ماجرای خصوصی کردن این 2 باشگاه بعد از کش و قوس های فراوان، حالا به مرحله پایانی خود رسیده است. 290 میلیارد کم است یا زیاد؟ اولین روز از هفته جاری بود که وزارت ورزش و جوانان رقم فروش پرسپولیس و استقلال را اعلام کرد و طی آن قیمت 290 میلیارد تومانی برای هر یک از دو باشگاه تعیین و مقرر شد سهام این دو باشگاه به صورت 40 درصد نقد و بقیه اقساط دو ساله به بخش خصوصی واگذار شود که جزئیات واگذاری این دو باشگاه تا پایان دی آگهی شده و مزایده در بهمن امسال برگزار شود. 290 میلیارد رقم اعلام شده در شرایطی با مخالفت جمعی از پیشکسوتان و علاقه مندان به خرید 2 باشگاه استقلال و پرسپولیس مواجه شد که نه تنها این رقم بالا به نظر نمی رسد، بلکه کمترین رقمی است که وزارت ورزش برای سرخابی های پایتخت مقرر کرده است. استقلال و پرسپولیس امروز در کنار هم نزدیک به 60 میلیون هوادار در کل کشور دارند و واگذاری این 2 تیم به صورت مزایده به معنای تحویل این تعداد هوادار به همراه برند، تاریخچه و اعتبار 2 باشگاه به خریدار است. از همین رو به نظر می رسد رقم اعلام شده برای باشگاهی با این وسعت از نظر برند، سابقه و تعداد هوادار بسیار بیشتر از 290 میلیون تومان نیز می ارزد. شروط پیشکسوتان برای خرید پرسپولیس پیشکسوتان باشگاه پرسپولیس در شرایطی به دنبال خریداری این تیم هستند که نقاط ضعف بسیاری در کارنامه آنها وجود دارد و موجب می شود واگذاری سرخپوشان به پیشکسوتان به امری محال و غیرممکن تبدیل شود. در شرایطی که بعید به نظر می رسد هدایت و مالکیت پرسپولیس به پیشکسوتان واگذار شود، تازه پیشکسوتان دست پیش هم گرفته اند و 5 شرط نیز تعیین کرده اند. شرط اول این است که سازمان خصوصیسازی باشگاه پرسپولیس را هم مثل سایر نهادهای دیگر واگذار کند یعنی ساختمان و اماکن این باشگاه را بر اساس قیمت کارشناس دادگستری قیمتگذاری کنند. شرط دوم این است که برند باشگاه متعلق به پیشکسوتان است و برای پیشکسوتان سهمی قائل شوند و 30درصد سهام را به آنها بدهند. شرط سوم این است که واگذاری به گونهای باشد که پولش 5 ساله پرداخت شود. شرط چهارم این است که برای پیشپرداخت 10 درصد یا حداکثر 20 درصد برای خرید سهام پرداخت شود نه چهل درصد. شرط پنجم این است که در کار تعیین هیأتمدیره دخالتی انجام نشود. پیشکستان پرسپولیس در شرایطی این 5 شرط را برای خرید تیم محبوب خود مطرح کرده اند که عملا به نظر می رسد امکان واگذاری سرخپوشان به این جمع چند نفره مقدور نیست. این روزها برای خریداری پرسپولیس افرادی روی کار آمده اند که سابقه چندان درخشانی در گذشته خود ندارند و هر یک به نوعی در دوران فعالیت ورزشی خود، کارنامه ای سیاه تر از دیگری دارند. حسین هدایتی، علی پروین و امیر عابدینی در شرایطی حاضر شده اند که پرسپولیس و استقلال را خریداری کنند که هر یک از آنها درگذشته امتحان خود را پس داده اند. هدایتی که در ماجرای مالکیت باشگاه استیل آذین چنان عملکرد درخشانی از خود به نمایش گذاشت که با مخارج میلیاردی هم نتوانست این تیم را در لیگ برتر نگه داشه و سرانجام به لیگ های پایین تر سقوط کرد. امیر عابدینی نیز همین بلا را در گیلان بر سر داماش آورد و هر روز از مشکلات مالی موجود می نالید تا اینکه بالاخره داماش گیلان با آن همه هوادار به لیگ آزادگان رفت. علی پروین نیز در چند برهه مدیریت سرخپوشان را بر عهده داشته و در هر دوره نیز پرسپولیس عملکردش بدتر شده که بهتر از نشده است. با توجه به شرایط به وجود آمده به نظر می رسد هدایت سرخابی ها تا یک ماه آینده طی یک مزایده به خریداری دیگر واگذار خواهد شد. این در شرایطی است که پیشکسوتان نیز تمام تلاش خود را انجام می دهند تا بتوانند پرسپولیس را به نام خود سند زده و بعد از آن درخصوص سایر مسائل موجود به شور و مشورت بنشینند. این در شرایطی است که موارد اختلافی گذشته پیشکسوتان با یکدیگر از یک سو و کارنامه مدیریتی آنها از سوی دیگر، بیم و امیدهایی را برای هواداران به وجود آورده و در این بین بعید به نظر می رسد که با توجه به شروط تعیین شده، پرسپولیس به پیشکسوتان این باشگاه واگذار شود. منبع: فردا
ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 25 دی 1393برچسب: شرط گذاری یا دست پیش ,پس نیفتادن؟,پرسپولیس قابلیت واگذاری ,پیشکسوتان را دارد؟, فوتبال, پرسپولیس , واگذاری ,sepidarnews, استقلال, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
سپیدار خبر: سیاست اعلامی اوباما در کاخ سفید؛
رئیسجمهور آمریکا با بیان اینکه «بارها در اظهاراتم گفتهام که ترجیح میدهم به توافقی نرسیم تا اینکه یک توافق "بد" داشته باشیم»، میگوید: «اگر توافق هستهای با ایران امضا شود تازه آن زمان است که وارد مرحله بعدی یعنی مذاکره با کنگره درباره تحریمها خواهیم شد.»
گروه بینالملل sepidarkhabar - انتشار اخبار ضد و نقیض، متعدد، و غیرشفاف در خصوص پرونده هستهای ایران تا حدودی باعث شده است تا حساسیتها نسبت به اظهارنظر مقامات تعیینکننده در مذاکرات هستهای بیشتر شود. یکی از اظهارنظرهایی که شاید کماهمیت نباشد و در رسانههای کشور به آن پرداخته نشد و یا ساده از کنار گذشته شد، پاسخهای باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا به سؤالات مطرحشده در کنفرانس مطبوعاتی خود در کاخ سفید بود. بخش کلیدی صحبتهای اوباما درباره ایران مربوط میشود به این نکته که بعد از اینکه با ایران به توافق صددرصدی رسیدیم، درباره تحریمها با کنگره وارد مذاکره میشویم. اوباما در تاریخ 5 نوامبر و طی کنفرانس مطبوعاتی در اتاق شرقی کاخ سفید به سؤالاتی درباره مذاکرات هستهای با ایران، نتیجه احتمالی مذاکرات و محدوده اختیارات خود پاسخ داده است.
اولین سؤال درباره مذاکرات هستهای 5+1 با ایران، این بود که با توجه به نزدیک شدن مهلت نهایی برای رسیدن به توافق با ایران یعنی 24 نوامبر (3 آذر)، دیدگاه کنونی اوباما راجع به مذاکرات و پیشبینی او درباره نتیجه مذاکرات چیست و همچنین آیا محدوده اختیارات رئیسجمهور در مقابل کنگره آنقدر هست که دولت بتواند به طور یکجانبه و مستقل از کنگره با ایران توافق هستهای امضا کند یا خیر؟
اوباما که به تازگی خبر نگارش نامه وی خطاب به رهبر معظم انقلاب از طریق رسانههای آمریکایی فاش شده است، در پاسخ به این سؤال میگوید: "به دلیل وضع تحریمهای بیسابقه علیه ایران، اقتصاد این کشور به معنای واقعی کلمه فلج شد. همین موضوع هم ایران را دور میز مذاکره کشاند و برای نخستین بار آنها به صورت جدی به ما تضمینهایی مبنی بر عدم ساخت سلاح هستهای دادند. همچنین به تعهدات موقتی که درپی مذاکرات پیشین مطرح شد، عمل کردند. ازاینرو توانستهایم در برنامه هستهایشان وقفه ایجاد کنیم و در برخی موارد توانستیم ذخیره مواد غنیشدهشان را نیز کاهش دهیم."
وی پس از این مقدمهچینی به موضوع سؤال برمیگردد و توضیح میدهد: "سرجمع، مذاکرات و بحثها را مفید و سازنده میدانم. جامعه بینالملل سر این موضوع متحد و یکپارچه عمل کرده است. البته، بین طرفهای متحد ما شکافهای زیادی بوده است. از طرفی باید خاطرنشان کنم که کشورهایی نظیر روسیه که با ما اختلافنظر دارند نیز سر این موضوع با ما هماهنگ عمل کرده و در مسیر چارهجویی برای ساقط کردن برنامه تولید سلاح هستهای ایران با ما همکاری کردند. برنامه هستهای ایران میتوانست نهتنها دوستانی نظیر اسرائیل را تهدید کند، بلکه در درازمدت ممکن بود بهطور بالقوه برای آمریکا خط و نشان بکشد."
رئیسجمهور آمریکا در ادامه، همه چیز را به هفتههای آتی واگذار و تصریح میکند: "اینکه آیا میتوانیم به واقع پیمان و توافقی با ایران امضا کنیم را باید به سه، چهار هفته آینده سپرد. ما چارچوبی پیشنهادی طرح کردهایم که آنها به موجب آن میتوانند نیازهای صلحآمیز هستهای خود را برآورند. درصورتیکه آنچه رهبرشان میگوید که ما به دنبال تولید جنگافزار هستهای نیستم، صحت داشته باشد، باید اطمینان داشته باشند که مسیر، باز است و طی یک روند قدمبهقدم میتوانند از زیر بار تحریمها خارج شوند و بهعنوان عضوی کامل و بهتماممعنی دوباره در جامعه بینالملل حضور یابند."
اوباما که تلاش میکند همه مسؤولیت مذاکرات و در صورت شکست آنها، تقصیر را به گردن تیم ایرانی بیندازد، خاطرنشان میکند: "بااینحال، باید دانست که آنها خط مشی خاص خود را دارند و بین ایران و آمریکا یکجور "عدم اعتماد ریشهدار" بهوجود آمده است. بخش قابلتوجهی از نخبگان و خواص سیاسی ایران با سیاست ضدآمریکایی بزرگ میشوند و خیلی راحت آمریکا را مقصر بسیاری از مشکلات و مسائل موجود میدانند. ازاینرو، اینکه آیا مقامات ایران به صلاح کشورشان، منطقه و جهان رفتار میکنند یا نه، هنوز محل سؤال است. در چند هفته آینده موضوع روشنتر خواهد شد."
از آنجا که باراک اوباما به آخرین بخش سؤال قبل که تعیینکنندهترین بخش سؤال هم بود پاسخی نمیدهد، بار دیگر این سؤال مطرح میشود که "آیا شما این اختیار را دارید که به منظور رسیدن به یک توافق، یکسویه تحریمهای ضدایرانی را بردارید؟"
پاسخ اوباما باز هم به جای دادن پاسخ صریح "بله" یا "خیر"، ارائه توضیحات جانبی در اینباره است: "جنس تحریمها با هم فرق میکند. از یکطرف، تحریمهای چندجانبه داریم، و از سویی تحریمهای سازمان ملل. بهعلاوه دولت ما نیز تحریمهایی را یکجانبه وضع کرده است. ازاینرو گمان میکنم در هر حوزه، قضیه فرق میکند."
اوباما همچنان پاسخی به این سؤال کلیدی نمیدهد و اظهارات تکراری گذشته را به زبان میآورد: "البته بنده نمیخواهم "سرنا را از سر گشادش بزنم" و کار را برعکس انجام دهم. چیزی که دنبالش هستیم این است که به یک توافق برسیم. چنانچه توافقی حاصل شود که من مطمئن شوم ایران دستش به سلاح هستهای نمیرسد و جهان و افکار عمومی را نیز راضی کند، آن وقت نوبت به جلب نظر کنگره میرسد. در این زمینه گمان میکنم استدلال خوبی جهت ارائه به کنگره داشته باشیم. استدلال این است که این راه، بهترین راه برای ممانعت از هستهای شدن ایران است. این راه، بیشک از هر گزینه جایگزینی که اقدام نظامی را نیز شامل میشود، مؤثرتر خواهد بود."
رئیسجمهور آمریکا در آخرین بخش سخنانش درباره ایران هم، موضع دیکتهشده از سوی رژیم صهیونیستی را بازگو میکند: "لازمه این کار، رسیدن به یک توافق "خوب" است. بارها در اظهارنظرهایم گفتهام که ترجیح میدهم به توافقی نرسیم تا اینکه یک توافق "بد" داشته باشیم. چراکه نمیخواهیم تحریمها را برداشته و به ایران مشروعیت دهیم و در عینحال ساز و کار درستی جهت اطمینان از عدم سر باز زدن ایران از آن توافق بد و تولید سلاح هستهای در دست نداشته باشیم."
با نزدیکتر شدن پایان مهلت دو طرف برای رسیدن به توافق نهایی هستهای، باید دید آیا طی هفتههای گذشته این روند حاشیهسازی و طفره رفتن از موضوع اصلی ادامه پیدا خواهد کرد و یا ایران و 5+1 و به خصوص آمریکا میتوانند در فضایی سازنده مذاکرات را به پایان برسانند و به توافق برسند که از یک سو حقوق اساسی ملت ایران را به رسمیت بشناسد و از سوی دیگر، کنگره به بهانههای مختلف اقدام به وتوی آن نکند. ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 25 دی 1393برچسب: وقتی با ایران , توافق صددرصدی ,رسیدیم بعد ,درباره تحریمها , کنگره صحبت ,میکنیم,sepidarnews, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
محمد ضیف کیست؛
سپیدار خبر: وحشت مقامات شاباک وقتی بیشتر شد که به آنها خبر دادند، در این بمباران، منزل محمد ضیف کاملاً تخریب شده است، همسر و فرزند وی کشته شدهاند، اما هیچ اثری از خود ضیف درون خانه نیست. "مردی در سایه" را با بمباران هم نتوانسته بودند ترور کنند.
گروه بینالملل sepidarkhabar: - "کارمی گیلون" رئیس اسبق سازمان امنیت داخلی اسرائیل موسوم به "شاباک" اخیراً "محمد ضیف" فرمانده کل گردانهای "عز الدین قسام" شاخه نظامی حماس را با عبارت "مرد در سایه" توصیف کرد و عجیبتر اینکه این مقام اسبق شاباک در گفتگو با شبکه 2 تلویزیون اسرائیل اظهار کرده است که "ای کاش "محمد ضیف" عضو یگان ویژه رؤسای ستاد ارتش اسرائیل بود." گیلون توضیح داد که ضیف تا کنون چندین بار از سوءقصد جان سالم به در برده است و اسرائیل هنوز نتوانسته او را شکار کند.
رژیم صهیونیستی در آخرین تلاش خود برای ترور ضیف، طی جنگ اخیر غزه محل سکونت او را هدف بمباران قرار داد. وحشت شاباک از جان سالم به در بردن دوباره ضیف به حدی بود که نیروی رژیم صهیونیستی منتظر ماندند تا بمباران پایان یابد و بعد به منزل ضیف هجوم ببرند و مطمئن شوند که وی "بالأخره" در این عملیات کشته شده است. وحشت مقامات شاباک وقتی بیشتر شد که به آنها خبر دادند، در این بمباران، منزل محمد ضیف کاملاً تخریب شده است، همسر و فرزند وی کشته شدهاند، اما هیچ اثری از خود ضیف درون خانه نیست. "مردی در سایه" را با بمباران هم نتوانسته بودند ترور کنند.
گیلون تنها مقام رژیم صهیونیستی نیست که شخصیت محمد ضیف را ستایش کرده است. "یوناتان" چند سال پس از کنارهگیری از منصب خود به عنوان "مسئول پرونده نوار غزه" در سازمان امنیت داخلی رژیم صهیونیستی خاطرات خود از ملاقات و حتی زندگی با محمد ضیف را اینگونه بیان میکند: "حدود 25 سال پیش، سال 1989، مسئول پرونده نوار غزه در شاباک بودم. آنجا برای اولین بار با محمد ضیف پس از آن آشنا شدم که به خاطر انجام فعالیتهای مبارزاتی در جریان انتفاضه بازداشتش کرده بودیم. ضیف به خاطر خوش خط بودنش، مسئول نوشتن پلاکاردهای ضد اسرائیلی شده بود." "کارمی گیلون" رئیس اسبق شاباک
ضیف تا آن زمان تجربه زیادی در انجام عملیاتهای پیچیده نظامی نداشت. با این وجود، عملیات ربودن یکی از نظامی صهیونیست به نام "الون کروانی" را طراحی کرد. تنها اشتباهی که مجریان این عملیات کردند این بود که پس از ربودن کروانی، و ضرب و جرح شدید، او را در کشتزاری در استان "خان یونس" رها کردند. کروانی زنده ماند و با خبر دادن به ارتش اسرائیل، تعقیب عاملان این عملیات آغاز شد. ضیف رفتهرفته پختهتر از قبل شد و در طراحی عملیاتهایی مهارت پیدا کرد که مقامات رژیم صهیونیستی را سردرگم کرده بود.
یوناتان خاطرنشان میکند: "مسئلهای که مقامات اسرائیلی را بیش از هر چیز دیگری عصبانی میکند، این است که ضیف توانسته بود طی عملیاتی "نحشون وکسمن" نظامی اسرائیلی را ربوده و به قتل برساند و حتی یک اتوبوس صهیونیستی را در قلب تلآویو منفجر کند." وی ادامه میدهد: "ضیف پس از آنکه تلاش ما برای دستگیریاش آغاز شد، از آنجا که مبارز باهوشی بود، دیگر هیچگاه در ملأ عام ظاهر نشد."
مقامات اسرائیلی از جمله یوناتان اعتراف میکنند که نفوذ به حماس و رهبران و اعضای آن دشوار است. برای نفوذ به جنبشی مانند حماس، باید یک نیروی کارکشته را اجیر و تربیت کرد که این مسئله اگر شدنی باشد، باز هم فوقالعاده زمانبر است. یوناتان میگوید: "پس از ارتقای سمت سازمانی ضیف در گردانهای قسام، بارها به همراه نیروهای امنیتی و اطلاعاتی اسرائیلی به خانهاش حمله کردیم تا یک سرنخ از او پیدا کنیم، ولی ناکام ماندیم." وی در ارزیابی قدرت عملیاتی و نظامی ضیف میگوید: "ضیف به لحاظ طراحی عملیات و استفاده از تاکتیکهای نوین، بینظیر بود. در گزینش نیروها برای اجرای عملیاتهایش هم بسیار موفق بود. ارتش و سازمان اطلاعاتی شاباک خیلی دیر به خطرناک بودن محمد ضیف پی بردند." "علی" پسر هفت ماهه محمد ضیف که در حمله به خانه وی شهید شد
خبرگزاری "دویچه وله" درباره استیصال ارتش رژیم صهیونیستی بر اثر ناکام ماندن در ترور محمد ضیف در گزارشی با عنوان "مرد مرموزی که ارتش اسرائیل به دنبال اوست" مینویسد: "ارتش اسرائیل برای ششمین بار به عملیاتی برای کشتن محمد ضیف دست زد. ضیف در بیست سال گذشته از 6 حمله نیروهای اسرائیلی جان سالم به در برده است. شامگاه سهشنبه (19 آگوست) نیروهای اسرائیلی برای ششمین بار درصدد شکار او برآمدند و سه راکت به سوی ساختمانی شلیک کردند که گمان میرفت او در آن اقامت دارد."
در ادامه این گزارش آمده است: "به گفته منابع فلسطینی، در این حمله "وداد" همسر 27 ساله ضیف، "ساره" دختر سه ساله و "علی" پسر هفت ماهه او شهید شدند. اما به نظر میرسد که عنصر فعال حماس که اسرائیل او را "گربهای با هفت جان" میخواند، همچنان زنده باشد." دویچه وله همچنین تأکید میکند: "اسرائیل، محمد ضیف را دشمن شماره یک خود میداند. رهبران اسرائیل گفتهاند که تا به دام انداختن او از پای نخواهند نشست. آنها او را مسئول مرگ بسیاری از افراد بیگناه میدانند."
پس از عملیاتی که به شهادت اعضای خانواده ضیف منجر شد، آخرین نامه همسر ضیف در رسانههای مختلف منتشر شد. خبرگزاری "میدل ایست مانیتور" بخشی از این نامه را منتشر کرد: "تو به اسرائیلیها اجازه دادی کارهایت را ببینند، اما صورت را نه، و این اسرائیلیها را دیوانه کرده است. همه تلاشهای آنها برای ترور تو بیثمر مانده و تمامی ملت فلسطین در آروزی دیدن سایه تو حتی از دور هستند، ولی قهرمان من، تنها من هستم که رنگ چشمانت، شمایل صورتت، و بلندی قدت را میشناسم."
اما "محمد دیاب ابراهیم المصری" مشهور به "محمد الضیف" کیست و چگونه یک تنه توانسته است با ارتش اسرائیل دربیفتد؟ دویچه وله در مقاله خود توضیحاتی هم درباره ضیف میدهد: "نام اصلی او "محمد مصری" است و احتمالاً در سال 1965 در یک اردوگاه پناهندگی در نزدیکی "خان یونس" در نوار غزه به دنیا آمده است. او در بیست سال گذشته در عملیاتهای بیشماری علیه اسرائیل شرکت داشته است. وی از همرزمان خود لقب "ضیف" به معنای "مهمان" را گرفته، زیرا پیوسته محل اقامت خود را تغییر میدهد."
ضیف که به علت عملیاتهایش علیه رژیم صهیونیستی توسط تشکیلات خودگران دستگیر و زندانی شده بود، در سال 2000 و با آغاز موج دوم انتفاضه، موفق شد از زندان فرار کند. در سال 2002 پس از آن که "صلاح شحاده" رهبر یگانهای عزالدین قسام به دست نیروهای اسرائیلی به شهادت رسید، ضیف به عنوان فرمانده جدید این یگانها تعیین شد. پس از آنکه رهبری یگانهای عزالدین قسام را به دست گرفت، نیروهای اسرائیلی برای پنجمین بار سوءقصدی علیه او انجام دادند که به ستون فقرات او به شدت آسیب رساند و او را برای همیشه فلج کرد. ضیف رهبری شاخه نظامی حماس را به شاگرد و معاون خود "احمد جعبری" واگذار کرد، اما جعبری در سال 2012 به دست ارتش اسرائیل به شهادت رسید و ضیف عملاً دوباره رهبری عملیاتهای مسلحانه حماس و تصمیمگیری در اینباره را به عهده گرفت.
فرمانده گردانهای عز الدین قسام با همه شهرتی که دارد، هنوز برای رسانههای دنیا و حتی برخی از مقامات فلسطینی ناشناخته است. آخرین عکسی که از او در دست است، به 20 سال پیش برمیگردد. این فرمانده فلسطینی، استاد تغییرقیافه و مخفیکاری است. اسرائیل بیپرده میگوید که ضیف در بین این همه حزب و گروه فلسطینی، در صدر لیست افرادی قرار دارد که مرده و زندهاش تحت پیگرد است. یکی از روزنامههای عبریزبان درباره وی میگوید: "گریز این فرد از مرگ، ستودنی است. وی بهخوبی از کانون توجهات دور مانده و در صحنه مدیریت و فرماندهی نیز پرنفوذ است و مدبرانه عمل میکند، در نهایت باید گفت که دستیافتن به چنین فردی، بسیار دشوار و شاید نشدنی است." محمد ضیف هرگز از ابزارهای الکترونیکی که شاید بتوانند محل اقامت او را آشکار کنند، استفاده نمیکند. کارشناسان اطلاعاتی اسرائیل بر این عقیدهاند که ضیف هم در تصمیمگیریهای عملیاتی نیروهای قسام نقش دارد و هم در ساخت بمب و اجرای برخی عملیاتها شرکت میکند.
چنین نیروی ماهر و خبرهای مسلماً آموزشهای لازم را نزد فردی دیده که دستکم به اندازه خود ضیف صهیونیستها را زله کرده باشد. گفته میشود ضیف مهارت ساخت دستگاههای انفجاری را از مهندس شهید "یحیی عیاش" یاد گرفت. "عیاش" یکی از مسئولین و بنیانگذاران شاخه نظامی حماس و گردانهای عز الدین قسام بود که به صورت نظاممند، هوشمندانه و طراحیشده شروع کرد به استفاده از عملیاتهای استشهادی در پاسخ به جنایات رژیم صهیونیستی. "یحیی عیاش" یکی از بنیانگذاران شاخه نظامی حماس
آنچه بهتر نشان میدهد که محمد ضیف احتمالاً دستپرورده یحیی عیاش است، این است که "عیاش" هم چند سال اسرائیلیها را به دنبال خود کشاند و نمیتوانستند او را ترور کنند. بالأخره به خاطر خیانت یکی از نزدیکانش ارتش اسرائیل توانست او را شهید کند. پس از ترور یحیی عیاش، ضیف که اندکی قبل به گردانهای قسام پیوسته بود، کمکم جای او را پر کرد، اما در واقع پس از کشته شدن "صلاح شحاده" بود که به طور رسمی در سال 2002 فرماندهی این گردانها را برعهده گرفت. ضیف را به همراه "نضال فتحی رباح فرحات" و "عدنان الغول" طراح موشکهای "قسام" میدانند.
خبرگزاری "میدلایست مانیتور" طی گزارشی با اشاره به خبر اظهارنظر کارمی گیلون درباره ضیف میافزاید: "در جنگ اخیر غزه، اسرائیل مترصد فرصتی بود که ضیف را ترور کند، اما در این راه ناکام ماند. هدف اسرائیل از صورت دادن اقدامی آن هم در آن شرایط، این بود که افسانه این فرمانده گریزپای حماس را در هم بشکند تا شاید از این طریق روحیه سربازان خود را تقویت کند. از طرفی، نتانیاهو میخواست با کشتن محمد ضیف کمی از انتقادات داخل اسرائیل علیه خودش را کم کند که از رسیدن به این هدف نیز بازماند."
"عماد فلوجی" از معدود کسانی است که ضیف را از نزدیک دیده است. فلوجی از سران ارشد سابق حماس است که یکی از بنیانگذاران حماس نیز محسوب میگردد. وی درباره ضیف میگوید: "آدم بسیار آرام و کمحرفی است. زیاد آفتابی نمیشود و خودش را در میان جمعیت مخفی میکند و با گذرنامه و هویتهای گوناگون جابهجا میشود. بر خلاف خالد مشعل که گفته میشود در هتلی پنج ستاره در قطر روزگار میگذراند، ضیف آدم خاکیتری است و با مردم بیشتر میجوشد." "احمد جعبری" شاگرد "محمد ضیف" که در سال 2012 ترور شد
ضیف، با "محمد دحلان" از رهبران برکنار شده جنبش فتح نیز رابطهای بسیار قدیمی دارد. ضیف و دحلان هر دو زاده "خان یونس" هستند و از همان آغاز کودکی رابطهای بسیار صمیمی با یکدیگر داشته و هر دو در اوایل دهه 80 در دانشگاه اسلامی غزه تحصیل کردهاند. ظاهراً دحلان نقش مهمی در معالجه ضیف پس از سوءقصدهای مکرر اسرائیل داشته است. از سوی دیگر گفته میشود که با هماهنگی دحلان در دهه 90، ضیف بارها به دیدار "یاسر عرفات" در دفتر اصلیاش رفته است. در جنگ اخیر غزه نیز که برق نوار غزه به دلیل حملات اسرائیل دچار مشکل شده بود، ضیف از طریق دحلان از مصر درخواست کرده بود تا سهم برق نوار غزه را از 27 مگاوات به 32 مگاوات افزایش دهد.
محمد ضیف را به سه دلیل با شیخ "احمد یاسین" بنیانگذار حماس مقایسه میکنند: معلولیت وی و نشستنش بر روی صندلی چرخدار، مرجعیت دینی وی برای رزمندگان گردانهای قسام، و فرماندهی وی در امور نظامی، زیرا یاسین نیز قبل از تأسیس حماس، فعالیتهای نظامی اخوانالمسلمین در غزه را فرماندهی میکرد.
بر خلاف تصور، در پرده بودن ضیف، اتفاقاً بر شهرت و محبوبیت او افزوده است. یکی از آخرین نظرسنجیهایی که توسط یک وبسایت فلسطینی انجام شده است، نشان میدهد که ضیف در بین مردم فلسطین از خالد مشعل و اسماعیل هنیه نیز محبوبتر است. ضیف در نظر فلسطینیان یک شخصیت قهرمان است. او را یکی از آخرین بازماندگان رهبران نسل اول و دوم حماس میدانند و به خاطر ایستادگی در برابر اسرائیل میستایند. دقیقاً به همان اندازه که فلسطینیها به ضیف علاقهمند هستند، مقامات اسرائیلی نیز برای رها شدن از دست او لحظهشماری میکنند.
مطالب مرتبط ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 25 دی 1393برچسب: فرماندهای, از روی ویلچر ,ماموران امنیتی اسرائیل, را فلج کرد +عکس,ماموران امنیتی,اسرائیل,اسرائیل شکست خورد,سپیدار خبر, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
یکی از فرماندهان امنیتی عراق از حفر یک خندق در اطراف شهر کربلا برای جلوگیری از ورود تروریست ها به شهر خبر داد.
به گزارش مشرق به نقل از پایگاه خبری ارم نیوز امارات، سرلشکر قیس المحمداوی فرمانده عملیات الفرات الاوسط که مسؤول امنیت شهرهای جنوب و شرق عراق است دیروز سه شنبه از آغاز عملیات حفر یک خندق در حد فاصل استان کربلا با الانبار و نصب برج های دیده بانی خبر داد.
المحمداوی افزود: نیروهای امنیتی کربلا اقدام به تأمین امنیتی مرزهای شمالی استان در مناطق الرحالیه و النخیب با الانبار کرده اند و برای جلوگیری از تروریست های داعش در حال ساخت یک خندق هستند. این فرمانده نظامی در ادامه گفت: طرح های امنیتی بر اساس اتفاقات میدانی به طور مستمر در حال تغییر هستند. وی با تأکید بر نقش مهم نیروهای بسیج مردمی گفت: همکاری میان نیروهای داوطلب مردمی و عناصر امنیتی و شهروندان سپر محکمی در برابر هرگونه حمله تروریستی علیه کربلا بوده است. شهر مقدس کربلا از جمله شهرهای عراق است که به دلیل موقعیت ویژه مذهبی و همجواری با استان الانبار در مقاطع مختلف مورد حمله گروه های تروریستی قرار گرفته است.
ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 25 دی 1393برچسب: عراقیها دور کربلا, خندق میسازند ,عراق, کربلا ,خندق,ساخت خندق اطراف کربلا,کربلا میزبان ساخت خندق,سپیدار خبر,sepidwarnews,sepidarkhabar, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
sepidarkhabar: علیرغم دستور دادستان کل کشور:
با وجودی که دستگاه قضایی، دستور ممنوعیت تبلیغات و فروش سهام شرکت تبرک را صادر کرده، این شرکت همچنان به تبلیغات و تغییر قیمت سهام خود ادامه می دهد.
گروه اقتصادی سپیدار خبر- اوایل دی ماه با دستور دادستان مشهد، دفاتر دلالی فروش سهام شرکت های تبرک، پدیده و پردیسبان پلمب شد.
قاضی صادقی درباره علت این تصمیم گفته بود: افرادی که به عنوان دلال و با تاسيس دفاتر غير قانوني فروش سهام شرکتهای سرمايه گذاری فعاليت میکنند با تبليغات فريبنده ارزش سهام رابه طور غير واقعی و به اصطلاح بادکنکی بالا میبرند و بدين ترتيب صدمات جبران ناپذيری رابه اقتصاد کشور و توليد سرمايه گذاری واقعی وارد میکنند. وی همچنين خاطر نشان کرد: با صدور دستورات قضايی هم اکنون هر گونه تبليغات از سوی اين شرکتها ممنوع است و آن ها حق تبليغ درباره خريد وفروش سهام در رسانهها را ندارند. دادستان مشهد درادامه به اين گونه دلالان هشدار داد آنها موظف هستند درقبال پولی که از مردم دريافت کردهاند به تعهدات قانونی وعرفی خود عمل کنند و درصورت بروز هر گونه مشکلی دراين باره همانطور که قبلا هشدار دادهايم مسئولان، مديران و هيئت مديره شرکتهای سرمايه گذاری بايد پاسخگو باشند. اين مقام ارشد قضايی مشهد با اشاره به هشدار های قبلی درمورد تبليغات اغواکننده اين شرکتها افزود: مدير عامل، رئيس واعضای هيئت مديره اين شرکتها بايد دراين زمينه پاسخگو بوده و فاصله غير واقعی بين ارزش واقعی سهام با ارزش بادکنکی آن را که به خاطر دلال بازیها به وجود آمده است با تلاش و فعاليتهای شبانه روزی برطرف کنند. پس از اقدام دادستان مشهد، در سایر شهرهایی که مراکز فروش سهام سه شرکت فوق مشغول بودند، با ورود دستگاه قضایی این مراکز یکی پس از دیگر پلمب شدند. همینطور دادستانی کل کشور نیز هرگونه تبلیغات شرکت های تبرک، پدیده و پردیسبان را در سطح کشور ممنوع کرد. 20 دی ماه هم معاون دادستان کل کشور به مدیران پدیده شاندیز و تبرک نسبت به تداوم تبلیغات در سطح کشور هشدار داد. سید مرتضی بختیاری در پاسخ به اینکه همچنان تبلیغات شرکت پدیده شاندیز در سطح استانها و شهرهای کشور (سیستان و بلوچستان، خراسان رضوی، تهران و غیره ...) به چشم می خورد گفت: نامه منع تبلیغات این شرکتها به تمام نهادهای مرتبط ارسال وابلاغ شده است. وی افزود: زیبنده این شرکتها نیست که بخواهیم با آنها بعنوان شرکتهایی که جرمی مرتکب شده اند(جرم تبلیغات بعد از دستور دادستانی) برخورد کنیم. برای همین دادستانی کل کشور به این دو شرکت هشدار می دهد که تبلیغات ممنوع است و اگر ادامه دهند جرم تلقی می شود. با وجود دستورات دستگاه قضایی، متاسفانه شرکت تبرک همچنان در حال معامله سهام است. سایت شرکت تبرک http://www.tabarok.info همچنان همه روزه و به طور آنلاین قیمت سهام خود را درج می کند. هرچند تبرک مدعی است فعلا فقط به خرید سهام خود می پردازد و هیچگونه فروش سهامی ندارد؛ اما افزایش سرمایه این شرکت در روز شنبه هفته جاری و رسیدن هر سهم این شرکت از 250 ریال به 140 ریال و همچنین درج قیمت خرید سهام ،در سایت آن گویای واقعیت دیگری است. گفتنی است شرکت پدیده شاندیز نیز همزمان با مطرح شدن تخلفاتش در رسانه ها، با برگزاری مجمع و افرایش 600 درصدی سرمایه شرکت، قیمت هر سهم پدیده را از 12 هزار تومان به 2 هزار تومان رساند و سهامداران با مراجعه به دفاتر فروش سهام این شرکت، فعلا فقط به اندازه سهام درج شده در برگه خود، میتوانند سهام بفروشند و چون برگه حق تقدم آنها صادر نشده، دسترسی به بیش از 80 درصد از سرمایه خود را ندارند. حجةالاسلام والمسلمین سیدابراهیم رییسی دادستان کل کشور با اشاره به سهام فروشی این نوع از شرکت ها گفته بود: هیچ یک از شرکتهای سهامی خاص حق ندارند همچون شرکتهای سهامی عام اقدام به فروش سهام کنند و این سهام در بازار دلالی بدون پشتوانه افزایش قیمت پیدا کند. تخلفی را که مسئولان دستگاه قضایی به آن اشاره داشتند،روال سهام فروشی شرکت ها خارج از بورس بود و این اقدامات شرکت پدیده و تبرک در کاهش قیمت سهام خود نیز نمونه ای بارزی بود که کسانیکه قصد خرید و فروش سهام دارند باید از طریق کارگزاری ها دارای مجوز بورس اقدام کنند، تا با مشکلات اینچنینی مواجه نشوند. ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 25 دی 1393برچسب: تبلیغات در صدا و سیما,تغییر قیمت سهام تبرک, همچنان ادامه دارد, تبرک, پدیده , سهام, قانون ,sepidarnews, دادستان, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 25 دی 1393برچسب: عکس, برداشت گل نرگس , بهبهان, برداشت گل , گل نرگست , بهبهان, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
سپیدار خبر: زمينهسازي براي ظهور؛ آرمان انقلاب اسلامی
نویسنده : ابراهيم شفيعي سروستاني
سپیدار خبر: يکي از پرسشهاي مطرح درباره انقلاب جهاني امام مهدي(ع) اين است که آيا ما افزون بر انتظار فرج و چشم به راه بودن براي ظهور آن حضرت وظيفهاي در زمينه آمادهسازي زمينه ظهور داريم يا خير؟ برخي بر اين باورند که ما وظيفهاي در اين زمينه نداريم؛ زيرا ظهور امام مهدي(ع) تنها در گرو اذن خداوند است و هر زمان که اراده الهي به اين امر تعلق گيرد، ظهور واقع ميشود. بنابراين انسانها نقشي در پيش افتادن يا پس افتادن ظهور و زمينهسازي براي آن ندارند.
اشاره: 22 بهمن 57 نقطه عطفي در حيات سياسي ـ اجتماعي ملت ايران و روز پیروزی نهضت اسلامي به رهبري امام خميني(ره) است. نهضتي که با بهرهگيري روشنبينانه از آموزههاي شيعي به ويژه فرهنگ شهادتطلبيِ برخاسته از قيام عاشورا و فرهنگ مهدويت و انتظار توانست به حاکميت استبداد داخلي و استعمار خارجي بر سرنوشت مردم ولايتمدار ايران خاتمه دهد و نخستين حکومت شيعي تمام عيار را در اين کشور مستقر سازد. سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی فرصت مناسبي براي بازخواني يکي از مباني مهم اعتقادي اين انقلاب؛ يعني تلاش براي زمينهسازي ظهور امام مهدي(ع) به عنوان وظيفه و تکليفي شرعي در دوران غيبت است. با بزرگداشت ياد و نام امام خميني(ره) و همه شهيداني که به شوق ياري امام زمان(ع) رهرو راه آن امام شدند، به بررسي اجمالي نظريه لزوم زمينهسازي براي ظهور و برخي از مهمترين مباني آن ميپردازيم. 1. تبيين نظريه براي روشنتر شدن ديدگاه امام خمینی(ره) دراينباره، به گزيدهاي از رهنمودهاي ايشان در سه بخش اشاره ميکنيم. در بخش اوّل، ديدگاه امام راحل(ره) را در زمينه وظايف منتظران در عصر غيبت و تكليف آنها در زمينة فراهم كردن شرايط ظهور، در بخش دوم، ديدگاه ايشان را دربارة نقش انقلاب اسلامي در زمينهسازي ظهور امام مهدي(ع) و در بخش سوم ديدگاه آن رهبر فرزانه را در زمينه ضرورت تشکيل حکومت جهاني اسلام به عنوان يکي از مهمترين اهداف انقلاب اسلامي بررسي ميکنيم: 1ـ1. وظایف منتظران در عصر غیبت حضرت امام(ره) با ژرفانديشي تمام، انتظار فرج را «انتظار قدرت اسلام» معنا كرده و فراهم آوردن مقدمات ظهور را يكي از وظايف منتظران ميدانست: «همة ما انتظار فرج داريم و بايد در اين انتظار، خدمت كنيم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما بايد كوشش كنيم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پيدا كند و مقدمات ظهور انشاء الله تهيه بشود».1 ايشان در يكي ديگر از سخنان خود با نقد ديدگاههاي موجود دربارة انتظار، ديدگاه خود در اين زمينه را اينگونه بيان ميكند: «البته اين پر كردن دنيا را از عدالت، اين را ما نميتوانيم بكنيم. اگر ميتوانستيم، ميكرديم، امّا چون نميتوانيم بكنيم، ايشان بايد بيايند. الآن عالم پر از ظلم است. شما يك نقطه هستيد در عالم، عالم پر از ظلم است. ما بتوانيم جلوي ظلم را بگيريم، بايد بگيريم؛ تكليمان است. ضرورت اسلام و قرآن تكليف ما كرده است كه بايد برويم همه كار را بكنيم، امّا نميتوانيم بكنيم. چون نميتوانيم، بايد او بيايد تا بكند، ولي بايد فراهم كنيم كار را. فراهم كردن اسباب این است كه كار را نزديك بكنيم، كار را همچو بكنيم كه مهيا بشود عالم براي آمدن حضرت».2 از اين سخنان، ديدگاه امام راحل(ع) دربارة زمينهسازی ظهور به خوبي روشن ميشود. 1-2. نقش انقلاب اسلامي در زمينهسازي براي ظهور امام مهدي(ع) از سخناني كه حضرت امام(ره) در دورههاي مختلف انقلاب اسلامي ايراد فرمودند، به خوبي استفاده ميشود كه ايشان برپايي انقلاب اسلامي و استقرار نظام جمهوري اسلامي در ايران را دو منزلگاه در طريق رسيدن به سر منزل مقصود و تشكيل حكومت عدل مهدوي ميدانست و بر اين باور بود كه بايد با اجراي كامل احكام اسلامي در عصر غيبت، زمينه را براي ظهور امام مهدي(ع) فراهم آورد. در اينجا برخي از اين سخنان را مرور ميكنيم: «اميدوارم كه اين انقلاب يك انقلاب جهاني بشود و مقدمه براي ظهور حضرت بقيـ[الله ـ ارواحنا له الفداء ـ باشد».3 «اميد است كه اين انقلاب جرقه و بارقهاي الهي باشد كه انفجاري عظيم در تودههاي زير ستم ايجاد نمايد و به طلوع فجر انقلاب مبارك حضرت بقيـ[الله ـ ارواحنا لمقدمه الفداء ـ منتهي شود».4 «من اميدوارم كه ما به مطلوب حقيقي برسيم و متصل بشود اين نهضت به نهضت بزرگ اسلامي و آن نهضت ولي عصر(ع) هست».5 «ان شاءالله اسلام را آن طور كه هست در اين مملكت پياده كنيم و مسلمين جهان نيز اسلام را در ممالك خودشان پياده كنند... و زور و ظلم و جور از دنيا برطرف بشود و مقدمه باشد براي ظهور ولي عصر ـ ارواحنا له الفداء ـ ».6 «خداوندا بر ما منت بنه و انقلاب اسلامي ما را مقدمه فروريختن کاخهاي ستم جباران و افول ستاره عمر متجاوزان در سراسر جهان گردان و همه ملتها را از ثمرات و برکات وراثت و امامت مستضعفان برخوردار فرما».7 «خداوند همه ما را از قيدهاي شيطاني رها فرمايد تا بتوانيم اين امانت الهي را به سر منزل مقصود برسانيم و به صاحب امانت، حضرت مهدي موعود ـ ارواحنا لمقدمه الفداء ـ رد كنيم».8 3-1. حكومت جهاني اسلام، هدف اصلي انقلاب اسلامي حضرت امام خميني(ره) در سراسر دوران مبارزه هرگز هدف خود را در از بين بردن استبداد داخلي و مبارزه با استعمار خارجي در كشور ايران محدود نكرده بود. ايشان در پي گسترش حاكميت اسلام در سراسر جهان و كوتاه كردن دست ابرقدرتها از همه كشورهاي اسلامي بود. ايشان، حركت خود را در راستاي قيام جهاني موعود(ع) ميديد و انقلاب اسلامي ايران را مقدمهاي براي انقلاب عظيم مهدوي ارزيابي ميكرد. از همين رو، تشكيل حكومت اسلامي در ايران هيچ گاه سبب نميشد ايشان از حركت باز ايستد و حكومت جهاني مهدي موعود را به فراموشي سپارد: «[...] جنبشي كه از طرف مستضعفان و مظلومان جهان عليه مستكبران و زورمندان شروع شده و در حال گسترش است، اميد بخش آتيهاي روشن است و وعده خداوند تعالي را نزديك و نزديكتر مينمايد. گويي جهان مهيّا ميشود براي طلوع آفتاب ولايت از افق مكّه معظّمه و كعبه آمال محرومان و حكومت مستضعفان. از پانزدهم خرداد 42 كه حكومت مستكبران جبار در اين سرزمين به اوج خود رسيده بود و ميرفت تا عربده شوم «أنا ربّكم الأعلي» از حلقوم فرعون زمان طنين افكند، تا 22 بهمن 57 كه پايه حكمراني جبّاران عصر در اين مرز و بوم فرو ريخت و تخت و تاج دو هزار و پانصد ساله فرعونگونه ستمشاهي به دست تواناي زاغهنشينان و ستمديدگان تاريخ بر باد رفت و طومار تاراجگريها و حكمفرماييهاي شيطان بزرگ و شيطانكهاي وابسته و پيوسته به آن درهم پيچيده شد، ايامي معدود بيش نبود، [... ]ولي تحوّلي كه كمتر از صد سال بعيد به نظر ميرسيد با تقدير خداي بزرگ در اين ايّام معدود و ساعات محدود تحقّق يافت و جلوهاي از وعده قرآن كريم نورافشاني كرد و چه بسا كه اين تحول و دگرگوني، در مشرق زمين و سپس در مغرب و اقطار عالم تحقق يابد: «وليس من الله بمستنكر» كه دهر را در ساعتي بگنجاند و جهان را به مستضعفان، اين وارثان ارض بسپارد و آفاق را به جلوه الهي ولي الله الأعظم، صاحب العصر ـ أرواحنا له الفداء ـ روشن فرمايد و پرچم توحيد و عدالتي الهي را در عالم بر فراز كاخهاي سپيد و سرخ مراكز ظلم و الحاد و شرك به اهتزاز درآورد. «و ما ذلك علي الله بعزيز».9 امام راحل با ژرفانديشي تمام و با پشتوانه عظيم اعتقاد به انقلاب جهاني حضرت حجت(ع)، مسئولان نظام را از اينكه تنها به ايران بينديشند، برحذر داشت و فرمود: «مسئولان ما بايد بدانند كه انقلاب ما محدود به ايران نيست. انقلاب مردم ايران، نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداري حضرت حجّت ـ ارواحنا له الفداء ـ است كه خداوند بر همه مسلمانان و جهانيان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد، مسائل اقتصادي و مادي اگر لحظهاي مسئولين را از وظيفهاي كه بر عهده دارند، منصرف كند، خطري بزرگ و خيانتي سهمگين را به دنبال دارد. بايد دولت جمهوري اسلامي تمامي سعي و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنمايد و اين بدان معنا نيست كه آنها را از اهداف عظيم انقلاب كه ايجاد حكومت جهاني اسلام است، منصرف كند».10 از اين رهنمود به خوبي استفاده ميشود كه امام خميني(ره)، تشکيل حکومت جهاني اسلام را يکي از مهمترين اهداف انقلاب اسلامي ميدانست. از همين رو، معتقد بود كه مسئولان نظام جمهوري اسلامي بايد همه تلاش خود را براي ايجاد اين حکومت به کار برند و متوجه باشند پرداختن به برنامههاي توسعه، حتي يك لحظه، آنها را از اين هدف بزرگ بازندارد؛ چون غفلت از آن، «خطري بزرگ و خيانتي سهمگين را به دنبال دارد». 2. مباني نظريه 1-2. نياز هميشگي به حجت در اعتقاد اسلامي، بشر همواره نيازمند هدايتگر است. به همين دليل، از ابتداي آفرينش انسان تاكنون هيچگاه جهان از پيامبران و امامان هدايتگري كه حجتهاي خدا بر بندگانش هستند، خالي نبوده است. بر اساس اين اعتقاد، اگر بر روي كره زمين تنها دو نفر باقي مانده باشند، يكي از آنها حجت الهي خواهد بود.11 دانشوران شيعه اين موضوع را تحت عنوان «اضطرار به حجت» (ناگزيري از حجت) مطرح ساختهاند.12 امام محمد باقر(ع) دراينباره ميفرمايد: «به خدا سوگند، خداوند از روزي كه آدم(ع) قبض [روح] شد، هيچ سرزميني را از پيشوايي كه [مردم] به وسيله او به سوي خدا هدايت ميشوند، خالي نگذاشته است. اين پيشوا، حجت خدا بر بندگانش است و هرگز زمين بدون امامي كه حجت خدا بر بندگانش باشد، باقي نميماند».13 امام صادق(ع) نيز در همين زمينه ميفرمايد: «تا زماني كه زمين پابرجاست، در آن براي خداي تعالي حجتي است كه حلال و حرام را [به مردم] ميشناساند و [آنها را] به راه خدا فراميخواند. حجت خدا از روي زمين برداشته نميشود مگر تا چهل روز پيش از برپايي رستاخيز. پس آنگاه كه حجت خدا برداشته شد، در توبه بسته ميشود و ايمان كسي كه پيش از برداشته شدن حجت ايمان نياورده است، براي او سودي نخواهد داشت».14 نياز هميشگي به حجتهاي الهي ريشه در اين واقعيت دارد كه آدمي براي پيمودن مسير هدايت و دست يافتن به حقيقت هستي همواره نيازمند راهنمايي انسانهاي شايستهاي است كه از سوي خداي متعال به اين منظور برگزيده شده و رسالت هدايت و راهبري آدميان را برعهده گرفتهاند. پرسشي كه در اينجا ممكن است مطرح شود اين است كه با وجود كتابهاي آسماني چه نيازي به اين انسانهاي برگزيده وجود دارد؟ در پاسخ اين پرسش بايد گفت: اولاً كتابهاي آسماني خود نيازمند مفسر و مبيّن هستند و ثانيا اين كتابها بدون وجود حجتهاي الهي دچار تحريف و تبديل يا تأويل و تفسيرهاي بياساس ميشوند تا آنجا كه حق بر مردم مشتبه شده و انسانها بيش از پيش دچار سردرگمي ميگردند. ازاينرو، همواره بايد در كنار كتابهاي آسماني انسانهاي برگزيدهاي به عنوان مفسر و مبين كلام خدا وجود داشته باشد. قرآن كريم نيز به اين واقعيت توجه كرده و رسول گرامي اسلام(ص) را عهدهدار تبيين و توضيح آنچه بر مردم نازل شده، قرار داده است: «و أنزلنا إليك الذّكر لتبيّن للنّاس ما نزّل إليهم و لعلّهم يتفكّرون؛15 و اين قرآن را به سوي تو فرود آورديم تا براي مردم آنچه را به سوي ايشان نازل شده است توضيح دهي، و اميد كه آنان بينديشند». بديهي است، پس از رسول خدا(ص) هم بايد همواره كساني وجود داشته باشند كه با تبيين و تفسير قرآن مردم را در پيمودن طريق هدايت ياري و آنها را از افتادن به راههاي انحرافي حفظ كنند. از برخي مناظرههاي ياران امامان معصوم(ع) با مخالفان خود كه محتواي آنها به تأييد امامان رسيده است، نيز ميتوان به چرايي نياز هميشگي بشر به حجتهاي الهي پي برد. گزارش يكي از اين مناظرهها را مرور ميكنيم: «منصور بن حازم گويد: به امام صادق(ع) عرض كردم: همانا خدا برتر و بزرگوارتر از اين است كه به آفريدگانش شناخته شود، بلكه آفريدگان به خدا شناخته ميشوند. [آن حضرت] فرمود: راست گفتي. عرض كردم: كسي كه بداند براي او پروردگاري است سزاوار است كه بداند براي آن پروردگار خشنودي و خشم است و خشنودي و خشم او جز به وسيله وحي يا فرستاده او شناخته نميشود. كسي كه بر او وحي نازل نميشود بايد كه در جستوجوي پيامبران باشد و چون ايشان را بيابد بداند كه ايشان حجت خدايند و اطاعتشان لازم است. من به مردم (سنيان) گفتم: آيا شما ميدانيد كه رسول خدا(ص) حجت خدا بر آفريدگانش بود؟ گفتند: آري. گفتم: هنگامي كه رسول خدا(ص)درگذشت حجت خدا بر آفريدگانش كيست؟ گفتند: قرآن. [گفتم:] من در قرآن نظر كردم و ديدم مرجئه،16 قدريه17 و [حتي] زنديقي18 كه به آن ايمان ندارد، در مناظره براي غلبه بر ديگران به آن استدلال ميكنند، پس دانستم كه قرآن بدون قيّم (برپادارنده) حجت نيست و هر چه آن برپا دارنده درباره قرآن بگويد، حق است. آنگاه به ايشان گفتم: برپادارنده قرآن كيست؟ گفتند: ابن مسعود قرآن را ميدانست، عمر هم ميدانست، حذيفه هم ميدانست. گفتم: تمام قرآن را؟ گفتند: نه، [گفتم:] من كسي را جز علي(ع) نديدم كه بگويد همه قرآن را ميداند. و هنگامي كه در ميان مردم چيزي رخ ميداد كه [همه در پاسخ آن در ميماندند و به هر كس مراجعه ميكردند] ميگفت: نميدانم [تنها او بود] كه ميگفت: ميدانم. پس گواهي ميدهم كه علي(ع)برپادارنده قرآن، [امام] مفترض الطاعـ[ و حجت بر مردم پس از رسول خدا(ص) بود. هر آنچه او درباره قرآن بگويد حق است. آنگاه حضرت فرمود: خدايت رحمت كند».19 از اين مناظره نيز ميتوان دريافت كه كتاب الهي به تنهايي براي هدايت بشر كافي نيست و همواره بايد در ميان مردم كسي كه آشنا به كتاب خداست حضور داشته باشد تا با تبيين و تفسير آن كتاب، راه هدايت را به انسانها نشان دهد. نياز هميشگي انسان به حجت خدا يا به تعبير کتابهاي روايي «اضطرار به حجت»، چنانکه گفته شد، به دليل نقشهاي بيبديل حجتهاي الهي در هدايت و رشد کمال انسان است. حجتهاي الهي در اعتقاد شيعه واليان امر، راهنمايان به سوي خدا، جايگاههاي علم الهي، مفسران وحي، پايههاي توحيد، مايههاي ثبات و پايداري جهان، وسيلههاي نجات و رستگاري امت، معيارهاي تشخيص حق و باطل، بيان کننده حلال و حرام الهي و ... ميباشند.20 البته نبايد از نظر دور داشت كه در برخي روايات به امكان بهرهمندي مردم از حجتهاي الهي در زمان غيبت سخن به میان آمده است، همچنانكه مردم از خورشيد پشت ابر هم بهرهمند ميشوند. ولي روشن است كه هرگز بهرهمندي از حجتهاي الهي در زمان غيبت مانند بهرهمندي مستقيم از آنها نيست. 2ـ2. نقش مردم در غيبت و استمرار آن يکي ديگر از مباني نظريه لزوم زمينهسازي براي ظهور امام مهدي(ع) توجه به نقش مردم در غيبت و استمرار آن است. براي روشن شدن اين نقش برخي از اموري را که در روايات از آنها به عنوان فلسفه غيبت ياد شده است، بررسي ميکنيم: الف)ستم پيشه بودن انسانها از برخي روايات چنين برميآيد كه علت يا فلسفه غيبت، ستمپيشه بودن انسانها بوده است. در روايتي كه از امام علي(ع)نقل شده، در اين زمينه چنين آمده است: «بدانيد كه زمين از حجت خداي عز و جل خالي نميماند، ولي گاهي خداوند به دليل ستم و اسرافي كه آفريدگان بر خودشان روا ميدارند، حجتش را از آنها مخفي ميدارد».21 اين موضوع براي هر پژوهشگر تاريخ زندگاني ائمه دوازدهگانه شيعه(ع) مسلّم است كه هر چه از عصر امام علي(ع)بيشتر فاصله ميگيريم، ميزان حضور امامان معصوم در متن وقايع جامعه كاهش مييابد. فشار و تهديدهاي خلفاي جور از يك سو و نااهلي مردم زمانه از سوي ديگر نيز سبب ميشود كه روز به روز از تعداد ياران باوفا گرداگرد ائمه عصر كم شود و در نتيجه، ايشان، خود را در غربت و تنهايي بيشتري احساس كنند. به بيان ديگر، جامعه اسلامي روز به روز شايستگي خود را براي پذيرش امام معصوم بيشتر از دست داد تا جايي كه هر چه به عصر غيبت صغرا نزديكتر ميشويم، از ارتباط مستقيم ائمه با مردم و حضور عملي ايشان در جامعه كاسته ميشود. اين نكته در زندگاني امام هادي(ع) و امام عسكري(ع) به خوبي مشهود است. امام هادي(ع) حدود سي سال پيش از ميلاد امام عصر(ع)، رفته رفته ارتباط خود را با مردم زمان خويش كم كرد و جز با شمار اندكي از ياران خاص خود تماس نميگرفت. امام عسكري(ع)نيز در عصر خود بيشتر با نامهنگاري با ياران خود ارتباط برقرار ميكرد و بسياري از امور شيعيان خود را از طريق نمايندگان و وكيلان خويش حل و فصل ميكرد و كمتر با آنها به طور مستقيم روبهرو ميشد. البته شايد بتوان در پيش گرفتن اين سيره از سوي اين دو امام بزرگوار را اقدامي در جهت زمينهسازي براي غيبت امام مهدي(ع) تفسير كرد، ولي با در نظر گرفتن شرايط كلي جامعه اسلامي در آن روزگار، اين موضوع كه آن بزرگواران به دليل نااهلي مردم زمانه در غربت و تنهايي به سر ميبردند، چندان دور از ذهن نيست. براي روشنتر شدن اين موضوع، عبارتي را كه مسعودي در «إثبات الوصيـ[» آورده است، نقل ميكنيم: روايت شده كه ابوالحسن عسكري [امام هادي(ع)] خود را از بسياري از شيعيان پوشيده ميداشت و جز تعداد اندكي از ياران خاص آن حضرت، ايشان را نميديدند و هنگامي كه امر [امامت] به ابومحمد [امام حسن عسكري(ع)] منتقل شد، ايشان چه با ياران خاص خود و چه با مردم عادي از پشت پرده سخن ميگفت مگر هنگامي كه آن حضرت براي رفتن به دارالخلافه از خانه خارج ميشد. اين شيوه تنها از سوي آن امام و پيش از ايشان از سوي پدرشان در پيش گرفته شد تا مقدمهاي براي غيبت صاحب الزمان باشد و مردم با اين شيوه خو بگيرند و غيبت را انكار نكنند.22 بعضي تاريخنگاران، كلام مسعودي را مبالغهآميز توصيف كردهاند،23 ولي در مجموع، از اين كلام و به قرينه ديگر اسناد تاريخي ميتوان استناد كرد كه ارتباط امام هادي و امام عسكري(ع) با جامعه بسيار كاهش يافته بود و آن دو امام بر شيوه ائمه پيش از خود نبودند و ارتباط چنداني با مردم نداشتند. بنابراين، ميتوان گفت چون ميان قابليتها و شايستگيهاي ذاتي مردم براي پذيرش امام معصوم(ع) و ميزان حضور امام در جامعه، ارتباط متقابلي وجود دارد، به هر اندازه كه جامعه شايستگي خود را از دست دهد و از ارزشهاي الهي فاصله بگيرد، امام معصوم نيز كه يكي از تجليات رحمت الهي به شمار ميآيد، از جامعه فاصله ميگيرد و از حضور خود در جامعه ميكاهد؛ زيرا رحمت الهي در جايي فرود ميآيد كه سزاوار رحمت باشد. در قرآن كريم ميخوانيم: «ذلك بأنّ الله لميك مغيّرا نعمةً أنعمها علي قومٍ حتّي يغيرّوا ما بأنفسهم...؛ اين [كيفر] بدان سبب است كه خداوند، نعمتي را كه بر قومي ارزاني داشته است، تغيير نميدهد مگر آنكه آنان آنچه را در دل دارند، تغيير دهند..».24 به بيان ديگر، به مصداق قاعده يادشده كه قرآن كريم بيان ميدارد. آنگاه كه جامعه اسلامي دگرگون شد و مسلمانان از نظر دروني تغيير يافتند و ارزشهاي الهي خود را از دست دادند، خداوند نيز نعمت وجود امام معصوم(ع) در ميان مردم را كه از بزرگترين نعمتهاي الهي به شمار ميآيد، از آنها گرفت و امام از ديدگان مردم پنهان شد. شاهد بر اين مدعا روايتي است كه از امام باقر(ع) نقل شده و در آن آمده است: «هنگامي كه خداوند از آفريدگانش خشمگين شود، ما [اهل بيت ]را از مجاورت با آنها دور ميسازد».25 آن حضرت در جايي ديگر ميفرمايد: «هرگاه خداوند مجاورت قومي را براي ما نپسندد، ما را از ميان ايشان بيرون ميبرد».26 باشد تا با گذشت سالها، مردم به خسارت بزرگي كه از ناحيه نبود معصوم در ميان خود متحمل شدهاند، پي ببرند و بار ديگر آماده پذيرش نعمت بزرگ الهي؛ يعني حضور مستمر امام معصوم(ع) در جامعه شوند. ب)نبود ياران وفادار براي امام از روايات متعددي استفاده ميشود كه استمرار غيبت امام مهدي(ع) و ظهور نكردن آن حضرت، به دليل يافت نشدن ياران وفادار به تعداد لازم؛ يعني سيصد و سيزده نفر است كه از آن جمله ميتوان به روايت نقل شده از امام موسي كاظم(ع) اشاره كرد. در اين روايت، ايشان خطاب به يكي از ياران خود ميفرمايد: «...اي پسر بكير! من به تو سخني را ميگويم كه پدران من نيز پيش از من آن را بر زبان راندهاند و آن اين است كه اگر در ميان شما به تعداد كساني كه در جنگ بدر [با پيامبر اكرم(ص) ] بودند، [ياران مخلص] وجود داشت، قيامكننده ما [اهل بيت] ظهور ميكرد».27 اين موضوع از روايتي نيز كه نعماني آن را در كتاب خود، از امام صادق(ع) نقل كرده است، استفاده ميشود: «يكي از ياران امام صادق(ع) بر آن حضرت وارد شد و عرضه داشت: فدايت گردم؛ به خدا سوگند، من تو را دوست ميدارم و هر كس كه تو را دوست دارد، دوست دارم. اي آقاي من! چهقدر شيعيان شما فراوانند! آن حضرت فرمود: آنان را بشمار. عرض كرد: بسيارند. آن حضرت فرمود: آنها را ميتواني بشماري؟ عرض كرد: آنها از شمارش بيرونند. حضرت ابوعبدالله [امام صادق](ع)فرمود: ولي اگر آن شمارهاي كه توصيف شده است؛ يعني سيصد و اندي تكميل ميشد، آنچه در پي آنيد، رخ ميداد..».28 امام جواد(ع) در روايتي پس از معرفي قائم آل محمد(ع) بر اين نكته تصريح ميكند كه فراهم شدن تعداد مشخص از ياران آن حضرت (سيصد و سيزده نفر) شرط تحقق ظهور است. ازاين روايت نيز ميتوان استفاده كرد كه استمرار غيبت به دليل نبود تعداد مورد نياز ازياران وفادار است: «او همان كسي است كه زمين برايش در هم پيچيده ميشود و هر سختي برايش هموار ميگردد [و] ياران او به تعداد اهل بدر ـ سيصد و سيزده نفر ـ از اطراف زمين به گرد او جمع ميشوند و اين همان سخن خداي عزّ و جلّ است كه فرمود: «هر كجا باشيد، خداوند همگي شما را [به سوي خود باز] ميآورد. در حقيقت، خدا بر همه چيز تواناست».29 پس هنگامي كه اين تعداد از اهل اخلاص جمع شدند، خداوند امر او را آشكار ميكند و آنگاه كه ده هزارنفر براي او كامل شد، به اذن خداي عزّ و جلّ خروج ميكند».30 گفتني است شيخ مفيد(ره) نيز در يكي از رسالههاي خود بر اين موضوع تأكيد ميكند كه فراهم نبودن تعداد مورد نياز از ياران برگزيده، يكي از دلايل استمرار غيبت است. او مينويسد: «در مجلس يكي از رؤسا حاضر شدم، بحثي در امامت مطرح و به گفتوگو درباره غيبت [امام زمان(ع)] منجر شد. صاحب آن مجلس گفت: «آيا شيعه از جعفر بن محمد(ع) روايت نميكند كه: اگر به تعداد اهل بدر ـ سيصد و اندي نفر ـ براي امام جمع شوند، خروج با شمشير بر ايشان واجب ميگردد؟» گفتم: اين حديث روايت شده است. گفت: ما يقين داريم كه تعداد شيعيان در اين زمان چندين برابر تعداد اهل بدر هستند، پس چهطور با وجود روايت ياد شده، غيبت براي امام جايز ميباشد؟ در پاسخ او گفتم: هر چند تعداد شيعيان در اين زمان چندين برابر تعداد اهل بدر است و اگر به تعداد جماعت اهل بدر، اجتماع كنند، ديگر امام نميتواند تقيه كند و ظهور بر او واجب ميشود، ولي در اين زمان هنوز اين تعداد با ويژگيها و صفاتي كه در اهل بدر وجود داشت، محقق نشده است؛ زيرا لازم است كه اين جماعت در ويژگيهايي چون شجاعت، صبر بر مرگ، اخلاص در جهاد، ترجيح آخرت بر دنيا، پيراستگي باطني از عيوب و سلامتي عقلي سرآمد باشند و در هنگام كارزار سستي و درنگ نورزند... و همه شيعيان اين ويژگيها را ندارند. اگر خداوند تعالي ميدانست كه در ميان آنها اين تعداد افراد با ويژگيهاي يادشده وجود دارد، قطعا امام(ع) ظهور ميكرد و بعد از اجتماع اين افراد به اندازه يك چشم برهم زدن هم غايب نميشد، ولي روشن است كه واقعيت اينگونه نيست و ازاينرو، غيبت بر امام رواست.31 ج) آماده نبودن جوامع بشري امام عصر(ع) در يكي از توقيعهاي خود مطلبي را بيان ميكنند كه شايد بتوان از آن استفاده كرد كه علت استمرار غيبت آماده نبودن جوامع بشري، به طور عام، و جوامع شيعي، به طور خاص، است. آن حضرت ميفرمايد: «اگر شيعيان ما كه خداوند توفيق طاعتشان دهد، در راه ايفاي پيماني كه بر دوش دارند، همدل ميشدند، ميمنت ديدار ما از ايشان به تأخير نميافتاد و سعادت ديدار ما زودتر نصيب آنان ميگشت؛ ديداري بر مبناي شناختي راستين و صداقتي از آنان نسبت به ما».32 برخي فقيهان و متكلمان بزرگ شيعه نيز اين موضوع را كه علت غيبت، فراهم نبودن زمينه براي ظهور و آماده نبودن جوامع بشري است، تأييد كردهاند كه از آن جمله ميتوان به شيخ طوسي و خواجه نصيرالدين طوسي(ره) اشاره كرد. شيخ طوسي هنگام بحث از حكمت و سبب غيبت، ابتدا به شرح ديدگاه خود در اين زمينه پرداخته است و پس از بحث و بررسيهاي مفصل مينويسد: «به طور قطع ميتوان گفت علت غيبت امام ترس او از كشته شدن به دست ظالمان و باز داشتن آن حضرت از تصرف در اموري است كه تدبير و تصرف در آنها به دست او سپرده شده بود. پس هنگامي كه بين امام و مقاصد او مانع ايجاد شود، لزوم قيام به امامت ساقط ميگردد و هنگامي كه امام بر جان خود بيمناك شود، واجب است كه نهانزيستي را پيشه خود سازد و از ديدهها پنهان شود. همچنانكه پيامبر ـ درود و سلام خدا بر او و خاندانش باد ـ يكبار در شعب و بار ديگر در غار از ديدهها پنهان شد و اين تنها به دليل بيم از خطرهايي بود كه جان او را تهديد ميكرد».33 آنگاه در پاسخ به اشكالهايي كه ممكن است به مقايسه غيبت پيامبر اسلام(ص) با غيبت امام عصر(ع) گرفته شود، مينويسد: «فيالجمله بر خداي تعالي واجب است امام را به گونهاي تقويت كند كه براي او امكان قيام فراهم شود و دست او باز گردد. اين موضوع به وسيله فرشتگان و آدميان امكانپذير ميشود. حال اگر خداوند اين كار را به وسيله فرشتگان انجام نداد، ميفهميم كه در اين كار مفسدهاي بوده است. بنابراين واجب ميشود كه اين كار به وسيله آدميان انجام پذيرد. پس اگر انسانها اين كار را انجام ندادند، به خود آنها برميگردد، نه خداي تعالي. با اين بيان همه اشكالهاي از اين جنس باطل ميشود. پس همانگونه كه براي پيامبر ـ درود و سلام خداوند بر او و خاندانش باد ـ جايز بود در صورت نياز و به دليل بيم از ضرر از ديدگان مخفي شود و آثار و پيآمدهاي اين مخفي شدن هم به كساني كه ايشان را وادار به اين كار كردند، برميگشت، امام نيز ميتواند از ديدگان مخفي شود [و آثار و پيآمدهاي آن هم برعهده عوامل مخفي شدن آن حضرت است]».34 از اين بيان شيخ طوسي به خوبي روشن ميشود كه علت اصلي استمرار غيبت امام عصر(ع) فراهم نشدن زمينه ظهور ايشان توسط آدميان بوده است. خواجه نصيرالدين طوسي نيز در اين زمينه ميفرمايد: «[وجود] امام لطف35 است. پس واجب است كه او را نصب كند تا [بدين وسيله] غرض او [از خلقت] حاصل شود. وجود امام لطف است و تصرف او [در جامعه و اجراي احكام الهي] لطفي ديگر، و عدم تصرف او از [ناحيه] ماست».36 شارح «تجريد الإعتقاد» در شرح اين سخن خواجه مينويسد: «خواجه فرمود: «و عدمه منّا» يعني تصرف نكردن امام(ع) از ناحيت ماست؛ چون لطف از طرف خدا آن است كه امام را معين فرمايد و بشناساند و لطفي كه بر مكلفان واجب است آن است كه هر يك او را به ديگران بشناساند و ادله امامت او را بگويد و هيچ كس مانع تصرف و تعليم و تبليغ سخنان او نشود و اين امور كه بر مردم واجب بود و نكردند موجب عدم تصرف او شد. نظير آن است كه خدا به هر كس دست و پا و چشم و گوش داد براي معيشت و از اينكه بداند ظالمي دست و پاي او را خواهد بست و مانع ديدن و شنيدن او خواهد شد، از دادن دست و پا و چشم و گوش دريغ نخواهد فرمود».37 بر اساس مطالب ياد شده به صراحت ميتوان براي مردم در پيش افتادن ظهور و تحقق آن نقش قائل شد و گفت حضور مجدد امام معصوم(ع) در جامعه مشروط به آن است كه انسانها راه صلاح و رستگاري را در پيش گيرند؛ ستمي را كه در حق امامان معصوم روا داشتهاند جبران كنند؛ به وظايف و تكاليفي كه دربرابر امام عصر(ع) دارند، عمل نمايند و با انجام اقدامهاي فرهنگي و اجتماعي زمينه را براي بازگشت امام به صحنه جامعه فراهم سازند.38 3-2. وظايف منتظران يكي از وظايفي كه به تصريح روايات، در دوران غيبت بر عهده شيعيان و منتظران فرج قائم آل محمد(ع) است، كسب آمادگيهاي نظامي و فراهم كردن تسليحات مناسب هر عصر براي ياري امام غايب است. در روايتي كه نعماني از امام صادق(ع) نقل كرده، آمده است: «هر يك از شما بايد براي خروج حضرت قائم(ع) [سلاحي] آماده كند، هر چند يك تير باشد. خداي تعالي هر گاه بداند كسي چنين نيتي دارد، اميد آن است كه عمرش را طولاني كند تا آن حضرت را درك كند و از ياران و همراهانش قرار گيرد».39 در روايت ديگري، شيخ كليني از امام ابوالحسن موسي كاظم(ع) نقل ميكند: «... هر كس اسبي را به انتظار امر ما نگاه دارد و به سبب آن، دشمنان ما را خشمگين سازد، در حالي كه او منسوب به ماست، خداوند روزياش را فراخ گرداند، به او شرح صدر عطا كند، او را به آرزويش برساند و در رسيدن به خواستههايش ياري كند».40 همچنين شيخ كليني از ابوعبدالله جعفي، روايتي را نقل ميكند كه توجه به مفاد آن سودمند است: «حضرت ابوجعفر محمد بن علي (امامباقر)(ع) به من فرمود: منتهاي زمان مرابطه (مرزداري)41 نزد شما چند روز است؟ عرضه داشتم: چهل روز. فرمود: ولي مرابطه ما مرابطهاي است كه هميشه هست...».42 علامه مجلسي در شرح اين فرمايش امام ميفرمايد: «بر شيعيان واجب است كه خود را بر اطاعت امام برحق و انتظار فرج او ملتزم سازند و براي يارياش آماده باشند».43 شيخ محمد حسن نجفي نيز در كتاب «جواهرالكلام» در شرح اين روايت ميفرمايد: «مرابطه در اين روايت به معناي اراده انتظار فرج در تمام ساعات شبانهروز است، همچنانكه در بعضي از روايات نيز به اين معنا اشاره شده است، نه مرابطه مصطلح در فقه».44 شايد بتوان گفت كلام صاحب جواهر نيز در نهايت به همان كلام مجلسي برميگردد كه فرمود: مرابطه در اين روايت به معناي آمادگي براي ياري امام منتظر است. رمز اينكه شيعه بايد هر لحظه آماده ياري امام خود باشد، اين است كه زمان ظهور مشخص نيست و هر آنكه اراده خداوند تعلق گيرد، ممكن است ظهور رخ دهد. بنا براين، شيعيان بايد همواره در حال آمادهباش به سر برند تا در زمان ضرورت، به فرمان امام خود براي مقابله با مستكبران و ستمكاران جهان به پا خيزند. با نگاهي به تاريخ شيعه ميتوانيم به عمق باور مردم به موضوع ظهور و آمادگي هميشگي آنها براي اين موضوع پي ببريم. ابن بطوطه در سفرنامه خود مينويسد: «ندبه شيعيان حِلّه براي امام زمان: ... در نزديكي بازار بزرگ شهر، مسجدي قرار دارد كه بر در آن، پرده حريري آويزان است و آنجا را «مسجد صاحبالزمان» ميخوانند. شبها پيش از نماز عصر، صد مرد مسلح با شمشيرهاي آخته ... اسبي يا استري زين كرده ميگيرند و به سوي مسجد صاحبالزمان روانه ميشوند. پيشاپيش اين چارپا، طبل و شيپور و بوق زده ميشود. ساير مردم در طرفين اين دسته حركت ميكنند و چون به مسجد صاحبالزمان ميرسند، در برابر در ايستاده و آواز ميدهند كه: «بسمالله، اي صاحبالزمان، بسمالله بيرون آي كه تباهي روي زمين را فراگرفته و ستم فراوان گشته. وقت آن است كه برآيي تا خدا به وسيله تو، حق را از باطل جدا گرداند...». و به همين ترتيب، به نواختن بوق و شيپور و طبل ادامه ميدهند تا نماز مغرب فرا رسد... ».45 بايد توجه داشت كه شيوه آمادگي براي ظهور، به شرايط زمان و مكان بستگي دارد و اگر در بعضي روايات، از آماده كردن اسب و شمشير براي ظهور وليّ امر(ع) سخن به ميان آمده و براي آن، فضيلت بسيار شمرده شده است، به اين معنا نيست كه اينها موضوعيت دارند. با قدري تأمل روشن ميشود كه ذكر اين موارد تنها به عنوان تمثيل و بيان لزوم آمادگي رزمي براي ياري آخرين حجت حق است. در اين عصر بر شيعيان لازم است كه با فراگرفتن فنون رزمي و مسلح شدن به تجهيزات نظامي روز، خود را براي مقابله با دشمنان قائم آل محمد(ع) آماده سازند. در حال حاضر، به دليل حاكميت دولت شيعي و حكومت فقيه جامعالشرايط بر سرزمين اسلامي ايران، اين وظيفه در درجه اول بر عهده حكومت اسلامي است كه در هر زمان، نيروي مسلح كشور را در بالاترين حد آمادگي نظامي قرار دهد تا به فضل خدا در هر لحظه كه اراده الهي بر ظهور منجي بشر، حضرت مهدي ـ عجّل اللهتعالي فرجه ـ قرار گرفت، بتوانند به بهترين صورت در خدمت آن حضرت باشند. امام خميني(ره) با وسعت ديدي كه داشت، «كسب آمادگي براي ظهور» را بسيار فراتر از آنچه گفته شد، مطرح ميكرد و معتقد بود كه بايد از هم اكنون براي گسترش قدرت اسلام در جهان تلاش كنيم تا زمينه ظهور چنانكه بايد، فراهم شود. پي نوشت ها : 1. صحيفه نور، ج 7، ص 255.
ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 25 دی 1393برچسب: زمينهسازي, براي ظهور,آرمان, انقلاب, اسلامی ,آرمان انقلاب اسلامی,آرمان انقلاب,آرمان اسلامی,سپیدار خبر, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
آیا می دانید؟؟؟؟؟
اگر رشته های تار عنکبوت را کنار هم بگذاریم تا بکلفتی مغز مداد شود، این رشته، می تواند جلو حرکت یک هواپیما را بگیرد
تعدا چینی هایی که زبان انگلیسی بلدند از جمعیت آمریکا بیشتراست
مسا حت استان کرمان بیش از 2برابر کشور اتریش است
در کشور آفریقای جنوبی (زیمباوه)) با صد میلیارد دلار پول، فقط می توان یک نان خرید
سرعت نیش زدن عقرب به اندازه یک با پلک زدن انسان است
هر سال در امریکا رعد وبرق به1000 نفر می خورد
بزرک ترین کامیون حدود 10 متر ارتفاع دارد. لازم است بدانیدحدود 4 متر از آن را چرخ ها تشکیل می دهند
بعضی از گربه ها در طول زندگی شان 1500 کیلو گرم ریزش مو دارند
خرگوش و طوطی ها، بدون حرکت سرشان، می توانند پشتشان را ببینند
مارها تا نیم ساعت بعد از قطع شدن سرشان می توانند نیش بزنند
در جنگ جهانی دوم، حدود17 میلیون لیتر خون خالص به زمین ریخته شد
وزن زبان انسان حدود 70 گرم است
ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 25 دی 1393برچسب:آیا میدانیدها, جدید ,,آیا می دانید؟؟؟؟؟,سپیدار خبر,آیا می دانید در سپیدار خبر!,2015, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
نويسنده: دکتر شهربانو قهاري
علائم ترك سيگار چيست و چگونه مي توان با آن مقابله كرد؟ كساني كه زياد سيگار مي كشند مي گويند كنار گذاشتن سيگار دشوارترين كاري است كه آن ها تاكنون انجام داده اند. در صورتي كه كنارگذاشتن سيگار براي كسي مشكل باشد، مي گوييم او نسبت به آن وابسته شده است.نيكوتين ماده اي است كه در سيگار وجود دارد و مصرف آن به شما احساس آرامش و لذت مي دهد. وقتي سيگار مصرف مي كنيد، نيكوتين موجود در آن به شما كمك مي كند تا احساس هشياري و تمركز بيشتري كنيد. اما يادتان باشد به مرور زمان براي كسب آرامش و لذت به نيكوتين بيشتري نياز خواهيد داشت و زماني فرامي رسد كه بدون مصرف سيگار رنگ آرامش را نخواهيد ديد و براي كسب آرامش خود را ناچار به مصرف سيگار مي بينيد. به اين حالت «اعتياد» مي گويند، يعني بدن شما به نيكوتين موجود در سيگار وابسته شده است. و با كنارگذاشتن آن، بدن دچار خلأ نيكوتين مي شود و به همين دليل شما احساسات ناخوشايندي را تجربه مي كنيد كه «علائم و نشانه هاي ترك سيگار»ناميده مي شوند. اين علائم عبارتند از: -احساس سبكي در سر -سردرد -مشكلات خواب -دردهاي شكمي -كاهش ضربان قلب -احساس غم و افسردگي -ولع براي مصرف سيگار -تحريك پذيري -افزايش اشتها -احساس تنش و اضطراب -دشواري در تمركز -يبوست علائم ذكرشده در بالا علائم ترك سيگار هستند كه در هفته ي اول پس از ترك با شدت زيادي وجود دارند. اما به تدريج كمرنگ مي شوند وپس از گذشت دو تا سه هفته كاملاً محو خواهند شد. بسياري از افراد سيگاري نمي دانند چطور و چگونه با علائم ترك مقابله كنند و براي كسب احساسي بهتر مجدداً به مصرف سيگار روي مي آورند. اين حالت كه «لغزش» ناميده مي شود در همان چند هفته ي اول پس از كنار گذاشتن سيگار اتفاق مي افتد. از آن جا كه علائم ترك يكي از دلايل عمده ي بازگشت افراد به مصرف سيگار است، بايد آن را جدّي گرفت و با آن مقابله كرد. يکي از راه هاي مقابله با علائم ترك، مصرف جايگزين نيكوتين است. جايگزين نيكوتين چيست؟ جايگزين نيكوتين داروهايي هستند كه توسط پزشك تجويز مي شوند و در كاهش يا برطرف كردن علائم ترك مؤثر مي باشند. 70 تا 90 درصد سيگاري ها مي گويند كه دليل عمده ي بازگشت آنان به سيگار علائم ترك نيكوتين بوده است. بنابراين با استفاده از دارويي كه به عنوان جايگزين براي نيكوتين عمل مي كند، مي توان از علائم ترك نيكوتين كاست. البته به خاطر داشته باشيد كه داروها تنها علائم ترك و ولع را كاهش مي دهند و اين شما هستيد كه بايد با لحظات دشوار ترك كنار بياييد.در حالي كه عده اي از سيگاري ها بدون مصرف جايگزين نيكوتين به ترك سيگار موفق مي شوند، برخي ديگر از آن ها به جايگزين نيكوتين نيازمند مي باشند. داروهايي كه به عنوان جايگزين براي نيكوتين مورد استفاده قرار مي گيرند، عبارتند از: چسب هاي نيكوتيني، آدامس نيكوتيني، افشانه يا اسپري داخل بيني و داروهايي مانند بوپروپيون، آتروپين، اسكوپولامين و وارني سيلين. بوپروپيون يكي از داروهايي است كه براي تخفيف علائم ترك تجويزمي شود. اين دارو كه فاقد نيكوتين است، مي تواند علائم ترك را كاهش دهد و از ولع بكاهد. ممكن است با مصرف اين قرص عوارض جانبي نظير خشكي دهان داشته باشيد و يا نتوانيد به راحتي بخوابيد اما مهم نيست بدن پس از مدتي به اين عوارض عادت مي كند و شما ديگر اين عوارض منفي را نخواهيد داشت، ولي در نظر داشته باشيد اين دارو براي شما يا افرادي كه به ناراحتي هاي زير دچارند مضر است. -افراد مبتلا به صرع يا حملات تشنجي -افراد مبتلا به اختلالات خوردن -مصرف كننده هاي الكل -زنان باردار بنابراين لازم است براي اطمينان بيشتر قبل از مصرف دارو با پزشك مشورت نماييد. ولع: ولع به معناي كشش و اشتياق براي كشيدن سيگار است. اين حالت در افرادي كه زياد سيگار مي كشند، بيشتر پيش مي آيد. ولع مانند يك موج است كه مي آيد و مي رود. يعني وقتي هوس سيگار مي كنيد و به شدت برانگيخته مي شويد، با لحظات دشواري دست و پنجه نرم مي كنيد اما بدانيد كه اين لحظات دشوار خيلي طول نمي كشد و پس از گذشت دقايقي ميل به مصرف رنگ مي بازد و محو مي شود. در اين شرايط بهتر است از دور به خود نگاه كنيد و خود را سوار بر موج احساس نماييد، موجي كه با آن بالا و پايين مي رويد. اما نگران نباشيد موج سواري چندان طول نمي كشد و به زودي به مقصد خواهيد رسيد. در صفحات بعدي اين كتاب با انواع ولع و روش هاي مقابله با آن آشنا خواهد شد.برانگيزاننده: پس از مدتي سيگار كشيدن، به آن عادت مي كنيد و سيگار بخش بزرگي از زندگي شما را تشكيل خواهد داد، شما به كشيدن سيگار در شرايط و زمان هاي خاص به ويژه زماني كه دچار تنش و احساس ناراحتي هستيد، عادت مي كنيد، به همين دليل وقتي تصميم به ترك مي گيريد، متوجه مي شويد كه چيز مهمي را گم كرده ايد چون سيگار چيز مهمي در زندگي شما بوده است، يعني همه چيز شما. به همين دليل بسياري از چيزها در زندگي تان شما را به ياد سيگار مي اندازند، مانند: افراد سيگاري، رانندگي، نوشيدن چاي، احساس خشم و ناراحتي، صحبت با تلفن، شركت در مراسم ختم يا عزاداري و غيره. عواملي كه شما را به ياد سيگار مي اندازند و براي مصرف آن اغوا مي كنند، «برانگيزاننده» ناميده مي شوند. از ديگر برانگيزاننده هاي مهم مي توان زمان ها و مكان هايي را كه فرد قبلاً در آنجا سيگار كشيده است، اشخاص خاصي كه فرد با آن ها سيگار مي كشيده است و عواطف مثبت از قبيل شادي بيش از اندازه و عواطف منفي از قبيل خشم، اندوه، افسردگي و اضطراب را نام برد. در صفحات بعدي اين كتاب ما برانگيزاننده ها و روش هايي براي مقابله با آن ها آشنا خواهيد شد.موقعيت هاي پرخطر: موقعيت ها و شرايطي كه با حضور در آن ها به مصرف سيگار اغوا مي شويد، «موقعيت هاي پرخطر» ناميده مي شوند. داشتن يك برنامه ي موفق براي ترك سيگار مستلزم آن است كه اين موقعيت ها را بشناسيد و با آن ها مقابله كنيد. در صفحات بعدي اين كتاب با شيوه هاي مقابله با موقعيت هاي پرخطر آشنا خواهيد شد.لغزش چيست و چگونه مي توان با آن مقابله كرد؟ در مرحله ي ترك و به ويژه مرحله ي نگهداري، فرد ممكن است مجدداً به مصرف سيگار اقدام نمايد. مصرف سيگار، پس از آن كه فرد به مرحله ي نگهداري رسيده است به معناي بازگشت به «مرحله ي قبلي» است، اما اين به معناي شكست نيست بلكه به معناي «لغزش» است. يعني فرد مي تواند بلند شود و به راه رفتن خود ادامه دهد.در ماه هاي اول پس از ترك يعني در مرحله ي نگهداري سعي كنيد نسبت به خود آسان گير باشيد. اگر سيگاري روشن كرديد خود را سرزنش نكنيد و فكر نكنيد فاجعه اي بزرگ اتفاق افتاده است. «تفكر همه يا هيچ» را كنار بگذاريد. اين طرز فكر كه انسان يا سيگاري نيست (يعني اصلاً سيگار نمي كشد) و يا سيگاري است (حتي اگر يك نخ هم بكشد)، شما را به سمت مصرف سيگار سوق مي دهد. دود كردن يك نخ سيگار به منزله ي شكست، خراب شدن چيزهاي ساخته شده و يا به معناي سيگاري شدن نيست. به ياد داشته باشيد كه كنار گذاشتن سيگار فرآيندي درازمدت است نه مقطعي و كوتاه مدت. شايد بتوان گفت دودكردن يك تا چند نخ سيگار در مرحله ي نگهداري طبيعي است و خواه ناخواه براي عده ي زيادي از افرادي كه سيگار را كنار گذاشته اند، پيش مي آيد. بنابراين در صورت بروز اتفاقي خود را سرزنش نكنيد و كشيدن يك نخ سيگار را به منزله ي كشيدن يك پاكت سيگار ندانيد و آگاه باشيد خطر سرزنش خود به مراتب بيشتر از خطر دود كردن يك نخ سيگاراست. اگر در دام احساس گناه و خود سرزنشي بيفتد در آن صورت خويشتنداري خود را از دست خواهيد داد و به سمت سيگارسوق داده خواهيد شد. از طرفي انتظار لغزش در مرحله ي نگهداري به اين معنا نيست كه آن را جدّي نگيريد. حتماً مي دانيد كه بسياري از سيگاري ها با يك نخ سيگار شروع كرده اند و سپس به مرور، ميزان آن را افزايش داده اند. بنابراين لازم است مصرف حتي يك نخ سيگار را جدّي بگيريد، اما نسبت به خود مهربان باشيد. در زير مواردي ارائه شده اند كه در صورت لغزش بايد به آن ها توجه نماييد: * علت لغزش را بررسي كنيد، چه طور شد كه سيگار كشيديد؟ كجا بوديد؟ كي بود؟ با چه كسي بوديد؟ چه احساسي داشتيد؟ و همه ي اين موارد را به دقت يادداشت كنيد. * با قانون همه يا هيچ مقابله كنيد: قانون همه يا هيچ حد وسط ندارد، انسان يا سيگاري است يا نيست. با اين قانون شما با مصرف حتي يك نخ سيگار خود را در جرگه ي افراد سيگاري قرار مي دهيد. اين كار شانس شما را براي مصرف سيگار افزايش مي دهد. بنابراين، لازم است اين قانون را تغيير دهيد و به جاي سياه و سفيد ديدن طيفي نگاه كنيد. و خود را متقاعد سازيد كه كسي كه يك نخ سيگار مصرف كرد، مانند كسي نيست كه چند نخ سيگار دود كرده است. طيفي نگاه كردن يعني به جاي سياه و سفيد، خاكستري ديدن. در روابط انساني تفكرسياه و سفيد افراد را به دو دسته ي خوب و بد تقسيم مي كند در حالي كه اكثريت افراد جامعه«خاكستري» هستند، يعني نه بد و نه خوب. و اين قانون، خيلي چيزها مانند هوش، توانمندي، پايبندي به مسائل اخلاقي و ... را شامل مي شود. * مهارت هاي مقابله اي را ياد بگيري: جاي خالي سيگار را با مهارت ها پر كنيد. ممکن است احساس کنيد در برخي جاها کم مي آوريد و خوب عمل نمي کنيد. براي مثال ممكن است قبلاً وقتي خشمگين مي شديد، سيگار مي كشيديد ولي الان كه سيگار را كنار گذشته ايد نمي دانيد با خشم خود چه كار كنيد، پس بايد مهارت كنترل خشم را ياد بگيريد.از طرفي وقتي سيگار را كنار مي گذاريد، زندگي جدّي تر به نظر مي رسد و ممكن است متوجه شويد با مسائل و مشكلات زيادي در زندگي تان روبه رو هستيد، مسائلي كه برايتان دردسر ايجاد مي كنيد، قبلاً با كشيدن سيگار از اين مسائل فرار مي كرديد، اكنون كه سيگار را كنار گذاشته ايد راهي جز مقابله باقي نمانده است. پس، از راه درست وارد شويد و مسائل را حل كنيد. شما به يادگيري مهارت هاي مقابله اي نيازمند هستيد. در اين كتاب با چند مهارت مقابله اي آشنا خواهيد شد كه به شما كمك مي كند در مرحله ي نگهداري كمتر دچار لغزش شويد. اولين مهارت، مقابله با ولع است كه به آن اشاره خواهد شد منبع مقاله : قهاري، شهربانو؛ (1386) زندگي بدون سيگار، تهران: نشر قطره، چاپ اول.
ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 25 دی 1393برچسب: علائم ناشي از ترک سيگار , چگونه مي توان با آن مقابله كرد؟ , دکتر شهربانو قهاري,ترک سیگار,چگونگی ترک سیگار,علائم ترک,سپیدار خبر, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
سپیدار خبر: پروژه آخر الزمان سازي
نويسنده: محمد حسين فرح نژاد
اصول کلي حاکم بر فيلم هاي آخر الزمان هاليوود سپیدار خبر: اين روزها تبليغات مسلط در اين « جنگل جهاني» - که به اشتباه « دهکده » ناميده اند - در يد صهيونيان مي باشد که در لباس مسيحيت در خدمت يهودند. يهود ماده گرايي که خالق عالم، آنان را شديدترين دشمنان مؤمنين (1) و حريص ترين مردم به زندگي مادي (2) ناميد . مسيحيت صهيونيستي، اکنون بهترين پوشش براي پنهان شدن زرسالاران يهودي و مسيحي دنيا شده تا بتوانند در پوشش دفاع از آينده دين خدا و زمينه سازي ظهور مسيح اهداف مادي و شهواني خود را تعقيب کنند. مسيحياني که انجيل را فقط به قرائت توراتي و تلمودي مي فهمند و به خاطر ظهور مسيح (ع)، به رژيم غاصب اسرائيل ياري مي رسانند تا دولت الهي اسرائيل (!) را در سيزمين شير و عسل حفظ کند و برتري در جنگ آرماگدون را براي ظهور مسيح (ع) سبب شوند .اشارتي تاريخي روزگاري، يهوديان از نظر کليساي مسيحي، قاتلان عيسي (ع) شمرده مي شدند و مثلث شيطاني « يهود ، يهودا و شيطان » مورد لعن مسيحيان بود، اما با نفوذ مزورانه و برنامه ريزي مدبرانه يهوديان دنيا طلب، در طي قرون 14- 16، پروتستانيسم يهود گرا در مسيحيت سر بر آورد (3) و در مقابل کليساي رم قد علم کرد و با همياري ثروتمندان منتقد يهودي و خوانين و پادشاهان محلي مسيحي قدرت طلب، عليه کليسا قيام کرد و سپس از دل پروتستانيسم، پيوريتانيسم يهوديزه متولد شد و با توسعه ي فرهنگ آنگلوساکسون در انگلستان و سپس آمريکا، تمدن اومانيستي معاصر توسط « مسيحيت يهود ديزه » رشد و توسعه يافت و نهايتا ليبرال دموکراسي در قله ي آمال خود قرار داد. (4) در دهه دوم قرن بيستم که قدرت تصوير سينمايي، خود را نماياند، شش استوديوي يهودي « برادران وارنر »، « متروگلدن ماير »، « يونيور سال »، « پارامونت »،« کلميبا » و « فوکس قرن بيستم »، هاليوود را در حومه ي شهر لس آنجلس شکل دادند از آن تاريخ تا کنون، سينماي هاليوود، به ابزاري قوي و جهان شمول تبديل شد که با هدايت تهيه کنندگان و برنامه ريزان يهودي، سوژه هاي موردن نظر خود را انتخاب مي کرد و آگاهانه آن ها را بارور کرده و به فيلم تبديل مي کرد و تأثيرات خود را مي گذاشت .در ايام جنگ جهاني اين مثلث عوض شد و « نازيسم ، فاشيسم و شيطان »اظلاع سه گانه آن را ساختند و پرو پاگانداي سينمايي عليه حکومت رايش سوم شکل گرفت . در سال هاي جنگ سرد، مثلث شيطاني باز تعريف شد و « چين ، شوروي و شيطان » سه ظلع آن را ساختند و يهود و يهودا از گناه تاريخي خود تبرئه شدند؛ تا اين که روح خدا در کالبد ملت ايران دميد و به رهبري امام و پشتوانه ي حماسه عاشورا ، انقلاب علوي شکل گرفت که عملا ايرانيان را چون مرداني آهنين، به صف منتظران موعود، وارد کرد. ناگهان ديکتا توري سرمايه که با به راه انداختن جنگ تصنعي بين آمريکا و شوروي سود هاي کلاني به جيب زده بود و در سينما « جنگ ستارگان » را به راه انداخته بود تا « مجتمع هاي صنعتي - نظامي » صهيونيستي حداکثر سود را داشته باشند، از خواب خود خواسته پريد و دوباره تعريفي جديد از مثلث شيطاني ارائه داد ؛« روسيه ، مسلمانان و شيطان ». در سينما هم آثاري چون « مردي که فردا راديد » (5) پديد آمد که بر اساس پيشگويي هاي نوستر آداموس توسط يهودياني چون « اورسون ولز » دو سال پس از پيروز ي انقلاب اسلامي (1981) ساخته شد که در آن به همکاري هسته اي مسلمانان و روس ها و ظهور دجال در بين مسلمين پرداخته بود. با فروپاشي بلوک شرق، خطر کمونيسم در سينما کمتر مورد اشاره قرار مي گرفت و اين بار حتي مثلث تبديل به دو ضلعي (؟!) شده بود و يک خط شيطاني در طول تاريخ رسم مي شد که در لباس جديدي، تمدن غرب را نشانه گرفته است؛ شيطان باستاني در قالب اسلام، خود را ظاهر کرده بود و با فريب مسلمانان، زمينه ي سقوط بشريت (بخوانيد غرب ) را فراهم کرده بود . در سناريوي جديد، مسلمين ، ياران شيطان بودن که از زير خاکستر قرون بر آمده بودند و همچون « گودزيلا » حيات انساني را تهديد مي کردند و فقط دايناسورهايي بزرگتر از خود شان چون « يونگاري » (6) حريف آن ها مي شدند و چون «بيگانه» اي بودند که اگر خونش را هم مي ريختي، سرخي خونش هم اثرات مخرب خود را براي تمدن اومانيستي غرب با محوريت آمريکا داشت (7) و باعث ويراني و فساد مي شد؛ لذا ظهور «بيگانه» ها و«وحشي» ها را همسان پايان يافتن زمانه ي انسان به تصوير کشيدند. ديگر اين « جنگ دنيا ها » آنچنان وسيع شده بود که دامنه ي گسترده اش، آن را به خطري براي همه ي بشر تبديل مي کرد و پايان دوران را در صورت تسلط شياطين مخرب، براي بشر به ارمغان مي آورد؛ پس هاليوود در دشمن سازي اش، نياز داشت اوضاع را آخر الزماني به تصوير بکشد و عطش نياز به منجي را چند برابر کند و منجيان و ابر قهرمانان خود را به رخ عالميان کشد اين چنين بود که آخر الزمان و موعود و منجي براي اربابان سينما، موضوعيتي دو چندان يافت . با نزديک شدن سال 1999 و 2000 و عطش هزاره گرايي (8) در بين فرقه هاي مختلف مسيحي و يهودي، منجي گرايي نيز رشد يافت و با سيلي از ظهور قهرمانان قديمي و جديد در هاليوود روبرو بوديم. (9) از طرفي با افول کمونيسم، کارخانه داران تسليحات - که غالبا صهيونيست هستند - به فکر افتادند که بازار يابي سينمايي خودرا باز هم تداوم بخشند و در دوراني که غربيان به شدت از مدرنيسم و ماشينيسم و مکاتب بشر ساخته خسته شده اند، دشمني قوي اسلام را با غرب هرچه افزون تر به تصوير کشند و با نزديک نمايي دوراني که شياطين مسلمان (!) بر جهان مسلط شده اند، آخر الزمان خاص خود را خلق کنند، آخر الزماني که اگر تجهيزات مدرن و تسليحات فوق پيشرفته آمريکايي نباشد، شيطان بر اوضاع مسلط مي شود. همه ي اين عوامل در کنار پيشرفت هاي ايران شيعي و نفوذ تفکرات ناب اسلامي در جهان، باعث شد که بحث آخرالزمان و مسيحي و حکومت پايان روزگار در سينماي غرب و سر آمد آن يعني هاليوود، اصالت پيدا کند و در فاصله ده ساله 1995 تا 2005 از 22 فيلم پر فروش جهان، 19 مورد به نحوي به اين موضوع بپردازد . (10)آثار شاخص و تأثير گذاري چون : ماتريکس ، هري پاتر ، ارباب حلقه ها ، پسر جهنمي ، ترميناتور ، امگا کد ،2 (مگيدو ) و... اکنون که پروژه ي جهاني سازي تفکرات صهيونيستي يا همان اسطوره هاي صهيون مآب در دستور کار سازمان هاي فرهنگي ، تبليغي ، سياسي غرب خصوصا آمريکا قرار گرفته است . انواع آخر الزمان در سينما از جهات مختلفي مي توان انواعي براي پايان دوران در سينماي مرسوم غرب متصور شد . در يک تقسيم بندي مي توان به اين اقسام تصوير کردن آخر الزمان در سينما برسيم: (11)1- آخر الزمان ديني که در آن پيش گويي هاي کتاب مقدس ( با محوريت تورات ) به تصوير در مي آيند . حتي انجيل هم با نگاه به تورات تصوير مي شود . 2- آخر الزمان تکنولوژيک که حديث چالش وسيع انسان و مصنوعات اوست که بر او برتري يافته اند؛ چه از نوع ماشين هاي قوي يا موجودات زنده اي که با مهندسي ژنتيک تغيير کرده اند . 3- آخر الزمان علمي - تخيلي که در آن جدال گسترده اي بين انسان و موجودات فرا زميني يا بيگانه به تصوير در مي آيد . 4- آخر الزمان اسطوره اي که موجودات و مفاهيمي از اعماق افسانه ها و اساطير به امروز مي آيند و شرايط سخت آخر الزمان را براي بشر ايجاد مي کنند. 5- آخر الزمان طبيعي که بشر با انواع و اقسام بلايا و مصيبت هاي طبيعي مثل سيل ها و زلزله هاي شديد ، امراض فراگير ، آتش فشان هاي بي رحم ، شهاب سنگ هاي بزرگ و حشرات و حيوانات عجيب و غريب عليه سلطه ي افراطي بشر مي شورند و بشر در نبرد با اين بلايا به شرايط صعبي مي رسد که اگر تلاش نکند و در مقابل اين ها مقاومت نکند، آخرين نفس هاي حيات خود را مي زند و به پايان جهان مي رسد . 6- آخر الزمان متافيزيکي- جادويي که ساحران و جادوگران و رمالان امروزي يا ديروزي، براي به دست آوردن قدرت ، عرصه را بر آدمي تنگ کرده و اوضاع را به سمت وحشت و هراس واپسين روزهاي حيات بشري پيش مي برند . در هر کدام از اين انواع، فيلم هاي زيادي ساخته شده است که در تمام آن ها ، نژاد بخش کره ي زمين بايد از نژاد يهودي يا آنگلو ساکسون باشد واگر منجي يا منجيان غربي نباشند، همه ي افراد بشر در خطر نابودي يا بردگي هميشگي شيطان هستند . در يک تقسيم بندي ديگر، مي توان دو نوع کلي ازآخر الزمان را در آثار سينمايي برشمرد : 1- آخر الزمان ديني : که در آن عناصري چون مسيح يا مشيا (ماشيحا ) خدا ، فرشتگان و ساير عناصر مسيح - يهودي ، ياريگر انسان در برابر هيولا يا وحش يا مار يا شيطان يا اژدها هستند و بحث هزاره گرايي و درياچه ي آتش و زندان هزار ساله و تخت پادشاهي و حق و باطل و ايمان و کفر مطرح است . البته به دليل نفوذ بسيار بالاي يهوديان و صهيونيست ها در هاليوود، طبيعتا محور اين قبيل آثار پيش گويي هاي تورات خصوصا کتاب هاي دانيال نبي و اشعيا و حزقيال مي باشد و در مواردي که طبق پيش گويي هاي انجيل در کتاب مکاشفات يوحنا، مواردي مطرح شده با قرائت هاي مسيحيت صهيونيستي و با تفلسير يهوديزه از مسيحيت طرف هستيم. در چنين آثاري، بشر در آخرين لحظه هاي غربت و تنهايي جبري و تقديري اش دربرابر سپاهيان شرارت و شيطان مورد حمايت يک نيروي معنوي قدرتمند مسيحيايي قرار مي گيرد . بهترين نمونه از اين دست آثار، قيلم امگا کد 2 ( ميگيدو ) (12)است که ساخته شبکه TBN و صهيونيست هاي مسيحي است . 2- آخر الزمان غير ديني : در اين نوع تصوير آخر الزمان ، کمتر نامي از خدا و مسيح و ( ماشيحا ) برده مي شود و بشر به تنهايي با اراده ي قوي خود جبر تقدير را مي شکند و به تنهايي با تکيه بر تکنولوژي و عقل خود بر دشمن شريرش فائق آمده و برتري انسان بر همه چيز و اومانيسم افراطي را به وضوح به تصوير مي کشد . در اين قبيل آثار به جاي قدرت الهي، در برخي موارد قدرت عشق مطرح مي شود که قهرمان داستان با عشق خالصانه و صد در صد زميني به ستاره مؤنث فيلم، جهان را از شر شياطين مي رهاند ؛ مانند فيلم « پسر جهنمي » (13 )و « ماتريکس » (14)و در برخي موارد نوع دوستي و يا ملي گرايي يا قوم گرايي يا ميراث اجدادي يا خانواده يا سرزمين، بت هايي مي شوند که قهرمان به خاطر آن ها در مقابل ضد قهرمان ايستادگي و مقاومت مي کند ؛ مانند فيلم « هري پاتر » (15)که خانواده و حفظ ميراث اجدادي و سرزمين هاگوارتز در آن اصالت دارد . نکته ي مهم اين است که اساطير صهيونيستي هم در نوع ديني و هم در نوع غير ديني به شدت يافت مي شوند . انواعي از آخر الزمان غير ديني آنچنان انحرافي و عجيب هستند که بعضا ضد ديني مي شوند ؛ مانند قسمت چهارم « طالع نحس » (16) که در آن شيطان تمام موانع پيش روي خدا را بر مي دارد و دخترک مورد حمايت خود و برادر کوچک ترش « الکساندر » را محافظت مي کند تا بتوانند حلقه ي شيطان پرستان را تشکيل و گسترش دهند . دخترکي که به شدت از علائم مسيحي و کليسا و کشيش و هر نوع متافيزيکي متنفر است . قابل ذکر است که پس از ساخته شدن قسمت اول طالع نحس، اسرائيل نقش مهمي در توليد قسمت هاي بعدي اين فيلم ايفا کرد .(17) برخي منتقدين مسيحي ، « هري پاتر » را هم در اين راستا ارزيابي کردند و شيوع خرافه و جادو و کارهاي خلافي چون دزدي، پنهان کاري، جادوگري و قانون شکني توسط قهرمانان داستان را عليه مسيحيت ارزيابي کردند. نکته قابل توجه اين است که در هاليوود ضد ديني، فيلم هميشه ضد مسيحي است و فيلم ضد يهودي واقعي در هاليوود هرگز ساخته نمي شود. (18) مباني و پيش زمينه هاي آثار آخرالزمان سينماي غرب پرداختن به اين بحث در سياست هاي استعماري غرب نوين ، قبل از اختراع سينما هم سابقه ديرينه اي داشته است. برخي مباني و پيش زمينه هاي اين قبيل آثار آخرالزماني بدين قرار هستند :1- کاباليسم ( تصوف يهودي ) : کابالا تلفظ انگليسي کلمه ي « کباله » عبري است. اين کلمه به معني قديمي و کهن است و اصطلاحا به معناي تصوف يهودي به کار مي رود. پيروان آن، اين مکتب را دانش سري و پنهان خاخام هاي يهودي مي خوانند و براي آن پيشينه اي تا حدود قرن دوم ميلادي قائلند؛ اما محققان (19) شروع آن را به قرن سيزدهم ميلادي مي رسانند که با « شيطان شناسي » و « پيام مسيحايي» قوي خود در جنوب فرانسه ، توسط اسحاق کور ( 1160 - 1235 ) پايه گذاري شد . اين دوران مصادف با سبطنت جميز اول ( 1213 - 1276 )، شاه آراگون ( واقع در شمال اسپانيا ) است. جيمز از سال 627 هجري (1229 م. ) به دولت هاي اسلامي اندلس هجوم برد و موجي از جنگ هاي صليبي را عليه اسپانياي اسلامي راه انداخت. همچنين همين ايام بود که جنگ صليبي پنجم در شرق اروپا با جهان اسلام انجام مي شد و سلطنت عباسي بغداد به وسيله ي بودائيان هم پيمان هلاکوخان مغول ( 656 ق / 1285 م. ) در هم شکست و دولت مقتدر مماليک ترک در مصر ايجاد شد و به اصلي ترين رقيب زر سالاران يهودي و صليبيون مسيحي اروپا تبديل شد.(20 )زر سالاران يهودي در اين ايام احساس کردند که به يک حرکت و شور مسيحايي قوي نياز دارند تا توده هاي مسيحي و خواص يهودي را با خود همراه کنند . ايجاد کاباليسم در همين ايام، براي انداختن شور آخر الزماني گسترده اي بين عوام اروپا براي مقابله با مسلمانان بود و از طرفي با اتحاد راهبردي لودائيان و يهوديان و صليبيون اروپا، فشار بر دولت مماليک مصر و عباسياني که مرکز خود را به قاهره منتقل کرده بودند، بيشتر شد و براي زرسالاران جنگ طلب اروپا نياز بود که شيطان و ياران او را در ميان مسلمانان جستجو کنند تا مردم اروپا عليه مسلمانان بسيج شوند و در جنگ هاي صليبي باقي مانده، از جنگ طلبان حمايت کنند.(21 )در کاباليسم، همان اسطوره سياسي يهودي « پادشاهي خاندان داوودي » در آخر الزمان جنبه اي ملکوتي و راز آميز عرفاني مي گيرد و در قالبي جديد چنين طرح مي شود که نخستين تجلي نور در کوه طور بر موسي (ع) بود و سپس داوود (ع) نماد نور الهي و عامل آن در دنياي زميني بدل مي شود و « شخينا »، تجلي روحاني داوود (ع) به حامل آن نور الهي در دنياي ماوراء زميني مبدل مي گردد. اين نور در بين يهوديان مي ماند تا در زمان آخر در سرزمين موعود بر مسيح از نسل داوود (ع)، نازل شود و حکومت جهاني يهود تشکيل گردد. (22) اين مفاحيم که در بين مسيحيان هم به دليل آشنايي با نبي داوود مرسوم بود، به زودي جا افتاد و با چاپ متعدد رساله هاي کابالي ، تا چند قرن، شور مسيحايي و شعف آخر الزماني را در بين مسيحيان اروپا هم راه انداخت و باعث انسجام و اتحاد سربازان اليگارشي زرسالار يهودي - مسيحي اروپا شد . تا اين که در نيمه اول قرن 17 م. آمستردام به کانون فرهنگي فعال اليگارشي يهودي بدل شد و همپاي آن، ترويج آرمان هاي مسيحايي به عنوان ايدئولوژي استعمار زمانه آغاز گشت و همين آرمان هاي آخر الزماني بهانه ي غاصبان آمريکا براي رفتن به « سرزمين جديد » و قتل عام سرخپوشان شد. (23) تکاپوي تبليغاتي و انتشاراتي زرسالاري يهودي هلند در آمستردام، تأثيرات جدي در تکوين انديشه ي استعماري انگليس نيز بر جاي نهاد . (24) مناسک جنسي و جادوگري و سحر و کهانت، بعد ها در کلوپ هاي کاباليتي مرسوم شد و حتي اتهام آشاميدن خون توسط يهوديان و پيوند آنها با شياطين و جادوگران در سده نوزدهم ( خصوصا در روسيه و شرق اروپا ) به وفور بين مردم شايع شد .(25) اين آيين منحرف، بعد ها در تکوين انديشه فراماسونري هم نقش بسزايي بازي کرد که انجمن هاي سري ماسوني را در اختيار استعمارگران انگليسي و آمريکايي قرار داد. (26) اکنون نيز در هاليوود در سال هاي دهه 1990 و 2000 م . کاباليسم جان تازه اي گرفته است و برخي قوانين سنتي کاباليسم رازير پا گذاشته و با عضويت زنان در اين فرقه موافقت شده است تا از طريق بسط آرمان هاي مسيحايي و آخر الزماني و شيطان شناسي صهيونيستي بتواند انسجام بيشتري در مواجهه با روند روبه رشد اسلام انقلابي داشته باشد . به نوشته روزنامه ديلي ميل، اکنون رهبر يهودي 75 ساله اين فرقه « فيوال گروبر گر ( فليپ برگ )»، از قدرتمندان پشت پرده هاليوود است و با کمک همسر دومش « کارن » به طور علني « مرکز آموزش کابالا » را تأسيس نموده و بسياري از هنرپيشه هاي معروف و عوامل سينماي هاليوود را به خود جذب کرده است و از طريق اين مزدبگيران اهداف خود را تعقيب مي کنند . افرادي چون «مادونا» ( که نام خود را به استر - ملکه يهودي دربار خشايارشا - تغيير داده است )، « اليزابت تيلور » ، « باربرا استرايسند » ،« ديان کيتن »،« دمي مور » ، « برتيني اسپيرز » ، « وينونا رايدر »، « ميک جاگر» و حتي فوتباليست ها « ديويد بکام » (27) و همسرش « ويکتوريا » و... فساد و هرزگي و متأسفانه شهرت بالاي برخي از افراد شهره ي عام و خاص است . مثلا برتيني اسپيرز در يک مورد يک ازدواج سه ساعته با يک خواننده ديگر داشت و پس از جدايي طي 24 ساعت طلاق گرفت ! و البته همينان الگوي بسياري از جوانان مورد استحمار زرسالاران کاباليست هستند . فرقه ي فيليپ برگ به ادعاي خودشان، حدود سه ميليون عضو دارد و ثروت فراواني دارد . در سال 2002 حدود 23 ميليون دلار داشت، ولي در سال 2003 فقط در لس آنجلس 26 ميليون دلار ثروت داشت ! اينان روش هاي ظالمانه اي براي ثروت افزايي دارند ؛ مثلا آب معمولي را به نام «آب کابالا » هر بطري 8 دلار مي فروشند! يا کتاب اصلي کاباليسم يعني « ظهر » را که زير يکصد دلار است ، به قيمت 430 دلار مي فروشند . اين اعمال و پيوستن فرد فاسدي چون « مادونا » به اين فرقه ، باعث موضع گيري شديد علماي سنت گراي يهودي چون « ربي ياکوب ايمانوئل » و « خاخام باري مارکوز » و « ربي اسحاق کدوري » خاخام سرشناس بيت المقدس عليه فرقه ي او شده است؛ اما شواهد و دلايل فراواني بر حمايت همه جانبه ي شبکه مقتدر زرسالاران يهودي - صهيونيست هاليوود ، از ترويج کابالا و مناسک جنسي و جادوگري و رمزوارگي و آرمان هاي مسيحايي و شيطان شناسي مدرن آن در دست مي باشد. (28) طيف مروج کاباليسم و فرقه هاي تابع کاباليسم چون « فرانکيسم » و « دونمه » بسيار وسيع است و شامل ترويج رقص هاي جنسي لمبادا (رقص بره ) که از مناسک جنسي دونمه هاي ترکيه گرفته شده است و توسط مايکل جکسون و ساير مفسدين هاليوود، رواج داده مي شود تا فيلم هايي که به ارزش جادويي اعداد و حروف مربوط مي شود ( خصوصا حروف عبري در دايره هايي که نماد هاي سنتي کاباليسم مي باشند). فيلم هايي مانند «پي » و اسرار حروف » به ترويج اهميت حروف و اعداد عبري مي پردازند و مقدمه سازي مي کنند تا مخاطب به کاباليسم نزديک شود و در فيلم پر هزينه و پر مخاطبي چون « هري پاتر » ( در قسمت هاي متعددش ) به مباحث شيطان شناسي و آخر الزماني و جادوگرايي و سحر وکهانت و سمبل هاي پادشاهي داوودي ( شير غران ايستاده ) (29)که نماد سبط يهودا مي باشد، پرداخته مي شود ؛ سبطي که بر اسباط 12 گانه مسلط شد و يهوديت ماده گرا را به وجود آورد . در اين فيلم، همچنين با اشاره به شجاعت و استعداد و برگزيدکي پيشين هري، مطالب مزبور را کاملا جهت دار به اسم يک فيلم فانتزي يا داستان تخيلي به خورد کودکان معصوم مي دهند؛ (30) البته جداي از اين بحث ها ، آثاري که در هاليوود، تبليغ زيادي روي آن ها مي شود، به وضوح در ارتباط با اهداف اربابان صهيونيست يهودي و مسيحي هاليوود مي باشد و به گفته مصطفي عقاد کارگردان فيلم معروف «الرساله » : « در هاليوود همه کاره تهيه کنندگان و پشتيبانان، صهيونيست هستند ... همه چيز حتي سوژه ها کنترل مي شوند ...» (31) 2- عهد عتيق و تاريخ و عقايد و احکام و اسطوره ها و سمبل هاي يهودي، يکي از مهمترين منابع ومباني فيلم هاي آخر الزمان محسوب مي شود . در عهد عتيق کتاب « دانيال نبي » و « اشعيا » و پيشگويي هاي انبياي اسرائيل، در اين باره بسيار اهميت دارد. انتخاب نماد مار با اژدهاي بالدار به عنوان شيطان در برخي فيلم هاي آخر الزماني از اين قبيل است و همچنين رسيدن بهشت زميني و ايجاد پادشاهي مسيح بن داوود از مهمترين آموزه هاي روزگار پايان در عهد عتيق محسوب مي شود . در فيلم هاي يهودي سمبليک آخر الزماني، نماد شير يا تاج يا قلعه همان « پادشاهي داوودي » مي باشد که بايد در سرزمين شير و عسل ( همان اسرائيل بزرگ از نيل تا فرات ) تشکيل شود و سپس تسلط بر همه ي جهان را براي اعقاب يعقوب، پديد آورد . توجه به حفظ ميراث خانوادگي و سمبل هاي نگهدارنده ي آباء و اجداد ؛ علي الخصوص سمبل « سپر محافظ دودماني » (32) (Coat of Arms / Heraldry) نماد هاي جانبي اش چون تک شاخ و اسب و گوزن و مهر گياه و تاج و قلعه و شمعدان هفت شاخه و گرگ و رنگ هاي آبي آسماني و فيروزه اي و قرمز و طلايي که هر کدام نماد يکي از قبايل 12 گانه بني اسرائيل بود، ( 33) در اين قبيل آثار به وفور ديده شده است . نژاد پرستي و تأکيد بر اصالت خون و عالي ترين نسب و دودمان نجيب و درجه اول نيز از مشخصات اصلي برخي آثار سينمايي محسوب مي شود . تأکيد بيش از حد روي کلمه ي « مادر » و « ميراث اجدادي » نيز از ديگر نشانه هاي يهودي بودن منشاء اثر مي باشد چرا که نسل و دودمان و اليگارشي دودماني يهودي که در خانواده هايي چون روچيلد در طي 200 سال متجلي شده است، در بين يهوديان بسيار اهميت دارد و در يهوديت است که يکي از اصلي ترين ملاک هاي يهودي بودن، يهوديت مادر فرد است تا آنجا که بسياري از مفسرين قانون در رژيم غاصب فلسطين، يهودي بودن مادر را دليل اصلي يهوديت فرد اسرائيلي مي دانند . اسطوره هايي چون : مظلوميت و تنهايي و آوارگي يهوديان و دوري از سرزمين مادري و سپس بروز استعداد ها با تکيه بر « ياد خانواده » و تداوم « ثروت دودماني » و « شرافت خانوادگي » براي « شکست شياطين جن و انس » رسيدن به سروري ديگران و تشکيل « سلطنت آخر الزماني » در سرزمين وعده داده شده و مقدس؛ در آثار فراواني از هاليوود مطرح شده اند که « هري پاتر » و « ارباب حلقه ها » و « ماتريکس » و « فرار جوجه اي » از آن نمونه اند که همگي اين آثار از مهم ترين فيلم هاي آخر الزماني هم محسوب مي شوند . بحث معاد مادي ورستاخيز مردگان خاص ( يهوديان ) و زندگي آزاد مردگان در بين زندگان و کمک به زنده ها براي ايجاد بهشت زميني نيز از مهمترين عناصر يهوديزه هاليوود هستند که در بسياري از فاخرترين فيلم ها شاهد آن بوده ايم. (34 ) به علت ابتناي بسياري از آينده نگري هاي آخر الزماني هاليوود بر به اصطلاح پيشگويي هاي انبيا و مقدسين بني اسرائيل و انتزاعي و مبهم بودن اکثر آن پيشگويي ها و در نتيجه، آزاد بودن راه براي تعدد تفاسير و تأويلات آخر الزماني، فيلم هاي گوناگون آخر الزماني با عناصر تصويري مختلفي ساخته شده اند و « اژده هاي هفت سر » و « وحش » و مار يا اژدهاي قديم و عناصر شيطاني ديگر به انحناي مختلفي تصوير شده اند . 3- مسيحيت صهيونيستي و يهوديزه و عهد جديد و تفاسير صهيونيستي - توراتي از آن، نيز از مهمترين منابع و مباني فيلم هاي آخر الزماني مي باشد. آنچه به شدت در اين قسم خود نمايي مي کند، کتاب مکاشفات يوحنا، آخرين سفر عهد جديد است . اکثر مسيحيان عهد عتيق راهم معتبر مي دانند ، خصوصا مسيحياني ، که به آراء و انديشه هاي يهودي - توراتي نزديکترند ؛ مانند پروتستان ها و کالوينيست ها و پيورتيانها و مسيحيان صهيونيست. به همين دليل، امروزه تفاسير توراتي از انجيل و مکاشفات يوحنا مبناي بسياري قضاوت هاي آخر الزماني و هنر وسينماي پايان دوران شده است . شايد برخي از عناصر خاص مسيحيت صهيونيستي که در عهد قديم ( تورات ) نيامده است را بتوان به عنوان شاخصه هاي اصلي فيلم هاي صهيونيست مسيحي بدانيم ؛ گرچه يهوديان هم براي جذب مسيحيان و قلوب ديني آنان، از اين عناصر استفاده مي کنند. برخي از مهمترين اين عناصر را در ادامه مي آوريم. بر اساس آموزه ي نجات در مسيحيت و يهوديت و از نظر مسيحيان صهيونيست، در آخر الزمان يهودياني هم که پس از نبرد آرماگدون باقي مي مانند ، مسيحي مي شوند و ياور عيسي (ع) خواهند شد ؛ ولي از منظر يهوديان، نژاد برتر عبرانيان هستند که پس از پيروزي مسيح بن داوود بر شياطين و شروران، بر تمام انسان هاي ديگر که درجه دوم و سوم و حتي در برخي موتون 35 پست تر از حيوانات شمرده اند ، حکومت خواهند کرد . صهيونيسم مسيحي در باره مشکلاتي که در بابل ( عراق و سوريه و اردن امروز ) پيش مي آيد و حکومت دولت يهودي در فلسطين وظهور مسيحا در زمانه ي واپسين و بلاياي آخر الزماني و ظهور شيطان قدرتمند در آخر الزمان و برخي موارد ديگر با صهيونيسم يهودي اشتراکاتي دارد و اصولا همين اشتراکات بوده است که باعث شده مسيحيان، تحت سلطه ي تفکرات اسطوره اي صهيونيسم قرار بگيرند و فرقه ي مسيحيت صهيونيستي به وجود بيايد . فيلم امگاکد 2 ( ميگيدو ) نمونه کاملي از يک صهيونيست مسيحي است که شبکه T.B.N که در تملک صهيونيست هاي مسيحي آمريکا است ،آن را ساخته است. در اين فيلم سپاهيان شر به رهبري آنتي کرايس ( دجال يا ضد مسيح ) و با حضور اعراب و مسلمانان و ايرانيان و چيني ها ( آسيايي ها ) در صحرايي در شمال بيت المقدس و جنوب شرق حيفا در کنار تپه ي شريفان ( حر مجدون يا آرماگدون ) با سپاهيان خدا به رهبري رئيس جمهور آمريکا درگير مي شوند و شيطان از پوسته ي انساني خود که همان آنتي کرايس است بيرون مي آيد و مانند اژدهايي بالدار نيروهاي سياهي تاريخ را به ياري مي طلبد و سپس موفقيتي نسبي پيدا مي کند، ولي با توسل مسيحيان معتقد آمريکايي، مسيح دومين قيام خود را انجام مي دهد و معجزه وار، شيطان را به زندان ابد مي فرستد و يارانش را ( با محوريت مسلمين ) نابود مي کند . فيلم « بشمار تا آرما گدون » (36) هم از نمونه هاي صهيونيست مسيحي سينماي هاليوود مي باشد که در آن بر عروج عده اي مسيحيان تحت فشار به آسمان و نزول آنان با مسيح و پيروزي آنان بر مصائب و بلاياي عظيم آخر الزمان و تشکيل حکومت جهاني مسيحي تأکيد مي شود . بسيار مناسب است که در پايان اين قسمت به هفت مرحله يا هفت مشيت که مسيحيان صهيونيست به آن قائل هستند، اشاره اي کنيم : مرحله ي اول : بازگشت يهوديان به سرزمين هاي ميانه ( سرزمين موعود وفلسطين يا اسرائيل ) پس از ايام پراکندگي در جهان . مرحله دوم : ايجاد دولت يهودي در سرزمين فلسطين ( مسيحيان صهيونيست گاهي داغ تر از يهوديان از حکومت جنايتکار اسرائيل حمايت مي کنند .) مرحله سوم : رساندن بشارت ها و تنذير هاي انجيل به جهانيان و بني اسرائيل ( البته با قرائت هاي يهوديزه شده و تفسير اسکوفيلدي از انجيل ). مرحله چهارم : حصول مرحله سرخوشي مؤمنان مسيحي (Rapture) و عروج مسيحيان معتقد به بهشت در کنار مسيح (ع). مرحله پنجم : دوران فلاکت و رنج و بلاياي عظيم هفت ساله (Tribulation) و ظهور دجال و مبارزه ساير مأمنان با دجال . مرحله ششم : وقوع جنگ آرماگدون در انتهاي دوران رنج هفت ساله در شمال غرب بيت المقدس (اورشليم ) با تأکيد تبليغاتي بر نبرد هسته اي عظيم و کشته شدن تعداد بسيار زيادي از مردم زمين که در برخي منابع مسيحيت صهيونيستي گفته شده تا چهار پنجم يا دو سوم مردم زمين کشته خواهند شد و صحنه ي نبرد، خون تا زير زين اسب ها را خواهد گرفت ( برخي به غلط اين روايت را اسلامي دانسته اند! ) . مرحله ي هفتم : ظهور دوم مسيح و مؤمنان واقعي و شکست لشکريان دجال و استقرار بهشت زميني در جهان خصوصا سرزمين هاي ميانه به پايتختي اورشليم ( يهوديان بنا به اختلافات يا مسيحي مي شوند يا هم پيمان مسيح خواهند شد ) . 4- شيطان گرايي و سيطنيسم (37 ) نيز يکي از پس زمينه هاي آخر الزمان هاي سينمايي است . گرايش به قدرت برتر و اهريمني شيطان در طول زمان هاي دور از مصر باستان تا يونان باستان و غرب جديد ادامه داشته است و در دوران اخير نوع جديدي از پرستش شيطان که به همراه جادوگري و مناسک جنسي است، شايع شده است و « کتاب شيطان گرايان » (38 )توسط پيغمبر شيطاني آنان « آنتوان لوي » نوشته شده و کليساي شيطان ( satan church) در آمريکا توسط اين يهودي لاوي (39 ) پايه گذاري شده است. علاوه بر اين که پايه گذار و مدون شيطان پرستي يهودي و صهيونيست است، مروجين و مبلغين آن هم غالبا سينماي هاليوود و شبکه اينترنت مي باشد. فيلم هايي چون ماتريکس و هري پاتر و جن گير و کنستانتين با ترويج جبر گرايي و قدرت فوق العاده شيطان، از مبلغين غير رسمي اين مکتب محسوب مي شوند . 5- اسلام هراسي و کاشتن بذر تنفر از مسلمانان، از اصلي ترين مايه هاي آثار آخر الزماني هاليوود است. غرب سال هاست که فهميده ذات اومانيستي تمدنش با خدا گرايي و حق محوري اسلامي تنافي دارد. از طرفي با پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري امام راحل به عنوان يکي از مراجع بزرگ شيعه، غرب صهيون زده به قدرت نظريه ي ولايت فقيه اقتدار حسيني ، اميد مهدوي ، سلحشوري علوي و عقلانيت و علم گرايي شيعي پي برد و آن را بزرگترين دشمن خود در نبرد سايبرنتيک ( نبرد علمي رسانهاي و سخت افزاري ) يافت. در رأس اقتدار آنگلوزايان آمريکا بزرگترين رغيب خود را ايران اسلامي ديد و به همين دليل شروع به حمله رسانه اي سينمايي ( برنده ترين سلاح فرهنگي غرب ) به مسلمانان کرد . در بسياري از آثاري که حدود سه دهه پيش ساخته اند، به شدت اين جو ضد اسلامي رواج داده شده و کار را به آنجا رسانده اند که حتي در فيلم ( مردي که فردا را ديد ) (پيشگويي نوستر آداموس )، اما زمان شيعه را «The King of Terror» يعني سلطان تروريسم و وحشت و شرارت و شيطان خطاب کرداند ؟ ! اين فيلم دقيقا دو سال پس از پيروز يانقلاب اسلامي در سال 1981 م ساخته شد و باز هم براي جو سازي عليه پرونده ي هستي ايران در سال 2001 م با حرکت جديدي به کارگرداني « اورسن ولز » يهودي، نسخه ي جديدي با کيفيت بالاي اوليه در دنيا پخش کردند . در اين فيلم ترس فراوان آمريکاييان و صهيونيست ها از قدرت تجمع و انسجام مسلمانان در نماز جمعه و قدرت اقتصادي نفت و قدرت علمي و توان هسته اي و همکاري مسلمانان با همسايه قدرتمند شمالي خود روسيه و ولايت پذيري آنان از «رهبر جوان ورشيد خود» هويداست. سينماي فريبنده ي هاليوود به اين قبيل آثار آخر الزماني که مسلمانان با بمب اتمي به تمام جهان متمدن! حمله مي کنند، اکتفا نکرده و فيلم هاي نمادين و پيچيده اي چون ماتريکس و هري پاتر و ارباب حلقه ها و پسر جهنمي رادر فضاي آخر الزمان سازي مورد نظر خود به بازار جهاني ارائه کرد که با موفقيت زيادي هم همراه شد . شايد در ماتريکس با کامپيوتري روبروباشيم که با مغز هوشمند خود بر ابناي بشر مسلط شده است و فقط اهالي شهر زايان (صهيون ) هستند که درست مي فهمند و اسير بردگي تکنولوژي نشده اند ، اما دريکي از انيميشن هاي نه گانه ماتريکس ( معروف به انيماتريکس ) کارگردانان فيلم ( برادران واچفسکي ) حرف خود را به طور عرياني مي زنند : آنجا که با زوم کردن روي نقشه خاورميانه ، عربستان را نشانه مي گيرند و با زوم کردن روي مرکز بياباني شبه جزيره شهري را ( شهر صفر - يک ) به عنوان محل استقرار شياطين روبوتيک ( ياران کامپيوتر شيطاني ماتريکس ) نشان مي دهد که عقل هر عاقلي آن را مهمترين شهر مسلمانان مي داند . در ادامه ي اين انيميشن ، خرمگسي شوم و جغد مانند روي شبه جزيره عربستان فرود مي آيد و به سمت بصره و سپس بغداد حرکت مي کند . ( نهايت جسارت و بي شرمي نسبت به مقدسات اسلامي! ). اين نقشه درون سازمان ملل نصب شده است که به دست قدرت يک کارگر نظافتچي سازمان ملل متحد (!؟) اين خرمگس کشته مي شود و با خونش هلال شيعي را از منتهااليه عراق (لبنان ) تا وسط ايران ترسيم مي کند ! در اين انيميشن هم جامعه ي ملل ( بخوانيدصهيونيست هاي حاکم بر آمريکا و فرانسه و آلمان و کانادا ) از قدرت علمي و پيشرفت اقتصادي اين روبات هاي شيطاني در هراسند و آن ها را منکوب و سرکوب مي کنند! در فيلم پسر جهنمي (Hell Boy ) نيز آمريکايي ها در مبارزه با اتحاد نازي هاي هيتلري و ايرانيان موفق مي شوند که شيطان را محدود کرده و نگذارند راه تسلط او به اين دنيا باز شود . در صحنه اي موجود شريري که با پسر جهنمي (پسر آتشين ) مبارزه مي کند، از درون يک مجسمه ي کاملا ايراني به وجود مي آيد . در فيلم آخر الزماني ديگري به نام « ارباب آرزوها » (Wish Master) نيز شاهديم که شيطان از درون يک مجسمه ي خداي ايراني به آمريکا منتقل مي شود و بلاياي عظيم را به آمريکا مي برد و در آنجا با هوشمندي فرزندان ايالات متحده، شيطان شرقي تار و مار مي شود. در اين زمينه فيلم هاي بي شماري وجود دارد که به همين مقدار اکتفا مي کنيم . مهمترين هدف صهيونيسم بين الملل از تصوير آخر الزمان به گونه هاي متنوع در سينما ، انداختن نوعي هراس در دل مخاطب و تحريک عواطف مخاطب براي تحسين قهرمانان هاليوودي و منجيان آخر الزماني سينمايي توسط مخاطب است . اسلام انقلابي مهمترين خطر استراتژيک براي تمدن اومانيستي - صهيونيستي معاصر است و در نبرد سايبرنتيک موجود در عرصه ي فرهنگ ، اين انديشه اسلامي - شيعي ( حسيني ، مهدوي و ولايي ) است که در مقابل سيل اطلاعات يک جانبه سد ايجاد کرده و کم کم دارد از آب هاي پشت سد به نفع ترويج ايده هاي انديشمندانه عقل ورزانه خود استفاده مي کند . پي نوشتها و منابع : 1- اشاره به آيه 82 سوره ي مبارکه مائده ، لتجدن اشد الناس عدواه للذين آمنوا اليهود و الذين اشرکوا . /س ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 25 دی 1393برچسب: پروژه آخر الزمان ,سازي , به صورت کامل , جامع , پروژه ,آخر الزمان سازي ,سپیدار خبر, به صورت کامل و جامع, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
سپیدار خبر: پدربزرگ تروریستهای موساد را بیشتر بشناسید؛
مردی که به جیمز باند صهیونیستها مشهور بود مهارتش در هدایت عملیاتهای تروریستی بود. هراری که سالها در رأس برنامه جاسوسی موساد علیه برنامه هستهای ایران قرار داشت بالاخره در سن 87 سالگی به ایستگاه مرگ رسید. در این گزارش با پدربزرگ تروریستهای موساد آشنا خواهید شد.
گروه گزارش ویژه سپیدار خبر: - روزنامه "تایمز اسرائیل" در روز دوشنبه 31 شهریور1393 ، 22 سپتامبر با اشاره به فعالیتهای امنیتی موساد اعلام کرد :"مردی که قبل و بعد از حادثه المپیک مونیخ در سال 1972 میلادی ریاست واحد عملیاتی موساد را بر عهده داشت دیروز در سن 87 سالگی درگذشت. "مایک هراری" به همراه "پنینا" همسر، دو فرزند و پنج نوهاش زندگی میکرد." سپس"تایمز اسرائیل" چنین ادامه داد:"در سال 1980 میلادی "هراری" بازنشسته شد. او در اواسط سال 2000 میلادی از سوی "مئیر داگان" رییس وقت دستگاه امنیتی رژیم اسرائیل فراخوانده شد. او بخشی از یکی از "مهمترین عملیات مخفیانه موساد" را به "هراری" واگذار کرد این موضوع در کتاب" مرد عملیات : داستان مایک هراری فرمانده واحد عملیات موساد" نوشته آهارون کلاین. "איש המבצעים: סיפורו של מייקהררי, מפקד היחידה המבצעית של המוסד" (הוצאתכתר) مطرحشده است. مایک هراری چند روز پیش از مرگ بعدها روزنامه "تایمز اسرائیل" به نقل از یکی از منابع آگاه در موساد گزارش داد که منظور از "مهمترین عملیات" مأموریت درباره برنامه هستهای ایران بوده است. این منبع آگاه در ادامه خاطرنشان کرده که "هراری" برای این موضوع ماهها در خارج از سرزمینهای اشغالی مشغول جمعآوری اطلاعات بوده است. این منبع خاطرنشان کرده که احتمالاً هراری به سرزمین "دشمن" (ایران) اعزام نشده بود بااینحال، گویا او "راهحلی خلاقانه برای حل مشکلی ارائه کرده که قابلحل شدن نبوده است."
مایک هراری، مردی که به جیمز باند صهیونیست مشهور بود مهارتش در هدایت عملیاتهای تروریستی بود. افسری که ترور مبارزان فلسطینی کسبوکارش بود و به همین سبب، عنوان "فرمانده افسانهای" از سوی جامعه امنیتی رژیم اسرائیل بر وی اطلاق میشد. مردی که در رأس برنامه جاسوسی موساد علیه برنامه هستهای ایران قرار داشت. مئیر داگان که تا سال 2011 رئیس موساد بود و عمده فعالیتهایش بر جاسوسی از برنامه هستهای ایران متمرکز شده بود، هراری را نفر اصلی طرحهای موساد برضد برنامه هستهای ایران قرار داده بود که ترور دانشمندان هستهای ایران از جمله اقدامات برنامهریزی و سازماندهی شده او بود. هراری بالاخره در سن 87 سالگی به ایستگاه مرگ رسید و به اجدادش پیوست. نام وی با برههای خاص از تاریخ مبارزات برحق ملت مظلوم فلسطین و نیز تحولات سیاسی – امنیتی منطقه غرب آسیا عجین شده است. نوه ها و خانواده هراری در مراسم خاکسپاری وی اما آنچه تایمز اسرائیل نگفت این است که مایک هراری نماد تروریسم دولتی اسرائیل و یکی از معماران دیپلماسی و عملیات پنهان رژیم صهیونیستی در جهان، بهویژه آمریکای لاتین و نیز از طراحان و فرماندهان ارشد اقدامات مخفی این رژیم بود. امری که در سخنان برخی مسئولان ارشد این رژیم در مراسم خاکسپاری وی بیان شد. چنانچه موشه یعالون با ستایش از هراری گفت: "مایک متعلق به گونه نادری از مردان است که توان دولت سازی دارند. بسیاری از فعالیت های مایک هراری به عنوان یک جنگجو و فرمانده موساد برای امنیت اسرائیل، شناخته شده نیست و هرگز شناخته نخواهد شد، اما همه کسانی که او را میشناسند، میدانند که این مرد انجام جسارت انجام اقدامات نادر و پیشگامانه را همراه با شجاعت و خلاقیت داشت و بر موساد و نسلهای آن تأثیرنهاد و جزو جنگندههای آشکار این روز و برای سالهای سال باقی میماند. " شابتای شاویت رئیس سابق موساد (1989-1996) هم در این مراسم گفت: "من او را زمانی ملاقات کردم که من در آغاز راه موساد بودم. در دهه 1970 نیروی تابع وی بودم. او ذهنی قوی داشت و قدرت ادغام رشته های مختلف در زمینه اطلاعات را داشت. حرفه اصلی اوعملیات پیچیده بود که برخی از آنها منتشر شده است مانند تعقیب قاتلان شهروندان یهودی با این حال، بسیاری از عملیات های وی اعلام نشده، و این خوب است. او سهم قابل توجهی در قابلیت بازدارندگی دولت اسرائیل علیه کشورهای عربی داشت. و خیلی زود است که در مورد آن صحبت شود. او شخصیتی کاریزماتیک داشت و همیشه مایل بود تا در خط مقدم باشد و به همین ترتیب زیردستان خود را نیز اینگونه آموخت. " شابتای شاویت رئیس اسبق موساد 1989-1996 در خاکسپاری هراری این یادداشت نگاهی گذرا خواهد داشت به سوابق اطلاعاتی و پنهان مایک هراری به عنوان یکی از چهرههای برجسته ی تروریسم دولتی و اقدامات پنهان وی تا به این بهانه بخشی از تاریخ تروریسم دولتی و دیپلماسی پنهان رژیم صهیونیستی مورد بازخوانی و بازروایی انتقادی قرارگیرد. ورود به دنیای موساد "میکائیل -مایکل- هراری" معروف به "مایک هراری" در یک خانواده معروف از یهودیان سفارادی در 18 فوریه سال 1927 میلادی متولد شد. او در سال 1943 میلادی، در سن 16 سالگی درباره سنش دروغ گفت و به سازمان تروریستی و زیرزمینی پالماخ (جنگجویان نخبه صهیونیستی در پاکسازی سرزمین فلسطین از فلسطینیان) پیوست و از واحد ارتباطات سری سازمان عملیاتی مهاجرت غیرقانونی یهودیان به فلسطین موسوم به گیدانیم فارغ التحصیل شد. وی پس از برگزاری بیستمین سال تولدش به بندر"مارسی" فرستاده شد و فرماندهی جابجایی 1.300 یهودی را به طور غیر قانونی به سرزمینهای اشغالی را از سوی سازمان «موساد لِ عالیابت» (زیر مجموعه آژانس یهود برای انتقال یهودیان به فلسطین) با نام رمز الکس برعهده گرفت.
هراری سمت چپ ، میلان 1947 - هراری در جوانی ، در ایتالیا و در کنار اعضاء سازمان پالماخ هراری طی مدت فعالیت در «موساد لِ عالیابت» در ایتالیا و فرانسه روشهای زندگی مخفیانه را آموخت. فعالیتهای وی در این سازمان حداقل یکبار در یک رمان اسرائیلی به نام The Gideonim Shabtai Teveth منعکس شده است. در این رمان از وی با نام الکس یاد میشود. هراری و در جنگ میان رژیم صهیونیستی و ارتشهای عربی در سال 1948 نیز شرکت کرد. جیمز انگلتون ؛ دوست خوب اسرائیل هراری در زمان فرماندهی عملیات مهاجرت 1.300 یهودی را به طور غیر قانونی به سرزمینهای اشغالی را توسط عالیابت در رم با هماهنگی جیمز انگلتون رئیس وقت ایستگاه سرویسOSS (سلف سرویس CIA) در رم به انجام رساند. هراری با پرداخت رشوههای کلان توانست به این مهم نائل شود. «جیمز انگلتون» کسی که از او به عنوان «قدرتمندترین و مرموزترین چهره CIA و «سرجاسوس» CIA یاد میشود، در سال 1954 به ریاست ضدجاسوسی CIA رسید. وی پیش از آن به یکی از مهمترین پستهای CIA دست یافته بود. او رابط رسمی CIA با تمام سرویسهای اطلاعاتی کشورهای خارجی متحد آمریکا بود. روابط نامبرده با اسرائیل، آن قدر نزدیک بود که از وی به عنوان «عامل اسرائیلیها» یاد میشد. اسرائیلیها هم به پاس قدردانی از خدمات بیشمار انگلتون بنای یادبودی از او در سرزمینهای اشغالی، برپا کردهاند. انگلتون در رم توسط پایگاه سیاسی آژانس یهود شناسایی و مناسب رابطه تشخیص داده شد. آژانس یهود و موساد لِ عالیابت در وی یک متحد قوی میدید. این رابطه به مرور زمان گرمتر و عمیقتر شد به نحوی که زمانی که انگلتون مسئولیت رابطه با سرویسهای اطلاعاتی خارجی در CIA را بر عهده گرفت کلید رابطه با موساد و سرویسهای امنیتی صهیونیستی را در انحصار خود نگه داشت و از ان به مثابه کلید گنجینهای استراتژیک بهره میبرد. انگلتون توانست بذر دوستی با اسرائیل و دشمنی با اعراب را در دل CIA بکارد. بذری که دهههای بعد به بار نشست و پیوندی فوق راهبردی میان آنها برقرار کرد. در جادهای که در نهایت به بزرگراه بیت المقدس تل آویو میپیوندد، پلاکی وجود دارد که نوشته روی آن به انگلیسی و عبری به این مضمون است: «جیمز جِزِس انگلتون. 1987-1917. به یاد یک دوست خوب.» عین همین ستایش روی پلاکی کوبیده شده بر دیواری مشرف بر بخش قدیمی شهر بیت المقدس هم نوشته شد و در سال 1987 [1366] در حضور عدهای از مقامهای قدیمی و جدید اطلاعاتی رژیم اسرائیل پرده برداری گردید. امنیتیهای اسرائیل به افتخار یکی از همکاران خود در دنیای اطلاعات و کسی در آنجا گرد آمده بودند که حدود یک ربع قرن، قدرتمندترین و مرموزترین چهره CIA بود. انگلتون در بسیاری از رخدادهای عجیب و سری دنیای اطلاعات درگیر بود، اما اسرائیلیها دوست دارند به صورتی از او یاد کنند که گویی به آنها نزدیکی ویژهای داشته است.
جیمز انگلتون رئیس ضد جاسوسی CIA و دوست خوب اسرائیل به همین دلیل است که برای تعظیم به مقام و خاطرهاش بنای یادبود بپا کردهاند. زمانی پیش، اینکه یک رئیس امور اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا این چنین مورد کرنش و احترام اسرائیلیها قرار گیرد، امری غیرقابل درک بنظر میرسید، در واقع پذیرش این احترام از سوی رفقای وی در ایالات متحده نیز چندان قابل درک نبود. هنگامی که انگلتون برای نخستین بار به اسرائیل رفت، این دولت تازه تأسیس به هیچ عنوان یک متحد وفادار ایالات متحده در نطر گرفته نمیشد و برعکس، اسرائیل ارتباطات ایدئولوژیک و سیاسی بسیار محکمی با اتحاد شوروی و سیستم آن داشت. جیمز انگلتون در اکتبر 1951 [1320] اولین سفر خود را به اسرائیل آغاز کرد و این اولین دیدار از تعداد زیادی ملاقات بود که در دوران خدمتش با مقامات اسرائیلی در داخل اسرائیل داشت. او در تمام دوران کار برای CIA رابط اصلی آن با موساد بود و رابطه ای با آن ايجاد کرد که اسرائیلی ها اینک در بیشه خارج از اورشلیم با برپا داشتن یادبودی آن را گرامی میدارند. همانطور که از لوحه یادبود او نیز هویداست، اظهارات احساساتی همتایان اسرئیلی این سرجاسوس پر است از احترام و توجه گرم و صمیمانه. تدی کالک در یکی از همین نوع اظهارات میگوید: «در زمانی که هیچکس چنین اعتقادی نداشت، جیم در وجود اسرئیل یک متحد حقیقی ایالات متحده یافته بود.» این امر که انگلتون برخی دوستی های نزدیک شخصی با اسرائیلی هایی مانند خود «تدی کالک» ( رئیس شاخه سیاسی آژانس یهود) و یا «عاموس مانور» (مقام ارشد آژانس امنیت داخلی شین بت) برقرار ساخته بود، مسلماً حقیقت دارد. یکی از دوستان آمریکایی اش به یاد می آورد که وی چگونه «با اسرائیل جور بود. با لحنی که او از اسرائیل حرف می زد، حرفهایش را به نیوریپابلیک [مجله نظامی طرفدار اسرائیل] شبیه می ساخت.» روابط میان هراری و انگلتون اگرچه در در سالهای 1947 آغاز شد اما این روابط که نمونه ای از روابط سرویسی میان CIA و موساد بود تا زمان مرگ انگلتون تداوم یافت . البته هراری تنها دوست انگلتون نبود. انگلتون با رؤسای هراری و مقامات ارشد وی روابط دوستانه تری داشت، چون هرچه بود از نظر موساد و هراری او دوست خوب اسرائیل در دستگاه اطلاعاتی ایالات متحده آمریکا بود. از جمله خدمات انگلتون میتوان به پرونده «نومک» اشاره کرد. شركت «نومك» شركت مواد و تجهيزات هستهاي بود كه در آپرلو، پنسيلوانيا شهر كوچكي در شمال شرقي پيتسبورگ مستقر بود. این شرکت در واقع کارخانه تولید سوخت هسته ای و غنی سازی اورانیوم در آمریکابود. دوستان هراری در سرویس لاکام رژیم صهیونیستی با نفوذ در این کارخانه توانسته بودند 578 پوند اورانيوم بهطور اسرارآميزي از نومک بربایند. از لحاظ تئوري اين مقدار براي ساختن حداقل 11 بمب اتمي كفايت ميكرد. مأمورین رسيدگيكننده FBIو CIAبر اين باور بودند كه مأموران اسرائیل توانسته اند اورانيوم را با درجهاي كه براي توليد سلاح لازم است در اختيار دولت اسرائيل گذاشته است. رسيدگيهاي مربوط به «نومك» و جاسوسان اسرائیلی از قبیل «رافي ايتان» ، «آوراهام بندور» ( معروف به «آوراهام شالوم» و رئیس شاباک از 1980 تا 1986) و همچنين بررسي ساير موضوعات مربوط به امور هستهاي، موجب نگراني فراواني در اسرائيل شد. چه اینکه سرنخ های در این پرونده FBI را به «زلمان شاپيرو» رئیس نومک ، می رساند. شاپیرو در سال 1921 در «اوهايو» متولدشده بود. او پسر يك خاخام ارتدوكس بود. انگلتون به عنوان رئیس ضدجاسوسی CIA درست سربزنگاه حاضر شد و به عنوان درست به بهترين دوست موساد مانع از ادامه رسيدگي به پرونده نومک و مظنون اصلی ان یعنی اسرائيل شد. هراری پس از جنگ 1948 هراری پس از جنگ دوم جهانی و در سال1948 ، از سوی یعاکف کاروز مدتی به عضویت سازمان امنیت داخلی این رژیم به نام «شین بت» درآمد و به عنوان افسر امنیتی در وزارت خارجه رژیم نوپای صهیونیستی خدمت کرد و بدین ترتیب در جهان عملیات پنهان محو شد. یعاکف کاروز Yaakov Karoz از دوستان نزدیک ایسر هارل بود که در دهه 1950 رئیس ایستگاه موساد در پاریس بود و بعدها مسئولیت تماس با ایران را بر عهده گرفت . کارور چندبار با تیمور بختیار رئیس وقت ساواک تماس گرفت و پس از آن به تهران دعوت شد و در نتیجه در سال 1958 در پوشش رئیس هیئت بازرگانی اسرائیل به تهران فرستاده شد تانخستین رئیس ایستگاه موساد در تهران به شمار آید. کاروز از 1960 تا 1963 ریاست "تول" Tevel (بخش روابط موساد با سرویسهای امنیتی خارجی) را عهده دار بوده و از 1963 تا 1980 معاون رئیس موساد بوده است . گروه گیدئونیم از شبکه موساد لِ عالیابت اوری گورن، یوکی اشل ، عزرائیل عانو و، مایک هراری هراری سپس شاخه دستگاه امنیتی را در فرودگاه های فلسطین اشغالی را تحت نظر شین بت تشکیل داد. شین بت سازمانی امنیتی بود که طی دستور مستقیم دیوید بن گورین به عنوان مسئول مستقیم حفظ امنیت داخلی رژیم صهیونیستی تأسیس شد. بنیانگذار و نخستین رئیس آن ، ایسر هارل بود. هارل از 1948 تا 1952 این مسئولیت را عهده دار بود و سپس به جای رئوبن شیلواخ به موساد رفت. زاسلانی و تأسیس موساد هراری در اوائل دهه 1960 و در زمان ریاست ایسر هارل بر موساد به عضویت موساد درآمد . موساد که در ابتدا با عنوان هاموساد لتئومהמוסד לתיאום ( نهاد هماهنگی) خوانده می شد در دوم مارس 1949 به دستور داوید بن گورین نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی به ریاست رئوبن شیلواخ بنیانگذار آن آغاز بکار کرد و در اول آوریل 1951 به دستور بن گورین مورد بازسازی قرار گرفت. در سال 1963 به (המוסד למודיעין ולתפקידים מיוחדים هاموساد لمودیعین ولتفکیدیم میوخادیم : نهاد اطلاعات و وظائف ویژه) تغییر نام یافت و به عنوان سرویس اطلاعات خارجی این رژیم وظیفه ترور ، خرابکاری ، اقدامات پنهان و جمع آوری و تحلیل اطلاعات در بیرون از مرزهای فلسطین اشغالی را عهده دار شد. رئوبن شیلواخ معروف به زاسلانی بنیانگذار موساد هراری و پیشرفت در موساد هراری را می توان در زمره نسل اول موساد تلقی کرد. در این دوران هراری را به عنوان مردی درونگرا و بی احساس توصیف می کنند . دورانی که امیدی به پیشرفت وی در سلسله مراتب موساد نمی رود تا اینکه پس از طی شدن دوران ریاست ایسر هارل ( 1953-1963) و مئیر آمیت ( 1963-1968) بر موساد نوبت به زوی زمیر ، یکی از دوستان سابق هراری رسید . زوی زمیر به عنوان ریاست موساد ( 1968-1973) مسئولیت جوخه های ترور موساد را بر عهده هراری نهاد. در این زمان ، یعنی اوائل دهه 1970 ، موساد در جستجوی اهداف فلسطینی بود. ایسر هارل معروف به ایسر کوچک دومین رئیس موساد در کنار داوید بن گورین مانند بسياري از سياستمداران حزب كارگر، زوی زمیر در سال 1925 در لهستان متولد شده بود. او در سن هفت ماهگي به همراه پدر و مادرش به فلسطين آمد و نام خانوادگي آنها در آن زمان «زارزوسكي» بود. «زمير» در سن 18 سالگي به جنگجويان «پالماخ» پيوست، در جنگ سال 1948 براي استقلال شركت كرد و تصميم گرفت كه در نيروهاي دفاعي اسرائيل بماند. او به درجه سرلشگري ارتقاء يافت و مسئوليت يگان جنوب به وي محول شد و بعداً به عنوان وابستة نظامي در سفارت اسرائيل در لندن خدمت كرد. سمت او در انگلستان به اين معني بود كه او فرصت حضور در جنگ شش روزه را از دست داد و شهرت و افتخار ناشي از شركت در جنگ مزبور نصيب ژنرالهاي ديگر نيروهاي دفاعي اسرائيل شد. او واقعاً فاقد جذابيت فردي بود و يك بوروكرات نظامي خشك به نظر ميرسيد. از نظر «اشكول» نقاط قوت «زمير» را ميشد در نقاط ضعفش پيدا كرد. بعد از دو دهه رؤساي جاسوسي مقتدر و مغرور، نخستوزير اسرائيل ميخواست كسي را كه شخصيتي كاملاً متفاوت دارد به رياست موساد منصوب كند. «زمير» واجد اين شرايط بود. زوی زمیر رئیس وقت موساد در خاکسپاری هراری هراری در دهه 1960 به رده KATSAקצ"א ترقی یافت. کاتسا یا "افسران اطلاعاتی" هسته اصلی مدیریت تصومت تلقی می گردند که نیروهای اصلی شناسایی و جذب دیگر عناصر اطلاعاتی و نیز افسران اصلی گردآوری اطلاعات می باشند. تعداد این افسران در مقایسه با CIA و دیگر سرویس های غربی که هزاران نفر راشامل می شود بنابر روایت استروفسکی افسر سابق موساد، تنها 35 نفرند. باز بنابر روایت "ویکتوراستروفسکی"، افسر فراری از موساد در کتاب "راه نیرنگ" این افسران هدایت 35000 Agent را در سرتاسر جهان بر عهده دارند. یعنی هر افسر کاتسا وظیفه هدایت حدوداً 1000 عامل را بر عهده دارد. هدایت نزدیک به 1000 عامل اطلاعاتی مستلزم توانمندی فوق العاده در شبکه سازی و هدایت شبکه می باشد. در اوائل دهه 1960 ، هراری یکی از گردانندگان اصلی مأموران KATSA موساد در اروپا و از مدیران ارشد YARID بود . YARID بخش جمع آوری اطلاعات در اروپا است که فرماندهی منطقه ای موساد در اروپا محسوب می شود . در سال 1962 هراری افسر مسئول آهارون موشل بود که برای جاسوسی و ایجاد شبکه اطلاعاتی به قاهره اعزام شده بود . در 1965 و در دوران ریاست "یوسف یاریو" بر بخش عملیات موساد ( متصادا) به معاونت این بخش رسید و در دوران ریاست زمیر و از 1970 رئیس بخش متصادا ( عملیات) شد. تا پیش از عملیات خشم خدا پس از المپیک مونیخ در 1972 ، هراری در کار نفوذ جاسوسان صهیونیست در کشورهای عربی بشدت فعال بود. یک مورد آن در دهه 1960 و به زمانی باز می گردد که وی در مقام افسر کاتسا انجام وظیفه می کرد و مورد دیگر به دهه 1970 و پیش از جنگ رمضان 1973 باز می گردد. مورد نخست پرونده معروف ولفگانگ لوتز است. لوتز يك يهودى آلمانى و داراى پـاسـپـورت آلمـانـى بـود. لوتـز توسط آموزش های موساد و هراری و نیز تـمـايـل حـكـومت عبدالناصر به بهره گيرى از تجربه هاى افسران و دانشمندان و شخصيتهاى سـيـاسى ـ نظامى آلمان هيتلرى ، توانست با پوشش یک تاجر آلمانی با سوابقی روشن در ارتش آلمان هیتلری وارد دستگاه رهبرى ناصر شود و با بسيارى از سياستمداران و شـخـصـيـتـهـاى سياسى ـ نظامى حكومت مصر ارتباط و دوستى برقرار كند. نامبرده از اين طريق مـوفـق شـد مـدت پـنـج سـال از 1961 تا 1966در داخل حكومت مصر به نفع رژيم صهيونيستى جاسوسى و اخبار و گزارشهاى مفصل و مستندى درباره ارتش مصر، پادگانها، تأسيسات صنعتى ، پالايشگاه ها و ساير اطلاعات گرانبهايى كه مورد نياز صهيونيستها بود، تهيه كند و در اختيار هراری قـرار دهـد. او حـتـى از بـعـضـى طـرحـهـاى جـنـگـى رژيـم مـصـر نـيـز مـطـلع شـده بود و آنها را به هراری رساند. ولفگانگ لوتز توانست در طول سالهای 65ـ1961 اطلاعات مفصلی را از مواضع دفاعی مصر در سینا و مراکز استقرار موشکهای "سام ـ 2" در منطقه کانال سوئز، به دست آورد. هراری نفر چهارم از سمت چپ ، در میانه دهه1960 در زمان ریاست مئیر آمیت و در میان مدیران ارشد موساد وی توانست باصرف مبالغ هنگفت و برگزاری میهمانی های بزرگ و مجلل در ساختار ارتش و سرویس امنیتی ناصر دوستان مهمی برای خود بیابد. اما در نهایت با ردگیری فرکانسهای وی به دام افتاد اما به عنوان جاسوس سرویس اطلاعاتی آلمان غربی که برای اسرائیل جاسوسی می کند معاوضه گردید. بلافاصله بعد از دستگيري «لوتز»، «آميت» رئیس وقت موساد با ژنرال «گهلن» رئیس سرویس اطلاعاتیآلمانغربي BND تماس گرفت و موضوع دستگيري مأمور مخفي اسرائيل را به اطلاع او رسانيد. «گهلن» با تقاضاي «آميت» موافقت كرد كه آن جاسوس اسرائيل را زير چتر حمايتي خود بگيرد و به مقامات مصري بگويد كه او جاسوس آلمانغربي در قاهره بوده است. مایک هراری در حال دست دادن با زلمان شازار رئیس وقت رژیم صهیونیستی، لوتز در کنار هراری و مئیر آمیت رئیس وقت موساد به دوربین مینگرد براي جلوگيري از اين احتمال كه كسي ممكن است در اسرائيل «لوتز» را بشناسد و دهان لقي كند و چيزي بگويد، موساد تجهيزاتي را مورد استفاده قرار داد كه گرفتن برنامههاي تلويزيون مصر را هنگام پخش محاكمه «لوتز» با پارازيت مختل كند تا اسرائيليها نتوانند آن برنامهها را ببينند. و به سرویس آلمان غربی تحویل و در نهایت به تل آویو تحویل داده شد. المپیک 1972 ؛ مونیخ ماجرا از المپیک 1972 مونیخ آغاز شد. داستانی که دستمایه اصلی فیلم سینمایی مونیخ استیون اسپیلبرگ در سال 2005 شد. المپیک تابستانی ۱۹۷۲که به طور رسمی با نام «بازیهای المپیاد بیستم» شناخته میشود، از ۲۶ اوت ۱۹۷۲ تا ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۲ میلادی در شهر مونیخ در آلمان غربی و با حضور ۷٬۱۱۳ ورزشکار زن و مرد از ۱۲۱ کشور جهان و در ۲۱ رشته ورزشی برگزار شد.بازیهای المپیک تابستانی ۱۹۷۲ مونیخ، پس از بازیهای المپیک تابستانی ۱۹۳۶ برلین، دومین میزبانی کشور آلمان را به همراه آورد. تصویر11 ورزشکار صهیونیست در المپیک مونیخ که 9 نفر آنها کشته شدند کمیته ایکس پس از حادثه المپیک مونیخ، در مراسم تشییع ورزشکاران صهیونیست، گلدا مایر، نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی قول داد که فلسطینیها بهای این اقدام را با خون خواهند پرداخت. اسرائیل این بار هم ترور را برگزید. سه روز پس از حادثه مونیخ، در هشتم سپتامبر 75 جنگنده بمبافکن F-4 اسرائیلی پایگاههای چریکی و اردوگاههای پناهندگان را در لبنان و سوریه با بمب های ناپالم خود بمباران کرده و متجاوز از سیصد نفر فلسطینی را کشتند که اکثر آنها زنان و کودکانی بودند که هرگز حتی نام سپتامبر سیاه را نیز نشنیده بودند. این تهاجم سنگینترین حمله هوایی رژیم صهیونیستی پش از جنگ 1967 بود. پناهگاههای چریکها توسط نیروی زمینی رژیم صهیونیستی مورد حمله قرار گرفت. یک تاکسی لبنانی که هفت سرنشین داشت در اثر گلوله تانک سنتوریون اسرائیلی به آهن پارهای تبدیل شد. آهارون یاریو مغز متفکر کمیته ایکس اما مهمترین اقدام، تصمیم برای حذف فیزیکی و ترور رهبران فلسطینی بود. گلدامایر بدین منظور کمیتهای سری با عنوان کمیته X متشکل از رؤسای سرویس های امنیتی "شین بت" و "موساد" ( یوسف هارملین و زوی زمیر ) و رئیس سرویس اطلاعات ارتش (سرلشکر الیاهو زئیرا)، "مشاور اطلاعاتی و ضدتروریسم" مایر ( سرلشگر آهارون یاریو) " وزیر جنگ" سپهبد موشه دایان و رئیس ستاد کل نیروهای مسلح سپهبد "دیوید الیعزر" تشکیل داد. ریاست کمیته با خود گلدامایر بود. وظیفه کمیته عبارت بود از تحقیق درباره دلالیل ناکامی های اطلاعاتی اسرائیل و ارائه راهکار برای حل آن. در 19 سپتامبر کمیه گزارش خود را در منزل گلدا مایر با حضور اعضاء ارائه کرد. نتیجه اخراج سه مقام موساد و شین بت به انضمام طرح ترور رهبران سیاسی و نظامی ساف بود. یکی از اخراجی ها، رئيس ادارة «امنيت حفاظتي» در «شينبت» كه مسئوليت محافظت از ورزشكاران را در المپيك عهده دار بود بايد اخراج شود. هرچند «هارملين» رئيس «شينبت» در اين مورد كه مسئوليت به گردن رئيس اداره يادشده انداخته شود به شدت مخالفت كرد و براي اولين بار در طول دوران تصدي رياست «شينبت » تهديد كرد كه از مقامش استعفا خواهد داد. نخستوزير «گلداماير» اصرار ورزيد كه اخراج، نازلترين بهاي بوركراتيكي است كه ميشود پرداخت و «هارملين» با اكراه آن كارمند زيردستش را اخراج كرد. نمودار رئیس و اعضای کمیته ایکس گلدامایر اعلام کرد: " ما چارهای نداریم جز اینکه تا آنجا که دست بلندمان میرسد به سازمانهای تروریستی ضربه بزنیم ". قرار بود تا سرویسهای امنیتی رژیم اسرائیل مجری استراتژی "دست بلند" گلدا مایر باشند. گلدا مایر میخواست دست بلند دولت صهیونیستی در همان اروپا انتقام بگیرد. مغز متفکر این کمیته البته ژنرال آهارون یاریو بود که به مدت 8 سال (1972-1964) ریاست سرویس اطلاعات نظامی (آمان) را بر عهده داشت که از جمله آن در دوره جنگ 6 روزه 1967 بود و در این مدت توانسته بود کارنامه درخشانی از خود بر جای نهد به نحوی که از دوره مدیریت وی با نام دوران طلایی نام گذاری شد. یاریو تا آن زمان به عنوان برجستهترین چهره امنیتی و اطلاعاتی این رژیم شناخته شده بود و توانسته بود اعتماد کامل رهبری سیاسی اسرائیل را به خود جلب کند. به همین دلیل گلدا مایر پس از رسیدن به قدرت با ایجاد پست مشاور نخست وزیر در امور ضدتروریسم وی را به این سمت منصوب کرد. چه اینکه یاریو به صورت معنوی فرمانده جامعه اطلاعاتی اسرائیل محسوب میشد. مشاور ضدتروریسم نخست وزیر، واحد امنیتی جدیدی بود که برای طراحی استراتژی رژیم صهیونیستی جهت مقابله با اقدامات چریکی سازمانهای فلسطینی بویژه سپتامبر سیاه تأسیس شده بود و فقط در مقابل نخست وزیر پاسخگو بود. در این زمان مثلث یاریو، زئیرا و زمیر حلقه سه گانه امنیت رژیم صهیونیستی در آغاز دهه 1970 تلقی میشدند. «آهارون ياريو» كه زنده ماندن و فعال بودن افراد مورد هدف ممكن بود در پي داشته باشد بررسي ميشد. او همچنين لطماتي را كه ممكن بود به روابط اسرائيل با كشوري كه ترور در آنجا انجام ميشد، وارد شود بررسي ميکرد. زمیر بلافاصله با «يوسف هارملين» رئيس «شينبت» براي سرکوب مبارزات روزافزون فلسطينيها همكاري را آغاز كرد. اين مساعي مشترك سبب شد كه «شين بت» كه مسئوليت امور امنيتي داخلي را عهدهدار بود در عرصههاي مبارزات خارجي بيش از هر زماني در گذشته، به طور محسوسي دخالت داشته باشد. با توجه به سوابق و تجربیات ، از سوی گلدا مایر، یاریو به عنوان دبیر کمیته ایکس و مدیر ارشد عملیات انتقام برگزیده شد. عملیات موسوم به "خشم خدا" ( در زبان عبریמבצע זעם האל میوتصع زاعم هاایل) . طراحی این عملیات زیر نظر یاریو صورت گرفت. جه استعاری این نام هم به انگاره برگزیدگی قوم یهود بازمی گردد. بدین معنا که در نگرش صهیونیستی، فلسطینی ها با کشتن صهیونیست ها خشم خدا را برانگیخته و اکنون دست انتقام خدا از آستین موساد برای انتقام الهی درآمده است. عنوانی هوشمندانه که حاوی فحوای نژادپرستانه رژیم صهیونیستی نیز هست. مأموریت این کمیته آن بود که هرکس را که اعضایش مرتبط با قتل عام مونیخ تشخیص می داد تعقیب کرده و از او انتقام بگیرد. کمیته ایکس طی جلسه ای فهرستی از اهدافی که گمان می برد نقش اصلی را در عملیات مونیخ داشته اند را تهیه و برای ترور به بخش عملیات موساد سپرده شد. زوی زمیر رئیس موساد نیز فرماندهی عملیات را بر عهده هراری گذاشت. گلدامایر و کمیته ایکس به خوبی می دانستند که مبارزه با سازمان سپتامبر سیاه حتی برای سرویس های امنیتی مغرور اسرائیل کار آسانی نخواهد بود. چه اینکه این گروه از سری ترین سازمانهای وابسته به الفتح بود که از جنگ 1967 جان بدر برده بودند. آنها کسانی بودندکه باقی مانده نبردهای چریکی مرز اردن و لبنان بودند. از نظر کمیته ایکس آنچه سپتامبر سیاه را تا این اندازه مرگ آور و خطرناک می ساخت ، توانایی رهبران آن در شناسایی و اجیرکردن جوانان فلسطینی بود که که هیچ امیدی نداشتند و آماده بودند تا در راه انتقام گیری از اسرائیل و اردن بمیرند. این سرآغاز دوران تازه ای از جنگ رژیم صهیونیستی بر علیه فلسطینی ها بود که جنگ اشباح یا نبرد سایه ها نامگذاری شد. دورانی که شاخصه آن نبرد نیمه سخت امنیتی – اطلاعاتی میان گروههای مقاومت فلسطینی با سرویس های امنیتی اسرائیل بود. حالا دیگر ماشین ترور اسرائیل به کارافتاده بود و تا حمام خون به پا نمی کرد آرام نمی گرفت. آنچه واقعاً اتفاق افتاده بود اين بود كه رهبران اسرائيل تصميم گرفته بودند كه تروریسم دولتی را بر عليه فلسطينيها تشديد كنند. در حاليكه فلسطينيان اروپا را به ميدان جنگ تبديل كرده بودند، موساد نیز به اين نبرد خونين وارد ميشد. واقعه المپیک مونيخ سبب شده بود كه «گلداماير» و مشاورانش تشخيص دهند كه دولت صهیونیستی که نبرد با فلسطینی ها اکنون در فراسوي مرزهاي فلسطین برقرار است و اينك منفعل بودن سبب خواهد شد كه متحمل تلفات بيشتري شوند. تصمیمات کمیته ایکس براساس مصوبه کمیته ایکس، ماشین ترور شامل یک جوخه کامل به شرح ذیل بود: " جوخه ترور عبارت بود از 15 نفر در قالب 5 تیم. الف . دو آدمکش حرفه ای ، بت. دو نفر برای مراقبت و تأمین عملیات ترور ، وت . دو نفر برای تأمین و تجهیز اماکن پوششی ، خت. یک تیم 6 تا 8 نفره عملیاتی به عنوان ستون فقرات عملیات و گیمل . دو متخصص ارتباطات و امور فنی و در آخریک نفر فرمانده جوخه." فهرست اهداف ترور به تعداد ورزشکاران کشته شده اسرائیلی تنظیم شد. گلدامایر فرمان قتل 35 تن از رهبران شناخته شدة "ساف" و "الفتح" را صادر کرد. برخی اسامی این فهرست عبارت بود از اشخاص ذیل : 1. وائل زعیتر ( نماینده ساف در رم) 2. محمود الهمشهری ( نماینده ساف در پاریس ) 3. حسین البشیر ابوالخیر ( نماینده ساف در قبرس) 4. باسل القبیسی ( از اعضای عراقی ساف و استاد دانشگاه آمریکایی بیروت) 5. موسی ابوزیاد( یکی دیگر از نمایندگان مؤثر "ساف" در قبرس) 6. محمد بوضیا (مسئول الجزائری شاخه اروپایی جبهه خلق در اروپا ) 7. فاروق قدومی 8. هایل عبدالحمید 9. محمد یوسف نجار 10 . علی حسن سلامه وائل زعیتر محمود الهمشهری اما مهمترین چهره های این فهرست کسی نبود جز، محمد یوسف نجار معروف به ابویوسف و علی حسن سلامه معروف به شاهزاده سرخ. از نظر کمیته ایکس ابویوسف افسر ارشد اطلاعاتی الفتح ، فرمانده ارشد سپتامبر سیاه بودو علی حسن سلامه عملیات مونیخ را هدایت کرده بود. سلامه مسئول تشکیلات امنیتی ساف و نیز فرمانده واحد 17 ، یگان حفاظت شخصی عرفات را بود که در آنزمان در آلمان شرقی بسر می برد. براي اتخاذ موضع تهاجمي «زمير» تيمي ايجاد كرد كه تخصصش يافتن و نابود كردن تروريستها بود. او «مايك هراري»را به عنوان «مدير پروژه» منصوب كرد؛ عنواني زيركانه براي شغلي خشن. انتخاب «هراري» امري طبيعي مينمود زيرا او اخيراً به جاي «يوسف ياريو» رئيس «متصادا» شده بود. او در اواخر دهه 1940 و اوائل 1950روي پروژههاي مخفي مهاجرتي «موساد عالیابت» كار كرده بود و آن گاه در عمليات مشترك موساد و «شينبت» فرد مهمّي شده بود. او تمايل داشت در هر جا كه اقدامي به مامورين مخفي اسرائيل محول ميشد، حضور داشته باشد. "هراري" مانند آدم خشني بنظر ميرسيد و واقعاً هم همينطور بود. شايان ذكر است كه همسر «هراري» يكي از مديران ارشد دانشگاه تلآويو و خواهر همسرش «دوريت بينيش» بعداً رئيس ديوان عالي كشور اسرائيل شد. "هراري" كه به او دستور داده شده بود كه پيشقراول پاسخگويي دولت اسرائيل به قتلعام مونيخ باشد، تيمي از مأمورين عملياتي متشكل از زن و مرد را دستچين كرد. او شخصاً چندين هويت جعلي را قبلاً اتخاذ كرده بود. «هراري» و يك افسر موساد بنام «آوراهام گُهمر» مسئوليت برنامهريزي را عهدهدار شدند. او در حالی که پوشش یک بازرگان فرانسوی را به خود گرفته بود تیمی از اعضاء بخش عملیات موساد و بیرون از آن را بدین منظور گردآوری کرد. وی با نام مستعار "کبری" فرماندهی عملیات را شروع کرد. مرکز فرماندهی و اتاق عملیات در پاریس مستقر شد. در این عملیات هراری از کمک سرویس های اطلاعاتی کشورهای غربی ( که عملیات خشم خدا در آنها صورت می گرفت ) بویژه سرویس اطلاعات خارجی فرانسه SDECE برخوردار بود، چه اینکه سازمان آزادیبخش فلسطین در بیشتر کشورهای اروپای غربی صاحب دفتر بود . تا پیش از این، دفتر موساد در پاریس، دفتر منطقهای موساد به شمار میآمد اما کوتاه زمانی قبل از عملیات خشم خدا، بروكسل به مركز فعاليتهاي جاسوسي اسرائيل در اروپا تبدیل شد. پايتخت بلژيك وقتي اين موقعيت را يافت كه «شارل دوگل» رئيس جهوري فرانسه موساد را از پاريس بيرون كرد. علت، كمك موساد به سازمان امنيت مراكش براي كشتن يك ناراضي مراكشي بنام «بن بركه» بود. البته در اواخر دهه 1970 و اوائل دهه 1980 و در زمان ریاست کنت دومارانش بر SDECE پاریس دیگر بار به فرماندهی منطقهای موساد در اروپا تبدیل شد. عملیات خشم خدا و ماشین ترور هراری هراری به سرعت شبکه ترور خود را با گزینش از میان افران بخش عملیات موساد و دیگر تروریستهای یهودی وابسته به موساد در اروپای غربی سامان داد. برخی از نیروهای جوخه وی که اسامی آنها بعدها درز پیدا کرد عبارتند از: شموئل گورن، باروخ کوهن، تصادوک اوفیر، رافی سیتون، الیعزر(گیزی) تصفریر، سیلویا رافائل، آراله شُرُف، ماریان گلد نیکف، زوی اشتاینبرگ، آبراهام گُهمر، میخائیل دورف و بسیاری دیگر. هدایت گروه علاوه بر هراری شامل اشخاص ذیل بود: شموئل گورن، رئیس واحد" کشت" (در زبان عبری رنگین کمان ، واحد شنود و جمع آوری فنی از بخش جمع آوری اطلاعات "تصومت")، ناخوم آدمونی رئیس بخش "تول" (روابط موساد با سازمانهای اطلاعاتی خارجی). برای پشتیبانی این واحد علاوه بر موساد، شین بت و واحد 504 سرویس اطلاعات ارتش (واحد جمع آوری پنهان در کشورهای عربی که افسران آن کتمیم קתמי"ם (קצינים לתפקידים מיוחדים) خوانده می شوند) نیز بسیج شدند.
حالا همه چیز برای اجرای عملیات خشم خدا مهیا شده بود. این شبکه از سوی سرویسهای امنیتی اروپای غربی و هم چنین SAYAN (شبکه یهودیان حامی اسرائیل در جوامع یهودی خارج از فلسطین اشغالی) حمایت میشد. علاوه بر همه اینها بخش SAIFANIM (در زبان عبری یعنی ماهی طلایی و بخش ویژه مربوط به ساف در موساد) نیز از سوی زمیر رئیس موساد به طور ویژه مأمور ارائه خدمات اطلاعاتی و پشتیبانی به ماشین ترور هراری شد. روز16 اکتبر سال 1972، "عبدالوائل عادل زعیتر" کارمند سفارت لیبی و نمایندة "ساف" در شهر "رم" در هنگام ورورد به منزل مسکونیاش به ضرب 12 گلوله کشته شد . 8 دسامبر همان سال ، "محمود الهمشهری" نمایندة "ساف" در شهر "پاریس" بر اثر انفجار بمب کنترلی در تلفن منزل مسکونیاش، زخمی عمیق برداشت و یک ماه بعد در بیمارستان جان سپرد. روز 24 ژانویه سال 1973، "حسین البشیر ابوالخیر" نمایندة "ساف" در "قبرس" نیز، زمانی که چراغ اتاقش را در طبقة دوم هتلی در شهر "نیکوزیا" خاموش میکرد، با انفجاری مهیب قطعه قطعه شد. در 6 آوریل پرفسور "باسل القبیسی" از اعضای عراقی "ساف" و استاد دانشگاه آمریکایی بیروت ، در پاریس به ضرب گلوله از پا درآمد و شش روز بعد "موسی ابوزیاد"، یکی دیگر از نمایندگان مؤثر "ساف" در قبرس، توسط بمبی که در شهر آتن منفجر شد کشته شد. همچنین، "محمد بوضیا" که از فعالین سیاسی "ساف" در اروپا بود بر اثر انفجار اتومبیلش در پاریس جان سپرد.نمایندة "ساف" در الجزایر طی سوءقصدی به شدت مجروح شد، نمایندة "ساف" در لیبی براثر انفجار بستهای انفجاری فلج و نابینا شد. همچنین "فاروق قدومی" و "هایل عبدالحمید"، که از اعضای شورای رهبری "فتح" بودند، از یک عملیات تروریستی "موساد" جان سالم به در بردند. علاوه بر این، رژیم صهیونیستی موفق شد با ارسال بستههای حامل بمب به دفاتر و مراکز متعلق به فلسطینیان در اروپا تعداد دیگری از فعالان فلسطینی را که برخی از آنان هیچ وابستگی تشکیلاتی به "ساف" یا "فتح" نداشتند، بر لیست قربانیان عملیات انتقامجویانه خود بیفزاید.
پاسخ فلسطینی ها و جنگ اشباح سپتامبر سياه ميديد كه رويدادهاي تازهاي در حال وقوع است. برخي از افراد برجستهاش به قتل رسيده بودند. سپتامبر سياه با ارسال بمبهاي نامهاي براي ديپلماتهاي اسرائيلي در اروپا، در مقام مقابله به مثل برآمد. وابسته سفارت اسرائيل در لندن در اثر انفجار يكي از اين بمبها به قتل رسيد. نبرد در جولانگاه اروپا جنبه دو طرفه پيدا كرد كه بعداً از آن به «جنگ اشباح» تعبير كردند. در جریان این کشاکش مرگبار، فلسطینی ها هم بیکار ننشستند. روز 10 سپتامبر سال 1972، تلاش برای کشتن یک دیپلمات سفارت رژیم صهیونیستی در "بروکسل" که عضو "موساد" و نیز مأمور نفوذ به درون "سازمان سپتامبر سیاه” بود ناکام ماند. نام وی «تصادوك اوفير» بود. یکی از اعضاء جوخه ترور هراری که در پوشش دیپلمات در بروکسل فعالیت می کرد. او بعدها در سال 1978 و در دوران ریاست «الیعزر تصفریر» آخرین رئیس ایستگاه موساد در تهران، به معاونت وی رسید. تصفریر نیزخود یکی از اعضاء عملیاتی تیم عملیات خشم خدا بود. الیعزر تصفریر آخرین رئیس ایستگاه موساد در تهران؛ سمت راست در تهران قبل از انقلاب و سمت چپ، امروز در 19 سپتامبر عضو سفارت "رژیم صهیونیستی" در لندن "آرمی شاشوری" بر اثر انفجار بمبی به هلاکت رسید. اما موفقترین پاسخ فلسطینیان به ترورهای رژیم صهیونیستی در "اسپانیا" عملی شد. تنها سه روز پس از قتل "محمود همشهری" نمایندة "ساف" در فرانسه، شخصی به نام "باروخ کوهن" در رستورانی واقع در مرکز شهر "مادرید" هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد. بعدها منابع امنیتی "رژیم صهیونیستی" افشا کردند که وی با نام اصلی "موشهحنان ایشای" رئیس ایستگاه موساد در اسپانیا و یکی از مهره های اصلی جوخه ترور هراری بوده است. او که مأموریت داشت در میان فعالان فلسطینی در اسپانیا نفوذ نماید ، در حین عملیات جاسوسی خود، توسط اعضای سپتامبر سیاه شناسایی شد و در حالی که فکر میکرد موفق به نفوذ در این سازمان شده است به قتل رسید. طرح کشتن "کوهن" با چنان دقت و پیچیدگی طراحی شده بود که "موساد" مجبور شد تمامی شبکة خود را در اسپانیا منحل کند. مانند «تصادوك اوفير» در بروكسل، «كوهن» هم يكي از افسران «شين بت» بود كه بهطور قرضي در خدمت موساد بود و شبكهاي از جاسوسهاي فلسطيني را كه براي اسرائيل كار ميكردند، اداره ميكرد.يكي از مأمورین مخفي عرب كه با او همكاري ميكرد جاسوسي دو جانبه بود كه در نهايت نسبت به ساف وفادار بود. «كوهن» اولين و تنها مأمور عملياتي اسرائيل بود كه تا آن زمان توسط فلسطينيان در اروپا به قتل رسيد. برخي از اعضاي خانوادة «كوهن» بعدها ادعا كردند كه ميشد از مرگ او جلوگيري كرد. با زير پا گذاشتن احتياطهاي امنيتي عكس او در يك آلبوم رسمي نظامي كه به مناسبت بزرگداشت پيروزي سال 1967 تهيه شده بود به چاپ رسيده بود. در آن عكس «كوهن» در يونيفورم نظامي در كنار دوست خوبش «تصادوك اوفير» كه او هم يونيفورم نظامي به تن داشت، ديده ميشد. سرويسهاي امنيتي عرب اين قبيل مدارك را جمعآوري ميكردند، لذا اين مسأله كه مأمورین عملياتي اسرائيل هيچ وقت نبايد چهرهشان را نشان دهند، موضوعي حياتي بود. با اينكه «كوهن» وقتي شبكه فلسطينياش را اداره ميكرد، هويتش را مكتوم نگه داشته بود، آن عكس ممكن است سبب افشاي هويت واقعياش شده باشد. یک ماه و نیم بعد، صهیونیست دیگری به نام "سیمیاگلازر" در قبرس به ضرب گلوله از پا درآمد. هویت او نیز توسط خود صهیونیستها مشخص شد: افسر ارشد موساد در قبرس و از اعضای قدیمی سازمان تروریستی "ایرگون". جنگ شدت گرفته بود و اشكال تازهاي پيدا ميكرد. در ماه آوريل 1973 ساف به يك هواپيماي غيرنظامي در نيكوزياي قبرس و نزديكي خانه سفير اسرائيل حمله كرد. دولت عبری شب بعد، اين حمله را تلافي كرد، هرچند احتمالاً اين كار كاملاً جنبه تصادفي داشت، زيرا اين عمل تلافيجويانه عمليات بزرگي بود كه از مدتها قبل طراحی شده و در جايي اجرا شده بود كه از رم يا پاريس بسيار مهمتر بود. اسرائيليها اكنون نبرد را به ستاد مركزي ساف در لبنان كه يك كشور دشمن بود كشانده بودند. آنها به اين نتيجه رسيده بودند كه نابود كردن مأمورین عملياتي و هماهنگ كنندههاي فلسطيني در اروپا كافي نخواهد بود. اين بار نوبت واحد ضربت ویژه رژیم صهیونیستی موسوم به سایرت ماتکال بود تا در بیروت وارد عمل شود. موساد در این عملیات فقط نقش پشتيباني داشت. رسوایی در لیلهامر در آغاز ماه ژوئيه 1973، «مايك هراري» اعضاي پروژهاش را ـ كه برخي از آنها به لحاظ شخصيتشان در امور كشورهاي اسكانديناوي، انتخاب شده بودند ـ به لیلهامر، شهري در شمال نروژ كه محل بازيهاي اسكي بود آورد.آن اسرائيليها براي مهمترین ماموريتشان، بعد از مبارزاتي كه در پي كشتارهاي مونيخ آغاز شده بود، در آنجا گردهم آمده بودند، زيرا قرار بود قرباني آنها رئيس عمليات سازمان سپتامبر سياه باشد: «علي حسن سلامه»كه به او لقب «شاهزاده سرخ» دادهشده بود. چند سال بود كه آنها شنيده بودند كه «سلامه» مجري برنامههاي تروريستي، شخص بااستعدادي است كه به «ياسر عرفات» بسيار نزديك است و موساد اعتقاد داشت كه او مغز متفكر و طراح حمله به اسرائيليها در المپيك مونيخ بوده است. اين فلسطيني هوشمند و بسيار خشن فقط خودش را با سازمان سپتامبر سياه مشغول نميكرد؛ او در واقع فرمانده نيروي شماره 17، يعني واحد فلسطيني بود كه مسئوليت حفاظت از جان «ياسر عرفان» را به عهده داشت. عدد 17 در واقع شماره تلفن داخلي او در ستاد مركزي ساف بود. اسرائيليها اين رابطه را دليل قاطعي ميدانستند كه شخص «عرفات» فرمان حمله به ورزشكاران در مونيخ را صادر ميكند. «سلامه» كه ميدانست جانش در خطر است، احتياط ميكرد و غالباً محافظينش او را احاطه ميكردند ـ امّا او نيز به زرق و برق ثروت معتاد شده بود، بر اين باور بود كه او مستحق چيزي جز بهترينها نيست. علی حسن سلامه معروف به ابوسلامه پسر ارشد شیخ حسن سلامه از فرماندهان نیروهای فلسطینی در جنگ 1948 و از نزدیکان عبدالقادر الحسینی فرمانده نیروهای فلسطینی در این جنگ بود که در همین نبرد به شهادت رسید. شهادت پدر تأثیری شگرف بر علی گذارد و او را تا هنگام مرگ در خط نبرد با رژیم صهیونیستی باقی نهاد. علی حسن سلامه و پدرش در سال 1978 با يك دختر زيباي لبناني مسيحي بنام «جورجينا رزق» كه در سال 1971 بهعنوان ملكه زيبايي انتخاب شده بود ازدواج كرد. سال قبل از ازدواجشان آنها براي گذراندن تعطيلات خود به ایالاتمتحده، «ديسني ورلد» در هاوايي رفتند. CIA ترتيبي داد كه آنها به سلامت به «ميكي ماوس» و «لواس» سفر كنند و حتي هزينه سفر را هم پرداخت. اين كار به اين علت بود كه CIA ميخواست «سلامه» را به طرف خود جلب كند و او را بهطور كامل بهعنوان جاسوس خود به كار گيرد. از سال 1969 سالها قبل از آنكه ساف دست از مبارزه بردارد و توسط واشنگتن برسميت شناخته شود، «سلامه» رابطه مخفي ساف در مذاكره با CIA بود. «سلامه» به آمريكاييها تضمين داده بود كه ديپلماتهاي آمريكايي مورد حمله مبارزان فلسطيني قرار نخواهند گرفت. مشخص نيست كه در چه زماني سازمانهای امنيتي اسرائيل از ارتباط به ويژه «سلامه» با CIAمطلع شدند. صهیونیستها بشدت از نزدیکی میان CIA و ساف هراس داشتند. چون امریکاییها عادت داشتند تا به خاورمیانه و قضیه فلسطینیها از دریچه ذهن موساد و صهیونیستها بنگرند و حالا این نزدیکی می توانست این استراتژی حیاتی رژیم اسرائیل را با چالش مواجه سازد، پس ترور سلامه بشدت در دستور کار قرار گرفت. المپیک مونیخ هم بهانه بسیار خوبی بود و باید به این بهانه با او تسویه حساب می کردند. اسرائیلیها اجازه نميدادند كه ارتباط او با آمريكاييها مانع اين كار شود .هرچند، پيدا كردن او غالباً كار بسيار دشواري بود. در ژوئيه سال 1973 پيشرفتي در اين زمينه حاصل شد. در اين سال خبرچينهاي موساد در اروپا اطمينان حاصل كردند كه سرنخي از محل اقامت «سلامه» به دست آوردهاند. آدمکشهاي «هراري» با شور و شوق فراوان عازم نروژ شدند. ظرف چند روز «زمير» رئيس موساد نيز به آنها ملحق شد. رئيس موساد به آنجا آمده بود تا شخصاً اجراي اين ترور مهم را سرپرستي كند. اين فلسطيني صرفاً يك هدف ديگر نبود. «زمير» شخصاً در سپتامبر گذشته مرگ ويراني را كه همكاران «سلامه» در مونيخ موجب شده بودند به چشم ديده بود. كشتن او پيروزي مهمي در نبرد پنهاني بعد از واقعه مونيخ محسوب ميشد. با در دست داشتن عكسهاي «سلامه» اعضاي پشتيباني تيم «هراري» رد پاي مردي را كه ساعتها در جستجويش بودند يافتند و تعقيبش كردند. حداقل سه نفر از هفتتيركشهاي اسرائيلي، اتومبيل در اختيار داشتند. آنها وقتي كه آن مرد همراه با زني كنار خيابان در حال راه رفتن بود، با رگبار گلوله او را هدف قرار دادند. هفتتيركشها از طريق راههاي فرار از پيش تعيينشده به قصد خروج از نروژ حركت كردند. سلامه موساد را فریب داد. او ترتیبی داده بود که وقتی پیش خدمت مورد نظر تحتنظر موساد است چند نفر از افرادش با او گفتگو کنند تا موساد فکر کند وی همان کسی است که بدنبال او هستند. نمایی از شهر لیلهامر در فاصله كوتاهي از وقوع ترور، ساير اسرائيليها در خانه امني در «اسلو» پنهان شدند. بعد از 40 سال اولين قتل در «ليلهامر» اتفاق افتاده بود. فقط صبح روز بعد بود كه مامورين مخفي اسرائيل كشف كردند كه اشتباهاً كس ديگري را كشتهاند. مرد مقتول يك پيشخدمت مراكشي بنام «احمد بوشيكي» بود كه با يك زن نروژي ازدواج كرده بود؛ همان زن حاملهاي كه در كنارش در خيابان قدم ميزد. 20 سال طول كشيد كه اسرائيليها به او و فرزندش غرامت بپردازند، هرچند آنها هيچگونه مسئوليت قانوني را در ارتباط با اين قتل به گردن نگرفتند. بعداً معلوم شد كه يكي از اعضاي كمسابقه تيم موساد درست گفته بود. وقتي مراقب مردي بودند كه گفته ميشد «سلامه» است، «ماريانه گلادنيكف» به ساير اعضاي جوخه «هراري» گفته بود كه چهره آن مرد با صورت «سلامه» فرق دارد. آنها به حرفش گوش ندادند. از نظر آنها او فقط يك منشي «شينبت» بود كه او را فقط به خاطر داشتن گذرنامه سوئدي و تسلطش به زبان اسكانديناوي به عضويت تيم «هراري» درآورده بودند. احمد بوشیکی و همسر نروژیاش اگر به خاطر رفتار احمقانه دو نفر از مأمورين پشتيباني اسرائيلي (يك زن و يك مرد) كه وظيفه پاييدن و بعضي از قسمتهاي برنامهريزي را به عهده داشتند، نبود، اسرائيليها با سرّي نگهداشتن خطايي كه مرتكب شده بودند، ممكن بود بتوانند بر اين قتل سرپوش بگذارند. آنها هر اشتباه قابل تصوري را مرتكب شدند و در هر قدمي كه برداشتند از خودشان براي پليس رد پايي به جا گذاشتند. آنها بجاي استفاده از اتومبيلهاي افراد ثالثي كه از ماهيت واقعي مأموريت آدمكشي آنها هيچ اطلاعي نداشتند، با اتومبيلهايي كه خودشان كرايه كرده بودند در اطراف «ليلهامر» رانندگي كردند. در تعقيب «بوشيكي» آنها به اندازة يك گله فيل در داخل يك مغاز چينيفروشي به چشم ميآمدند. آنها قاعده طبقهبندي و مجزا كردن مسئوليتها را از يكديگر رعايت نكرده بودند و هر يك از اعضاي تيم، اعضاي ديگر را ميشناختند و ميدانستند كه آنها كجا هستند. ماشین ترور هراری در پاک کردن رد خود کودنی قابل توجهی نشان داد. همسايگان آن پيشخدمت بدبخت، شماره اتومبيل را به پليس گزارش دادند و دو نفر از اسرائيليها هنگامي كه اتومبيل كرايهاي را در فرودگاه «اسلو» پس ميدادند دستگير شدند. دو نفر كه با اسامي «گلادنيكف» و «دن ارت» به «اسلو» آمده بودند، هر دو اقرار كردند كه براي اسرائيل كار ميكنند و نشاني آپارتماني را كه توسط موساد مورد استفاده قرار گرفته بود اعلام كردند. پليس دو نفر ديگر از اعضاي گروه ضربت را در آنجا پيدا كرد. بازجويان نروژي از غيرحرفهاي بودن عمليات سازمان جاسوسي اسرائيل كه از بهترينها در جهان تلقي ميشد، شگفتزده شده بودند. مثل ميوهاي كه روي درخت خيلي رسيده باشد، اسرائيليها يكي بعد از ديگري به دست پليس افتادند. «هراري» خودش توانست فرار كند ولي «گُهمر» و پنج نفر ديگر از مامورين عملياتي موساد به نام های ، سیلویا رافائل ، دن آربل ، ماریان گلدنیکف ، زوی اشتاینبرگ و میخائیل دورف دستگير شدند. «زمير» رئيس موساد با خوش شانسي راه فرارش را از قبل پيشبيني كرده بود. شش مأمور عملیاتی موساد دستگیر و محاکمه شدند و این مهمترین رسوایی و افشاگری از اقدامات پنهان و تروریسم دولتی رژیم صهیونیستی در خارج از فلسطین بود که موجب بی آبرویی این رژیم گردید. يك فرد كمككننده (سايان) در نروژ با يك يهودي توليدكننده منسوجات كه از بازماندگان اردوگاههاي مرگ نازي بود و نسبت به اسرائيل گرايش شديد داشت تماس گرفته و پرسيده بود كه آيا ميتواند قايقش را قرض بدهد. به آن مرد ثروتمند فهمانده بودند كه نبايد هيچ سئوالي بپرسد، زيرا اين قرض بخاطر مصلحت دولت يهودي اسرائيل است. آنهايي كه در نروژ مانده بودند، اطلاعات زيادي در اختيار پليس قرار دادند. براي اولين بار برخي از شيوههاي عملكرد اسرائيل در ترورهاي بعد از واقعه افشا شد. يكي از مأمورین موساد كليد آپارتماني را در پاريس در اختيار داشت كه سرويس جاسوسي فرانسه با استفاده از آن توانست كليدهاي ديگري را كه مربوط به خانههاي امن متعددي كه توسط مأمورین عملياتي اسرائيل مورد استفاده قرار ميگرفت، بدست آورد. شواهدي بدست آمد كه پاي اسرائيليها را در قتلهاي مشكوك فلسطينيها در چند كشور ديگر به ميان كشيد. پرحرفترين فردي كه دستگير شده بود، «ارت» بود. او كه متولد دانمارك بود از افراد كهنهكار ماموريتهاي موساد بود كه نام واقعي عبرياش «دنآربل» بود. به محض اينكه نروژيها او را در يك اتاق تاريك به تنهايي زنداني كردند، شروع به گفتن همه چيز كرد. بازجوهاي نروژي وقتي «ارت/آربل» به آنها گفت كه مبتلا به مشكل ترس از جاهاي تنگ و تاريك است ـ مشكلي كه براي يك مأمور امنيتي ميتواند نقص مهمّي باشد ـ به دشواري ميتوانستند شگفتي خود را پنهان كنند. در عوض منتقل شدن به يك سلول بزرگتر، «ارت» حاضر بود كه به همه چيز اعتراف كند. اسرائيلي ديگري كه در نروژ دستگير شد «سيلويا رافائل» بود. امّا او از «ارت» بسيار حرفهايتر عمل كرد. او روحيهاش را از دست نداد و داستاني را كه سر هم كرده بود تكرار كرد: او گفت كه نامش «پاتريشيا روكس بارو» عكاس خبري و داراي گذرنامه كانادايي است. در واقع «رافائل» از اسناد مسافرتي مجهول استفاده ميكرد و مدتها بود كه اين كار را ميكرد. او در سال 1937 در كيپ تاون، آفريقاي جنوبي از يك مادر مسيحي و پدر يهودي متولدشده بود. در سن 20 سالگي عاشق اسرائيل شد و بهعنوان داوطلب در يك «كيبوتص» اسرائيلي بنام «رامات هاكروش» به كار مشغول شد. چون دختري باهوش بود به آساني ميشد موضوع داستانهايي باشد كه امنيتيهاي اسرائيل براي عمليات جاسوسي خود سر هم ميكردند. لذا توجه سازمانهای امنيتي اسرائيل را جلب كرد. در اوايل دهه 1960 واحد امنيتي نظامي اسرائيل كه تخصصش رخنه كردن به كشورهاي عربي بود به او آموزش داد. مربي «رافائل»، «گُهمر» بود كه در «ليلهامر» همراه با او دستگير شد. 10 سال قبل از واقعه نروژ «گهمر» «رافائل» را به كانادا فرستاد تا تواناييهاي حرفهاي را براي آنكه بتواند پوششي براي عمليات جاسوسي باشد كسب كند. بعداً واحد «امان» بهعنوان بخشي از «متصادا» به موساد منتقل شد. «رافائل» كه بهعنوان يك «جاسوس واقعی» COMBATANS آموزش كامل ديده بود، مكرراً با استفاده از نام «ركس بارو» عكاس خبري، به محلهايي كه روزنامهنگاران ميتوانستند بروند دسترسي داشت. او در مصر وحتي بنا به گزارشها در اردوگاههاي پناهندگان فلسطيني كه «عرفات» سازمان آزادیبخش فلسطين را در آنجا تأسيس كرده بود جاسوسي كرد. اتحاد بنلوکس میان سرویس موساد و سرویس اطلاعاتی کشورهای اسکاندیناوی من جمله نروژ ، به موساد کمک کرد تا با استفاده از نفوذ سیاسی و امنیتی خود در نروژ روند رسيدگي به قضيه پيچيده «ليلهامر» را کنترل کرده و متحمل فشار زيادی نشود. لذا نروژ آشكارا ترجيح داد كه به شرمندگي رژیم اسرائيل، تحقير شدن توسط افكار عمومي را نيفزايد. عليرغم اطلاعات مطروحه در دادگاه نروژ كه حاكي از مجرميت اسرائيليها بود، سرويسهاي امنيتي ايتاليا و فرانسه نيز که تمام قد با موساد همکاری می کردند تا حدود زيادي نسبت به موساد همبستگي نشان دادند. آنها تقاضاهاي سازمان آزادیبخش فلسطين در مورد تجديد رسيدگيهاي مربوط به قتل فلسطينيان را در كشورهاي يادشده ناديده گرفتند. البته اين موضوع بذري بود كه «اداره تول» ( روابط خارجی موساد) كاشته بود و حالا به ثمر نشسته بود. مایک هراری، مسؤول رسوایی در لیلهامر در یکم فوریه 1974 سیلویا رافائل و آوراهام گهمر به 5 سال زندان، دن آربل به 5 سال زندان به خاطر شرکت در قتل درجه دوم محکوم شدند. ماریان گلدنیکف به 2 سال و نیم و زوی اشتاینبرگ به 1 سال حبس محکوم شدند. میخائیل دورف مأمور مخابرات جوخه ترور آزاد شد. این مأمورت فاجعه امیز بود. دو کارشناس امنیتی تل آویو اعلام کردند که: " افشای عاملان دستگیر شده، ضربه سختی را بر ساختار پوششی موساد در اروپا وارد آورد. عاملانی که افشاء شده بودند را میبایست فرا میخواندند، خانههای امن رها شدند، شمارههای تلفن را عوض کردند، و روشهای عملیاتی را تغییر دادند." این رسوایی بیش از همه به پای هراری نوشته شد. حالا رژیم اسرائیل که خود را حاصل قربانی یهودآزاری و هولوکاست در اروپا معرفی میکرد به نام انتقام، دست خود را در اروپا برای کشتار گشوده بود و در این راه حتی بی گناهان را هم میکشت. رسوایی لیلهامر موجب شد تا برای نزدیک به 6 سال کشتن رهبران فلسطینی بویژه ابوسلامه از دستور کار خارج شود. ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 25 دی 1393برچسب:: ماشین ترور اسرائیل ، مایک هراری ، میکائیل هراری , گلدا مایر , المپیک مونیخ, کمیته ایکس ,مایک هراری کیست, گزارش ویژه,سپیدار خبر, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
سپیدار خبر: به نام فلسطین، به کام صهیونیستها؛
آیا کشورهایاروپایی که بنیانگذاران رژیمنامشروع اسرائیل هستند، از موضع خود کوتاه آمدهاند؟ دلایل حمایتهای اخیر اتحادیه اروپا از "تشکیل کشور مستقل فلسطینی" چیست؟ آیا آنچه به نام "فلسطین" در جریان است، در نهایت به کام "اسرائیل" خواهد شد؟ گزارش مشرق جوانب مختلف این موضوع را بررسی کرده است.
گروه گزارش ویژه سپیدار خبر:- از مشرقٰ مدتی است که پارلمان اتحادیه اروپا و پارلمان کشورهای اروپایی در حرکتی نمادین، وجود کشور مستقل فلسطین را به رسمیت شناخته است. با توجه به سابقهای که از نفوذ اسرائیل در مقامات اروپایی سراغ داشتیم، این عمل به راحتی قابل تبیین نیست. آیا زمانی که اسرائیل در سکوت مقامات غربی به خانه و کاشانه فلسطینیان حمله کرد، این نمایندگان اروپایی خواب بودند؟ آیا کشورهای اروپایی رویکرد خود را نسبت به اسرائیل عوض کردهاند؟ آیا بدهبستانهای اقتصادیشان به اسرائیل به هم ریخته و میخواهند از این طریق، فشار بیشتری وارد کنند؟ نسبت این اتفاقات با اعتراضات داخلی علیه دولت نتانیاهو چیست؟ اینها سؤالاتی است که میخواهیم در این گزارش بدان بپردازیم. نوشتار حاضر قصد دارد بدون پیشفرض به سراغ اسناد و پژوهشها رفته و دریابد هدف از این اقدام چه بوده است. از این رو یکبهیک عوامل پنجگانه این اقدام را بررسی کرده و نهایتاً تبیینی تلفیقی ارائه میدهیم.
بسیاری از خیابانهای انگلیس، شاهد تظاهرات مردم علیه خشونتهی اسرائیل در جنگ اخیر غزه بود
1- اثرات جنگ 22 روزه و 55 روزه بر افکارعمومی اروپا و آمریکا یکی از مسائلی که جنگ 22 روزه و جنگ اخیر را نسبت به جنگهای چند دهه پیش میان اسرائیل اعراب، متفاوت کرد، گسترش ارتباطات جهانی در خاورمیانه و همچنین مؤسسات اسلامی در کشورهای غربی در طول این مدت بود. در نتیجه این امکان برای مسلمانان و یهودیان صیونیستستیز فراهم شد تا با تبلیغات گستردهتر، صدای مظلومیت ملت فلسطین را به گوش جهانیان برسانند. کار تا آنجا پیش رفت که استفاده از چفیه فلسطینی به نشانه حمایت از مردم این کشور، در اروپا فراگیر شد. چفیه فلسطینی بر گردن "لارس اولی" نماینده پارلمان سوئد پیمایش دیگری توسط ساندیتایمز انجام شده و نشان میدهد 52% از انگلیسیها بمباران غزه توسط اسرائیل در جنگ اخیر را «غیرموجه» میدانند، 27% به اسرائیلیها و 14% با فلسطینیها احساس همدردی دارند. پیمایش دیگری توسط مؤسسه خیریه «خاورمیانه را در آغوش بگیر» صرفاً از مسیحیان انگلیس و پیش از جنگ اخیر انجام شد و نشان داد 35.4% با فلسطینیها و 16.9% با اسرائیلیها همدردی میکنند. تظاهرات متعدد به ویژه در طول جنگ اخیر در اروپا علیه جنگافروزی صهیونیستها صورت گرفت که فضای پاریس، لندن و برلین را تغییر داد. از آنجا که دشمنیهای پیشین اروپاییان با یهودیان (در قرون اخیر تا جنگ جهانی دوم) صبغه نژادپرستانه و ضدیت بااقلیتهای دینی داشته است، بسیاری از طرفداران اسرائیل، این تظاهرات را نیز به گرایشهای آنچنانی متهم کردند. اما نشریه اکونومیست این اتهام را تکذیب کرد و خشم اروپاییان را ناشی از اقدامات اخیر دولت اسرائیل در جنگ اخیر غزه دانست. این نشریه همچنین با یک مقام دولتی فرانسه صحبت کرد و از قول آن نوشت:«95%از تظاهراتکنندگان هیچ مشکلی با یهودیان ندارند.» نظرسنجیها از وضعیت بد اسرائیل در افکار عمومی نزدیکترین متحد خود خبر میدهد. پیمایش اخیر مرکز تحقیقاتی پیو نشان داد 29% از آمریکاییان 18 تا 29 ساله،تقصیر جنگ اخیر را عمدتاً به گردن اسرائیل میدانند تا حماس، در حالی که 21% چنین نظری در مورد حماس داشتند. نظرسنجی دیگری از مؤسسه گالوپ نیز که صرفاً از آمریکاییان رنگینپوست زیر 50 سال صورت گرفته است، مخالفت اکثریت آنها نسبت به اقدامات اسرائیل به عنوان اقدامی «غیرموجه» آشکار کرده است.
نیمی از جمعیت غزه، کودک هستند نفوذ اسرائیل بر افکار عمومی آمریکا بالاست با این حال همچنان عمده آمارها به نفع فلسطینیها است. در یک نظرسنجی که 5 دسامبر سال جاری منتشر شد، مانند سال گذشته 39% از گزینه دو-دولت برای حل تنش در سرزمینهای اشغالی حمایت کردند اما گزینه یک دولت (دولت منتخب ساکنان سرزمین فلسطین) از سال گذشته 10% رشد داشته است (24% به 34%). شهروندان آمریکایی در برابر این پرسش که اگر راه حل دو-دولت، ممکن نباشد، 71% دولت دموکراتیک با شهروندان هم رتبه (گزینه پیشنهادی ایران) را ترجیح دادهاند و فقط 24% دولت واحد یهودی را برگزیدهاند. حتی 50% از مسیحیان اوانجلیست و 61% از یهودیان (دو گروه از آمریکاییان که باورهای مذهبی نزدیکتری به اسرائیل دارند) نیز دولت دموکراتیک را بر دولت یهودی ترجیح دادهاند. نهایتاً اینکه 63% از آمریکاییان نیز با شهرکسازی اسرائیلیان مخالفت کردهاند. 2- اثرات پیمان شکنی رژیم صهیونیستی بر بیاعتباری مقامات غربی اروپاییان سالها است سخن از لزوم پایبندی به راهحل دودولت برای حل تنشها در اراضی اشغالی میکنند. اسرائیل نه تنها به تلاشهای ایران برای تشکیل دولت واحد دموکراتیک در سرزمینهای اشغالی قاطعانه برخورد میکند، بلکه به راهحل دودولت که اروپاییان و آمریکا سالها است مطرح میکنند هیچ وقعی نمینهد. از آن بدتر اینکه با حضور آمریکا با فلسطین توافق میکند اما عملاً بر خلاف آن پیش میرود و اینگونه اعتبار آمریکا را به عنوان به اصطلاح قدرت برتر دنیا زیر سؤال میبرد. اتحادیه اروپا اعلام کرده است «هدف اتحادیه اروپا، تحقق راهحل دو-دولت با تشکیل یک دولت مستقل، دموکراتیک و پرتحرک فلسطینی است که مرز به مرز اسرائیل و همسایگانش وجود داشته باشد. اتحادیه اروپا میخواهد در این، پیشرفت ملموسی واقع شود نه اینکه صرفاً یک پروسه تعیین شود. برای رسیدن به این هدف، اتحادیه اروپا دست به طیفی از اقدامات سیاسی و عملیاتی زده و بزرگترین حامی تلاشهای فلسطینیان برای دولتسازی است. اتحادیه اروپا، سازمان ملل، ایالات متحده و فدراسیون روسیه اعضای موسوم به "گروه چهار" هستند که در سال 2002 میلادی نقشه راه صلح را با هدف رفع تنشها منتشر کردند... وزرای خارجه اتحادیه اروپا محاصره غزه توسط اسرائیل را غیرقابلقبول و خلاف پیشرفت سیاسی در حل تنشها توصیف کرد. در ژوئیه 2010 شورای روابط خارجی خواستار تغییر فوری و اساسی در سیاستها شد و دوباره بر بازسازی مرزها به صورت فوری، پایدار و بدون شرط، جهت جریانیافتن کمکهای انسانی، کالاهای اقتصادی و افراد تأکید کرد.» مردم پاریس به خیابان آمده اند و خواستار بایکوت اسرائیل شدهاند
نوامبر سال جاری، بیش از 300 گروه مدافع حقوق بشر، اتحادیه تجاری و احزاب سیاسی در سراسر اروپا، از اتحادیه اروپا خواستند که خواستار مسئولیتپذیری اسرائیل در کشتار اخیر غزه شود و توافقنامه مشارکت اقتصادی میان اتحادیه اروپا و اسرائیل را تعلیق کند. این توافقنامه مهمترین پیمان میان اسرائیل و اتحادیه اروپا است که دسترسی صهیونیستها به بازار اروپا را تضمین کرده و امتیازات اقتصادی ویژهای برای رژیم صهیونیستی فراتر از هر دولت غیراروپایی قائل شده است. برخی از امضا کنندگان این درخواست، عبارت بوده از: کنگره اتحادیههای تجاری ایرلند، اتحادیههای ملی اسپانیا و فرانسه و بلژیک، احزابی چون پادوموس که پرطرفدارترین حزب کنونی در اسپانیا است، سمنهای عمده (مهمترین NGOها) شامل CNCD در بلژیک و Trocaire در ایرلند.
جنگ غزه با بیش از 2000 کشته که بیشتر آنان زن و کودک بودند، اتحادیه اروپا را - بیش از گذشته - به فکر حفظ اعتبار بینالمللی خود انداخت و کاهش هزینههای اشغالگری اسرائیل برای اروپاییان انداخت آنیتا جرسکا مسئول کمیته هماهنگی میان کمیسیونها و انجمنهای اروپایی به نفع فلسطین (ECCP) در این باره گفت است: «اتحادیه اروپا مدتها است از روابط نزدیک خود با اسرائیل برای درگیرشدن در گفتگو میان اسرائیل و فلسطینیان استفاده کرده است اما کشتار وحشیانه اسرائیل در غزه نشان داد این گفتگوها شکست خورده است. اکنون زمان آن است که اتحادیه اروپا اقدامی برای درفشارقراردادن اسرائیل جهت پیروی از قوانین بینالمللی انجام دهد.» این سخن به خوبی نشان میدهد اروپاییان تا چه از ناتوانی خود در حل تنشها در اراضی اشغالی با وجود قدرتی که دارند و روابطی که با اسرائیل برقرار کردهاند، ناراضیاند. 300 انجمن، اتحادیه و حزب اروپایی خواستار تعلیق توافق مشارکت اقتصادی اتحادیه اروپا با اسرائیل شدند
وضع آمریکا هم بهتر از این نیست. آمریکا بارها در زمان کارتر، کلینتون و اوباما تلاش کرد تا با انعقاد قرارداد صلح میان اسرائیل با فلسطینیان و اعراب، تنشهای سیاسی-امنیتی را در اراضی اشغالی حل کند. همین که این تلاشها چندین بار تکرار شده است بدین معنی است که تلاشهای گذشته ناکام مانده است. علت عمده این ناکامی نیز یک امر بوده است: خلف وعده اسرائیلیها. رژیم اسرائیل در کمال پررویی قولی را در حضور رئیسجمهور آمریکا به فلسطینیها و اعراب میدهد و چندی بعد زیر آن میزند. این مسأله به کاهش اعتبار بینالمللی آمریکا و اعتماد به آن در میان مردم منطقه منجر شده است. آخرین مورد، مذاکرات فلسطینیان و اسرائیل با میانجیگری جان کری بود که مهلت 9 ماهه وی برای رسیدن به نتیجه با کارشکنیهای اسرائیل ناکام ماند. رژیم صهیونیستی تا آنجا با اعتبار آمریکا بازی کرد که رسماً برخی وزرای کابینه نتانیاهو از اسرائیل خواستند مرزهای دلخواه خود رادر کرانه باختری ترسیم کند. نفتالی بِنِت وزیر اقتصاد این رژیم گفت:«ما تدریجاً تلاش میکنیم تا قوانین اسرائیل را در سرزمینهای تحت کنترل اسرائیل (یعنی سرزمینهای متعلق به فلسطین طبق قطعنامه 1967 سازمان ملل) حاکم کنیم.» این علناً نفی حکومت خودگردان و جنبشهای فلسطینی بود، یعنی همان کسانی که در حال مذاکره با اسرائیل بودند. در یک نگاه کلی، از سال 1967 که برخی گروههای فلسطینی واقعیت اسرائیل را پذیرفتند، قطعنامه سازمان ملل مقرر کرد اسرائیل از نواز غزه، کرانه باختری و شرق بیتالمقدس عقبنشینی کند. اسرائیل نهایتاً حدود 40 سال بعد در 2005 میلادی از نواز غزه عقبنشینی کرد اما به ساخت تدریجی شهرکهای یهودی در سه ناحیه یادشده ادامه داد. توافق اسلو در 1993 و نقشه راه صلح در 2002 نیز نتوانست اسرائیل را به پایان رفتارهای غیرقانونیاش وادار سازد. از حدود 10 سال پیش، رژیم صهیونیستی آغاز به ساخت دیوارهای بلند به عنوان حصار در سه ناحیه یادشده نمود و بهانهاش جلوگیری از ورود فلسطینیهایی بود که قصد عملیات استشهادی داشتند اما این حصارها مورد مخالفت جامعه بینالمللی قرار گرفت زیرا عملاً کنترل همه چیز را در این نواحی به دست اسرائیل میداد. این بدان معنا بود که اسرائیل اگر چه از این مراکز عقبنشینی کرده است اما آنها در قابل اردوگاههای آپارتایدی درآورده و تحت کنترل دارد. دادگاه بینالمللی لاهه از همین رو حکم به مخالفت حصارکشی با قوانین بینالمللی داد. اما اسرائیل به هیچکدام از این تلاشها وقعی ننهاد. 3- اثرات تغییر سیاست دولت آمریکا
درست است که دستهای پشت پرده در آمریکا تأثیر زیادی بر عملکرد دولت میگذارند، اما این مطلقاً بدین معنا نیست که دولت، دست و پا بسته است. همه میدانیم که اوباما گفتگوهای استراتژیکی را با چین، کوبا و ایران شروع کرد که اصلاً از دولت بوش انتظار نمیرفت. این به معنای تطهیر دولت اوباما نیست بلکه تنها بدین معنا است: نباید چشم خود را بر این واقعیت ببندیم که اوباما منافع آمریکا را از طریق گفتگو پیگیری میکند ولی بوش به دنبال تأمین این منافع از طریق لشکرکشی بود. دولت آمریکا با ورود اوباما به کاخ سفید، سیاست خود مبنی بر تضمین امنیت اسرائیل را تغییر نداد اما جان کری و رئیس جمهور آمریکا، برخلاف مقامات گذشته، صراحتاً بر لزوم توقف خشونت در هر دو سوی ماجرا تأکید کردند و این به معنای عدم تأیید جنگ طلبی اسرائیل بود. سیاستهای اوباما پس از بوش پسر، در واقع همان سیاستهای کارتر برای انعقاد قرارداد کمپ دیوید و همان سیاستهای کلینتون پس از بوش پدر برای انعقاد قرارداد 1994 قاهره است. البته این به معنای تغییر فاحشی در عمل این دولت نسبت به دولتهای گذشته نبود و حتی در مقام سخن نیز یکی به نعل و یکی به میخ میزنند. اما به هر حال، همین که گاهی خشونتطلبی رژیم صهونیستی و توسعه طلبی ارضی آن را محکوم میکنند، چراغ سبزی به اروپا است تا آنها نیز تغییراتی را در این زمینه اعمال کنند. تغییر سیاست آمریکا وقتی معنادار میشود که نتانیاهو و وزیر دفاع این رژیم نیز صراحتاً نارضایتی خود را از سیاستهای آمریکا در خاورمیانه اعلام کردهاند. در واقع هر دو طرف تا حدودی از یکدیگر در موضعگیری رسمی فاصله گرفتهاند. ساکوزی و اوباما در حالی که ظاهراً نمیدانستند میکروفون روشن است، نتانیاهو را «غیرقابلتحمل» خواندند
یک نظرسنجی در چند ماه گذشته از 1658 بزرگسال بریتانیایی شاهدی است بر اینکه سیاست خارجی اوباما تفاوت زیادی با بوش داشته است. در حالی که 50% از پاسخگویان معتقد بودند بوش مرتکب جرائم جنگی شده است، تنها 19% چنین باوری را در مورد باراک اوباما داشتند.
برخی از سخنان مقامات آمریکایی را به عنوان شاهدی بر مدعای خود ذکر میکنیم:
کری در گفتگو با فاکسنیوز در میانه جنگ اخیر غزه، عملیات اسرائیل علیه کودکان و غیرنظامیان را غیرقابلتحمل خواند
4- اثرات جنگ طلبی و توسعه طلبی دولت اسرائیل و فروپاشی داخلی رژیم
این عامل به یقین یکی از مهمترین عوامل حمایت کشورهای اروپایی از تشکیل دولت مستقل فلسطین است. اوایل آذر کابینه رژیم اسرائیل در جلسه خود لایحه موسوم به "دولت یهودی" را با موافقت 15 وزیر و مخالفت هفت وزیر و در غیاب یک وزیر تصویب کرد. این لایحه به اراضی اشغالی فلسطین ماهیت دولت قوم یهود میدهد. "بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر رژیم صهیونیستی طی سخنانی در کنست، هنگام ارائه این لایحه گفت: اسرائیل منحصرا سرزمین ملت یهود است... هر کسی که از ملت یهود حمایت میکند باید از قانون ملیت پشتیبانی کند. اما طرح این لایحه و جدالهای پیرامون آن که در این زمان یعنی پس از فجایع جنگ با غزه صورت گرفت، دامن دولت ائتلافی و کنست اسرائیل را گرفت و با خروج لاپید و لیونی از کابینه (از دو حزب یش عاتید و هاتنوعا) عملاً ائتلاف شکست و نتایناهو با انحلال مجلس، خواستار انتخابات زودهنگام شد. به گزارش مشرق، زیپی لیونی وزیر دادگستری، یعیر لاپید وزیر دارایی و رووین ریولین رئیس جدید رژیم صهیونیستی از مصوبه اخیر کابینه به شدت انتقاد کردند. ریولین که در یک کنفرانس سخنرانی میکرد، با بیان اینکه «شهروندان عرب» در اراضی اشغالی در اقلیت نیستند، گفت: «یک چهارم دانشآموزان اول دبستان، عرب هستند و اعراب یک پنجم جمعیت اسرائیل هستند». منتقدان بر این باور بودند این قانون برای اعراب سرزمینهای اشغالی و سایر اقلیتها غیردموکراتیک است. لیونی که از رقبای سرسخت نتانیاهوست، او را متهم کرد با حمایت از این لایحه در تلاش است ائتلاف را دچار اختلاف کند تا بتواند خواستار برگزاری انتخابات زودهنگام شود. این موضوع در کنار اختلاف نتانیاهو با لاپید (رئیس دومین حزب بزرگ ائتلافکننده با نتانیاهو در کابینه) بر سر بودجه، اختلافات را حادتر کرد. به دنبال اخراج لاپید از کابینه و پیش از انحلال آن، وزرای حزب یش عاتید یعنی شای پیرون، یائل جرمن، میر کوهن و یعکوف پری در حمایت از او همگی از کابینه استعفا داده بودند. وضعیت نتانیاهو و حزب لیکود در داخل اسرائیل نیز اصلاً خوب نیست. بنابر پیمایش روزنامه معاریو که چند روز پیش در 19 دسامبر 2014 منتشر شد، 58% از پاسخگویان مخالفتشان را با تداوم نخستوزیری وی اعلام کردند. در پاسخ به این سؤال که چه کسی را به جای نتانیاهو میپسندید، 28% از پاسخگویان از اسحاق هرتزوگ رئیس حزب کار، 10% از نفتالی بِنِت رهبر حزب خانه یهود، 10% از زیپی لیونی رهبر حزب هاتنوعا (حرکت)، 9% از یعیر لاپید رهبر حزب یِش عاتید (آیندهای هست)، 6% از آویگدور لیبرمن رهبر حزب اسرائیل خانه ما و 5% از موشه کاهلون رئیس حزب کاهلون حمایت کردند ضمن اینکه 26% نیز هیچکدام از این افراد را نپسندیدند. 72% از پاسخگویان برای رأیدادن اعلام آمادگی کردند. در هر صورت این وضعیت، موجب شده سیاستهای نتایناهو برای تشکیل دولت آپارتاید که آن را با ارائه لایحه دولت یهود و همچنین با اعمال سرسختانهترین فشارها بر نوار غزه پیگیری میکند، در داخل اسرائیل مورد هجمه واقع شود و در نتیجه از سه نظر، فضا برای مخالفت دول اروپایی با این سیاستها نیز فراهم شود:
حمایت اجباری از نتانیاهو با وجود خلفوعدهها و بیقانونیهایش، هر روز برای دولتمردان غربی خستهکنندهتر میشود
5- خستگی از یک قرن باج دادن: از معاهده بالفور تا مذاکرات هستهای
از همان زمانی که انگلیس با معاهده بالفور در 1917 به تشکیل کشور اسرائیل یاری رساند، باج دادن اروپاییان به یهودیان آغاز شد زیرا انگلیس به خوبی میدانست با این کار از محبویبت خود در میان مردم خاورمیانه خواهد کاست. پس از خروج انگلیس از منطقه در 1971، عملاً امنیت اسرائیل تا چندی دستخوش جنگ با اعراب شد. گر چه، نتوانستند ره به جایی ببرند. اسرائیل نیز اگر چه در این جنگها پیروز شد، اما به خوبی میدانست برای جلوگیری از تکرار آن، باید پای یک قدرت خارجی یعنی آمریکا را هر چه بیشتر به منطقه باز کند و آن را حامی امنیت خود قرار دهد. همین اتفاق هم افتاد. ایالات متحده در کشورهایی چون ایران، اردن، عراق، عربستان و ... نفوذ کرد و تا حدودی وضعیت به نفع اسرائیل تغییر کرد. نتیجه آن، قرارداد کمپ دیوید بود که انور سادات رئیس جمهور مصر با مناحیم بگین نخست وزیر رژیم صهیونیستی امضا کرد. با این حال یک اتفاق مهم در همان سالها همه چیز را تغییر داد: انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 میلادی. ایران به تدریج نفوذ خود را در منطقه گسترش داد و اگر چه شورشهای اولیه در کشورهای عربی به نتیجه نرسید، بااین حال افکار عمومی کشورهای عربی را طی این چند دهه تحت تأثیر قرار داد و با بکارگیری قدرت سیاسی و نظامی خود، اثرگذارترین متحد خارجی در چند دولت مهم خاورمیانه شد. نتیجه این شد که اکنون آمریکا سه کشور نزدیک به اسرائیل یعنی سوریه، عراق و لبنان را زیر سلطه خود ندارد و همین مسأله کار را برای اسرائیل دشوار ساخته است. اکنون آمریکا و هر کشوری که در کنار آمریکا از اسرائیل حمایت کند، با افکار عمومی کشورهای مسلمان برخورد میکند زیرا تلاشهای فرهنگی ایران ماهیت تجاوزطلبانه رژیم صهیونیستی را آشکارتر کرده و پیروزیهای حزبالله فضا را به نفع ایستادگی در برابر زیادهخواهی اسرائیل عوض کرده است. بیداری اسلامی نیز نشان داد مردم خاورمیانه از زیر سلطه خواب آورِ پادشاهانِ وابسته بیدار شدهاند و همیشه امکان ظهور جنبشهای مردمی وجود دارد. کشورهای اروپایی میدانند باید هوای این قدرت مردمی جدید در منطقه را داشته باشند و در بازی سیاسی خود، آنها را نیز در نظر بگیرند. با این حال از آنجا که بسیاری از مردم خاورمیانه خواهان پایان تجاوزهای اسرائیل هستند نه حذف این غده سرطانی، یعنی به صلح میان فلسطین و رژیم صهیونیستی راضی هستند، در نتیجه دولتهای غربی این راهبرد را پیش گرفتهاند که در ضمن حمایت از موجودیت اسرائیل (که پروژه خودشان در چند دهه پیش برای کوچاندن یهودیان از اروپا بوده است) و امنیت آن در برابر تهدیدهای ایران و حزب الله، زیادهطلبی و جنگافروزی دولتمردان صهیونیست را در سرزمینهای فلسطینی 1967 محکوم کنند. با این راهبرد، هم در برابر فشارهای اسرائیل کوتاه آمدهاند، هم دو باجی که تا کنون به اسرائیل دادهاند را تا حدودی پس گرفتهاند: یعنی به نفرت از خود در افکار عمومی منطقه دامن نزدهاند و امکان بهبود روابط خود با دولتهای قدرتمندی مثل ایران را فراهم کردهاند. دیوار حائل؛ اگر این آپارتاید نیست، پس چیست؟
یکی از آخرین و مؤثرترین عوامل تحریککننده اروپا برای کاهش حمایت خود از اسرائیل، باجهای ناجوانمرانهای است که اسرائیل از آنها در مذاکرات هستهای با ایران میخواهد. آمریکا و اروپا به خوبی فهمیدهاند که میتوان روی ایران در منطقه حساب کرد و در مورد موضوعات مهم امنیتی و سیاسی با آن به توافق رسید. تبلیغات گذشته در مورد لجبازی ایرانیها و عدم امکان گفتگو با آنها تا حد زیادی کنار رفته است. به بیان دیگر، یک رقیب قدرتمند برای اسرائیل پیدا شده که متحدان اسرائیل را به همکاری با خود به جای این رژیم فرا میخواند و با لحاظ شرایطی، حاضر است پای میز مذاکره در موضوعات اساسی بنشیند. در چنین شرایطی، سنگاندازیهای اسرائیل، به شدت اروپاییان را میآزارد و از اینکه اسرائیل موجب از دسترفتن ظرفیت همکاری میان اروپا و ایران و کدورت بیشتر میان مقامات ایران و غرب میشود، خشمگیناند. آنها منافع زیادی در ایران دارند که تنها راه دستیابی به آن، تقویت روابط مسالمتآمیز با ایران است. تبیین حمایت اخبر کشورهای اروپایی از کشور مستقل فلسطین با توجه به عوامل پنجگانه مذکور، مشخص میشود چگونه اسرائیل، کشورهای اروپایی را تا سر حد جنون عصبانی کرده است. اسرائیل یک قرن است که دارد از اروپاییان باج میگیرد، با اجبار آنها به حمایت از خود، آنها را در بسیاری از کشورهای منطقه منفور ساخته است، افکار عمومی اروپا و آمریکا را به ویژه در جنگ کودککشی اخیر به شدت علیه خود به هیجان آورده است، با عمل بر خلاف درخواستها و تلاشهای اروپاییان و آمریکا برای تحقق راهحل دو-دولت، آنها را به تمسخر گرفته است و دلچاکترین متحدش یعنی آمریکا را از خود دور ساخته است. اینها همه در حالی است که نتانیاهو نتوانسته ائتلاف تندوران را در داخل اسرائیل برای پشتیبانی از خود و مقابله با این عوامل نگه دارد. طبیعی است وقتی این همه بُردار به یک سمت حرکت میکند، نمیتوان از وقوع پیامدهای منفی آن برای تندروهای صهیونیست جلوگیری کرد. پررویی است اگر نتانیاهو انتظار داشته باشد اروپاییان در چنین شرایطی، حتی در سخن خود نیز برخلاف اسرائیل چیزی نگویند. مگر اروپاییان عاشق چشم و ابروی اسرائیل هستند که در چنین شرایطی همچنان صددرصد برای وی فداکاری کنند و از آبروی داخلی و بینالمللی خود بگذرند؟ البته منکر این نیستیم که اروپاییها اسرائیل را با دست پس میزنند و با پا پیش میکشند. این سیاست را از آن رو پیش گرفتهاند تا اسرائیل نیز مجبور شود برخی شرایط اتحادیه اروپا به ویژه تندادن به گزینه دو-دولت رابپذیرد تا یکبار - شاید برای همیشه - از شر و شرارتهای ولد نامشروع خود رهایی یابند. بر مبنای تبیینی که ارائه شد، اروپاییان تا حدودی به سیاست حمایت کامل از اسرائیل پایان دادند. 26 آذر، دادگاه عمومی اتحادیه اروپا، جنبش اسلامی حماس را از فهرست گروههای تروریستی خارج کرد تا نتانیاهو خشمگینانه اعلام کند: «به نظر میرسد بسیاری در اروپا، سرزمینی که 6 میلیون یهودی در آن قتلعام شد هیچچیز [از هولوکاست] نیاموختهاند.» دادگاه عمومی اتحادیه اروپا گفته است تصمیمی که در مورد گنجاندن حماس در فهرست یادشده در سال 2001 گرفته بود، بر مبنای قضاوتهای منطقی نبوده است بلکه نتیجه تبلیغات رسانهها و محتوای اینترنت بوده است و اینکه اکنون حماس را از فهرست، خارج میکند، بدین معنا نیست که به نتیجه خاصی در مورد تروریستیبودن یا نبودنِ آن رسیده است، بلکه فقط اعلام نادرستیِ آن تصمیمِ سال 2001 است. این اقدام دادگاه اروپا، نتیجه اقدام همزمانی بود که در پارلمان اروپا رخ داد یعنی بهرسمیتشناختن دولت فلسطین. پارلمان همچنین تصمیم گرفت کنفرانسی را در ژنو برگزار کرده و احتمالاً جرائم جنگی اسرائیل را در آن بررسی خواهد کرد. نتانیاهو در جواب این اقدامات گفته است اروپاییان در برابر گروههای نظامی فلسطینی از خود، ضعف نشان دادند اما بدانند که این اقدام همچون بومرنگ به خود آنها ضربه خواهد زد. وی گفت:«امروز ما دوباره شاهد دورویی متناوب اروپاییان بودیم.» فلسطینیها در این شرایط تلاش میکنند تا شکایتی از جنگ وحشیانه اسرائیل در ژوئیه و آگوست 2014 تنظیم کنند و دادگاه جنایی بینالمللی ارائه کنند. در آن جنگ، بیش از 2000 فلسطینی شهید شدند که بسیاری از آنها کوکان، زنان و دیگر غیرنظامیان بودند. پیشتر نیز اتفاقات قابل توجهی افتاده بود: سفیر اتحادیه اروپا به اسرائیلیها گفته بود تقویت پیوندهای تجاری با اعضای اتحادیه، منوط به حرکت در مسیر راهحل دو-دولت است. پایتخت اتحادیه اروپا هشدارهایی را منتشر کرد تا شهروندانش را نسبت به همکاری تجاری با هر مؤسسهای که مرتبط با شهرکسازی اسرائیل در اراضی اشغالی است، بر حذر دارد چرا که شهرکسازی را مخالف قوانین بینالمللی میداند. بسیاری از اروپاییان سهام خود را در بانکهای اسرائیلیِ مرتبط با شهرکسازی فروختهاند. بزرگترین شرکت دولتی آبرسانی در آلمان، همکاریهایش را با شرکتهای اسرائیلی که آب کرانه باختری را برده و سپس به فلسطینیهای ساکن در آن منطقه میفروختند، متوقف کرده است. در مراسمی به مناسبت صدمین سال آغاز جنگ جهانی اول، لوران فابیوس وزیر خارجه فرانسه رسماً جنگ اخیر اسرائیل علیه غزه را یک «قتل عام» خواند و گفت:«چه میزان مرگ، بیشتر از این نیاز است تا قتل عام غزه متوقف شود؟ سنت دوستی میان اسرائیل و فرانسه، دیرینه است و اسرائیل نیز 100%حق تضمین امنیت خود را دارد، اما این حق، کشتن کودکان و کشتار غیرنظامیان را توجیه نمیکند.» فرانسوا اولاند رئیسجمهور فرانسه در این مراسم خطاب به وزیر خارجهاش گفت:«ما چگونه میتوانیم تماشاگر بمانیم وقتی یک منازعه مرگبار در غزه تا حدود یک ماه به طول انجامیده است؟... ما باید کاری کنیم.» نوام چامسکی: "اسرائیل از جنگندههای پیشرفته و کشتیهای جنگی برای بمباران مدارس، اردوگاهها، ساختمانها، مساجد و مناطق مملوء از جمعیت استفاده میکند؛ جمعیتی را هدف قرار میدهد که نه نیروی هوایی دارد، نه پدافند هوایی، نه نیروی دریایی و نه سلاح سنگین، نه یگانهای توپخانه و نه فرماندهی و ارتش ... آنگاه اسم آن را "جنگ" میگذارد. این جنگ نیست، کشتار است." جمع بندی چه اسمی میتوان بر رژیمی گذاشت که به بسیاری از افرادش حقوق سیاسی نمیدهد، در همه عرصههای زندگی سیاست تفکیک نژادی-مذهبی را اعمال میکند و حقوق اساسی عدهای از مردم را در تعیین سرنوشتشان انکار میکند؟ اگر چه حکومت خودگردان فلسطین وجود دارد اما در مورد مسائل مهم امنیتی، سرزمینی، آب، جابجایی مردم و کالاها، صنعت و تجارت هیچ قدرتی ندارد. همه اینها توسط ارگانهای نظامی اسرائیل کنترل میشود که طبیعی است این ارگانها در تمام این امور، منافع گروههای همسود صهیونیستی و شهرکنشینان را دنبال میکنند. اگر این آپارتاید نیست، پس چیست؟ بااین حال آنچه باعث شده دولتهای اروپایی با وجود زیرپاگذاشتن منافعشان توسط اسرائیل، همچنان از برخورد قاطع با آن دوری میکنند، نوعی احساس مسئولیت اروپاییان نسبت به اسرائیل است. این احساس مسئولیت از آنجا ناشی میشود که صهیونیسم و دغدغه تشکیل دولت یهود و مهاجرت یهودیان از اروپا بر اثر قرنها بدرفتاری اروپاییان با یهودیان (به روایت اسرائیل و برخی کارشناسان) و قرنها آزاردیدن اروپاییان از حضور یهودیان در کشورهایشان که با پول خود افسار اسب پادشاهان را به این سو و آن سو میکشیدند (روایت نزدیکتر به واقع)، مطرح شد. در مورد انگیزه اول برای تشکیل اسرائیل یعنی بدرفتاری اروپاییان با یهودیان، آلمان به دلیل دشمنی هیتلر با یهودیان و قتل آنان که البته اصل آن واقعه - هولوکاست- زیر سؤال است، بیش از دیگر دول اروپایی احساس مسئولیت میکند و هر سخنی از طرف مقامات این کشور علیه اسرائیل، حتی اگر کاملاً مبتنی بر قوانین بینالمللی باشد، بوی احیای نژادپرستی هیتلر را میدهد. اما بقیه کشورهای اروپایی در این حد تحت فشار نیستند و عمدتاً انگیزه دوم برای آنها مهمتر است. طبیعی است اروپاییان نمیخواهند پروژهای را که خود راه انداختند زمین بزنند اما در عین حال نمیتوانند برای حفظ اسرائیل، از تجاوزات بیشرمانهاش کاملاً حمایت کرده و آبروی خود را بیش از این لکهدار کنند. "تحمل نتانیاهو واقعاً سخت است". اگر سارکوزی یک جمله درست در عمرش گفته باشد، همین است. منابع و مآخذ: http://www.theguardian.com/world/2014/apr/29/john-kerry-apologises-israel-apartheid-remarks
http://972mag.com/kerry-warns-israel-could-become-an-apartheid-state/90201 http://972mag.com/if-this-isnt-apartheid-then-what-is-it/79513 http://www.mediaite.com/tv/kerry-caught-on-hot-mic-criticizing-israeli-strike http://www.washingtontimes.com/news/2014/nov/3/obama-administration-decries-israeli-expansion-eas http://www.theatlantic.com/international/archive/2014/10/the-crisis-in-us-israel-relations-is-officially-here/382031 http://www.washingtonexaminer.com/obamas-assault-on-israel-is-a-moral-outrage/article/2555454 http://www.siyasi.ir/%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1/14282-1390-08-18-04-03-46.html
http://www.washingtonpost.com/blogs/worldviews/wp/2014/08/04/how-israel-is-losing-europe
http://cdn.yougov.com/cumulus_uploads/document/ejq2q2g7ym/Internal_Results_140728_War_Crimes_W.pdf https://www.middleeastmonitor.com/news/europe/13114-62-of-british-public-says-israel-committing-war-crimes-as-polls-show-sympathy-for-palestinians https://www.middleeastmonitor.com/news/middle-east/15901-most-israelis-still-do-not-want-netanyahu-as-next-pm http://www.brookings.edu/research/reports/2014/12/05-american-opinion-poll-israeli-palestinian-conflict-telhami http://www.ft.com/cms/s/0/5c2582b0-7e23-11e4-87d9-00144feabdc0.html#axzz3MRItlcH3 http://www.mashreghnews.ir/fa/news/368242 http://www.tasnimnews.com/Home/Single/577528 http://www.telegraph.co.uk/news/worldnews/middleeast/gaza/11298405/Netanyahu-slams-European-hypocrisy-as-court-orders-removal-of-Hamas-from-terror-blacklist.html http://www.scmp.com/news/world/article/664739/netanyahu-says-holocaust-lost-europeans-hamas-taken-terror-list http://www.ft.com/cms/s/0/5c2582b0-7e23-11e4-87d9-00144feabdc0.html#axzz3MRItlcH3 http://www.eeas.europa.eu/mepp/index_en.htm http://www.alternativenews.org/english/index.php/activism/bds/142-300-groups-suspend-eu-israel-agreement https://www.globalpolicy.org/security-council/index-of-countries-on-the-security-council-agenda/israel-palestine-and-the-occupied-territories/land-and-settlement-issues.html http://www.theguardian.com/world/2014/apr/29/israel-palestine-peace-talks-deadline-passes ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 25 دی 1393برچسب: گزارش ویژه ,فلسطین,اسرائیل , رژیم صهیونیستی , جنگ 22 روزه , اتحادیه اروپا , قطعنامه 1967, شهرکسازی اسرائیلی,وابط آمریکا و اسرائیل ,روابط اروپا و اسرائیل ,تانیاهو ,فروپاشی دولت ائتلافی اسرائیل, جنگ 55 روزه, افکار عمومی غرب,سپیدار خبر, توافقنامه مشارکت اقتصادی اتحادیه اروپا و اسرائیل, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
سپیدار خبر: جام جهانی کشتی آزاد و فرنگی 2015 ؛
مراسم قرعه کشی رقابتهای جام جهانی کشتی آزاد و فرنگي در سال 2015 امروز چهارشنبه در شهر لوزان سوئیس برگزار شد.
به گزارش سپیدار خبر: ، در رقابتهای جام جهانی کشتی فرنگی که روزهای 30 بهمن و یک اسفندماه به میزبانی ایران در سالن 12 هزار نفری مجموعه آزادی تهران برگزار می شود، تیم کشتی فرنگی کشورمان به عنوان سرگروه، در گروه A قرار گرفت و با تیمهای آذربایجان، سوئد و آلمان همگروه شد. در گروه B نیز تیمهای روسیه، مجارستان، ارمنستان و ترکیه حضور دارند. همچنین در رقابتهای جام جهانی کشتی آزاد نيز که 22 و 23 فروردین ماه در شهر لس آنجلس آمریکا برگزار خواهد شد، ايران به عنوان سرگروه در گروه B با تیمهای بلاروس، آذربایجان و ترکیه همگروه شد و در گروه A نیز تیمهای روسیه، کوبا، آمریکا و مغولستان قرار گرفتند. با تصمیم اتحادیه جهانی کشتی، از امسال این رقابتها که پیش از این با 10 تیم برتر رقابتهای جهانی سال برگزار می شد با 8 تیم برگزار خواهد شد. تیمهای ایران در دوره گذشته عنوان قهرمانی را داشته اند و در این دوره نیز مدعی عنوان قهرمانی هستند. مراسم قرعه کشی این رقابتها به صورت مستقیم از یکی از شبکه های اجتماعی اینترنتی پخش شد. منبع:مهر ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 25 دی 1393برچسب:تیمهای کشتی, ایران, حریفان ,خود را شناختند, گروهبندی ,كامل مسابقات,سپیدار خبر, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
سپیدار خبر: نه ایدئولوژیک و نه جریانی
اما جان فداهای سیاسی و جریانی، ماندگار ترند. اگرچه شبیه فدایی های ایدئولوژیک "پای در صحنه" نیستند اما وفادارترند.
به گزارش سپیدار خبر- محسن مهدیان- احمدی نژاد «جان فدا» و «سینه چاک» داشت. کسانیکه زیر بیرق دولت مهرورز آبرو و مال و هویتشان را گذاشتند. دولت خاتمی نیز. کارکرد جان فدا در بزنگاه هاست. وقتی که دولتها نیاز به حضور موثر طرفداران دارند، «جان فداها» نقش آفرینی می کنند. قدرتی که جان فدا داشته باشد توان قشون کشی خواهد داشت. قدرتی هم توان قشون کشی نداشته باشد شیر بی یال و دم است. دولت بی فدایی، زود از پا در می آید. بنابراین برای به پایین کشیدن قدرت، باید پایگاه اجتماعی آنها و مهمتر از همه جان فداها را جدا کرد. احمدی نژاد به امید جان فداها 11 روز خانه نشست. حال آنکه جان فداهای متعصب اش، گفتمانی بودند و حاضر نشدند تا خانه نشینی هم زیر بیرقش بمانند. جان فداها دو شق اند. جان فدای «گفتمانی و ایدئولوژیک» و جان فدای «سیاسی و جریانی». جان فداهای ایدئولوژیک فدایی ترند، اما تا وقتی هستند که قدرتی که خودشان را خرجشان می کنند گفتمانی و ایدئولوژیک بماند. اما جان فداهای سیاسی و جریانی، ماندگار ترند. اگرچه شبیه فدایی های ایدئولوژیک "پای در صحنه" نیستند اما وفادارترند. چون پیوندشان با فرد است نه ایدئولوژی . فدایی های خاتمی از جنس دوم یعنی جریانی و فدایی های احمدی نژاد از دسته اول بودند. و اما دولت روحانی؛ اساسن روحانی گفتمانی نبود که فدایی گفتمانی داشته باشد. جریانی هم نبود. سرناچاری اصلاح طلبان، به قدرت رسید. اما خود اصلاح طلبان نیز پای او نمی ایستند. اقبال اصلاح طلبان به روحانی کاملن کارکردی است. مطالباتی داشتند که البته به دهها دلیل، بساط درست کردن و معرکه راه انداختن در کوچه بن بست بود. دولتی که جان فدا نداشته باشد، قدرتش با رای اکثریت 51 درصدی است. چرا؟ چون کسی را ندارد که برایش شبانه روز تبیلغ کند و خون دل بخورد و پول خرج کند. رای ها، شبانه می آیند و سر صبح می روند. فردای انتخابات شاید رای روز گذشته را نداشته باشد. اما فقدان فدایی های سینه چاک، همین اکثریت 51 درصدی را نیز به سرعت پراکنده می کند. غیر جان فداها فقط حول مطالبات جمع می شوند. کارمدی، آنها را جذب می کند. بنابراین احساس ناکارامدی قدرت ها، آنها را پراکنده می سازد. تاکید می شود؛ "احساس ناکارمدی". یعنی با تبلیغ گروه های مخالف و منتقد و نبود فدایی برای دفاع حداکثری، احساس ناکارامدی بیش از قدرت ناکارمدی واقعی، قدرت تفرق پیدا می کند. بنابراین؛ از طرفی فدایی های جریان اصلاحات نیز خودشان را خرج این دولت نمی کنند. پای دفاع می آیند اما به آب و آتش نمی زنند. نقش آفرینی حداقلی شان نیز برای حذف فرصت های اصولگرائی است. دو نبش بازی می کنند. مدل سیاسی اصلاح طلبان تدارک فرمولی است که این دولت را بندازد و هزینه رفتنش را هم جریان اصولگرائی با تقابل و کارشکنی هایش بدهد و خود ردای قدرت به تن بکشند. و اما؛ ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 25 دی 1393برچسب: تفاوت پایگاه اجتماعی, روحانی با خاتمی, و احمدی نژاد, مصائب دولتی, «جان فدا» ندارد ,سپیدار خبر, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
پدیده بیچاره شد!!!
با دستور دادسرای ویژه مبارزه با زمین خواری، دو دفتر پدیده شاندیز در تهران پلمپ شد.
به گزارش سپیدار خبر:، با دستور دادسرای ویژه مبارزه با زمین خواری تهران، دو دفتر فعال شرکت پدیده شاندیز در تهران رسما توقیف و پلمپ شد.
این دستور دادسرای ویژه مبارزه با زمین خواری در راستای رسیدگی به پرونده های جنجالی شرکت پدیده صورت گرفته است. گفتنی است، از چندی پیش دفاتر فرش سهام پدیده شاندیز در شهر های مختلف کشور تعطیل شده و دادستانی کل کشور نیز نسبت به فعالیت و تبلیغات این شرکت هشدار داده اند. منبع: عصرخبر ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 25 دی 1393برچسب: دفتر پدیده, شاندیز در تهران, پلمپ شد ,سژیدار خبر,پدیده بیچاره شد!!!, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
دادستان عمومی و انقلاب تهران با اشاره به دستور دادستانی مبنی بر فیلترینگ برخی از نرمافزارها گفت: این دستور همچنان پابرجاست و دستگاه های مربوطه موظف به اجرای دستورات قضایی صادره می باشند.
به گزارش سپیدار خبر: به نقل از دادسرای عمومی و انقلاب تهران پرونده جیسون رضاییان خبرنگار واشنگتن پست با صدور کیفرخواست و اتمام تحقیقات به دادگاه انقلاب رفت. جعفری دولت آبادی عصر روز چهارشنبه با اعلام این مطلب افزود: بر خلاف ادعاهای برخی مجامع حقوق بشری در خصوص تضییع حقوق متهمان در ملاقات با خانواده های خود، مادر جیسون رضائیان که اخیرا برای دیدار فرزندش به ایران سفر کرده بود، دو نوبت با نامبرده ملاقات کرد. دادستان تهران اضافه کرد مادر متهم مذکور هم چنین ملاقات کوتاهی نیز با بازپرس پرونده فرزندش داشت. مطهری نوار مدعی شده را به دادستانی ارائه کند/دستور دادستانی برای فیلتر برخی نرمافزارها پا برجاست
جعفری دولت آبادی در خصوص موضوع صدور دستور قضایی مبنی بر فیلترینگ برخی نرم افزارهای ارتباطی گفت دستور دادستانی تهران خطاب به مراجع ذیربط در خصوص فیلتر کردن این قبیل نرم افزارها هم چنان به قوت خود باقی است و دستگاه های مربوطه موظف به اجرای دستورات قضایی صادره می باشند. وی در عین حال افزود اخیرا برخی سایت های خبری مطلبی دایر بر توافق روسای دو قوه قضائیه و مجریه دایر بر مسکوت ماندن موضوع فیلترینگ این نرم افزارها منتشر کرده بودند که این موضوع صحت ندارد. وی بار دیگر به سایت های خبری و رسانه های جمعی تذکر داد که از انتشار اخبار خلاف واقع خودداری نمایند. دادستان تهران هم چنین در خصوص انعکاس اظهارات علی مطهری نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی در برخی سایت های خبری دایر بر این که نواری از سخنان رئیس قوه قضائیه در اختیار دارد، اعلام کرد: از آنجایی که دادستانی تهران این موضوع را در دست بررسی و پیگیری دارد از این نماینده مجلس می خواهیم که نوار مذکور را برای بررسی و پیگیری صحت ادعاهای خود به دادستانی تهران تحویل نماید. این در حالی است که اطلاعیه اخیر روابط عمومی قوه قضائیه ادعای علی مطهری را رد کرده است. جعفری دولت آبادی هم چنین اعلام کرد بخشی از پرونده گزارش تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی در خصوص سازمان تامین اجتماعی، با صدور کیفرخواست جهت رسیدگی به دادگاه ارسال شده است. انتهای پیام/
ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 25 دی 1393برچسب: جدیدترین اظهارات, دادستان ,در مورد , توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ جمعه 5 دی 1393برچسب: عکس حرکات موزون, وزیر و همراهان ,برای یک قربانی ,ترس وزیر از گوسفند, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
sسپیدار خبر: معاون وزیر ارتباطات خبر داد:
معاون وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات از افزایش 2 برابری ظرفیت شبکه اینترنت داخل کشور تا پایان سال جاری خبر داد.
به گزارش سپیدار خبر محمود خسروی در گفتگو با مهر، افزایش ظرفیت اینترنت داخل کشور را در راستای ایجاد زیرساختهای شبکه ملی اطلاعات عنوان کرد و اظهار داشت: تا پایان امسال ظرفیت شبکه IP داخل کشور و نیز شبکه انتقال زیرساخت ارتباطی کشور به دو برابر فعلی افزایش می یابد. وی با تاکید بر فراهم کردن زیرساختهای ارتباطی برای دسترسی مردم به شبکه داخل کشور افزود: پیش از آغاز سال جدید در شبکه انتقال نیز توسعه های مدنظر انجام می شود و ظرفیت این شبکه نیز به دو برابر ظرفیت فعلی افزایش پیدا خواهد کرد. مدیرعامل شرکت ارتباطات زیرساخت ظرفیت فعلی شبکه IP داخل کشور را 1.2 ترابیت بر ثانیه عنوان کرد و گفت: با اجرای این برنامه ظرفیت شبکه IP داخلی به 2.5 ترابیت بر ثانیه خواهد رسید و در همین ظرفیت شبکه انتقال داخلی – ترنسمیشن – نیز از 10 گیگابیت بر ثانیه به 100 گیگابیت می رسد. معاون وزیر ارتباطات با اشاره به تامین تجهیزات برای اجرای این طرح، گفت: این پروژه با هدف ایجاد زیرساختهای شبکه ملی اطلاعات و تحقق اهداف برنامه پنجم در دستور کار است که هم اکنون تجهیزات لازم در حال حمل به ایستگاهها است. خسروی در مورد آخرین وضعیت پروژه های زیرساختی تدبیر و امید نیز گفت: برای این دو پروژه در حال برگزاری مناقصه هستیم. وی با بیان اینکه مناقصههای تدبیر و امید برای توسعه ظرفیت شبکه انتقال و IP کشور صورت می گیرد ادامه داد: با اجرای این پروژهها ظرفیت پهنای باند اینترنت داخل کشور تا پایان سال 94 به حدود 10 برابر ظرفیت فعلی می رسد. در این راستا ابتدا مناقصه برای پروژه تدبیر در حوزه شبکه انتقال در حال انجام است و پس از آن برای شبکه IP ، مناقصه امید را با هدف سپردن پروژه به پیمانکار اجرایی خواهیم کرد. مدیرعامل شرکت ارتباطات زیرساخت از اظهارتمایل وندورهای اروپایی برای حضور در این پروژه خبر داد و تاکید کرد: این شرکتها به دنبال اخذ مجوز برای شرکت در این مناقصه هستند؛ پاکات مناقصه تدبیر نیز تا یک ماه آینده بازگشایی می شود و پس از آن پروژه وارد مرحله اجرایی خواهد شد که با اجرای این دو پروژه ظرفیت پهنای باند اینترنت داخل کشور تا پایان سال 94 حدود 10 برابر میشود ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ جمعه 5 دی 1393برچسب:افزایش 2برابری ,ظرفیت اینترنت, داخل کشور,پهنای باند 10,برابر می شود ,سپیدار خبر,افزایش 10 برابری پهنای باند,افزایش سرعت اینترنت در کشور,خبر خوش به اینترنت کشور,کشور میزبان افزایش پهنای باند باور نکردنی, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
|
|