به گزارش لوکسترین ها" آهنگ جدید «ماهواره» با صدای حامد زمانی با شعری از امیرعلی سلیمانی و تنظیم امیر جمالفرد منتشر شد.
ادامه مطلب
سپیدار خبر |
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
آهنگ جدید «ماهواره» با صدای حامد زمانی منتشر شد.
به گزارش لوکسترین ها" آهنگ جدید «ماهواره» با صدای حامد زمانی با شعری از امیرعلی سلیمانی و تنظیم امیر جمالفرد منتشر شد. ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ یک شنبه 27 مهر 1393برچسب: آهنگ جدید, «ماهواره» , صدای حامد زمانی,,دانلود,لوکسترین ها, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
مداحی جدید و فوق العاده شنیدنی حاج میثم مطیعی با عنوان "در سنگر دانشگاه هم درس شهیدانیم" در ادامه آماده دریافت و پخش می باشد.
به گزارش خبرنگار لوکسترین ها، مداحی در سنگر دانشگاه هم درس شهیدانیم | دانلود فایل
ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ یک شنبه 27 مهر 1393برچسب: مداحی جدید ,دکتر, میثم مطیعی,در سنگر ,دانشگاه,درس, شهیدانیم,لوکسترین ها, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
اگر می خواهی نمازت عاشقانه باشد کلیپ صوتی یک نماز عاشقانه
به گزارش لوکسترین ها کلیپ صوتی «یک نماز عاشقانه» در زمان کوتاه شش دقیقه توضیحاتی در مورد نماز ارائه می دهد که ممکن است برای بسیاری از جوانان و نوجوانان جالب بوده و پاسخ سئوالاتی که در مورد نماز در ذهن آنهاست را ارائه بدهد. ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ یک شنبه 27 مهر 1393برچسب:صوت , گوش کن ,نماز بخوان,لوکسترین ها, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
فایل صوتی مداحی به مناسبت شهادت حضرت جوادالائمه (ع)، با نوای حاج محمود کریمی در ادامه آماده دریافت می باشد.
به گزارش خبرنگار لوکسترین ها؛ رهبر فرزانه انقلاب اسلامی فرمودند: امام جواد مانند دیگر ائمهی معصومین برای ما اسوه و مقتدا و نمونه است. زندگی کوتاه این بندهی شایستهی خدا، به جهاد با کفر و طغیان گذشت. در نوجوانی به رهبری امت اسلام منصوب شد و در سالهایی کوتاه، جهادی فشرده، با دشمن خدا کرد به طوری که در سن 25 سالگی یعنی هنوز در جوانی، وجودش برای دشمنان خدا غیر قابل تحمل شد و او را با زهر شهید کردند. همانطوری که ائمهی دیگر ما علیهمالسلام با جهاد خودشان هر کدام برگی بر تاریخ پر افتخار اسلام افزودند، این امام بزرگوار هم گوشهی مهمی از جهاد همه جانبهی اسلام را در عمل خود پیاده کرد و درس بزرگی را به ما آموخت. آن درس بزرگ این است که در هنگامی که در مقابل قدرتهای منافق و ریاکار قرار میگیریم، باید همت کنیم که هوشیاری مردم را برای مقابلهی با این قدرتها برانگیزیم. اگر دشمن، صریح و آشکار دشمنی بکند و اگر ادعا و ریاکاری نداشته باشد، کار او آسانتر است. اما وقتی دشمنی مانند مأمون عباسی چهرهای از قداست و طرفداری از اسلام برای خود میآراید، شناختن او برای مردم مشکل است. در دوران ما و در همهی دورانهای تاریخ، قدرتمندان همیشه سعی کردهاند وقتی از مقابلهی رویاروی با مردم عاجز شدند دست به حیلهی ریاکاری و نفاق بزنند. بیانات در خطبهی نماز جمعه 18/07/1359 ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ یک شنبه 27 مهر 1393برچسب: مداحی ویژه ,شهادت, امام جواد الائمه(ع,) لوکسترین ها, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
رهبر انقلاب خطاب به اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی: با توجه به پایان یافتن دوره ای دیگر از مسئولیت شورای عالی انقلاب فرهنگی و در آستانه آغاز دوره ای جدید اعضاء حقوقی و حقیقی این شورا همچون دوره ی گذشته با اضافه شدن معاون برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور و معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده و رئیس دفتر تبلیغات اسلامی به اعضای حقوقی برای یک دوره ۳ ساله دیگر منصوب می گردند.
به گزارش لوکسترین ها، از خامنه ای ای ار، حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در آستانهی آغاز دورهی جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی، با صدور حکمی بر مدیریت راهبردی چالشهای حوزه فرهنگ با «استفاده کامل و کارآمد و همافزا از همهی فرصتها و ظرفیتها»، «مهار تهدیدها و آسیبها با نگاه حکیمانه و معقول» و «مواجههی هوشمندانه با معارضههای مهاجمان و ستیزهگران» بهعنوان تکالیف اصلی شورای عالی انقلاب فرهنگی تأکید کردند.
ایشان همچنین ۶ اولویت کاری شورای عالی انقلاب فرهنگی از جمله پیگیری تصمیمات و مصوبات قبلی و اجرای سریع آنها، مواجههی فعال و مبتکرانه با جبههبندی هواداران فرهنگ انقلابی و اسلامی و معارضان عنود آن، پیگیری جدی پیشرفت و شتاب حرکت علمی و فناوری و تحول و نوسازی در نظام آموزشی و علمی کشور بهویژه تحول در علوم انسانی را مشخص کردند و ۳ عضو حقوقی جدید را به مجموعه اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی افزودند. متن حکم رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شرح است: بسم الله الرحمن الرحیم
فلسفه وجودی شورایعالی انقلاب فرهنگی، فهم و تبیین و تثبیت و انفاذ ماهیت فرهنگی انقلاب اسلامی و بازآرایی مداوم جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و پایش پیشرفت های فرهنگی کشور متناسب با ظرفیت ها و شایستگی های عظیم ایران اسلامی و انقلابی است. مدیریت راهبردی چالش های این حوزه با «استفاده کامل و کارآمد و هم افزا از همه فرصت ها و ظرفیت ها» و نیز «مهار تهدیدها و آسیب ها با نگاه حکیمانه و معقول» و «مواجهه ی هوشمندانه با معارضات مهاجمان و ستیزه گران» از جمله تکالیف اصلی این شورا است. عرصه های کلیدی و اساسی همچون تولید علم، سبک زندگی، آموزش و پژوهش، فرهنگ عمومی، مهندسی فرهنگی، حوزه های مهمی هستند که ساماندهی آن در جمهوری اسلامی به شورایعالی انقلاب فرهنگی سپرده شده است. التزام شورایعالی انقلاب فرهنگی به نام و عنوان خود، شرط موفقیتش در مأموریت های خطیری است که بر عهده ی آن گذاشته شده است. با توجه به پایان یافتن دوره ای دیگر از مسئولیت شورای عالی انقلاب فرهنگی و در آستانه آغاز دوره ای جدید اعضاء حقوقی و حقیقی این شورا همچون دوره ی گذشته با اضافه شدن معاون برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور و معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده و رئیس دفتر تبلیغات اسلامی به اعضای حقوقی برای یک دوره ۳ ساله دیگر منصوب می گردند. لازم می دانم از زحمات و تلاشهای بی وقفه و مثمرثمر رئیس و اعضاء محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی و دبیر محترم و دبیرخانه شورا طی این دوره قدردانی و تشکر و نکات و موارد ذیل را به عنوان اولویت های کاری شورا در دوره جدید اعلام نمایم: ۱- با وجود تلاشهای خوب شورا در پیگیری اولویت های ابلاغی در سالهای گذشته، امروز اولویت اصلی شورا تحقق و اجرای سریع و کامل تصمیمات و مصوبات و پیگیری آنها تا حصول نتیجه کامل می باشد. ۲- با توجه به جبهه بندی جدی میان هواداران فرهنگ انقلابی و اسلامی و معارضان عنود با انگیزه ی آن، شورایعالی انقلاب فرهنگی باید با برخورد فعال و مبتکرانه با این جبهه بندی آشکار فرهنگی، دلبستگان فرهنگ دینی و انقلابی را در داخل و خارج کشور دلگرم و امیدوار و مطمئن و معارضان را نگران و ناامید کند. ۳- با توجه به رویش های معتنابه و جوشش های فراوان فعالیت های فرهنگی در سطوح مردمی، خصوصاً جوانان مؤمن و انقلابی، دستگاههای فرهنگی نظام و در رأس آنها شورای عالی انقلاب فرهنگی باید نقش حلقات مکمل و تسهیل گر و الهام بخش را در فعالیت های خودجوش و فراگیر مردمی عرصه فرهنگ برای خود قائل باشند و موانع را از سر راه آنها کنار بزنند. ۴- ارتقاء کمی و کیفی مصرف و تولید محصولات و کالاهای فرهنگی جز با سیاستگذاری های درست و اقدام پیگیر و مستمر و به صحنه آوردن همه ی ظرفیت های ملی این عرصه، ممکن نخواهد شد. باز مهندسی ساختار فعالیت ها و مدیریت های فرهنگی با چنین رویکردی لازمه موفقیت در این آوردگاه تاریخی فرهنگی است. شورایعالی باید بتواند همه ظرفیت های نرم افزاری و سخت افزاری و منابع انسانی حوزه فرهنگ را متناسب با شرایط پیش گفته، بازآرایی و هم افزا کند. ۵- پیگیری جدی پیشرفت و شتاب حرکت علمی و فناوری کشور یکی از اساسی ترین اولویت های کشور است که شورای عالی انقلاب فرهنگی در آن نقش جدی دارد. بحمدالله با تصویب و ابلاغ نقشه جامع علمی کشور، حوزه علم و فناوری نقشه راه خود را یافته، ستاد راهبری نقشه جامع علمی تشکیل شده؛ و حرکت در آن مسیر آغاز گردید و تاکنون آثار و دستاوردهای خوبی هم در پی داشته است، لازم است این مسیر با جدیت و اهتمام بیشتری بویژه از سوی مسئولان در قوای سه گانه و خصوصاً دولت محترم دنبال شود. شتاب رشد علمی کشور نباید به هیچ بهانه ای حتی اندکی کاهش یابد، بلکه باید روز به روز بر آن افزوده شود و شورا نیز نقش خود را در نظارت و پایش و راهبری آن بطور جدی و فعال ایفا نماید. ۶- مهندسی فرهنگی و موضوع تحول و نوسازی در نظام آموزشی و علمی کشور اعم از آموزش عالی و آموزش و پرورش و نیز تحول در علوم انسانی که در دوره های گذشته نیز مورد تأکید بوده است، هنوز به سرانجام مطلوب نرسیده است، به تعویق افتادن این امور خسارت بزرگی متوجه انقلاب اسلامی خواهد کرد، لذا باید این امور جدی تر گرفته شده و با یک بازنگری و برنامه ریزی جدید طی مدت زمان معقول و ممکن به سرانجام خود برسد. ۷- تشکیل منظم و به موقع جلسات شورای عالی و حضور فعال و با مطالعه و سازنده اعضاء بویژه رؤسای محترم قوا در جلسات و مباحث شورا و صرف وقت و همت کافی توسط همه اعضاء بویژه اعضاء حقیقی مورد تأکید می باشد. توفیقات همه ی حضرات را از خداوند متعال مسألت میکنم. سیّد علی خامنه ای ۱۳۹۳/۷/۲۶ ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ شنبه 26 مهر 1393برچسب:مشرق,رهبر,انقلاب ,حکم,لوکسترین ها, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
درس ها و عبرت های حوادث فرگوسن؛ حوادث فرگوسن برای چندمین بار به ما آموخت که جمهوری ماسون ها و سرمایه داران که نئولیبرال ها و روشنفکران «عاقل و خِرَدگرا و معتدل» وطنی وقتی از آن حرف می زنند آن را «نظام کارآمد دموکراتیک» و «مبتنی بر عقلانیت» و «فلسفه حقوق دموکراتیک» و «توسعه یافته» می نامند، زمانی که در مقابل شورش گرسنگان و تحقیر شدگان و به حاشیه رانده شده ها قرار می گیرد، چقدر بی رحم و خشن و ظالم و سرکوبگر است. گروه بین الملل لوکسترین ها - از مشرق«ما در جهنم زندگی می کنیم. پلیس برق شهر را قطع می کند تا رسانه ها تصاویر را مخابره نکنند. دست از اعتراض برنمی داریم. می گویند از ابزارهای کُشنده هم علیه ما استفاده خواهند کرد... فرگوسن به یک منطقه جنگی تبدیل شده است.» (خبرنگار سیاه پوست مقیم فرگوسن)
اتفاقاتی که در چند ماه اخیر در «فرگوسن» و برخی مناطق مجاور آن در ایالات متحده آمریکا رخ داد، برای ما دارای نکات آموزنده ای است که خوب است به آنها توجه نماییم. آنچه که بیشتر در رسانه های تصویری و مطبوعات و رسانه های الکترونیکیِ مجازی در خصوص حوادث فرگوسن عنوان گردید، عمدتاً جنبه خبری داشت و احیاناً گزارش ها و بعضاً مواردی را از خشونت و وحشی گری پلیس و ابعاد مختلف فاجعه بیان می کرد. آنچه در فرگوسن به مدت چند هفته رخ داد، اعتراض گسترده و انفجار خشم گروه ها و اقشاری از جامعه آمریکا بود که جرقه آن به مناسبت خشونت بی رحمانه پلیس در به قتل رساندن یک جوان سیاه پوست زده شد و به چند هفته اعتراض و فراتر از آن شورش مردمی در میان سیاهان و اقشار فرودست منطقه انجامید. مطابق معمولِ اینگونه حوادث در آمریکا، پلیسِ مستبد و جنایتکار سعی کردتا رفتار زشت خود را پنهان نماید و همین امر بر خشم عمومی افزود و مجموعه گسترده ای از اعتراضات تحت لوای نارضایی از رفتار نژادپرستانه پلیس و بخشی از جامعه آمریکا، شورش و اعتراض های گسترده ای را به دنبال داشت و متقابلاً پلیس و گارد ملی ایالات متحده نیز با سرکوب خشن وارد عمل شدند و برخی دولتمردان و رسانه ها نیز با مانورهای روانی-تبلیغاتی کوشیدند با کاستن از عمق خشمِ اعتراضی اوضاع را کنترل نمایند. مجموعه آنچه در فرگوسن رخ داد نکات قابل تأملی دارد که درس آموز است: 1- یک نکته مهم که باید به آن توجه کرد این است که اعتراضاتی که در فرگوسن رخ داد، اگرچه در روزهای آغازین (به ویژه در نوع پوشش خبری که رسانه های استکباری ارائه می کردند) یک اعتراض علیه تبعیض نژادی و رفتار نژادپرستانه پلیس آمریکا (که در این کشور ریشه دار است) بود، اما آنچه اعتراضات فرگوسن را فراگیر و تا حدودی غیرقابل کنترل (برای پلیس و دولت ایالتی) نمود، این بود که جرقه خشم ناشی از رفتار زشت و تبعیض آمیز و خشن پلیس آمریکا، به سرعت انبار باروتِ اعتراضاتِ فرودستان شهری را شعله ور ساخت. گویی فعال شدنِ آتشِ خشم از تبعیض نژادپرستانه، گُسَلِ بی عدالتی اقتصادی - اجتماعی را فعال کرد و حرکتِ زلزله وار این شکاف بود که اینگونه رژیم آمریکا را نگران و متزلزل نمود و ناگزیر ساخت که ماسک بشردوستی و حقوق بشر و پرهیز از خشونت و تمامی ژست هایی از این دست را کنار گذاشته و با خشونت و وحشی گری و قتل و بازداشت و تمدید و تبدیل فرگوسن به منطقه جنگی اقدام به کنترل اوضاع و فرونشاندنِ بحران نماید. 2- چرا گسل بی عدالتی اقتصادی - اجتماعی و شکاف و فاصله طبقاتی در ایالات متحده آمریکا در وضعیتی تحریک پذیر قرار گرفته است که امواجِ اعتراضی علیه تبعیض نژادی، به ناگهان اینگونه آن را به حرکت در می آورد؟ قرار گرفتنِ شکاف های ناشی از بی عدالتی در موقعیت های تحریک پذیر و آماده فعالیت، گویای تعادل ناپایدار و بی ثباتی در سیستم و ساختارِ اقتصادی است. وقتی یک اتفاق نژادپرستانه (که علیرغم همه زشتی و ناپسندی اش به هر حال در جامعه آمریکا و نزد پلیسِ مخوف آن امری تقریباً عادی و پرتکرار است) اینگونه انبار خشمِ حاشیه نشین ها و تُهی دستانِ شهری را آتش می زند و به انفجار می کشاند، به روشنی می توان دریافت که نئولیبرال - سرمایه داری آمریکایی (که بیش از یک دهه است چاشنی رکود فراگیر را نیز همراه خود دارد) با تشدید فشار اقتصادی - اجتماعی و افزون بر ضریبِ بی عدالتی، فضای بی ثباتِ اقتصادی را در اعصاب و روانِ اکثریت تهی دستانِ شهری به خشم و بغض فروخورده ای بَدَل کرده است که در یک شرایط به لحاظ روانی مهیّا می شکند و محیط اجتماعی و سیاسیِ این کشور امپریالیستی را از طنین امواج حضور خود دچار بی ثباتی سیاسی - اجتماعی می کند و موجب دستپاچگی و خشونت بیش از پیش دولتمردانِ ادوکلن زده و مدعی احترام به «حقوق بشر» شیطان بزرگ می گردد. 3- در سال های پایانی دهه 1970 میلادی، زمانی که سیاستمداران و اقتصاددانان نئولیبرالیست در اروپا و آمریکا به قدرت رسیدند، سر و صدای زیادی به راه انداخته و وعده ها دادند. نئولیبرال ها مدعی بودند که با سیاست هایی چون: «مقررات زدایی» و «کاستن از خدمات و بیمه های اجتماعی و عمومی» و «کاهش هزینه های دولت» و «گسترش دامنه سرمایه و مالکیت خصوصی» و «بازی ها و مانورهای پولی و مالی» خواهند توانست، بحران رکودی – تورمی ای را که اقتصادهای سرمایه داری لیبرال-سوسیال دموکرات آمریکایی و اروپایی بدان گرفتار شده بودند، را علاج نمایند. اکنون پس از سه دهه و اندی نه فقط اقتصادهای سرمایه داریِ متروپُلی به رونق وعده داده شده نئولیبرال ها نرسیده است، بلکه شوک های گاه و بی گاهِ ناشی از ترکیدن حباب های مالی و فشارهای مستمر ناشی از سیاست های ظالمانه نئولیبرال ها، اقتصادهای سرمایه داریِ کشورهایی چون: آلمان، آمریکا، فرانسه، انگلستان، سوئد، ایتالیا و کانادا را به شرایط متزلزلی رسانده است، که نسیم هر تکانِ اجتماعی آنها را دچار تزلزل و بی ثباتی می کند. پیش از سیطره نئولیبرال ها، اقتصادهای کشورهای استکباری همچنان ظالمانه و استثماری بودند، اما این اقتصادها در دهه های 1950 تا 1970 در موقعیت هایی قرار داشتند که اقتصاددانان امروز غربی از آن با عنوانِ «عصر رونق» یاد می کنند. اما اکنون چه شده است که از حدود سال های 2004 و 2005 به بعد به طور پیوسته و مستمر شهر های مونیخ و پاریس و لندن و مادرید و استکهلم و نیویورک شاهد زنجیره ای از شورش ها و اعتراضاتِ اجتماعی-سیاسی اند که ریشه در فعال شدنِ گسلِ بی عدالتی اقتصادی-اجتماعی در این کشورها دارد. زنجیره رویدادهای اعتراضیِ برآمده از شرایط ظالمانه اقتصادی-اجتماعی در کشورهای اصلیِ استکباری، به روشنی حکایت از آن دارد که بیش از سه دهه سیاست های نئولیبرالی، کِشتی به گِل نشسته اقتصادهای سرمایه داری سکولار را بیش از پیش زمینگیر کرده و این کشورها را موقعیتی قرار داده است که کمترین حرکت نامتعارف و فشار بیش از اندازه اجتماعی-روانی-فرهنگی می تواند موجب فعال شدنِ گسلِ بنیادین بیعدالتی اقتصادی-اجتماعی گردیده و زمینه را برای دورخیز انفجار عمومی مهیا نماید. آنچه تا امروز رژیم های نئولیبرالیستِ آمریکا و انگلستان و آلمان و سوئد را از قرار گرفتن در آستانه موقعیت های انقلابی در کشورهای شان در امان نگه داشته است، تداوم نسبیِ رفاهِ لایه هایی از طبقه متوسط و بخشی از گروه های کارگری و خرده مالکی است که هنوز دارند از مازادِ انباشتِ ناشی از غارت و استثمارِ «جهان جنوب» تغذیه می کنند. حال آنکه تداوم ناکارآمدیِ سیاست های نئولیبرالی در مدت زمانی شاید کمتر از دو دهه، این اقشار و گروه ها را نیز زیر آوارِ فشار ظالمانه خود به نقطه آمادگی برای انفجار خواهد رساند و آن زمان است که دیگر تراکم پرفشار سرکوب و خشونت و فاصله انداختن میان لایه ها و گروه های اجتماعی نیز نخواهد توانست مانع بروز انفجار فراگیر انقلابی گردد. 4- آنچه در اقتصادهای کشورهای بلوک مرکزی سرمایه داری می گذرد و ناکارآمدی و بحران زاییِ سیاست های برآمده از مدل اقتصاد نئولیبرالی و نسخه های پیشنهادیِ نئوکلاسیک ها و «فون میزس»ها و «فون هایک»ها و «فریدمن»ها و امثال آنها (و انبوهِ بحران های اجتماعی را در یک دهه اخیر در مونیخ و پاریس و لندن و نیویورک و استکهلم و آتن و رم و اخیراً فرگوسن پدید آورده است) خوب است که برای برخی سیاستمدارانِ وطنی و اقتصاددانان نئولیبرالِ داخلی، درس آموز باشد و ببینند که تدبیرهای نئولیبرالی حتی در اقتصادهای غارتگرِ دارای جریانِ گسترده سرمایه در غرب مدرن نیز جز تشدید فلاکت و فقر و بی عدالتی ره آوردی نداشته است، و امید ایشان برای وقوع معجزه ای در اقتصادِ شبه مدرنِ فعلیِ ما همانا از مصادیق تکیه زدن به باد است. 5- در حوادث فرگوسن یک نکته آموزنده دیگر هم وجود دارد و آن، این که سردمدارانِ مستکبرِ رژیم امپریالیست آمریکا که علی الدوام به این و آن کشور درباره به اصطلاح «حقوق بشر» تذکر می دهند و با پررویی و وقاحت در امور هر کشوری (آنگاه که اجرای قانونی، مثلاً اعدامِ یک مجرم و یا حبسِ یک خائن و یا... مطلوب آنها نباشد) دخالت می کنند، وقتی امنیت رژیم ظالمشان با خطر می افتد، به خشن ترین شیوه دست به سرکوب مخالفین و معترضین می زنند و هنگامی که کشوری دیگر، در خصوص رفتار جنایت کارانه پلیس و دولت آمریکا با مردمش و زیر پا گذاشته شدن موازین حقوق بشر مدعایی شان، تذکر می دهد با پررویی خواهانِ «عدم دخالت در امور داخلی» کشورشان می شوند. خوب است که برخی دست اندر کاران دیپلماسی کشور ما و روزنامه نگاران و قلم به دستانی که هنوز در خصوص ماهیتِ ورّاجی های سران کاخ سفید و شعارهای حقوق بشری شان دچار تردید و احیاناً خوش باوری و یا انفعال هستند، بیاموزند و عبرت بگیرند و شجاعانه و قاطعانه و با صلابت از اجرای قانون و مجازاتِ مجرم و برخورد با فتنه گران و دفاع از حریم انقلاب و نظام و استقلال کشور حمایت نمایند و سخن بگویند. 6- حوادث فرگوسن به ما نشان می دهد که ایالات متحده آمریکا آن «سرزمین فرصت ها» و «دنیای رنگارنگ رفاه» که تبلیغاتچی ها و تئوریسین های استکبار ادعا می کنند و روشنفکران مقلّد نئولیبرالیستِ داخلی از آن سخن می گویند نیست. حوادث فرگوسن برای چندمین بار به ما آموخت و نشان داد (البته اگر اهل دیدن و آموختن باشیم) که این جمهوری ماسون ها و سرمایه داران که نئولیبرال ها و روشنفکران (به قول خودشان) «عاقل و خِرَدگرا و معتدل» وطنی وقتی از آن حرف می زنند آن را «نظام کارآمد دموکراتیک» و «مبتنی بر عقلانیت» و «فلسفه حقوق دموکراتیک» و «توسعه یافته» می نامند، وقتی در مقابل شورش گرسنگان و تحقیر شدگان و به حاشیه رانده شده ها قرار می گیرد، چقدر بی رحم و خشن و ظالم و سرکوبگر است و چطور بیدادگرانه و نژاد پرستانه رفتار می کند. در پایتخت انقلاب اسلامی ایران، در تهران نزدیک به 8 ماه جناحی از سرمایه داران نئولیبرال با همکاری برخی مذبذبین و فرصت طلبان و قدرت طلبان سیاسی که گمان می کردند «بوی کباب» در هوا پیچیده است، از میان برخی جوانان هواخواه بی بند و باری و در سودای علنی کردنِ «پارتی های شبانه»، هسته های کم شمار اما پرمدعا و پرسر و صدای تخریب سازماندهی کردند و گردنه بندی و قداره کشی در برخی خیابان های شهر پرداختند، اما در تهران وضعیت جنگی ایجاد نشد و آب و برق به روی مردم قطع نشد و اگرچه در خیابان ها نیروهای امنیتی با کمک گروه هایی از مردم می کوشیدند تا جلوی سوزاندنِ سطل های زباله و سنگ پرانی به نمازگزارانِ ظهر عاشورا و آتش زدنِ مساجد را بگیرند، اما اساسِ حرکت نظام مبتنی بر روشنگری و آگاهی بخشی بود تا زمانی که در 9 دی حضور میلیونی مردم بساط فتنه را تماماً جمع کرد. اما در آمریکای «دموکراتیک مدافع حقوق بشر» در آمریکای «توماس جفرسون» و «آبراهام لینکلن» و «تامس پین» (که خیلی از نئولیبرال های وطنی و تئوریسین های «تعامل با دنیا» و طرفدارانِ به اصطلاح «عقلانیت» در خفا و گاه آشکار سودا و آرزوی حاکم کردن نظام حقوقی و مدل سیاسی مدنظر آنها را دارند) در حالی که پلیس آشکارا در انجام یک جنایت نژادپرستانه مستقیماً دخیل و محققاً مقصّر بوده است، مقامات ایالتی و فدرال تا جایی که می توانستند از پذیرش حقیقت طفره رفتند و آنگاه که فریادِ محرومانِ خانه خراب و قربانیان تبعیض، اوباما و اطرافیانش را وادار به عقب نشینی در حرف کرد، حتی یک هفته هم تحمل نکردند و به خشن ترین روش ها روی آوردند و گارد ملی را به صحنه آوردند و حکومت نظامی برپا کردند و نشان دادند که به راستی چقدر اهل مدارا و تحمل و تسامح اند. 7- در این میان واکنش رسانه های اپوزیسیون و «صدای آمریکا» و «رادیو فردا» و «بی.بی.سی» و مطبوعات جریان نئولیبرالیستِ تجدید نظر طلب داخلی بسیار دیدنی و آموزنده بود. در حالی که تمام نظام خبری بین المللی برای قتل مشکوک «ندا آقاسلطان» به صحنه آمدند و اشک تمساح ریختند، در خصوص حوادث فرگوسن، اخبار جنایات دولت آمریکا در فرگوسن را در هیاهوی ریز و درشت «بمباران اطلاعات» به حاشیه راندند و روشنفکران و نئولیبرالیست های داعیه دار «جهانی شدن» و «تعامل عاقلانه با دنیا» فقط در موقع اضطرار و به منظور خالی نبودن عریضه، به اظهار نظر کلیشه ای در خصوص این جنگ خیابانیِ ستمدیدگان و گرسنگان با دولت سرمایه داران نئولیبرال در فرگوسن بسنده کردند. بدینسان می آموزیم که روشنفکران نئولیبرالیستی که به منظور هضم کردن ما در نظام جهانی سلطه و کم رنگ کردنِ آرمان گرایی انقلابی و تضعیف هویت دینی مبارزِ ضد استکباری مردم ما، شعارِ قانونگرایی و عقلانیت و تعامل عاقلانه با دنیا و اعتدال سر می دهند، به روشنی و با وقاحت، دارند دروغ می گویند و غرضی جز مشاطّه گری برای نظام جهانی سلطه و تحمیق ما ندارند. شهریار زرشناس
ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ شنبه 26 مهر 1393برچسب:فرگوسن,نژاد پرستی,پلیس آمریکا,حقوق بشر,لوکسترین ها, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
دستیابی چین به اسرار نظامی آمریکا؛ شرکت های مشهور جنگ افزارسازی از جمله لاکهید مارتین - پیمان کار فعلی ساخت دو جنگنده فعلی نسل پنجم آمریکا یعنی F-22 رپتور و F-35 - در زمره اهداف اصلی هکرهای چینی بوده اند. به گزارش گروه دفاع و امنیت لوکسترین ها، از مشرق عبارت "اژدها بیدار شده است" مدتهاست که درباره کشور چین در حوزه مختلف اقتصادی، صنعتی و البته نظامی به گوش می رسد. در حدود دو دهه اخیر ارتش جمهوری خلق چین به شکلی چشمگیر پا در راه ترقی گذاشته و در حوزه کمی و کیفی در حال پیشرفت است.
زمانی، تنها حجم بالای نیروهای زمینی بعلاوه تعدادی بمب اتمی را می شد به عنوان تنها تهدید نظامی از جانب چین به شمار آورد ولی امروز در بعد کیفی نیز سلاح های چینی هر روز بهتر از روز قبل عرضه شده و این کشور به سرعت در حال کم کردن فاصله خود با رقبای تراز اول جهانی خصوصا آمریکا است. یکی از دلایلی که کارشناسان به عنوان توجیحی برای پیشرفت سریع چین معرفی می کنند، مسئله پیشرفت اقتصادی این کشور در کنار سرمایه گذار سنگین چینی ها در بخش های گوناگون از جمله صنایع نظامی است اما این تمام داستان پیشرفت چین نیست. یکی از دلایل دیگر پیشرفت سریع چین در حوزه نظامی را باید در بحث سرقت و جاسوسی موفق فناوری های نظامی از طریق هکرهای اینترنتی دانست. چین در سالهای اخیر هزینه های بسیار زیادی را به بخش جنگ های سایبری خود اختصاص داده است و واحد 61398 ارتش چین از جمله یگان های شناخته شده در امر جنگهای سایبری و عملیات هک اطلاعات به شمار می رود. سرقت اطلاعات سامانه گنبد آهنین ساخت رژیم صهیونیستی نیز اخیرا به این یگان نسبت داده شده است. ساختمان یگان 61398 ارتش چین در شانگهای گزارش های درز کرده از سایت افشاگر ویکی لیکس نشان می دهد که در چند سال اخیر و خصوصا از سال 2006 و 2007 میلادی به این سو، دولت آمریکا برنامه ای با عنوان "Byzantine Hades" یا "جهنم بیزانس" را برای مقابله با حملات سایبری از سمت چین آغاز کرده است. واژه Hades در اساطیر یونانی نام خدای جهان مردگان و دنیای زیر زمین بوده و در اعتقاد مسیحی نیز به معنای جهنم و دوزخ می باشد. ارگان های دولتی آمریکا و شرکت های مشهور جنگ افزارسازی از جمله لاکهید مارتین - پیمان کار فعلی ساخت دو جنگنده فعلی نسل پنجم آمریکا یعنی F-22 رپتور و F-35 - در زمره اهداف اصلی این هکرهای چینی بودند. جنگنده چینی J-20 جنگنده آمریکایی اف 35 با رونمایی از دو جنگنده چینی J-20 و J-31 در سالهای 2011 و 2012 میلادی، بسیاری از کارشناسان دفاعی متوجه شدند که در حقیقت چینی ها چه چیزهایی را آمریکا - حداقل در بخش هوانوردی نظامی - سرقت کردند. شباهتهای آشکار این دو هواپیما به دو جنگنده آمریکایی نشان دهنده این نکته است که هکرهای چینی، حداقل در بخش طراحی به اسنادی دست پیدا کرده و به کمک آنها توانسته اند طراحان چینی را در طراحی و ساخت این جنگنده ها یاری کنند. جنگنده J-31 جنگنده F-22 در ابتدا برخی از کارشناسان مردد بودند که آیا هکرهای چینی تنها به اطلاعاتی در مورد طراحی بدنه جنگنده های آمریکایی دست پیدا کردند و یا اینکه نفوذ آنها عمیق تر از این ارزیابی ها بوده است. در ماه مارس سال جاری میلادی سومین نمونه از جنگنده چینی J-20 اولین پرواز خود را انجام داده و تصاویر بدست آمده نکات جدیدی را برای متخصصان آشکار کرد. طراحی کاملا جدید آسمانه جنگنده، تغییر در ورودی هوا و همچنین نصب یک سامانه هدفگیری الکترواپتیکال در زیر دماغه هواپیما مشابه با سامانه EOTS هواپیمای اف 35 و همچنین استفاده از رنگی شبیه به جنگنده های پنهان کار آمریکایی که احتمالا مواد جاذب امواج رادار باشد، نشان از تغییرات گسترده در طراحی این هواپیمای چینی می دهد. تغییرات صورت گرفته در مدل جدید J-20 پایگاه اطلاع رسانی "Washington Free Beacon " اخیرا در گزارشی به ابعادی از حمله سایبری چین به آمریکا پرداخته و در آن به نظرات برخی از کارشناسان اشاره شده است. برای نمونه هیئت علوم دفاعی وزارت دفاع آمریکا در اوایل سال جاری میلادی در گزارشی با اشاره به جنگنده چینی اعتراف کرده است که اطلاعات لازم برای ساخت این جنگنده از طریق حملات سایبری چین و به دست آوردن اطلاعات جنگنده اف 35 بدست آمده است. این هیئت در ادامه گزارش خود پرده از حقایق دیگری نیز برداشته و اعلام کرده است که اطلاعات مربوط به سامانه دفاع موشکی تاد و همچنین نسل جدید موشکهای پاتریوت نیز توسط هکرهای چینی به سرقت رفته است. شخصی به نام Du Wenlong از مقامات علمی صنایع نظامی چین در فوریه سال جاری میلادی در مصاحبه ای با تلویزیون دولتی چین اعلام کرده است که تغییرات انجام شده در مورد جنگنده J-20 ، سطح مقطع راداری این جنگنده را کاهش داده و در عین حال چین به موفقیتهای بزرگی در بخش موتور این جنگنده نیز دست پیدا کرده است. کارشناسان و علاقمندان به صنعت هوانوردی نظامی اطلاع دارند که چین در سالهای اخیر از مشکل در بخش ساخت پیشرانه مطمئن برای جنگنده های خود رنج می برده است اما به نظر می رسد که این بار نیز با کمک هکرهای خود این کشور موفق شده است اطلاعات لازم در بخش موتور را نیز به دست بیاورد. اما صحبتهای ریچارد فیشر از متخصصان سلاح های چینی در مرکز مطالعاتی IASC نیز صحبتهای جالبی در مورد عملیات هکرهای چینی و تاثیرات آن بر چین و ایالات متحده دارد. وی می گوید: "دستیابی چینی ها به اطلاعات مربوط به حسگرهای جنگنده اف 35 ، خصوصا سامانه EOTS باعث می شود که ایالات متحده مجبور شود قبل از ورود به خدمت این جنگنده سیستم های مورد نظر را دوباره طراحی کند. پیش از این اف 35 در بحث مانورپذیری تحت انتقاد شدید قرار گرفته بود اما شرکت لاکهید و طرفداران این جنگنده آمریکایی اعلام کردند که اف 35 با استفاده از این حسگرهای پیشرفته توان بسیار بالایی در رصد تهدیدات و واکنش به موقع داشته و بحث مانورپذیری پایین در این جنگنده مشکل خاصی به وجود نخواهد آورد. حال با دستیابی چین به این فناوری ها مسلما آنها کار بر روی راه های اخلال در این سامانه ها را آغاز کرده و در عین حال با استفاده از این سیستم ها بر روی جنگنده های خود توان بالایی در درگیری با اهداف هوایی و سطحی پیدا خواهند کرد. " سامانه EOTS جنگنده F-35 بحث جالب دیگری که در صورت حقیقت به نوعی پایان بر جنگنده اف 35 به عنوان برگ برنده آمریکا در نبردهای آینده دارد مسائلی است که در تاریخ 20 ژانویه سال جاری میلادی توسط روزنامه چینی "Global Times" وابسته به حزب حاکم این کشور منتشر شده است. این روزنامه اعلام کرده است که چین تکنولوژی های کلیدی مربوط به هواپیمای اف 35 در بخش های موتور، سامانه هدایت الکترواپتیکال و همچنین رادار این جنگنده را به دست آورده و در هواپیمای جدید جنگنده خود از آنها استفاده کرده است. این روزنامه رسما به سرقت اطلاعات جنگنده آمریکایی اشاره نکرده است اما اعلام کرده است که چین به این فناوری ها دست پیدا کرده است که البته با انتشار تصاویر سومین نمونه از J-20 احتمال صحت داشتن این ادعا بسیار قوت گرفته است. اگرچه به علت عمق نفود موفق چینی ها در دستیابی به اسناد نظامی، دولت آمریکا اطلاعات زیادی را در مورد عمق این نفوذ هکرها به زیرساختهای این کشور و همچنین شرکتهای خصوصی در آمریکا منتشر نکرده است اما تصاویری که هر از چند گاه از سلاح های جدید چینی در فضای مجازی منتشر می شود نشان می دهد که یگان های هکر چینی شدیدا در بحث کسب اطلاعات فنی فعال بوده و از این طریق توانسته اند کمک شایانی را به چین برای کم کردن فاصله خود با آمریکا کنند. ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ شنبه 26 مهر 1393برچسب:هکر ,جنگ سایبری,چین,آمریکا,لوکسترین ها, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
مسابقه عکاسی میکروسکوپی در این گزارش نگاهی داریم به تصاویر ارسالی به چهلمین دوره مسابقه عکاسی در زیر میکروسکوپ نیکون. برندگان این مسابقه روز 30 اکتبر اعلام خواهند شد. ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ شنبه 26 مهر 1393برچسب:عکاسی,میکروسکوپی,نیکون,لوکسترین ها, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
استاداقتصاد دانشگاه علامهطباطبایی؛ پژویان با اشاره به اینکه بانکهای ما به خصوص از زمانی که تبدیل به بانکهای خصوصی و شخصی شدند در مسیر چنین سرمایهگذاریهایی حرکت کردند و خودشان تبدیل به سرمایهگذار و بنگاهدار شدند، گفت: این اتفاق ناشی از شرایطی است که در اقتصاد ما وجود دارد و چنانچه از یک راهی جلویشان را بگیرند، آنها راه مفر دیگری پیدا میکنند چون به دنبال سود بیشتری هستند. به گزارش لوکسترین ها، از همشهری اقتصاد جمشید پژویان، نبود نظام جامع مالیاتی در ایران را نقصان بزرگی میداند و معتقد است گره کور بسیاری از مشکلات اقتصادی در ایران با اجرای همین نظام باز خواهد شد. به آینده اقتصادی کشور خوشبین نیست و اصلاح ساختار نظام بانکی و آنچه که این روزها تحت عنوان بنگاهداری بانکها بر سر زبانها افتاده را بسیار دور از تصور میداند. با این همه، واکنشهای اعتراضی صورت گرفته را قدمی رو به جلو در قیاس با سکوت کردن و خنثی بودن تلقی میکند.
جمشید پژویان که در دولت پیشین بر منصب ریاست شورای رقابت نشسته بود، حالا در مقام یک کارشناس، اقتصاد ما را اقتصادی نامتعادل توصیف میکند که در آن سرمایهها و تسهیلات به نام صنعت و تولید گرفته میشود اما سر از برجسازیها و آوردن کانتینرهای کالا به کشور درمیآورد. با او در خصوص میزان اجرایی بودن طرح کاهش بنگاهداری بانکها گفت و گو کردیم. او در کل به موفقیت این طرحها خوش بین نیست چراکه فکر میکند مشکلات اقتصادی کشور ریشه دار است. این گفت و گو را در ادامه میخوانید: آقای دکتر میدانیم که در سالهای اخیر میزان سهام در اختیار بانکها از شرکتهای مختلف روبه افزایش گذاشته و بانکها عملا وارد کار شرکت داری شدهاند، حالا بانک مرکزی تصمیم گرفته با این رویه مقابله کند نظر شما در این باره چیست؟ در مجموعه سیستم اقتصادی، بنگاههای مختلف وظایف گوناگونی بر عهده دارند و اگر وظایفشان را به خوبی ایفا کنند، بدیهی است سود مناسبی عایدشان میشود. چنانچه در بخشی، بازدهی بالا باشد، سرمایهها به آنجا سرازیر میشود و خود به خود تعادل برقرار میشود. اولین مساله این است که متاسفانه در اقتصاد ما چنین چیزی وجود ندارد. یعنی در بخشهایی بازدهی بسیار بالایی داریم و در بخشهایی بازدهی و حرکت سرمایه به شدت پایین است، بنابراین به دلیل تفاوت فاحش بین نرخ بازدهی و هدر رفت سرمایه، تعادل برقرار نمیشود. وقتی تعدل در نظام اقتصادی وجود نداشته باشد، شرکتها به سمت بانکداری و بانکها به سمت بنگاهداری متمایل میشوند و همه وظایف با هم قاطی میشود. اتفاقی که در حال حاضر در کشور ما افتاده است و میبینیم نهادهای مالی ما تبدیل به شرکتهای سهامی صنعتی شدهاند و پس اندازهای مردم و نقدینگی موجود در کشور را به جایی هدایت میکنند که خود مالک آن هستند بدون اینکه به سودده یا زیان ده بودن این سرمایه گذاریها دقت داشته باشند. بانکها مدعی هستند که بازار ضعیف بوده و آنها مجبور به این مداخله شدهاند به نظر شما این توجیه مناسبی نیست؟ وظیفه بانکها این است که اعتبارات را مهیا کنند و منابع را برای سرمایهگذاری که خودش سرمایه کافی ندارد فراهم کنند تا او امکان سرمایهگذاری در بخشهای مختلف را داشته باشد و بابت این کار بانک نرخی را به عنوان سود از سرمایهگذار دریافت میکند. البته باید روی این نکته تاکید کنم که این نرخ سود حتما باید کمتر از نرخ بازدهی باشد که عاید سرمایهگذار میشود. در واقع، وظیفه بانکها گذاشتن اعتبار در اختیار سرمایهگذاران است تا آنها این منابع را در بخشهای مختلف سرمایهگذاری کنند. در این میان بانکها نیز متوسط سودی هم دریافت میکنند که این متوسط سود باید پایینتر از نرخ بازده سرمایهگذار باشد. اما اینکه بانکها بخواهند خودشان وظیفه سرمایه گذار را هم بر عهده بگیرند،قواعد به هم میریزد و به همین شاهد هستیم که نقدینگی کشور به صورت ناعدلانه در اختیار متقاضیان قرار میگیرد. پس شما میگویید در حال حاضر قاعدههای موجود از طرف بانکها رعایت نمیشود؟ بله. به دلیل اینکه اولا حتی با وجود اینکه شورای پول و اعتبار سقف اعتبارات را محدود کرده، سرمایهگذاران وامهایی را که به نام یک فعالیت اقتصادی خاص از بانکی میگیرند در جای دیگری خرج میکنند. به عنوان مثال کسانی که بر فرض به نام صنعت، تسهیلات میگیرند این اعتبار را جای دیگری سرمایهگذاری میکنند. این موضوع اولا باعث به هم خوردن تعادل در نظم اقتصادی کشور شده و رشد صنعت را متوقف میکند. از سوی دیگر، بانک میبیند که نرخ بازده خیلی بالایی نسبت به سودی که دریافت میکند عاید سرمایهگذار میشود. به عنوان نمونه بانک در ازای تسهیلاتی که به سرمایهگذار داده با نرخ 25 درصد سود میگیرد و از آن سو، سرمایهگذار اعتبار دریافتی را در بخش ساختمان هزینه میکند و سود 200 درصدی میبرد. بانک وقتی چنین چیزی میبیند پیش خود میگوید چرا خودم این کار را نکنم و در نتیجه بانکها به سمت حوزههایی حرکت میکنند که بازدهی بالایی دارند و در آنجا سرمایهگذاری میکنند. یعنی به جای اینکه وام را در اختیار سرمایهگذاران قرار دهند، خودشان سرمایهگذار میشوند و وجوهی را که از مردم جمعآوری کردهاند در بخشهای مختلف سرمایهگذاری میکنند. چرا که با این روش، بانک سود بسیار بیشتری را نسبت به سودی که بابت ارائه تسهیلات به سرمایهگذاران میدهد از آن خودش میکند. بانکها در ایران از چه زمانی شروع به بنگاهداری کردند؟ بانکهای ما به خصوص از زمانی که تبدیل به بانکهای خصوصی و شخصی شدند در مسیر چنین سرمایهگذاریهایی حرکت کردند و خودشان تبدیل به سرمایهگذار و بنگاهدار شدند. این اتفاق ناشی از شرایطی است که در اقتصاد ما وجود دارد و چنانچه از یک راهی جلویشان را بگیرند، آنها راه مفر دیگری پیدا میکنند چون به دنبال سود بیشتری هستند و دلیل روی دادن تمامی این اتفاقها وجود یک اقتصاد آشفته است که چنین اجازهای به آنها میدهد. بانکها در حال حاضر بدون توجه به رسالت اصلی و وجودی شان تبدیل به بنگاههای اقتصادی شخصی شدهاند که فقط به دنبال پر کردن جیب سهامداران خود هستند. اینکه بانک هم به عنوان یک بنگاه اقتصادی باید سود ده باشد کسی مخالفتی با آن ندارد اما با توجه به حساسیت ویژه فعالیتهای پولی و مالی و نقش این نهادها در اقتصاد کشور باید به شدت به اصول و قواعد موجود پایبند باشند. بانکهای کشور در این سالها از این اصول و قواعد پیروی نکردهاند و مدام قانون را دور زدهاند. در مورد همین تعیین سقف سود سپرده هم به خوبی میتوان این دورزدنها را مشاهده کرد. آنها یاد گرفته اند که به قواعد بی اعتنایی کنند. برای خروج از این شرایط چه کار باید کرد؟ یکی از راههای اصلاح این آشفتگی اقتصادی، اجرای نظام مالیاتی مناسب است که ما آن را در ایران نداریم. واقعیت این است که بنده نزدیک به 30 سال است که در این باره تلاش کردهام و نا امید شدهام. قانون مالیات در سال 1345 برای اولینبار در مجلس ایران به تصویب رسید و مادهای موسوم به مالیات بر مجموع درآمد در آن قانون وجود داشت، اما در سال 1380 این ماده را از متن قانون حذف کردند. به نظر من کسانی که باعث حذف ماده مالیات بر مجموع درآمد شدند در ایجاد آشفتگی اقتصادی کشور بسیار تقصیر کارند. چطور میشود فردی که به عنوان مثال به نام سرمایهگذاری در بخش صنعت وام میگیرد، آن تسهیلات را در حوزه عمران و ساخت و ساز هزینه میکند و بانک هم روی این مساله نظارتی ندارد؟ کسی که ظرف مدت شش ماه کانتینرهای کالایی وارد میکند که 200 درصد برایش سود دارد و به ازای آن مالیاتی هم نمیپردازد قطعا به جای هزینه تسهیلات و سرمایه در بخش صنعت آن را روانه حوزه دیگری میکند. به همین دلیل شاه کلید حل بسیاری از مشکلات ما اجرای نظام مالیاتی است. از زمانی که اختلافات فاحش در سرمایهگذاریها به وجود آمد مثلا شخصی برجی میساخت و این اقدامش افزایش قیمت مسکن را در پی داشت بنابراین اگر یک میلیارد سرمایهگذاری کرده بود، سرمایهاش یکباره به پنج میلیارد تومان افزایش مییافت. حتی از زمانی که افراد شروع به واردات کالاهایی کردند که بازده چند صد درصد به دنبال داشت و نظامی برای کنترل این شرایط نبود، همه اینها علایمی میداد که برای سلامت اقتصاد خوب نبود. به عنوان مثال قیمت حاملهای انرژی را به شدت پایین نگه میداشتند و شعار میدادند که تکنولوژی بهتر بیاورید تا انرژی کمتری مصرف کنیم. در چنین وضعیتی، تولیدکننده میگوید به چه دلیلی پلتفرم جدید بگذارم که مصرف بنزینام را مثلا از 15 لیتر به چهار لیتر برسانم؛ یعنی فرد به چنین نکتهای توجه ندارد چون بنزین تقریبا مجانی است. تمام اینها علایم غلطی است که به اقتصاد داده میشود. بازده سرمایهگذاری در جایی که تولید صورت میگیرد رشد اقتصادی ما را 5، 6 یا هفت درصد نشان میدهد ولی از آن طرف بازدهی سرمایهگذار در دیگر بخشها 200 درصد است، بنابراین سرمایهگذار در چرخه تولید سرمایهگذاری نمیکند. به هر حال بانک سودی که به بابت ارائه وام دریافت میکند، کمتر از بازده سود بنگاهداری یا سرمایهگذار است. چون سرمایهگذار باید هم سودی را به بانک بپردازد و هم خودش سود ببرد. ولی بانکها این کار انجام نمیدهند چون با همان سپردهای که دارند میتوانند چندین برابر اعتبار بدهند، اگر چه سودش کمتر از بنگاهداری است اما چون حجمش بیشتر است، سود بیشتری خواهند برد. مگر اختلاف فاحشی بین بازدهی که سرمایه گذار میبرد به نسبت سود بانکی وجود داشته باشد. در اقتصاد ایران بازده سرمایه گذاری بسیار متفاوت و اختلاف فاحش وجود دارد. به طور مثال در بخش صنعت بازدهی حول و حوش 6 تا 7 درصد است اما این در حالی است که بازدهی در بخش ساختمان 200 تا 300درصد است و همچنین در بخش صادرات و واردات وضع بدینگونه است. این نوع اختلاف فاحش بازدهی در بخشهای مختلف اقتصادی سبب میشود نظام اعتباری ما بهم بریزد یا کسانی که به نام صنعت اعتبار میگیرند اما صرف فعالیتهای غیر از تولید و صنعت میکنند. در این حالت انگیزه دریافت سود و بازدهی بیشتر برای بانکها هم بوجود میآید و به جای اینکه اعتبارات دهند و 25 درصد سود بگیرند؛ اقدام به خرید ساختمان میکنند که بعد از گذشت یکسال قیمت آن 40 درصد افزایش خواهد یافت یا ممکن است به امر تجارت بپردازند که خود این موارد سبب انحراف در بانکهای کشور میشود. در طی چند سال گذشته عمدتا بانکهای خصوصی و بانکهای شخصی پول مردم را جمع آوری کردند و هر کاری که خواستند با سپردههای مردم انجام دادهاند. البته علت این است که بازده سرمایهگذاری در اقتصاد بهم ریخته و دچار اختلال شدید شده است . مهمترین اقدامی که بانک مرکزی میتواند انجام دهد چیست و آیا ارگانهای نظارتی دیگر هم برای گذاشتن اهرمی در این زمینه میتوانند تاثیرگذار باشند؟ این تصمیمات را اغلب شورای پول و اعتبار میگیرد. بانک مرکزی گفته است بانکها سه سال مهلت دارند تا شرکتهایی را که خریداری کردهاند بفروشند؛ باید منتظر بود که بانکها چه راهی برای فرار و زیر آبی رفتن پیدا میکنند. ممکن است جایی هلدینگی ایجاد کنند یا به هر حال به گونهای از فروختن شرکتهای تحت مالکیتشان طفره بروند. همه این رویدادها ناظر بر این است که از قدرت و توان شخصی و دانش اقتصادی استفاده نمیکنیم و متخصصان خوب و دانشمند را در کشور نادیده میگیریم. حتی اگر لازم باشد باید طرحها را به نقاط تفکری که در خارج از کشور وجود دارند بسپاریم. درست است که در ایران نیروی متخصص کم نداریم اما اتکای ما به راهکارهای علمی و کارشناسی کم است. به عنوان مثال به بخش اجراییمان میگوییم راه حل بدهید و آنها از افرادی که فسیل شدهاند یا از دانش روز دور هستند، استفاده میکنند. ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ شنبه 26 مهر 1393برچسب:بانک ها,زیرآبی,نظام جامع مالیاتی,مشکلات اقتصادی ,شورای رقابت ,اعتبارات,سرمایه گذاری,بنگاه داری,بانک مرکزی,لوکسترین ها,شورای پول, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
دکتر مستخدمین حسینی مطرح کرد؛ بیشک میتوان گفت که یکی از علفهای هرز حوزه اقتصادی کشور، موسسات مالی و اعتباری هستند. این موسسات بدون روشهای منطقی و از کانال مربوط شروع به فعالیت کرده و به اقتصاد و نظام بانکی و در کل به نا سلامتی حوزه اقتصاد تحمیل شدهاند. به گزارش لوکسترین ها ، از مشرق رشد بالای موسسات در سالهای اخیر باعث شده کنترل آن از عهده بانک مرکزی خارج شود، به گونهای که اکنون حجم نقدینگی در برخی از آنها با بانکهای بزرگ تخصصی و دولتی کشور برابری میکند. به طوری که گفته میشود هم اکنون ۲۸ درصد سرمایهها در دست موسسات مالی و اعتباری است. حیدر مستخدمین حسینی جزو آن دسته کارشناسانی است این موسسات را به علفهای هرز اقتصاد کشور تشبیه کرده و رشد قارچگونه آنها را حاصل اقتصاد بیمار کشور میداند. مشروح گفتوگوی مستخدمین حسینی با همشهری اقتصاد در ادامه میخوانید:
موسسات مالی و اعتباری در چه فضای اقتصادی شکل میگیرند؟ موسسات مالی و اعتباری اگر در یک اقتصاد سالم شکل بگیرید قطعا به نفع رشد اقتصادی خواهد بود و موجب تعادل اقتصادی میشود. اما باید پذیرفت که نهادهای پولی در کشور ما در یک بستر سالم ومتعادل اقتصادی شکل نگرفت، بلکه این موسسات به پیکره نظام مالی تحمیل شد. این تحمیل شدن هم حکم علفهای هرز در یک مرزعه را دارد. اگر علفهای هرز به موقع وجین نشود کشت نامطلوب میشود. بیشک میتوان گفت که یکی از علفهای هرز حوزه اقتصادی کشور، موسسات مالی و اعتباری هستند. این موسسات بدون روشهای منطقی و از کانال مربوط شروع به فعالیت کرده و به اقتصاد و نظام بانکی و در کل به نا سلامتی حوزه اقتصادتحمیل شدهاند. متاسفانه نهادهای قانونگذار به موقع با این پدیده برخورد نکردند و رشد قارچ گونه موسسات مالی و اعتباری توانست فضای جامعه را تحت تاثیر قرار دهد. علت رشد قارچ گونه موسسات مالی و اعتباری در چند سال گذشته چیست؟ در وهله اول اقدام با تاخیر نهادهای قانونگذار ودیگر اینکه نباید فراموش کرد که در یک اقتصاد بیمار متقاضیان برای ایجاد بانک سر بلند میکنند. در یک اقتصاد سالم و متعادل افراد به سمت ایجاد بنگاههای تولیدی گرایش پیدا میکنند. این ویژگیهای اقتصاد نا سالم باعث شد تا فضا برای رشد قارچ گونه موسسات مالی و اعتباری مهیا شود. در یک اقتصاد بیمار و نا سالم فضای کافی برای فعالیت و مانور این گونه موسسات فراهم میشود در چند سال اخیر هم نتیجه برنامهها و سیاستهای اقتصادی تشکیل موسسات با عناوین مختلف در جای جای کشور بوده است. بگذارید با مثالی بحث را ادامه بدهم. موسسهای برای انحراف ذهنیت مردم بر روی تابلوی سر در خود بانگ را به گونهای نوشته بود که مشتریان آن را بانک بخوانند. جذب مشتری به این روش چیزی جز کلاهبرداری تلقی میشود؟ آیا این کار در یک اقتصاد بیمار انجام نمیشود؟ مردم آنچه را که میبینند عمل میکنند در حال حاضر اطلاع زیادی از فعالیت و عملکرد این موسسات در دسترس نیست وقتی این موسسات به راحتی شعبههای خود را در هر نقطه از شهر راه اندازی میکنند چگونه میتوان به مردم حق نداد که به آنها اعتماد نکنند؟ اگر دست فروشی در کنار یکی از خیابانهای فرعی شهر اقدام به فعالیت کند قطعا سازمانهای متولی با آن برخورد میکنند اما این موسسات به راحتی در میادین و خیابانهای اصلی شهر با تابلوهای سر در بزرگ و رنگارنگ به راحتی فعالیت میکنند. نقش بانک مرکزی برای جلوگیری از این اوضاع نا به سامان چیست؟ مبارزه یا ساماندهی؟ یکی از نکات اصلی این نوع شکلگیریها در اقتصاد بیمار کم برخورداری بانک مرکزی از استقلال نسبی است. اگر بانک مرکزی میتوانست در شرف تاسیس با این نهادها مقابله کند هرج و مرج کنونی پیش نمیآمد.به عبارتی در قدمهای اول دست بانک مرکزی بسته بود. بانک مرکزی نمیتواند مبارزه کند بلکه میتواند با اطلاع رسانی و فعالیت رسانهای گسترده از بروز پدیدههای بدتر و رشد روز افزون این موسسات جلوگیری به عمل آورد. موسسات بدون مجوز چگونه شکل گرفته اند؟ این موسسات بر اساس قوانین ما شکل گرفتند وقتی ساختار بانک مرکزی که میبایست استقلال و نظام پولی برنامههای اقتصادی را دنبال کند از آن فاصله میگیرد و مجوزهای این موسسات را وزارت کشور، نیروی انتظامی و یا وزارت تعاون صادر میکنند بانک مرکزی هم استقلال خود را از دست داده و با یک فضای مشوش رو به رو میشود. بررسیها نشان میدهد که این موسسات در برخی نقاط شهر تهران بیشتر از سایر مناطق هستند. آیا این جریان دلیل خاصی دارد؟
نه دلیل خاصی ندارد. این موسسات در حال حاضر در تمامی نقاط شهر فعالیت میکنند البته حضور و فعالیت موسسات مالی و اعتباری در شهرستانها تقریبا دو برابر پایتخت است. مهمترین آسیبهای این موسسات بر برنامههای اقتصادی دولت چیست؟ اگر دولت تصمیم بگیرد یک اصلاح ساختاری در حوزه سیاستهای پولی در نظر بگیرد موسسات بدون مجوز فعالی که تحت نظارت بانک مرکزی فعالیت نمیکنند آثار منفی بر سیاست پولی خواهند داشت. برای مثال زمانی که بانک مرکزی نرخ سود بانکی را اعلام میکند این موسسات پیشتاز شده و نرخهای بالاتر از نرخ تعیین شده بانک مرکزی را اعلام میکنند. با این روش مشتریان بیشتری از بانکها خارج و به سمت این موسسات حرکت میکنند که خود این جریان نوعی اختلال در سیستم بانکی و پولی مالی کشور ایجاد میکند. انتظار میرود که بانک مرکزی این موضوع را رسانهای کرده و موسسات فاقد مجوز را به صورت گستردهای به مردم معرفی کند. چه نهاد قانونگذاری باید با این مقوله مبارزه کند؟ در حوزه اقتصادی تصمیمسازیها میتواند رویکردهای متفاوت داشته باشد اما تصمیم گیری باید از یکجا نشات بگیرد اگر همه بپذیرند که تمام موسسات پولی و مالی و هر موسسهای که با مردم رابطه پولی مالی و اعتباری دارد یک منبع و ماخد به نام بانک مرکزی را به رسمیت بشناسند دیگر مشکلات کنونی به وجود نمیآید. بسیاری از این موسسات قبل از آغاز به کار و دریافت هرگونه مجوز فعالیتی اقدام به تبلیغات شهری و حتی تلویزیونی میکنند کدام نهاد قانونی باید با این مقوله برخورد کند؟ صدا سیما به دنبال جذب آگهی است به منافع خود بیشتر از هر چیز دیگری توجه میکند. این سازمانها بدون توجه به تخریب سیاستهای پولی جامعه بیشتر به منافع خود میاندیشند. تا زمانی که این وحدت در تصمیمگیریهای اقتصادی به وجود نیاید آشفته بازار کنونی داغ میماند. مسئولیت دادن اعتبار و تجهیز منابع با بانک مرکزی است. مجوزهایی که در مقطعی وارزت تعاون، نیروی انتظامی، وزارت کشور و یا سایر نهادها و سازمانها صادر کرده اند تنها به مخلان اقتصادی تبدیل شده اند. بانک مرکزی میتواند با کمک گرفتن از رسانههای مختلف در سطح بسیار گستردهای هشدارها و اخطارهای لازم را صادر کرده و آگاهیهای لازم را در اختیار مخاطبان قرار دهد.هرگونه کوتاهی در این زمینه به پای بانک مرکزی نوشته میشود. بانک مرکزی نباید به یک آگهی یا اطلاعیه مختصر بسنده کند.چه بسا پولها یی که در این موسسات در جریان هستند میتواند زمینههای لازم را برای پولشویی فراهم کند. پول شویی فرایندی است که مجرمان یا گروههای تجمع یافته به واسطه آن، منشاء و ماهیت وجوه حاصل از جرم را تغییر میدهند،پول شویی پلی برای ارتباط و اتصال دنیای مجرمان با دیگران است. در فرآیند مذکور از ابزارهای متفاوتی چون حسابداری، مالی، حقوقی و... برای این تغییر و تحول ریشهای، ماهیتی و مالکیتی بهره برداری میکنند. پولشویی حلقه اتصال اقتصاد قانونی و سالم با اقتصاد غیررسمی که به اقتصاد سایه، موازی، زیرزمینی یا خاکستری نیز مرسوم است و تماما خلاف قانون تلقی میشود. پول شویی بصورت مجرد و بدون اتکاء به فعالیتهای رسمی و قانونی نمیتواند منشاء تغییر و حیات باشد. این افراد به صورت گروهی تصمیم به راه اندازی یک موسسه گرفته و اقدامات لازم را برای پولشویی را به جریان میاندازند. پولشویان حرفهای از طریق شرکتهای به ظاهر برتر و به نام، مقاصد خود را طرح ریزی و اجرا میکنند و یکی از ساده ترین طرق، اینکه درآمدهای مشروع سازمانی خود را با درآمدهای حاصل از فعالیتهای غیرقانونی ادغام کرده و برای پوشش درآمدهای غیرقانونی از آن بهره برداری میکنند. بنابراین مبارزه با پول شویی میتواند این نگاه ضد ارزش را تقلیل داده و به جامعه اعتماد لازم را برای حضور هرچه بیشتر در عرصه فعالیتهای سالم و پرتحرک اقتصادی برگرداند، تصمیم گیری درست و بجای سیاستهای اقتصادی یکی از مهمترین و اثربخش ترین پدیدههایی است که موجب رونق اقتصادی هر کشور میشود. پول شویی میتواند تصمیم سازیها را از مسیر خود منحرف کرده و حتی بودجه عمومی دولت را تحت الشعاع خود قرار دهد، در نتیجه کنترل سیاستهای اقتصادی توسط دولت را تاثیرپذیر کند و به واقع داراییهای انباشته شده ناشی از این پدیده میتواند در بازارهای حاشیهای و یا در خوش بینانه ترین طریق در اقتصادهای کوچک بکار رود. عدم تحقق هدف مذکور موجب گریز سرمایه برای سرمایهگذاری مولد به سرمایهگذاری غیرمولد و غیرکارا میشود و در یک فرصت مناسب سرمایهها از آن حوزه خارج و باعث فروپاشی برنامههای اقتصادی میشود که از این رهگذر زیانهای غیرقابل جبرانی به اقتصاد وارد میشود پول شویی میتواند در تغییر تقاضای پول و افزایش بی ثباتی جریان سرمایه داخلی یا بین المللی تاثیرگذار باشد و موجب تغییرات نرخ بهره و نرخ ارز برای بهره برداری و منتفع شدن هر چه بیشتر پولشویان شود. به عبارتی انتقال آشکار تقاضای پول از یک اقتصاد به اقتصاد دیگر کشورها باعث بی ثباتی در برنامههای اقتصادی و درنتیجه تغییرات شگرف در نرخهای مذکور و از تعادل خارج کردن حجم پول میشود که خود موجب تغییرات تورمی شده و منافع درآمدی مردم و بخصوص گروهکهای پایین جامعه را فراهم کند . چگونه میتوان با این پدیده مبارزه کرد؟ چهار نکته کلیدی و کلان برای مبارزه موفقیتآمیز با پدیده پول شویی مورد توجه باید قرار گیردکه از آن جمله میتوان به رواج یا کنترل مسئله پول شویی بیشتر به میزان کارایی نهادهای مالی و یا بانکی و میزان همکاری آنها با نهاد قانونی مبارزه با پول شویی و دقت نظر مقامات ناظر در این خصوص اشاره کرد. فعالیت این موسسات علاوه بر ایجاد فضای مناسب برای پولشویی آثار مخرب دیگری هم در اقتصاد دارد؟ بله. متاسفانه این موسسات میتوانند آشفتگیهای بسیاری در اقتصاد به وجود آورند برای مثال هرساله بانک مرکزی آمار مشخصی از میزان نقدینگی در کشور را اعلام میکند و نهادهای اقتصادی تصمیم گیرنده بر اساس این آمار برنامهها و الگوهای اقتصادی را تدوین میکنند. این موسسات میتوانند نقش مهمی در جا به جایی آمار داشته باشند. بر اساس آخرین اعلام بانک مرکزی میزان نقدینگی در کشور 650 هزارمیلیارد تومان است. این آمار بر اساس فعالیت بانکها و موسسات با دارای مجوز بانک مرکزی به دست میآید. درحالیکه کم نیستند موسساتی که بدون مجوز بانک مرکزی در نظام پولی دخالت داشته و حجم قابل توجهی از نقدینگی کشور را در اختیار دارند. در نتیجه اگر آمار این موسسات به آمار بانک مرکزی اضافه شود الگوها و برنامهها هم تغییر پیدا میکند. این آمار نادرست وارد تحلیلها و برنامههای تحلیل گران اقتصادی شده و تمامی برنامهها و تحلیلهای آنها را بر هم میزند. اگر گسی در جامعه سرقت کند قطعا با جزا رو به رو خواهد شد اما خسارت بسیار سنگینی که همه جامعه را تحت تاثیر قرار میدهد بدون واکنش و هرگونه مقابلهای به فعالیت خود ادامه میدهد. موسسات مالی و اعتباری بدون مجوز بر روی تابلوهای سر در خود عبارت تحت نظارت بانک مرکزی را درج میکنند از بی اطلاعی بانک مرکزی نهایت استفاده را برده و عوام فریبی میکنند اینجاست که باید بانک مرکزی و شورای پول و اعتبار وارد جریان شده و نظارت خود را علاوه بر موسسات دارای مجوز نظارت تا ریشه کن کردن علفهای هرز اقتصادی گسترش دهند. بانک مرکزی ابزار لازم برای انجام این کار را دارد. بسیاری از موسسات مالی و اعتباری در گذشته با همین روش و بدون مجوز اقدام به فعالیت کرده و با تحت فشار قراردادن بانک مرکزی پس از مدتی مجوزهای لازم را دریافت کرده اند. مشاهدات نشان میدهد که تعداد کثیری از این موسسات با راهاندازی یک موسسه خیریه اقدام به وامدهی بدون نوبت میکنند. کمی از آثار مخرب این جریان صحبت کنید. بله.این موسسات با پنهان شدن پشت موسسات خیریه وام بدون نوبت یا سودهای با نرخ بالا میدهند خود این عمل نوعی بی اعتمادی در جامعه به وجود میآورد. مردم با خود فکر میکنند که چرا باید پول خود را در بانکهای دولتی و با سابقه سرمایهگذاری کنند درحالیکه میتوانند در این موسسات سود بیشتری را دریافت کرده و بدون نوبت وامهای کلان دریافت کنند. یکی دیگر از ترفندهای موسسههای خیریه توسط این افراد فرار مالیاتی است. بحث فرار مالیاتی اسیب جدی در موضوع اقتصاد است. بسیارند کسانی که تحت عنوان مردم دوستی و موسسات خیریه از دادن مالیات فرار میکنند. مردم ما هم با مقوله اجتماعی مانوس هستند به محض اینکه گروهی از آنها درخواست کمک کنند درخواست آنها را لبیک میگویند. مردم باید توجه کنند که چقدر بنیادهای خیریه تشکیل میشود بیشتر این موسسهها باعث رونق کلاهبرداری در جامعه شده است. آیا سازمان امور مالیاتی کشور میتواند راه حلی برای این بحران در نظر بگیرد؟ خوشبختانه عملکرد سازمان امور مالیاتی کشور در این زمینه مثبت بوده است.سازمان با ورود به موضوع موسسات خیریه بخشی را که مربوط به امور خیرخواهانه بوده را مورد عفو و بخشش قرارداده و سایر فعالیتهای تجاری و بازرگانی موسسه را شامل مالیات تلقی میکند. اگر این جریان به صورت جدی ادامه پیدا کند سازمان امور مالیاتی گام بلندی در راستای ساماندهی این امور برداشته است.نهادهای قانون گذار مانند دولت و مجلس هم در طرح قوانین معافیت مالیاتی آسیبهای اقتصادی این جریان را در نظر بگیرند. معافیت از مالیت باید بعد از انجام فعالیت شکل بگیرد. نهادهای مالیاتی میتوانند پس از بررسی مدارک و مشاهدات یک موسسه و یا سازمان را شامل معافیت مالیاتی کنند این مکانیزم اگر در اقتصاد شکل بگیرد باعث موفقیت در سلامت حوزه اقتصاد میشود. بانکها چگونه میتوانند به بهبود اوضاع و بهتر شدن شرایط کنونی کمک کنند؟ این بانکها هستند که در رگ حوزه اقتصاد خون میدمند اقتصاد ما هم بانک محور است. صنایع بزرگ منابع بانکها را میبلعند و بانکها هم نمیتوانند منابع لازم برای صنایع کوچک را پو شش دهند. اگر صنایع بزرگ توانایی تامین منایع مالی خود را داشته باشند منابع مالی بانکها بیشتر در اختیار بنگاههای تولیدکننده کوچک و مردم قرار میگیرد در این صورت مردم در صف وام و تسهیلات کمتر میمانند و کمتر به سمت موسسات مالی و اعتباری و امثالهم کشیده میشوند. موسسات از احساس پاک مردم سوء استفاده میکنند به واسطه همین عمل یک بد بینی در جامعه به وجود میآورند و با ایجاد سازکاری به عنوان موسسه مالی هم دوستی ایجاد کرده و منافع خود را تحقق میبخشند که اسیب آن بیشتر متوجه مردم است. اصل معنویت و خیریت هم زیر سوال رفته و هنجار به ناهنجاری تبدیل میشوند. این موسسات چگونه سودآوری میکنند که توانایی پرداخت سودهایی با نرخ 30 درصد و بعضا بیشتر را هم دارند؟ در وهله اول اینکه این موسسات با تبلیغات گسترده مردم را به سوی خود فراخوانده و با سرمایهگذاری پول مردم در بازارهای غیرمولد و خاکستری سودهای چند برابری حاصل میکنند.در بسیاری از موارد هم این موسسات در چند ماه اول فعالیت خود مشتریان بسیاری را با سودای پولهای کلان به سمت خود کشیده و با جمع کردن سرمایهای هنگفت یک شبه و بدون هیچ اثری نابوده شده است. بازهم تکرار میکنم مردم در این جریان بیش از همه بی تقصیر هستند نهادهای نظارتی بر تمامی فعالیتهای اقتصادی جامعه نمظارت میکنند مردم تصور هم نمیکند جایی که تابلوی سر دارد محلی برای کلاه برداری و سوداگری عدهای سود جو باشد. نظامهای نظارتی باید مسئولیت این امر را بر عهده بگیرند. نظمی که در انضباط مالی حاکم است بسیار جدی است. نهادهای قانون گذار موظفند تمامی موارد را پیگیری کرده و از کوچکترین تخفیف برای متخلفان چشمپوشی کنند. این مردم هستند که در جریان کلاهبرداریهای مالی بیش از همه متضرر میشوند. امور صنفی و ناظرین براساس وظیفه قانونی خود باید وارد عمل شده و به لحاظ نقش حکومتی مسئولیت خود را اجرا کنند. امیدوارم بانک مرکزی جایگاه خود را بازیابد و با استقلال کامل نسبت به حل این بحران اقدام کرده و اوضاع را ساماندهی کند. موسسات مالی و اعتباری بی مجوز که این روزها رشد سریعتری از قارچ دارند همان علفهای هرز حوزه اقتصادی هستند که باعث توقف رشد اقتصادی میشوند فعالیتها را به سمت زیر زمینی خاکستری میبرد.
ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ شنبه 26 مهر 1393برچسب:موسسات مالی اعتباری ,رشد,اقتصاد,قارچگونه,بانک مرکزی,جوز ,قانونگذاری,لوکسترین ها, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
یادداشت/ خیز برداشتن ترکیه به سمت عضویت در شورای امنیت، نشان دهنده راهبرد بین المللی این کشور برای کسب موقعیت ممتاز منطقه ای و نفوذ در محیط جهانی و یافتن دست برتر در رقابت با ایران و عربستان است. گروه بین الملل لوکسترین ها- از مشرق خیز برداشتن ترکیه به سمت عضویت در شورای امنیت، نشان دهنده راهبرد بین المللی این کشور برای کسب موقعیت ممتاز منطقه ای و نفوذ در محیط جهانی و یافتن دست برتر در رقابت با ایران و عربستان است.
ترکیه که به ویژه طی سالهای اخیر نوعی نوعثمانی گری را در ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به نمایش گذاشته است، عمدتاً در پی یافتن موقعیتی ممتاز در سطح منطقه ای و بین المللی بوده است به طوری که دیگر رقبا و قدرتهای منطقه ای را کنار زده و نقش راهبری در زمینه های مختلف راهبردی را کسب نماید. ایفای نقش فعال آشکار و پنهان در رویدادهای مهم منطقه ای و بین المللی معاصر از برنامه ریزی برای سقوط حکوم بشار اسد در سوریه گرفته تا همکاری های متعدد با گروه تروریستی داعش، مداخله در امنیت عراق، اعمال سیاست منفعت جویانه تعامل-فشار در برابر ایران به ویژه در سایه تحریم ها، و همچنین نوعی به دست گرفتن پرچم حمایت از ملت فلسطین در برابر جنایات رژیم صهیونیستی، همگی نمادهائی از راهبرد بین المللی به ویژه منطقه ای ترکیه در دوران معاصر هستند. علاوه بر این، ترک ها به کسب موقعیت و نقش ممتاز منطقه ای اکتفا نکرده بلکه سودای قدرت یابی در محیط جهانی را در سر داشته اند. خیر برداشتن به سمت کرسی ها در ارکان حساس و حیاتی سازمان های بین المللی از جمله کرسی عضو غیردائم شورای امنیت، تلاشی برنامه ریزی شده در این زمینه بوده است. بدون شک، خیز برداشتن ترکیه به سمت عضویت در شورای امنیت، نشان دهنده راهبرد بین المللی این کشور برای کسب موقعیت ممتاز منطقه ای و نفوذ در محیط جهانی و یافتن دست برتر در رقابت با ایران و عربستان است. ترک ها به این درک راهبردی رسیده اند که می توانند از طریق سازمان های بین المللی آن هم با پشتوانه عضویت رسمی در ارکان مهم آنها، دستورکار سیاست خارجی خود را به دستورکار بین المللی پیوند بزنند. در این میان، شورای امنیت که مسئول اصلی حفظ صلح و امنیت بین المللی در سازمان ملل متحد و منظومه جهانی است، مهمترین رکنی است که میتواند ظرفیت چنین کنشگری را به روی دولتها بگشاید. ترک ها حدود یک دهه است که برای حضور در میان اعضای غیردائم شورای امنیت که به مدت دو سال با رای مجمع عمومی انتخاب می شوند، برنامه ریزی و تلاش های دیپلماتیک داشته است. در نشست روز پنج شنبه 16 اکتبر (25 مهرماه) مجمع عمومی سازمان ملل متحد، فرصتی برای آزمون این تلاشها بود. در این خصوص ترکیه در رقابت با اسپانیا برای نشست بر کرسی نمایندگی گروه کشورهای اروپای غربی و سایرین که تا کنون در اختیار دولت لوگزامبورگ بوده است، با هم رقابت کردند. در این خصوص، ترکها تا حدودی موثر ظاهر شدند به طوری که دو بار رای گیری در این رابطه، با رای برابر همراه بود و نهایتاًٌ در دور سوم بود که اسپانیا توانست رای بیشتری را کسب کرده و ترکیه را در این زمینه ناکام نماید. هیات نمایندگی ترکیه از این ناکامی بسیار متاثر شد و در یک قدمی عضویت شورا متوقف شد. بدین ترتیب، عضویت در شورای امنیت همچنان برای ترک ها به صورت یک سودا باقی ماند. گفتنی است که با وجود سیاست ها و اقدامات ترکیه در منطقه که عمدتاً به منظور بی ثبات سازی و تشدید روندهای براندازی حکومت های قانونی همجوار این کشور از جمله در عراق و سوریه بوده است و با وجود نقش برجسته ترکیه در آموزش و کمک به داعش از یک سو و ممانعت از کمک رسانی به کردها در کوبانی یعنی جلوگیری از وقوع یک بحران انسانی گسترده از سوی دیگر، به نظر می رسد که همچنان تصمیمات سیاسی دولتهای عضو مجمع عمومی ملل متحد در زمینه تعیین اعضای شورای امنیت یعنی در تصمیم مورخ 16 اکتبر، از نگاه مثبت به ترکیه نشات گرفته است. یعنی هنوز این کشور توانسته است کانون های نفوذ خود در میان محافل دولتی و سیاست خارجی کشورهای مختلف را حفظ نماید. در میان دیگر کرسی هائی که در همین نشست به دولتهای دیگر اختصاص یافت، دولتهای آنگولا (به جای رواندا در سهمیه گروه افریقا)، مالزی (به جای کره جنوبی در گروه کشورهای آسیا اقیانوسیه)، ونزوئلا (به جای آرژانتین در گروه کشورهای امریکای لاتین و کارائیب)، نیوزیلند و اسپانیا (به جای استرالیا و لوگزامبورگ در گروه اروپای غربی و سایرین) به عنوان اعضای غیردائم شورا برای دو سال 2015 و 2016 (اول ژنویه 2015 تا 31 دسامبر 2016) انتخاب شدند. در سال آینده نیز مجمع عمومی در مورد انتخاب اعضای جدیدی به جای لیتوانی، چاد، شیلی، اردن و نیجریه تصمیم گیری خواهد کرد. در خصوص اهمیت عضویت در شورای امنیت و ارتباط آن با راهبردهای منطقه ای و جهانی دولتها، پر واضح است که داشتن نفوذ در شورا به ویژه از مجرای عضویت حاصل می شود. ضمن اینکه داشتن حق رای و مشارکت قانونی در روند تصمیم گیریهای درون شورا آن هم در رابطه با مسائل و مناطقی که مرتبط با منافع عالیه امنیتی کشورها هستند، به این عضویت وزن و اعتبار راهبردی خواهد بخشید. بی دلیل نیست که برخی از دولتها همانند ترکیه و عربستان طی سالهای اخیر در این رابطه سرمایه گذاری و برنامه ریزی گسترده ای را به عمل آورده اند. سال گذشته عربستان توانست حتی ظرفیت کسب رای موافق اکثریتی برای عضویت در شورا را کسب نماید ولی به عنوان نوعی اعتراض به عدم همراهی شورا با سیاست های ضدسوری این کشور، پیشنهاد عضویت را پس گرفت. اما همین سه هفته پیش، عربستان به عنوان عضو شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی انتخاب شد. رقابت دولتهای منطقه در زمینه حضور در نهادهای مهم و امنیتی بین المللی، قطعاً ارتباطی معنادار با ایران و منافع ملی دارد. این کشورها اعم از اینکه در همکاری محدود، رقابت زیاد و یا دشمنی پنهان با ایران قرار دارند، در صورت دست یافتن به این موقعیت های جهانی به طور قطع راهبردهائی را که تا کنون به صورت ملی یا محدود دو یا چندجانبه علیه منافع ملی کشورمان تعقیب کرده اند، از مجرای نهادها و ارکان بین المللی مربوط به تصمیمات، فشارها و تهدیدهای بین المللی تبدیل خواهند کرد. اینکه میزان موفقیت آنها در این زمینه تا چه حد باشد، مقوله ای قابل ارزیابی و برآورد است اما مهم اینست که در مقابل، ایران هم باید حضور فعال و موثر در نهادها و ارکان بین المللی مرتبط با منافع خود را به عنوان یک محور اساسی از راهبرد سیاست خارجی خود قرار دهد. ما در شرایط حاضر، هدایت اسمی جنبش عدم تعهد را بر عهده داریم. اما ظرفیت های این جنبش در حوزه های مرتبط با منافع ملی ایران همچنان در بخشی از قسمت ها به فعلیت درنیامده است. در کنار اقدامات انجام شده، به نظر می رسد ایران می تواند بهترین بهره برداری را از این موقعیت ها بنماید. اما تحقق این مقصود اولاً نیازمند اعتقاد به این نقش آفرینی است. ثانیاً به راهبرد و برنامه اقدام نیاز دارد. پیشنهاد می شود سیاست خارجی کشور به این مقوله تامل جدی بنماید. دکتر نادر ساعد ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ شنبه 26 مهر 1393برچسب:سفارت,انگلیس,,ایران,تهران,لندن ,یازگشایی,اشغال ,لوکسترین ها, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
کشمیر مظلوم را دریابید؛ حدود یک ماه پیش، سیل ویرانگر در منطقه کشمیر هند موجب کشته شدن دست کم 480 نفر و آواره شدن بیش از 200 هزار نفر دیگر شد، اما هنوز هم اوضاع در این منطقه وخیم گزارش میشود و مردم زیادی هنوز هم خانهای ندارند تا از آنها در مقابل سرمای طاقتفرسای زمستان این منطقه محافظت کند. گروه بینالملل لوکسترین ها- از مشرق منطقه کشمیر واقع در شمالی ترین نقطه شبهقاره هند، با جمعیتی بالغ بر 10 میلیون نفر و وسعتی معادل 220 هزار کیلومتر مربع قاطبهای 90 درصدی از مردم مسلمان را در خود جای داده است. تابستان امسال در پی بارش شدید باران از روز نخست ماه سپتامبر (10 شهریور) به مدت قریب به یک هفته، رودخانه اصلی این منطقه طغیان کرد و سیلی بی سابقه را در تاریخ 100 ساله اخیر این منطقه رقم زد. شهر "سرینگر" مرکز این منطقه با جمعیتی بالغ بر یک میلیون نفر، عملا به زیر آب رفت و تنها بخش ها کوچکی از این شهر از سیل در امان ماند. ارتفاع آب در برخی مناطق شهر به 3 متر رسید و مردم بی پناه برای نجات جان خویش ناچار به طبقه های فوقانی منازل خود رفتند و بعضا روزهای متمادی را گرسنه و تشنه در انتظار کمک ماندند.
نمایی از منطقه "جواهر نگر" در شهر "سرینگر" قبل و بعد از وقوع سیل سیل ناگهانی باعث شد تا زیرساخت های شهری بطور کامل از کار افتاده و قریب به مدت دو هفته هیچ گونه ارتباط مخابراتی میان کشمیر و دنیای خارج وجود نداشته باشد. ورود سیل به برخی بیمارستان های مرکزی باعث شد تا دستگاه ها و تجهیزات بیمارستانی در مراکز درمانی متعدد، عملا از کار افتاده و جان هزاران بیمار را به خطر بیندازد. مرگ ده ها هزار راس احشام و انتشار لاشه های این حیوانات در فضای شهری منجر به آلودگی شدید آب سیل شد که عملا سیستم آب شهری را نیز تحت تاثیر خود قرار داد. در برخی مناطق ورود سیل به قبرستان ها، برخی جنازه های تازه دفن شده را از زیر زمین بیرون آورد. مراکز درمانی بهداشتی نسبت به شیوع بسیاری از بیماریهای عفونی اعلام وضعیت اضطراری کردند.
اوضاع در مناطق روستایی و دور افتاده به مراتب بدتر گزارش شد. روستاها و مناطق دور افتاده متعددی با وجود گذشت یک هفته از توقف بارندگی هنوز در محاصره کامل آب قرار داشتند. 2600 روستا به زیر آب فرو رفت و منابع رسمی تعداد کشته شدگان را بیش از 500 نفر تخمین زدند، لکن هنوز هزاران نفر در پی سیل مفقودالاثر بودند. جریان شدید سیل در برخی مناطق باعث شد تا جنازه های قربانیان، کیلومترها دورتر پیدا شود. آمار غیر رسمی از گروه های نجات مردمی در داخل کشمیر، از تخریب بیش از 300 هزار واحد مسکونی (بصورت کامل یا جزیی) حکایت داشت. برآوردها از حجم خسارات مالی وارده، رقمی معادل یک تریلیون روپیه (بیست میلیارد دلار) بود. مردم کشمیر در تلاش برای نجات جان خود
در چنین شرایطی تمرکز کمک رسانی دولتی و رسمی هند در منطقه کشمیر بر روی توریست های خارجی و نیروهای ارتشی، خشم شدید مردم کشمیر را به دنبال داشت. بار اصلی کمک رسانی در منطقه کشمیر بر عهده گروه های مردمی بود و فرآیند کمک رسانی رسمی عملا بسیار محدود گزارش میشد. این امر باعث شده بود در برخی مناطق، مردم سیل زده بجای پذیرش کمک های دولتی از شدت خشم اقدام به واکنش نسبت به این کمک ها کنند.
دولت هند، ایالت "جامو و کشمیر" را در تا 6 ماه دیگر، ایالت بحرانزده اعلام کرده است. آغاز فصل سرما به دلیل شرایط کوهستانی و تخریب شدید صورت گرفته، شرایط بشدت سختی را پیش روی مردم کشمیر قرار داده است. در سطح بین المللی نیز سفیر آمریکا در هند اعلام کرد که مبلغ 250 هزار دلار به سازمان های مردم نهاد هندی که در کشمیر مشغول به فعالیت هستند کمک مالی خواهد کرد. همچنین رئیس هلال احمر کشور امارات اعلام کرد که بزودی محموله کمک های انسانی را به کشمیر اعزام خواهد کرد. پس از تخریب گسترده صورت گرفته در پی زلزله سال 2005 میلادی، گروه تبشیری مسیحی در منطقه کشمیر مشغول به فعالیت شدند. مطابق اخبار واصله، در حال حاضر نیز این گروه با حمایت های مالی بین المللی بشدت مشغول به فعالیت در منطقه کشمیر هستند.
از جمعیت تقریبا 10 میلیونی مسلمانان کشمیر، چیزی معادل یک میلیون نفر را پیروان مکتب اهل بیت تشکیل می دهند که بعنوان اقلیت سیاسی-اجتماعی شناخته می شوند. شیعیان کشمیر در شرایط عادی نیز از محرومیت رنج می برند و این اوضاع در شرایط بحرانی وخیم تر است. بخش قابل توجهی از شیعیان در مناطق روستایی دور افتاده و محروم زندگی می کنند و سیل عملا هرآنچه را که این افراد در اختیار داشتند با خود برده است. متاسفانه در برخی مناطق هنوز هیچ گونه امداد جدی به شیعیان محصور در سیل صورت نپذیرفته است. گزارش های میدانی از گروه های فعال در منطقه، شرایط این روستاها را بعد از سیل به شرایط روستاهای طاعون زده تشبیه کردهاند. سیل به همراه گل و لای تمامی مایملک مردم روستا را با خود برده است.
به نظر میرسد شرایط وخیم انسانی در منطقه کشمیر که از نظر خبری تحت تأثیر واقع حساس و پر اهمیت کشور عراق قرار گرفته است، نیازمند توجه جدی از سوی تمامی نهادهای رسمی و غیررسمی در داخل جمهوری اسلامی ایران است. مردم کشمیر از دیرباز، خود را از نظر فرهنگی با نام "ایران صغیر" به دنیا معرفی کردهاند و در طول تمامی سالهای پس از انقلاب اسلامی ایران نیز مردم مسلمان کشمیر اعم از شیعه و سنی از محبین و دوستداران انقلاب و امام و رهبری شناخته میشوند. این همه در کنار شرایط بحرانی منطقه و دشمنی که به دنبال ترسیم جنگ طایفی شیعه و سنی در غرب آسیا است، بیش از پیش بر اهمیت نقشآفرینی فعال نهادهای رسمی و غیررسمی جمهوری اسلامی ایران در حوزه بحرانهای انسانی، نظیر آنچه در کشمیر رخ داده است، تأکید دارد. بسیاری از مردم کشمیر، تصاویر امام خمینی و رهبر انقلاب را به خانههای خود آویختهاند
ارتباط میان ایران و منطقه کشمیر تا جایی است که كشمیر در شعر "اقبال لاهوری" و دیگران "ایران صغیر"معرفی شده است و مردم این منطقه به ایرانیان علاقه خاصی دارند. "ایران صغیر" بودن كشمیر، علل و اسناد تاریخی نیز دارد. کشمیر دو بعد مهم از هویت خود را مدیون ایران است: نخست، دین و دوم، فرهنگ. "حسین قلبی رضوی" از فعالان فرهنگی کشمیر میگوید: "سنیها ما را متهم به آتشپرستی میکنند، که علت آن هم گرامی داشتن نوروز است. البته مراسم نوروزی كه بین شیعیان كشمیر رواج دارد، با مراسم نوروز در ایران متفاوت است. فرقش در این است که نوروز ما هر سال در 21 مارس برگزار میشود. در تقویم ایران، این تاریخ اول فروردین و آغاز سال نو است، ولی شیعیان کشمیر نمیدانند این سال نو یعنی چه. در کشمیر، رنگ مذهبی نوروز بیشتر مشهود است. در ذهن شیعیان این منطقه، اینطور جای گرفته است كه 21 مارس، همان تاریخ 18 ذیحجه است كه عید غدیر بوده است."
"قلبی رضوی" در ادامه تصریح میکند: "مردم کشمیر از لحاظ رنگ و نسل شبیه ایرانیها هستند. از لحاظ دین و مذهب نیز بسیار به هم نزدیك هستیم. ساداتی که از ایران به کشمیر رفتهاند، نزد شیعه و سنی به یک اندازه مورد احترام هستند. بسیاری از سنیهای اینجا هم از سادات هستند. فامیلیهای "كرمانی"،"سمنانی"، "گیلانی" و نظیر اینها در کشمیر زیاد داریم كه اصالتاً ایرانی هستند. كل سادات كشمیر هم بلا استثناء ایرانی هستند. لذا از لحاظ دین و فرهنگ، كشمیر به "ایران صغیر" معروف شده است." راهپیمایی مردم کشمیر در اعتراض به جنایات داعش و در حمایت از رهبر معظم انقلاب و سید حسن نصرالله از حدود پانزده هزار روحانی که در کشمیر هستند، تعداد زیادی از روحانیان حوزه قم هستند. تعدادی از این روحانیون نیز در ایران مشغول تحصیل هستند. مردم کشمیر عاشق انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی و رهبر معظم انقلاب هستند و با گذاشتن عکس امام و رهبری در مغازهها و دیوارها و برافراشتن پرچم ایران، عشق و علاقه خود را به انقلاب ایران نشان میدهند.
ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ شنبه 26 مهر 1393برچسب:: سیل ,هند,کشمیر ,شبهقاره هند,طغیان رودخانه,سرینگر, ، مسلمان ,شیعه ,امداد ,ایران,لوکسترین ها, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
فناوریهای نوین موجب شده است که اگر دیروز، کودک با از دستدادن تلویزیون مشغول سرگرمی دیگری میشد، امروز بتواند از کنسول دستی خود بهعنوان صفحۀ نمایش کنسول خانگیاش استفاده کند یا اگر خارج از خانه میرود، بتواند فایلهای ذخیرۀ بازی را از کنسول خانگیاش به کنسول دستیاش انتقال دهد تا از ادامۀ بازی جا نماند.
گروه جنگ نرم لوکسترین ها- از مشرق بازی را در کنسولش گذاشت و شروع کرد به بازیکردن. خیلی وقت بود در انتظار این بازی صبح و شب در سایتها منتظر تاریخ عرضهاش بود تا با خرید آن، دست از همه چیز کشیده و به بازیِ مورد علاقهاش بپردازد. هنوز کمی از بازی حظ نبرده بود که مادر صدایش کرد که وقت رفتن به خانۀ مادر بزرگ است. هر کاری کرد نتوانست مادر را منصرف کند و نرود. دیگر کاملاً ناامید شده بود که به یکباره نگاهش روی میز افتاد و کنسول دستیاش را دید. ناگهان فکری به ذهنش رسید! بازی علاوهبر کنسول خانگیاش برای کنسول دستیاش هم عرضه شده بود و نیازی نبود هر دو نسخه خریداری شود و با یک بار خریدن بازی دسترسی به نسخۀ دیگر رایگان بود. پس شروع کرد به دانلود نسخۀ کنسول دستیاش. فقط کمی وقت از مادر گرفت و پس از اتمام دانلود بازی، فایلهای ذخیرۀ ادامۀ بازی را از کنسول خانگیاش به کنسول دستیاش انتقال داد. بلافاصله همراه خانوادهاش سوار ماشین شد و بدون ناراحتی ادامۀ بازیِ مورد علاقهاش را در کنسول خانگیاش ادامه داد...
یکی از دلایل مهمی که امروزه، موجب دوری اعضای خانواده بهخصوص فرزندان از جمع خانواده میشود، بازیهای کامپیوتری است. روزگاری کنسولهای بازی مختص خانه بود و کودکان تنها قشری بودند که از آنها استفاده میکردند. کنسولهایی که برای استفاده از آنها منحصراً احتیاج به یک تلویزیون بود و درصورتیکه تلویزیون توسط عضو دیگر خانواده اشغال میشد، بچهها از بازیکردن میماندند و سراغ تفریحی دیگر میرفتند. در ادامه، با دایرشدن کلوپهای بازی و گیمنتها این قشر از کودکان، محل تفریح خود را به این اماکن تغییر دادند که موجب دوری هر چه بیشتر کودکان از خانه و خانواده و تفریحات سالم شد. امروزه، پیشرفت فناوری بدعت جدیدی را بنیان نهاده است که به موجب آن کودکان در هر جایی میتوانند به بازی خود ادامه دهند؛ بهطوریکه حتی اگر در جمع خانواد ه نیز باشند با خانواده نیستند. با ارتقای سختافزاری گوشیهای همراه و توانایی اجرای بازیها با گرافیک بالا و عرضهشدن بازیهای متنوع برای سلایق مختلف، راه برای همهگیرشدن بازیها برای همۀ سنین فراهم شده است. خانهای که در گذشته محل بحث و گفتوگو میان والدین و فرزندان و رفع نیازهای عاطفی بود، امروزه به مکانی تبدیل شده است که اعضای آن در کنار هم حضور دارند؛ اما مشغول انجام کار دیگری هستند و سر خود را با سرگرمیهای کاذب گرم میکنند و بهجای اینکه با همنشینی خود فضای خانه را گرم و مطلوب و لذتبخش کنند، موجبات سردی و دوری را فراهم میکنند. حتی در بیرون از منزل نیز چشمهای مردم به صفحههای گوشی دوخته شده است، تعاملاتی که افراد با یکدیگر انجام میدادهاند، کمتر شده و مسبب نوعی درونگرایی و دوری از جامعه شده است. فناوریهای نوین موجب شده است که اگر دیروز، کودک با از دستدادن تلویزیون مشغول سرگرمی دیگری میشد، امروز بتواند از کنسول دستی خود بهعنوان صفحۀ نمایش کنسول خانگیاش استفاده کند یا اگر خارج از خانه میرود، بتواند فایلهای ذخیرۀ بازی را از کنسول خانگیاش به کنسول دستیاش انتقال دهد تا از ادامۀ بازی جا نماند. فناوری جدیدی که توسط شرکت سونی در نسل کنونی کنسولهای بازی خود یعنیps4 وps vita قرار داده است. این فقط آغاز این راه است؛ زیرا با آمدن و همهگیرشدن فناوری cloud که سیستم بازی on live از آن بهره میبرد، تنها کافی است دستگاهی داشته باشیم که از این سیستم پشتیبانی کند و با سرعت مطلوبی به اینترنت متصل شود، بقیۀ اَعمال ازجمله پردازش، توسط سرور بازی انجام شده و تنها خروجی تصویر بازی روی صفحه نمایش دستگاه ظاهر میشود. این به این معنی است که کاربر باتوجهبه نوع اشتراکی که خریداری کرده است به تعداد نامحدودی بازی بدون توجه به اینکه آیا نوع سیستم بازیباز توانایی پردازش آن را دارد یا نه و حتی فضایی از حافظۀ دستگاه را اشغال کند، دسترسی داشته باشد. درواقع، این در دسترسبودن بیچون و چرای طیف وسیعی از بازیها در هر مکان و زمان، موجب از همگسیختگی بیشتر خانواده میشود. وقتی برای باهمبودن و برطرفکردن نیازهای ذاتی افراد باقی نمیماند. این واکنش بدون درنظرگرفتن تأثیرات مخربی است که بعضی از این آثار بر روح و روان فرد میگذارد. غافلشدن افراد از مطالعۀ کتاب، دوری از تعاملات خانوادگی و نپرداختن به تفریحات و سرگرمیهای سنتی در کنار خانواده از دیگر مشکلاتی است که با رسوخ این فناوری پدید آمده است. جا دارد که خانوادهها بهخصوص والدین توجه ویژهای دراینزمینه کنند. بهتر است والدین فرزندان خود را به آغوش خانواده دعوت کرده و روابط خود را با آنها گرم و صمیمی کنند.
ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ شنبه 26 مهر 1393برچسب:کنسول ,بازی رایانه ای,غفلت,سبک زندگی ,کودک,نوجوان,لوکسترین ها, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
فناوریهای نوین موجب شده است که اگر دیروز، کودک با از دستدادن تلویزیون مشغول سرگرمی دیگری میشد، امروز بتواند از کنسول دستی خود بهعنوان صفحۀ نمایش کنسول خانگیاش استفاده کند یا اگر خارج از خانه میرود، بتواند فایلهای ذخیرۀ بازی را از کنسول خانگیاش به کنسول دستیاش انتقال دهد تا از ادامۀ بازی جا نماند.
گروه جنگ نرم مشرق- بازی را در کنسولش گذاشت و شروع کرد به بازیکردن. خیلی وقت بود در انتظار این بازی صبح و شب در سایتها منتظر تاریخ عرضهاش بود تا با خرید آن، دست از همه چیز کشیده و به بازیِ مورد علاقهاش بپردازد. هنوز کمی از بازی حظ نبرده بود که مادر صدایش کرد که وقت رفتن به خانۀ مادر بزرگ است. هر کاری کرد نتوانست مادر را منصرف کند و نرود. دیگر کاملاً ناامید شده بود که به یکباره نگاهش روی میز افتاد و کنسول دستیاش را دید. ناگهان فکری به ذهنش رسید! بازی علاوهبر کنسول خانگیاش برای کنسول دستیاش هم عرضه شده بود و نیازی نبود هر دو نسخه خریداری شود و با یک بار خریدن بازی دسترسی به نسخۀ دیگر رایگان بود. پس شروع کرد به دانلود نسخۀ کنسول دستیاش. فقط کمی وقت از مادر گرفت و پس از اتمام دانلود بازی، فایلهای ذخیرۀ ادامۀ بازی را از کنسول خانگیاش به کنسول دستیاش انتقال داد. بلافاصله همراه خانوادهاش سوار ماشین شد و بدون ناراحتی ادامۀ بازیِ مورد علاقهاش را در کنسول خانگیاش ادامه داد...
یکی از دلایل مهمی که امروزه، موجب دوری اعضای خانواده بهخصوص فرزندان از جمع خانواده میشود، بازیهای کامپیوتری است. روزگاری کنسولهای بازی مختص خانه بود و کودکان تنها قشری بودند که از آنها استفاده میکردند. کنسولهایی که برای استفاده از آنها منحصراً احتیاج به یک تلویزیون بود و درصورتیکه تلویزیون توسط عضو دیگر خانواده اشغال میشد، بچهها از بازیکردن میماندند و سراغ تفریحی دیگر میرفتند. در ادامه، با دایرشدن کلوپهای بازی و گیمنتها این قشر از کودکان، محل تفریح خود را به این اماکن تغییر دادند که موجب دوری هر چه بیشتر کودکان از خانه و خانواده و تفریحات سالم شد. امروزه، پیشرفت فناوری بدعت جدیدی را بنیان نهاده است که به موجب آن کودکان در هر جایی میتوانند به بازی خود ادامه دهند؛ بهطوریکه حتی اگر در جمع خانواد ه نیز باشند با خانواده نیستند. با ارتقای سختافزاری گوشیهای همراه و توانایی اجرای بازیها با گرافیک بالا و عرضهشدن بازیهای متنوع برای سلایق مختلف، راه برای همهگیرشدن بازیها برای همۀ سنین فراهم شده است. خانهای که در گذشته محل بحث و گفتوگو میان والدین و فرزندان و رفع نیازهای عاطفی بود، امروزه به مکانی تبدیل شده است که اعضای آن در کنار هم حضور دارند؛ اما مشغول انجام کار دیگری هستند و سر خود را با سرگرمیهای کاذب گرم میکنند و بهجای اینکه با همنشینی خود فضای خانه را گرم و مطلوب و لذتبخش کنند، موجبات سردی و دوری را فراهم میکنند. حتی در بیرون از منزل نیز چشمهای مردم به صفحههای گوشی دوخته شده است، تعاملاتی که افراد با یکدیگر انجام میدادهاند، کمتر شده و مسبب نوعی درونگرایی و دوری از جامعه شده است. فناوریهای نوین موجب شده است که اگر دیروز، کودک با از دستدادن تلویزیون مشغول سرگرمی دیگری میشد، امروز بتواند از کنسول دستی خود بهعنوان صفحۀ نمایش کنسول خانگیاش استفاده کند یا اگر خارج از خانه میرود، بتواند فایلهای ذخیرۀ بازی را از کنسول خانگیاش به کنسول دستیاش انتقال دهد تا از ادامۀ بازی جا نماند. فناوری جدیدی که توسط شرکت سونی در نسل کنونی کنسولهای بازی خود یعنیps4 وps vita قرار داده است. این فقط آغاز این راه است؛ زیرا با آمدن و همهگیرشدن فناوری cloud که سیستم بازی on live از آن بهره میبرد، تنها کافی است دستگاهی داشته باشیم که از این سیستم پشتیبانی کند و با سرعت مطلوبی به اینترنت متصل شود، بقیۀ اَعمال ازجمله پردازش، توسط سرور بازی انجام شده و تنها خروجی تصویر بازی روی صفحه نمایش دستگاه ظاهر میشود. این به این معنی است که کاربر باتوجهبه نوع اشتراکی که خریداری کرده است به تعداد نامحدودی بازی بدون توجه به اینکه آیا نوع سیستم بازیباز توانایی پردازش آن را دارد یا نه و حتی فضایی از حافظۀ دستگاه را اشغال کند، دسترسی داشته باشد. درواقع، این در دسترسبودن بیچون و چرای طیف وسیعی از بازیها در هر مکان و زمان، موجب از همگسیختگی بیشتر خانواده میشود. وقتی برای باهمبودن و برطرفکردن نیازهای ذاتی افراد باقی نمیماند. این واکنش بدون درنظرگرفتن تأثیرات مخربی است که بعضی از این آثار بر روح و روان فرد میگذارد. غافلشدن افراد از مطالعۀ کتاب، دوری از تعاملات خانوادگی و نپرداختن به تفریحات و سرگرمیهای سنتی در کنار خانواده از دیگر مشکلاتی است که با رسوخ این فناوری پدید آمده است. جا دارد که خانوادهها بهخصوص والدین توجه ویژهای دراینزمینه کنند. بهتر است والدین فرزندان خود را به آغوش خانواده دعوت کرده و روابط خود را با آنها گرم و صمیمی کنند.
ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ شنبه 26 مهر 1393برچسب:برچسب ها: کنسول ، بازی رایانه ای ، غفلت ، سبک زندگی ، کودک ، نوجوان, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
به مناسبت عید سعید غدیر خم؛
ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 23 مهر 1393برچسب:فیلم,نماهنگ,آیینه پیمبر,با صدای علی فانی,لوکسترین ها, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
|
گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»- اخبار فضای مجازی آنقدر متنوع، پرتعداد و گسترده است که کمتر کاربری توانایی بررسی همه آنها را دارد. در این بین گاهی مجبور میشویم زمانهای طولانی را برای خواندن اخبار در فضای اینترنت سپری کنیم.
گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو» با توجه به علاقه مخاطبان جهت آگاهی از اخبار متنوع، میکوشد تا با ارائه بسته خبری از «خواندنی ترین اخبار فضای مجازی»، کوتاهترین مسیر را برای دسترسی کاربران این خبرگزاری به اخبار جذاب و گوناگون فراهم آورد.
المنار: حکم اعدام شیخ نمر صادر شد
تسنیم: دادگاه جنایی عربستان حکم اعدام تعزیری شیخ نمر را صادر کرد. وکیل آیت الله شیخ نمر النمر اعلام کرد که دادگاه جنایی عربستان حکم اعدام تعزیری شیخ نمر را صادر کرده است. برادر و وکیل مدافع آیت الله نمر النمر که در جلسه دادگاه وی حضور داشتند صدور حکم اعدام تعزیری را تایید کردهاند.
روزنامه سعودی عکاظ نیز لحظاتی پیش صدور این حکم را تائید کرد.دادستان کل عربستان در 25 ماه مارس گذشته خواستار اجرای حکم حد محاربه در حق آیتالله شیخ نمر النمر به اتهامات باطلی همچون شعلهور کردن فتنه مذهبی، دیدار با افراد تحت پیگرد، تشویق به قتل شهروندان و نیروهای امنیتی و تخریب مساجد طی خطبههای نماز جمعه، شد.
سازمان حقوق بشر نیز درخواست اعدام شیخ نمر از سوی دادستانی کل عربستان را خطرناک اعلام کرده و تأکید داشته است که اعدامها در عربستان مغایر با ارزشها و قوانین بین المللی هستند.شیخ نمر برای اولین بار در سال 2006 در بازگشت از بحرین و بهدلیل مشارکت در همایش بینالمللی قرآن کریم از سوی نیروهای امنیتی رژیم سعودی بازداشت شد.مقامات عربستانی اعلام کرده بودند که النمر از حکومت عربستان خواسته است که به وضعیت "قبرستان بقیع" رسیدگی کرده، مذهب "تشیع" را به رسمیت شناخته و شیوههای آموزش و تدریس کنونی را تغییر داده یا لغو کند.
شیخ نمر النمر برای دومین بار در تاریخ 23 آگوست 2008 میلادی در شهر "القطیف" بهاتهام تحریک شیعیان عربستانی برای جدایی از حکومت مرکزی به دست نیروهای امنیتی رژیم سعودی بازداشت شد.نهم جولای سال 2012 میلادی بود که «شیخ نمر آلنمر»، روحانی برجسته شیعی پس از تعقیب و حمله مسلحانه نیروهای امنیتی رژیم سعودی به خودرویی که در آن قرار داشت و او را به منزلش میبرد، از ناحیه ران زخمی شد. پس از دستگیری شیخ نمر اعتراضات مردمی زیادی در مناطق شرق عربستان انجام شد. شیعیان بلافاصله به خیابانها ریختند و نیروهای امنیتی رژیم سعودی بهشدت آنها را سرکوب کردند، بهگونهای که تنها در روز اول بازداشت سه نفر از معترضان کشته شدند.
با این حال اعتراض گروههای مختلف مخالف حکومت ادامه پیدا کرد و آنها به رژیم سعودی نسبت به هرگونه آزار و اذیت شیخ نمر هشدار دادند.
نگران کنندهترین اظهارات حسن روحانی
رجا: دکتر یامین پور رییس پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی در صفحه گوگل پلاس خود نوشت:
کرزی رییس جمهور پیشین افغانستان چندی پیش به هیات وزیران این کشور ابلاغ کرد که زبان تدریس در دانشکده های طب و اینجبنیر (پزشکی و فنی- مهندسی) باید حتماً انگلیسی باشد! این تصمیم عمیقا استعماری با واکنش دانشمندان و ادبای افغانی مواجه شد و بسیاری این تصمیم برای محدود کردن میدان اثرگذاری زبان و فرهنگ فارسی دانستند. هفته گذشته جناب حسن روحانی در دانشگاه تهران در کمال تعجب خواستار تاسیس دانشگاه هایی با زبان انگلیسی در ایران شد! از نظر او این اقدام راه اساتید خارجی را به ایران باز کرده و روابط ما با دنیا را بهبود می بخشد!
متاسفانه هیچ استاد شناخته شده ای نسبت به این اظهارات نگران کننده واکنش نشان نداد...حتی فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی.
حالا نگرش مقام معظم رهبری را در اینباره ببینید:
«از پیشرفت علمی در کشور برای گسترش و نفوذ زبان فارسی استفاده شود. زبان خیلی مهم است...اهمیت زبان ملی یک کشور برای خیلیها هنوز دانسته و شناخته نیست...کاری کنیم که در آینده، آن کسانی که از پیشرفتهای علمی کشور ما استفاده میکنند، ناچار شوند بروند زبان فارسی را یاد بگیرند. این افتخاری نیست که ما بگوییم حتماً زبان علمی کشور ما فلان زبان خارجی است. زبان فارسی اینقدر ظرفیت و گنجایش دارد که دقیقترین و ظریفترین علوم و دانشها میتوانند با این زبان بیان شوند.» رهبری چندین سال پیش هم صراحتا این هشدار را داده بودند: "میدانید که استعمار دهها سال متمادی- شاید در بعضی جاها قرنها- تلاش کرد تا آثار فرهنگ ایرانی را که در خیلی از نقاط دنیا وجود داشت، بزداید؛ مثلاً در هند این معنا کاملاً واضح است. آن وقتی که کمپانی انگلیسی هند شرقی وارد هند شد، یکی از نخستین تلاشهایش این بود که زبان فارسی را کنار بزند." رهبری اخیرا از نگرانی شان درباره زبان فارسی سخن گفتند و اکنون با فاصله کمی روحانی چنین مطالبه ی شگفتی دارد. اظهارات عجیب و نگران کننده روحانی را بیش از همه نتیجه مشاوره مشاوران غربزده ای چون محمود سریع القلم می دانم....
عاقبت سفیری که پیشانی هاشمی را بوسید
جهان: سفیر عربستان در ایران که بر پیشانی آقای هاشمی رفسنجانی بوسه زده بود، از سوی دولت عربستان احضار و حکم سفارتش لغو شده است.
وی که سه ماه بیشتر از انتصاب اش نمی گذرد، در دیداری که با آقای هاشمی رفسنجانی کرده، ایشان را خیلی گرم تحویل گرفته و پیشانی آقای هاشمی را بوسیده است، وی بعد از این اقدام از سوی عربستان فراخوانده شده و حکم سفارت وی را عربستان لغو کرده است.
گفته می شود وی گزینه خوبی برای عربستان بوده و سابقه جاسوسی برای (MI۶) را دارد ولی به دلیل این اقدام و فضای منفی ای که علیه وی در عربستان به خاطر بوسیدن پیشانی یک شیعه شکل گرفت، به اجبار از سمت خود خلع و به عربستان برگردانده شد.
اولین مورد مرگ ابولا در آلمان
همشهری آنلاین: بیمار آفریقایی مبتلا به ابولا که در بیمارستانی در لایپزیگ آلمان تحت مداوا بود، درگذشت. شبکه خبري زد د اف آلمان گزارش داد، کلينيک سنت گئورگ اعلام کرد اين کارمند 56 ساله سازمان ملل ديشب از دنيا رفت.
وي روز پنجشنبه با يک پرواز ويژه از ليبريا به لايپزيگ اعزام شد و آنجا تحت درمان قرار گرفت. اين مرد سومين بيمار مبتلا به ابولا بود که به آلمان اعزام شده بود.
يک بيمار همچنان در فرانکفورت تحت مداواست و يک نفر ديگر هم پس از پنج هفته مداوا در کلينيکي در هامبورگ، سالم از بيمارستان مرخص شد.
توجه واتیکان به توانمندیهای همجنسبازها
ایرنا: واتیکان، مرکز دینی مسیحیان کاتولیک در اقدامی عجیب در گزارش اخیر کاری خود لحنش درباره همجنس بازان را تغییر داد و به این مساله به دیدی مثبت نگریست. شبکه تلویزیونی سی ان ان در گزارشی که به تازگی از سوی واتیکان منتشر شده است، به صورتی تلویحی ضمن حمایت از همجنس بازان، اعلام شده است که باید از حضور زنان و مردان همجنس باز در جوامع مسیحی است و باید از شایستگی های آنان استفاده شود. البته این گزارش به معنی مجاز دانسته شدن ازدواج همجنس بازان به شمار نمی آید ولی به نظر می رسد دیدگاه و رویکرد واتیکان به این گروه نرم تر شده باشد.
دلیا گالاگر خبرنگار سی ان ان در واتیکان گفت این گزارش کاری نشان از تغییری عمده در لحن و گفتمان واتیکان در قبال همجنس بازان به شمار می آید ولی نمی توان آن را تغییر در قوانین یا آموزه های کلیسای کاتولیک دانست. وی گفت همواره کلیسای کاتولیک صحبت از عدم تبعیض و خشونت علیه همجنس بازان صحبت می کرد ولی این بار در گزارش کاری خود گام را فراتر گذاشته و گفته است که این افراد توانمندی هایی دارند که باید در جوامع مسیحی از آن بهره جست. همچنین در گفتمان خود در خصوص ازدواج همجنس بازان نیز تغییراتی در لحن واتیکان به چشم می خورد در حالی که در گزارش های پیشین خود این مساله را نوعی اختلال به شمار آورده بود.
خبرنگار سی ان ان گفت از این رو برخی ها انتظار دارند که در آینده شاهد تغییرات بیشتری از سوی واتیکان در این خصوص باشیم. از زمان روی کار آمدن پاپ فرانسیس، شاهد تغییرات عمده ای در رویکرد واتیکان بودیم و این امر نیز می تواند نمونه ای دیگر باشد. همچنین به مسائلی دیگر مانند زندگی مشترک بدون ازدواج نیز به صورتی مثبت نگریسته شده است. گزارش اخیر منتشر شده یک گزارش کاری از بحث های هفته گذشته واتیکان به شمار می آید که در پشت درهای بسته صورت گرفته بود و احتمالا روز شنبه گزارش دیگری منتشر می شود و تا نشست سال بعد واتیکان در اکتبر، این فرصت وجود دارد که درباره تغییرات عمده سیاست های واتیکان اندیشیده شود.
افزایش قیمت گوشت در آستانه محرم
ایسنا: رییس اتحادیه گوشت گوسفندی تهران نسبت به کمبود دام و افزایش قیمت گوشت در استانه ماه محرم و بازگشت حجاج اظهار نگرانی کرد. علی اصغرملکی اظهار کرد: بارها متذکر شدیم اگر قرار است صادرات دام زنده انجام شود باید کارشناسی شده باشد. چون در غیر این صورت تاثیراتی در بازار خواهد داشت و موجب افزایش قیمت میشود. وی با بیان اینکه از هفته گذشته افزایش حدود 500 تومانی در هر کیلوگرم گوشت را شاهد بودیم، اظهار کرد: فروش دام زنده در میادین میوه و تره بار و در عیدقربان حدود 20 درصد در مقایسه با سال گذشته افزایش یافت ولی این میزان فروش در قیمت ها تاثیرگذار نبود. ملکی با اشاره به نزدیکی به ماه محرم گفت: با توجه به ایام محرم که معمولا تقاضای خرید دام افزایش مییابد و از طرفی آمدن حجاج که چند روزی است آغاز شده و همچنان ادامه دارد، افزایش تقاضا برای خرید دام زنده زیاد شده و همین موارد باعث نگرانی برای کمبود دام و در نتیجه افزایش قیمت آن میشود.
رییس اتحادیه گوشت گوسفندی تهران با بیان اینکه مخالف صادرات نیستیم چون موجب تقویت دامداران میشود، گفت: نکته مهم این است که باید این موضوع کارشناسی شود و مازاد بر خواستهها و نیازها صادر شود. البته اینها از مسائلی است که باید قبل از صادرات پیش بینی میشد چون مشکلاتی را موجب خواهد شد.
وی یادآور شد: بارها از مسئولان درخواست کردیم به فکر تامین نهادههای دامی برای شش ماهه دوم سال باشند چون از اواخر تابستان و اوایل پاییز، دامداران دامهایشان را به روستا و جایگاههای مخصوص میبرند، بنابراین به نهادههای دامی نیاز دارند.
فیسبوک کاربر 114ساله را مجبور به درغگویی کرد
صراط: پیرترین شهروند مینیسوتا که تولد 114 سالگیاش را روز یکشنبه جشن گرفت برای عضویت در فیس بوک مجبور شد درباره سنش دروغ بگوید. پیرترین شهروند مینیسوتا که تولد 114 سالگیاش را روز یکشنبه جشن گرفت برای عضویت در فیس بوک مجبور شد درباره سنش دروغ بگوید. اگرچه ممکن است هر کسی درباره سن و سالش در شبکههای اجتماعی دروغ بگوید اما استوهر 114 ساله مجبور شد برای آنکه به دوستان و خانوادهاش در شبکه فیس بوک بپیوندد سنش را کمتر از آنچه در واقعیت است وارد کند.
این پیرزن که به تازگی طرز استفاده از ایمیل، جستجوی کلمه از طریق گوگل و ویدیوچت کردن با استفاده از برنامه اپل را یاد گرفته است تصمیم گرفت برای حفظ ارتباط با دوستان و آشنایانش در دنیای مدرن به شبکه فیس بوک بپیوندد. اما این کار برای پیرترین شهروند میتیسوتا کار چندان آسانی نبود.وی شرکت فیس بوک و مارک زاکربرگ را برای اینکه علاقهمندان به پیوستن به این شبکه را محدود کردهاند تنها تا سال 1950 را به عنوان تاریخ تولد خود انتخاب کنند سرزنش کرد.
این پیرزن که متولد سال 1900 است در نهایت مجبور شد مانند بسیاری دیگر از کاربران شبکههای اجتماعی که درمورد سن خود دروغ میگویند، سنش را پایین تر از سن حقیقیاش اعلام کند بنابراین دوستان وی در فیس بوک در روز یک شنبه تولد 99 سالگیاش را به وی تبریک گفتند.
به همین دلیل این پیرزن 114 ساله نامهای خطاب به فیس بوک نوشت و برای این شرکت ارسال کرد؛ وی در این نامه به سادگی مشکل خود را این گونه بیان کرد: «من هنوز اینجا هستم!»
عکسی از یک خانواده سوری در خیابانهای آنکارا
العالم: این عکس مربوط به اعضای یک خانواده آواره سوری است که در خیابانهای یکی از مناطق جنوبی شهر آنکارا زندگی میکنند. بیش از 100 هزار شهروند سوری درنتیجه اقدامات گروه تروریستی داعش در شهر مرزی کوبانی آواره شده و به ترکیه گریختهاند. ترکیه علاوه بر خودداری از کمک به مردم شهر بحران زده کوبانی در مقابل تروریستهای داعش، از رسیدن کمکهای مردمی به این شهر نیز جلوگیری می کند.
بیش از 100 مبارز کرد که دیروز برای درمان به اراضی ترکیه رفته بودند، از سوی نیروهای امنیتی این کشور بازداشت شدند؛ این مبارزان هم در اعتراض به این اقدام ترکیه، دست به اعتصاب غذا زدند. با وجود ادعای کشورهای حامی گروههای تروریستی در سوریه مبنی بر حمایت از مردم این کشور، آوارگان سوری در کشورهای همسایه در وضعیتی بسیار بد و با کمترین امکانات لازم زندگی میکنند.
درآمد صداوسیما از برنامه 90 چقدر است؟
ایسنا: در حال حاضر روی صفحه اصلی سایت اداره بازرگانی صداوسیما، جدول پخش هفته سوم مهر دیده میشود که در بخشی از آن، نرخ تعرفههای قبل از برنامه 90 این هفته آمده است. روزنامه «دنیای اقتصاد» ادامه داد: تعرفه همه آگهیهای قبل و بین برنامه و نیز زیرنویسها برای تمام طبقات با عدد «335» تعیین شده است. عدد «3» اول نشاندهنده اسم شبکه است و دو رقم بعدی یعنی «35» طبقه آگهی را نشان میدهد که گرانترین تعرفه موجود است. در حال حاضر نرخ آگهی طبقه 35 برای هر ثانیه سه میلیون و 500 هزار تومان است. طبق ضوابط سازمان، به این رقم باید ضریب ماهانه را هم اضافه کرد که با توجه به ضریب 30 درصدی ماه مهر، این رقم برای هر ثانیه به چهار میلیون و 550 هزار تومان میرسد!
بد نیست بدانید که ضریب ماهانه در اسفند به 60 درصد خواهد رسید! جالبتر اینکه این نرخ برای آگهیدهندگان شش طبقه اول سه برابر میشود و طبقه هفتم هم باید دو برابر هزینه بپردازد. به عبارت دیگر هر ثانیه تبلیغ برای صاحبان عادی کالاها و خدمات در حاشیه برنامه این هفته 90، حدود 9 میلیون تومان هزینه داشته است. اگر همین عدد را ملاک قرار بدهیم، با توجه به پخش نیمساعت آگهی تصویری، درآمد تلویزیون تنها از برنامه پریشب 90 به عدد باورنکردنی 16 میلیارد تومان خواهد رسید که تازه به این رقم باید هزینه زیرنویسهای متعدد، نرخ متفاوت تبلیغات خارجی و نیز تعرفه بالاتر آگهی تقدیم برنامه را هم اضافه کنیم!
به نظر میرسد حتی اگر از مجموع رقم حاصله، 50 درصد به مناسبت تخفیفهای صداوسیما به برخی مشتریان را کم کنیم، باز سود خالص باقیمانده از رهگذر پخش این برنامه، چیزی حدود 10 میلیارد تومان خواهد بود! به عبارت دیگر سازمان در حالی برای تهیه هر برنامه 90 حدود 10 میلیون تومان بودجه در اختیار عادل قرار میدهد که خودش هزار برابر چنین رقمی سود میکند. در صورتی که فردوسیپور 37 برنامه در سال داشته باشد، درآمد سازمان از این ناحیه به عددی حدود 370 میلیارد تومان خواهد رسید که میتواند نشان بدهد چرا «90» به این شکل بینظیر در حاشیه امنیت قرار دارد!
تازه فراموش نکنیم که سازمان بهطور جداگانه برای هر قسمت از این برنامه یک اسپانسر مسابقه پیامکی هم میگیرد که درآمدی چند 10 میلیونی نصیب صداوسیما میکند.
روزمرههای بدون شرح
آقای نماینده سفر بخیر!/ نمایندهای که دائمالسفر است
خبرنامه دانشجویان ایران: اصلی ترین وظیفه نمایندگان مجلس، شامل امور تقنینی (قانون گذاری) و نظارت بر حسن اجرای قانون (نظارت بر قوه مجریه) است اما معمولا در کنار این مسائل مواردی نیز پیش می آید که شامل سفرهایی داخلی (سرکشی به حوزه انتخابیه) و خارجی نیز می شود. یکی از نمایندگان مجلس در طول سه ماه گذشته در سفرهای خارجی به سر می برده است. حضور در بازی های کشتی بلاروس، والیبال لهستان، بازی های آسیایی اینچوئن و اکنون اجلاس اتحادیه بین المجالس جهانی ژنو همه سفرهای سه ماه اخیر آقای نماینده است. سید هادی حسینی نماینده قائم شهر، سوادکوه، جویبار و سیمرغ در مجلس که عضو کمیسیون صنایع و معادن است در کسوت سخنگوی فراکسیون ورزش مجلس در بازی های بین المللی که ایران شرکت داشته است به عنوان تماشاچی بازی ها در سالن های ورزشی حضور داشته است. البته شاید به خودی خود سفرهای خارجی نمایندگان به سبب ماموریت های کاری شان بلااشکال باشد اما این تعداد در مدت کوتاه در نوع خود جالب توجه است.
سیدهادی حسینی در مرداد سال جاری در جریان چهارمین دوره مسابقات ورزشهای زورخانهای و کشتی پهلوانی قهرمانی اروپا که در شهر مینسک بلاروس حضور یافت. وی پس از آن نیز در جریان لیگ جهانی والیبال آنطور که سایت وی نقل کرده: برای تشویق و حمایت از بلند قامتان تیم ملی والیبال به لهستان سفر کرد و درخشش بلند همتان والیبالیست ایرانی و بویژه دو جوان غیور مازنی را در مسابقات جهانی 2014 لهستان و صعود به مرحله بعدی و قرار گرفتن برای اولین بار در جمع شش تیم برتر والیبال جهان تبریک گفت. وی چندی پیش نیز برای تماشای بازی های آسیایی به اینچوئن کره رفت و اکنون نیز در قامت نائب رئیس اول بین المجالس جهانی به ژنو سفر کرده است.
سفرهای خارجی نمایندگان البته اعتراض برخی دیگر از نمایندگان را نیز در پی داشته است. چندی پیش حسینعلی حاجی دلیگانی نماینده مردم شاهین شهر با انتقاد از برخی سفرهای خارجی نمایندگان به خبرنگار جهان نیوز گفت که متاسفانه کمیته مربوط به سفرهای نمایندگان در مجلس نظارتی دقیق بر سفرهای خارجی نداشته و از سویی هیات رئیسه مجلس هم توجه کافی به این مسئله ندارد.او می گوید: سفر نمایندگان مجلس به کره جنوبی به بهانه بازی های آسیایی هیچ ضرورتی نداشته و متاسفانه برای این سفرها مبالغ هنگفتی از بیت المال هزینه می شود.
حاجی دلیگانی توصیه ای هم به هیات رئیسه مجلس می کند و می گوید: خوب است به همین بهانه هیات رئیسه مجلس آماری از سفرهای خارجی نمایندگان مجلس منتشر کند تا ضرورت سفرها واهداف آنها برای همه روشن شود.نعمتی نمیانده دیگر مجلس اما به تابناک گفته بود، حسینی سالها مدیر ورزشی بوده و با توجه به سابقه ورزشی خود در این سفر بوده یا آقای گروسی رئیس فدراسیون بوده و نمایندهها از طرف کمیته ملی المپیک به این مسابقات رفتهاند، همه دوستان از طرف ارتباطات ورزشی خود رفتهاند. من به عنوان مسئول کمیته کشتی تاکنون دستکم پنجاه بار دعوت شدم برای حضور در مسابقات؛ اما من تشخیص دادم که نروم، ولی دوستان تشخیص دادند که باشند.
این نماینده گفت: اگر نمایندگان بخواهند به مأموریتی بروند، باید در کمیته مسافرتها مطرح و با مأموریت این عزیزان موافقت شود که هیچ یک از این افراد از این طریق نرفتهاند، این افراد که به عنوان نماینده نرفتهاند و در حکم شخصی که سالها در ورزش کشور زحمت کشیدهاند در آنجا حاضر شدهاند و حال با هر کسوتی که میخواهد باشد. شما نباید فکر کنید افرادی که به این جور جاها میروند فقط برای نگاه کردن به مسابقات رفتهاند بلکه لابیهای قدرتمندی در آنجا وجود دارد، اگر دقت کرده و اتفاقات را دنبال کرده باشید، میدانید که در این مسابقات گردن بچههای ما را زدند.
درخشان چه چیزی را تکذیب کرد؟/ بساط قلیانکشی در شب زندهداری پرسپولیسیها!
جام جم ورزشی: شایعه شب زنده داری در کیش همزمان با پایان اردوی پرسپولیس در این جزیره، رسانه ای شد و حمید درخشان و محمد نوری با قاطعیت این شایعه را تکذیب کردند. علیرضا نورمحمدی هم مثل کاپیتان پرسپولیس و حمید درخشان، شایعه شب زنده داری بازیکنان این تیم در اردوی کیش را تکذیب کرد. حتی محمد نوری ادعا کرد خودش و بازیکنان پرسپولیس حوالی ساعت ۱۱ در هتل می خوابیدند. اما منابع آگاه مدعی هستند حاشیههای اردوی پرسپولیس تازه بعد از ساعت ۱۱ شب که کاپیتان این تیم و چند بازیکن حرفهای دیگر می خوابیدند شروع می شد.
یک شاهد عینی در این باره گفت که از ما بهترون دنبال چند سرخپوش می رفتند و آنها را با خودشان به گردش می بردند و بساط قلیان کشی و ... به راه بود. یکی از خبرنگارانی که همزمان با اردوی پرسپولیس در کیش حضور داشت، در پاسخ به این سوال که چه مدرکی برای اثبات شب زنده داری پرسپولیسی ها دارد، گفت: «نیاز به مدرک نیست. فقط کافی است شما شبکه های اجتماعی و صفحات شخصی این دوستان در برخی شبکه های اجتماعی را چک کنید و ببینید که دوستان حوالی ساعت ۲.۳۰ بامداد در این شبکه ها عکس و متن به اشتراک می گذاشتند! آدمی که ۱۱ شب می خوابد، قطعا نمی تواند ۲.۳۰ بامداد در شبکه اجتماعی فعال باشد!»
به گزارش لوکسترین ها از دانشجو محسن بنگر در گفتگو با «خبرنگار ورزشی «خبرگزاری دانشجو»، در خصوص اردوی پرسپولیس در جزیره کیش گفت: اردوی بسیار خوبی برگزار شد و خوشبختانه در تعطیلات فرصت خوبی نصیب ما شد که نقاط ضعف و قوت خود را مورد بررسی قرار دهیم تا برای جام حذفی و همچنین بازی های لیگ آماده شویم.
وی در ادامه افزود: نبود ملی پوشان در تیم ملی برای ما خیلی مفید بود و باعث شد تا با تمام بازیکنان خود تمرینات بسیار خوبی را پشت سر بگذاریم. همه چیز اردو بسیار عالی بود و مطمئنا این تمرینات در عملکرد تیم نقش بسیار مهمی دارد.
مدافع پرسپولیس در خصوص بیرون آمدن بازیکنان و شب گردی در اردوی کیش گفت: فکر می کنم این یک خبر مسخره ای بوده است چون ما در تمرینات خودمان در اردوی کیش سه جلسه تمرین داشتیم و حتی وقت نداشتیم که به مسائل جانبی بپردازیم چه برسد اینکه اردو را ترک کنیم. انگار یک سری اخبارهای خوبی ندارند و به دنبال شایعات و حاشیه ها هستند و شاید نبودن خبر باعث شود آنها خبرهای کذب بنویسند.
وی در خصوص بازی مقابل نماینده بوشهر گفت: ما مقابل تیمی حضور پیدا می کنیم که از لیگ دسته دوم آمده است و شناخت چندانی از آن نداریم اما فکر نمی کنم تیم بدی باشد و نباید غافلگیر شویم. باید به فکر پیروز شدن باشیم و حریف را دست کم نگیریم چون جام حذفی جام شگفتی هاست. شما نگاه کنید در فصل گذشته تیم های کوچک هم به مراحل بالاتر صعود کرده اند. فکر و ذکر ما موفقیت پرسپولیس است و به دنبال این هستیم که با نتایج خوب هواداران را خوشحال کنیم.
به گزارش لوکسترین ها: نرم افزار جامع فناوری اطلاعات و ارتباطات(انفوراتیک) |
||||||||||||||||||||
|
نرم افزار جامع فناوری اطلاعات و ارتباطات(انفوراتیک) |
شناسنامه نرم افزاری ، سخت افزاری ، اطلاعات سامانه ها و بانک های اطلاعاتی شبکه و مدیریت ثبت درخواست ها |
1- تحت شبکه بودن نرم افزار 2- امکان ثبت و پیگیری درخواست های کاربران برنامه 3- امکان ثبت و مشاهده یاد آور برای کاربران 4- اطلاع رسانی عمومی-ارسال پیام به تمام کاربران-پیام های آموزشی ، امنیتی و ... 5- پیام رسانی خصوصی-ارسال پیام به یک کاربر خاص 6- اتاق گفتگو جهت ارتباط کاربران در شبکه با یکدیگر 7- ثبت اطلاعات سخت افزاری به صورت اتوماتیک پس از اجرای برنامه • اطلاعات سخت افزاری نظیر Hard Disk ، VGA ، CD ROM ، LAN Card ، Audio ، RAM ، Processor ، Bios ، Disk Partition و Printer 8- ثبت اطلاعات نرم افزاری به صورت اتوماتیک پس از اجرای برنامه • اطلاعات نرم افزاری نظیر اطلاعات ویندوز ، بوت ، سرویس های نصب شده ، نرم افزار های نصب شده ، وضعیت Startup رایانه ها و ... 9- پوشه ها و درایو های به اشتراک گذاشته بر روی رایانه 10- ثبت اطلاعات ورود به سیستم توسط رایانه ها (Audit Login) 11- ثبت اطلاعات و دریافت پشتیبان از بانک های اطلاعاتی SQL SERVER موجود در شبکه 12- ثبت اطلاعات سامانه های نرم افزاری موجود در شبکه به همراه ذخیره سازی مستندات و روش اجرایی سامانه های مذکور 13- ثبت اطلاعات کاربران Local Administrator سرور های موجود در شبکه 14- مشاهده درخواست های کاربران و مدیریت کردن آنها با کاربران مدیریتی سامانه 15- امکان گزارش گیری از اطلاعات گروه ها ، کاربران و رایانه های Active Directory در برنامه 16- بازبینی لاگین (ورود) کاربران در تاریخ های خاص 17- گزارش تردد اتاق سرور(قابلیت اتصال به سیستم تشخیص هویت BIO STAR ) |
|
|
|
|
این روزها اگر در جمع دوستان هم نباشیم، معمولا با دستگاهها و ابزارهای دیجیتالی متعددی سر و کار داریم و گه گاه لازم میشود که فایلها و اطلاعاتی را بین آنها جابجا کنیم. شاید بلوتوث اولین راهی باشد که به ذهن همه برسد اما این شیوه برای فایلهای حجیم واقعا وقتگیر و کند است. در ادامه سه راه برای انتقال سریع فایلها آوردهایم. به گزارش سافت گذر به نقل اززومیت؛ اگر چند سالی به عقب باز گردیم به یادمان میآید که انتقال اطلاعات از طریق بلوتوث بین موبایلها چه قدر سریع و جذاب بود. در دوران حکمرانی گوشیهایی همچون نوکیا 6600 هم حجم عکسها و فیلمها به مراتب کمتر از امروز بود و هم تکنولوژی خاصی نبود که به اندازه بلوتوث در دسترس و از آن سریع تر باشد. امروزه کیفیت عکسها روز به روز بالاتر رفته، فیلمها و سریالها با کیفیتهای بسیار بالا ضبط و پخش شدهاند و به ناچار حجم این فایلها به مراتب زیاد و زیادتر شده است. از سوی دیگر قابلیت اتصال WiFi که دورانی منحصر به کامپیوترها و لپ تاپها بود، تقریبا در همهی تلفنهای هوشمند و تبلتها و ... یافت میشود. به همین خاطر میتوان از WiFi برای انتقال اطلاعات بین دستگاههای مختلف با سرعت بالا استفاده کرد. توجه کنید که این انتقال نیازی به اینترنت ندارد و فقط اتصال آن بر مبنای WiFi است. در این مطلب قصد داریم ۳ اپلیکیشن که از این شیوه برای ارسال اطلاعات استفاده میکنند را به شما معرفی کنیم. ۱. SHAREitبرنامهی SHAREit لنوو یکی از قویترین و خوشنام ترین نمونههای موجود برای ارسال فایل از طریق WiFi است. طبق ادعای سایت سازندهی آن، این برنامه قادر است فایلها را با سرعت ۶۰ برابر سریعتر از بلوتوث ارسال کند. به لطف رابط کاربری زیبای آن، کار با SHAREit آسان و سریع شده است. ویژگی که شاید در هر برنامهای یافت نشود، وجود اپلیکیشن SHAREit برای سیستم عاملهای گوناگون است. این برنامه برای اندروید، iOS و ویندوز منتشر شده که ارتباط بین دستگاههای مختلف از سیستمعاملهای متفاوت را بیش از پیش راحت و سریع میکند. این موضوع به طور خاص برای کاربران آیفون و آیپد خبری خوبی است چون همه ما کم و بیش از محدودیتهای بلوتوث این دستگاهها خبر داریم. همچنین این برنامه میتواند فایلها را به صورت گروهی با 5 نفر به اشتراک بگذارد. با آزمونهایی که ما انجام دادیم با این شیوه میتوان حجمی در حدود 2 گیگابایت را در عرض 6 تا 7 دقیقه بین گوشیهای هوشمند میان رده انتقال داد که سرعت بسیار بالا و ستودنی است. ۲. Zapyaدیگر اپلیکیشنی که به گفتهی سازندگان آن بیش از 70 میلیون کاربر در دنیا دارد، Zapya است. زاپیا هم از اتصال WiFi برای جابجایی اطلاعات بین دستگاههای اندرویدی، iOS و ویندوزی استفاده میکند. سرعت این برنامه هم بسیار بالا است و گفته میشود ۴۰ برابر از بلوتوث سریعتر انتقال میدهد. Zapya از رابط کاربری زیبا و متفاوتی بهرهمند است. با باز کردن این برنامه، اطلاعات روی گوشی یا تبلت شما به گروههای مختلف عکس، برنامه، فیلم و ... تقسیم میشوند تا انتخاب فایل برای فرستادن سادهتر شود. زاپیا تعداد قابل توجهی بازی هم ارائه میدهد که با استفاده از همین برنامه بتوان تحت شبکه با دوستان بازی کرد. ۳. WiFi Shootبرنامه وای فای شوت، یک نرمافزار بسیار ساده برای انتقال فایلها با سرعت بالا بین دستگاههای اندرویدی از طریق وای فای است. این برنامه یک تفاوت با سایر موارد معرفی شده در شیوه اتصال دارد و آن استفاده از استاندارد WiFi Direct برای اتصال دو دستگاه است. WiFi Direct یک استاندارد برای اتصال دستگاههای دارای وایفای بدون نیاز به اکسس پوینت است. امروزه اکثر دستگاههای اندرویدی این استاندارد را در خود دارند و نیاز به برنامهای مثل WiFi shoot دارند تا از آن برای جابجا کردن فایلها استفاده کنند. البته سعی کنید از این نرمافزار برای جا بجایی عکسها و فیلمهایی استفاده کنید که فرمتهای معمول و استاندارد دارند. هر فایلی را نمیتوان با WiFi Shoot جابجا کرد! دو نکته پایانی: اول آن که برای استفاده از این روشها، هم فرستنده و هم دریافت کننده باید برنامه اشتراکگذاری مربوطه را داشته باشند. دوم این که اگر از اندروید کیتکت استفاده میکنید، در تنظیمات این برنامهها محل ذخیره سازی فایلها را حافظه داخلی دستگاه انتخاب کنید |
تشییع شهید سقوط هواپیمای ناجا
مهمترین اخبار حوادث 22 مهر
برداشت انار در روستای ژیوار کردستان
Altium Designer 10.391.22084 / 14.3.15.35511 + Library & Documentation |
|||||||||||||||||||||||||||
|
|||||||||||||||||||||||||||
مشاهده سایر تصاویر |
CPU-Z 1.71 + Portable x86/x64 |
|||||||||||||||||||||||||||
|
|||||||||||||||||||||||||||
مشاهده سایر تصاویر |
توضیحات نرم افزار CPU-Z 1.71 + Portable x86/x64 |
|||
دانلود برنامه ای فوق العاده برای گرفتن مشخصات دقیق CPU و RAM و مادربرد و ... |
|||
CPU-Z یکی از کاربردی ترین نرم افزارهای مربوط به مشاهده اطلاعات سخت افزاری سیستم است که اطلاعات بسیار دقیقی در مورد نحوه ی کار کرد CPU و تمامی هسته های آن را در اختیار کاربر می گذارد و می توان در آن از اطلاعات دیگری از سخت افزارها از جمله رم ، گرافیگ ، مادربرد و ورژن سیستم عامل را به دست آورد و همچنین با مشاهده کارکرد CPU می توان از چک کردن سلامت CPU و دیگر سخت افزارها اطلاع کسب کنیم و یکی از قابلیت های این ابزار این است که می تواند از کل مشخصات سیستم و سخت افزار به صورت یک فایل txt یا html گزارش تهیه کنید این نرم افزار دارای حجم خیلی کمی بوده و دارای قابلیت حمل است که فقط با کلیک بر روی آن اطلاعات کامل از کارکرد سخت افزار ها را به نمایش می گذارد که استفاده از آن را بسیار آسان کرده است .
قابلیت کلیدی نرم افزار : - شناسایی هر تعداد CPU به صورت مجزا بر روی سیستم - نشان دادن اطلاعات سخت افزارها در یک لینک اینترنتی به صورت Online - نشان دادن اطلاعات به صورت جداگانه از هر Cache - نشان دادن نوع سی پی یو ، رم ، گرافیک و مادر برد - گزارش لحظه ای از عملکرد سی پی یو و رم - راحتی کارکردن با نرم افزار - حجم بسیار کم نرم افزار و ...
نکات : 1- سعی بر این است که همیشه آخرین نسخه نرم افزار ارائه شود. 2- این نرم افزار رایگان است و نیازی به رجیستر ندارد. 3- نسخه های 32 بیتی و 64 بیتی به صورت جداگانه قرار داده شده اند.
|
|||
|
FlashFXP 5.0.0 Build 3777 + Portable |
|||||||||||||||||||||||||||
|
|||||||||||||||||||||||||||
مشاهده سایر تصاویر |
توضیحات نرم افزار FlashFXP 5.0.0 Build 3777 + Portable |
|||
دانلود یکی از بهترین نرم افزارهای مدیریت FTP |
|||
قبلآ دو نرم افزار CuteFTP و SmartFTP را معرفی کرده ایم اما با توجه به کیفیت بالا و نسخه های بروز نرم افزار FlashFXP و داشتن کرک کامل و همچنین بررسی و مقایسه های گوناگون با نرم افزار های مختلف در این زمینه بر آن شدیم تا این نرم افزار را که امکانات بسیار خوبی نیز دارد به مجموع نرم افزار های سایت اضافه نماییم .
علت قرار دادن این نرم افزار برخی مشکلات در نرم افزارهای ذکر شده همچون کرک ناقص SmartFTP، و برخی خطاها و ناسازگاری های کرکCuteFTP در ویندوزهای 64 بیتی می باشد .
برخی از ویژگی ها : - امکان زمانبندی برای دانلود و آپلود فایل - پشتیبانی از FTP ، FTPS ، SFTP - امکان تبادل فایل بین دو سرور FXP - امکان مدیریت کامل بر FTP - امکان Bookmarks مسیرها جهت دسترسی سریع - امکان کار با SFTP بر روی SSH - رمزنگاری SSL - امکان کشیدن و رها کردن - سازگار با تمامی نسخه های ویندوز - کاربری آسان و ...
نکات : 1- نرمافزار توسط سافتگذر نصب و کرک شده است. |
|||
|
Microsoft Windows 10 Technical Preview x64 MSDN |
|||||||||||||||||||||||||||
|
|||||||||||||||||||||||||||
مشاهده سایر تصاویر |
توضیحات نرم افزار Microsoft Windows 10 Technical Preview x64 MSDN |
|||
دانلود اولین نسخه آزمایشی از ویندوز 10 |
|||
شرکت مایکروسافت بعد از چند روز از رونمایی ویندوز 9 از جدیدترین محصول خود به نام ویندوز 10 رونمایی کرد، به گفته جو بلفیور قائم مقام مایکروسافت ویندوز 10 ترکیبی از بهترینهای ویندوز 7 و 8 است که بهصورت پلتفرمی وسیع نسخه دسکتاپ و سرور و ... را پشتیبانی میکند. وی تأکید کرد تمام ابزارهای مرتبط با «اینترنت اشیاء» تا سرورهای غولپیکر با ویندوز 10 کار خواهند کرد و ویندوز دوباره متولد خواهد شد. تغییرات بسیار گستردهای در Windows 10 نسبت به نسخهی قبلی ویندوز صورت گرفته است که فعلاً جزئیات آن در دسترس نیست ولی مواردی مانند «Multi-desktop» یا «میزکار چندگانه» و بازگشت Start Menu محبوب اولین تغییراتی هستند که به چشم میخورند؛ اضافه شدن چندین برنامه دیگر Metro و همگام بودن تمامی نرم افزارها با یکدیگر از جمله تغییراتی هستند که به محیط کاربری Metro اضافه شدهاند. Windows 10 از نظر ظاهری بسیار شبیه Windows 8.1 است ولی عملکرد و کارایی آن بهبود یافته است، هسته ویندوز به طور وسیعی تغییر پیدا کرده و بسیاری از مشکلات Windows 8 برطرف گردیده است؛ مایکروسافت با ارائه Windows 10 امیدوار است تا بتواند بار دیگر موفقیت Windows XP و Windows 7 را کسب کند.
ویژگی ها : - بازگشت منوی استارت - امکان استفاده بهصورت همزمان از 4 نرمافزار - امکان تغییر وضعیت اتوماتیک بین حالت استفاده از موس و کیبورد و لمسی - دسکتاپ چندگانه - فایل اکسپلورر هوشمند - ایجاد دسکتاپ چندگانه با امکان سویچ - خط فرمان با امکان برنامه ریزی - فایل اکسپلورر جدید با امکان تعریف صفحات - امکان پشتیبانی از نمایشگرهایی با بزرگی 80 اینچ و...
نکات : 1. نسخه ارائه شده نیازی به فعال سازی ندارد و تا تاریخ 26 فروردین 94 فعال است و در صورتی که درخواست کد فعال سازی کرد از سریالی که به همراه فایل ISO برنامه ارائه شده است استفاده نمایید. 2. این نسخه اولین نسخه پیش نمایش ویندوز بوده و برای تست و آزمایش ویژگیهای جدید ویندوز منتشر شده است و مناسب استفادهی روزمره نیست. 3. توجه داشته باشید که این نسخه از ویندوز ممکن است ایرادات و اشکالاتی داشته باشد و برنامههای مختلف بر روی آن به درستی کار نکنند.
|
|||
|
|
|||||||||||||||||||||||||||
|
|||||||||||||||||||||||||||
مشاهده سایر تصاویر |
توضیحات نرم افزار Avast 5-8 / 9 Offline Update 2014-10-11 |
|||
دانلود فایل آپدیت محصولات Avast تا 19 مهر 1393 |
|||
با مسدود شدن IPهای ایرانی در اوایل خرداد 1391 توسط سرور آپدیت آنتی ویروس Avast امکان آپدیت آنلاین محصولات این شرکت از داخل ایران غیر ممکن شد.
سافت گذر مانند موارد تحریمی قبلی یعنی نرم افزارهای شرکت Adobe و Java که متعلق به Sun و هم اکنون Oracle است و همچنین McAfee و ... فایل آپدیت آفلاین این آنتی ویروس را در لیست نرم افزارهای خود اضافه کرد تا با ارائه منظم آن با این محدودیت مقابله کند.
سعی بر این است که مانند فایل آپدیت آنتی ویروس ESET این فایل هفته ای 1 بار در روزهای شنبه روی سایت به روز شود.
روش استفاده: بعد از دانلود فایل و خارج کردن آن از حالت فشرده فقط کافیست ان را یک بار اجرا کنید تا آنتی ویروس شما به روز شود.
نکات: 1- فایل تا حداکثر ممکن فشرده می شود. 2- برای دانلود از IDM استفاده کنید و در صورت خرابی فایل دوباره دانلود کنید. 3- از آقای ناصحی به خاطر تست این فایل و ارائه روش تشکر می کنیم. 4- هر دو فایل آپدیت برای نسخه های 5 تا 8 و نسخه 9 به صورت جداگانه قرار داده شده است. |
|||
|
گزارش ویژه؛
گروه گزارش ویژه لوکسترین ها - ناآرامیهای فرگوسن که به بهانه کشتهشدن یک نوجوان دیگر سیاهپوست به دهها شهر دیگر ایالات متحده کشیده شد و مقامات محلی را مجبور به اعلام مقررات منع آمد و شد و تدابیر امنیتی شدید کرد، بار دیگر آتش زیر خاکستر جامعه آمریکا را شعلهور ساخت. تبعیض دامنهدار و توزیع ناعادلانه ثروت در جامعه آمریکا حتی با روی کار آمدن یک سیاهپوست در مقام ریاست جمهوری این کشور، تغییری نکرد و بنابر گزارش سیانان این کشور با رشد تبعیض مبتنی بر نژاد طی 6 سال گذشته روبرو بوده است. براساس این گزارش، در فاصله سالهای 2007 تا 2010، میزان شکاف درآمدی خانوادههای سفیدپوست و سیاهپوست رشد چشمگیری داشته است. متوسط درآمد یک خانواده سفیدپوست 110729 دلار و میانگین درآمد یک خانواده سیاهپوست آمریکایی تنها 4955 دلار است که باعث شده است آمریکا در بین 136 کشور جهان در ردهبندی برابری درآمد و شکاف طبقاتی رتبهای بهتر از 93 را کسب نکند. ایران در این ردهبنده جایگاه 68 را دارد.
این اختلاف طبقاتی میان سفیدپوستان با لاتینتبارها و آسیاییتبارها نیز با درآمدی به ترتیب 7400 و 69500 دلاری وجود دارد و منحصر به سیاهان آمریکا نیست. در ادامه، نگاهی دقیقتر به فاصله طبقاتی در آمریکا و پیامدهای اجتماعی آن خواهیم پرداخت.
اولویتهای دولت اوباما متأثر از وضعیتی است که بدان فاصله یا شکاف طبقاتی (Class distinction) گفته میشود، تا جایی که برخی وی را یک سوسیالیست نقابدار میدانند. هر کس که محله خرابهنشینان نیویورک را در چندقدمی آسمانخراشهای منهتن دیده باشد، فاصله طبقاتی را در جامعه آمریکا حس میکند. با این حال مردم این کشور نسبت به کلمه «طبقه» حساسیت دارند، زیرا تصور میکنند تنها کسانی به وجود طبقه باور دارند که پیرو نظام فاسد شوروی سابق هستند و ایدههایشان نیز به همان فساد دچار خواهد شد. نویسنده کتاب «طبقه: راهنمای شناخت نظام طبقاتی آمریکا» میگوید وقتی با آمریکاییان در اینباره گفتگو میکرده، آنها با نگاه تحقیرآمیزی از وی دور میشدند!
اختلاف طبقاتی، دقیقاً چیست؟
وقتی جامعهشناسان سخن از طبقه اجتماعی میگویند، به گروهی از افراد اشاره دارند که جایگاه مشابهی را در سلسلهمراتب نظام اقتصادی و روابط تولید دارند (از این رو برخی از واژه socioeconomic class / statusاستفاده میکنند). این جایگاه مشابه، بر پایه میزان درآمد، منزلت شغلی فرد و میزان دسترسی وی به ابزارهای قدرت سیاسی و شبکه توزیع امکانات اجتماعی قرار دارد. این سه پایه اصلی با سبک زندگی یک طبقه مانند نوع سخنگفتن، محله سکونت و وسعت واحد مسکونی، استفاده از اتومبیلهای مدل بالا/پایین، نوع پوشش، نوع تفریحات و مانند آن که نشانههای یک طبقه است و همچنین با ویژگیهای ملازم یک طبقه مانند ثبات/بیثباتی در معاش، وضعیت تحصیلات (به ویژه با توجه به خصوصیبودن عمده دانشگاههای برجسته در کشورهایی چون آمریکا) و وضعیت بهداشت و درمان متفاوت است.
اثرات متقابل این متغیرها بسیار پیچیده و چندوجهی است و ما فقط یک تصویر کلی ارائه کردیم. برای مثال، «پرستیژ» بسیاری از اوقات مترادف با طبقه اجتماعی در نظر گرفته میشود و گاهی عاملی که سبک زندگی را به طبقه اجتماعی مرتبط میکند. واقعیت آن است که گاهی رسانهها پرستیژی برای مثلاً بازیگران سینما دستوپا میکنند که بدون توجه به درآمد آنان یا میزان دسترسی به قدرت سیاسی و شبکههای قدرت اجتماعی، تصور میشود که در طبقه بالا قرار گرفتند در حالی که تنها به الگوی طبقه متوسط تبدیل شدهاند و احتمالاً پس از مدت محدودی که جذابیت تصویری آنان کمرنگ شد، گمنام خواهند شد. البته ممکن است در مواردی همین پرستیژ، اهرم فشار آنان در قراردادها و در نتیجه افزایش ناگهانی درآمدشان میشود.
لازم به ذکر است با رشد رسانهها و افزایش مدگرایی و تبلیغات عمومی در مورد سبک زندگی، برخی جامعهشناسان معتقدند سبک زندگی به مبنای تقسیم افقی و غیرسلسلهمراتبیِ افراد در یک جامعه تبدیل میشود، کما اینکه با رشد ارتباطات، افراد در سطح جهان به خودآگاهی گروهی و طبقاتی در سطح جهانی میرسند. اما با این وجود به نظر میرسد با توجه به سود بالای مدها برای شرکتهای اقتصادی و وابستگی سبک زندگی فرد به میزان ثروت و قدرت وی، در آینده نزدیک همچنان سبک زندگی به عنوان متغیر وابسته به طبقه فرد، باقی خواهد ماند.
اختلاف طبقاتی ربطی به حقوق سیاسی و اقتصادی برابر برای افراد به عنوان شهروندان یک جامعه ندارد. در واقع وقتی جفرسون در اعلامیه استقلال آمریکا مینویسد «همه انسانها برابر آفریده شدهاند»، به همین حقوق برابر اشاره میکند، نه لزوم از بین رفتن طبقات اجتماعی.
تحرک اجتماعی به تغییر طبقه یک فرد در جامعه با توجه به استعدادها و تلاش شخصی وی اطلاق میشود. در برخی جوامع مانند هند در گذشته، امکان تحرک اجتماعی وجود نداشت و هر کس باید در درون طبقه خانوادگی خود باقی میماند. اما گاهی بر مبنای قوانین نانوشته نیز ممکن است در یک کشور به ظاهر دموکرات، امکان تحرک اجتماعی در برخی حوزههای حساس از بین برود یا دستکم بسیار محدود شود.
افزایش اختلاف طبقاتی بهخودیِخود امر نامطلوبی است اما اگر اختلاف طبقاتی بر مبنای امور نامعقولی چون نژاد، زبان، دین، جنسیت و مانند آن باشد یا اختلاف طبقاتی بر اثر تخلف و بیقانونی به وجود آمده باشد، بسیار ناپسندتر است. به چنین مواردی تبعیض اجتماعی گفته میشود.
افزایش اختلاف طبقاتی در ایالات متحده
جامعهشناسانِ منتقد معمولاً 5 طبقه را به صورت تقریبی در جامعه آمریکا از هم جدا میکنند:
- طبقه بالا و نخبگان: افراد این طبقه رؤسای مؤسسات باسابقه، سران دو حزب حاکم و صاحبان شرکتهای چندملیتی به ویژه در عرصه نفت و سلاح هستند که معمولاً از طریق نهادهای حکومتی به شکلدهی سیاستهای دولت و از طریق شبکههای رادیو-تلویزیونی به جهتدهی افکار عمومی میپردازند. برخی جامعهشناسان، همین گروه را نیز به دو گروه فراتر و فروتر تقسیم میکنند.
- طبقه متوسط بالا: شامل مهندسان، مدیران دولتی و خصوصی، حقوقدانان، اساتید برجسته دانشگاهها و پژوهشگاهها، اعضای اصلی دو حزب حاکم، زمینداران عمده و ...
- طبقه متوسط پایین: کارمندان، کارگران ماهر، صاحبان مشاغل آزاد کوچک مانند یک رستوران، اساتید تازهکار دانشگاهی، پژوهشگران، روزنامهنگاران، کشاورزان، ...
- طبقه کارگر: کارگران عادی در کارخانهها و شرکتها و مؤسسات، تعمیرکاران، پیکهای موتوری، خدمتکاران رستورانها و ...
- طبقه فقیر: بیکاران، شاغلین تماموقت ولی دارای درآمد ناچیز، نظافتچیها، باربران و همه کسانی که نمیتوانند نیازهای اصلی یعنی خوراک، پوشاک، مسکن و درمانهای عمومی را برآوردند. این افراد اصطلاحاً زیر خطر فقر قرار دارند.
بنابر گزارش ایکستریم اینکوالیتی (Extreme Inequality)، از دهه 1970 میلادی سرعت افزایش درآمد طبقه بالا بیش از طبقه متوسط و طبقه پایین بوده است، در حالی که پیش از آن این روند معکوس بود. نتیجه چنین روندی را در آمارهای زیر مشاهده میکنید:
· سهم یک درصدِ بالای جامعه از درآمدها، در فاصله سی سال (1976-2007) حدود سه برابر شده است (8.9% به 23.5%).
· رشد درآمد افراد، امری متفاوت از درآمد آنان است. در مقایسه میزان رشد درآمد طبقات مختلف ایالات متحده طی یک دهه، رشدی که یکدرصدِ ثروتمند آمریکا از سال 2002 تا 2007 میلادی تجربه کرد (حدود 63%)، از دهه 1920 میلادی که 70% بر درآمدشان افزوده شد، بیسابقه بوده است، در حالی که درآمد 90 درصدِ پایین جامعه در همین مدت (2002 تا 2007) تنها 12% افزایش یافته است. این گروه در دهه 1920 میلادی نیز تنها 16% بر درآمدش افزوده شد. جالب است که در انتهای هر دو دوره (1929 و 2008)، بحران اقتصادی عظیمی رخ داد.
· آمار سال 2010 میلادی که توسط رابرت گرینستین مدیر مرکز بودجه و اولویتهای سیاستگذاری منتشر شده است، نشان میدهد بواسطه بحران اقتصادی، درآمد ده درصدِ پایین جامعه آمریکا 12% کاهش یافته است، در حالی که در همین مدت تنها 1.5% از درآمدِ نوددرصدِ ثروتمند جامعه کاسته شده است. چنین اختلافی که به گفته گرینستین از سال 1967 تاکنون بیسابقه است، فشار زیادی به طبقه فقیر جامعه آورده و مشخص میکند که بحران اقتصادی اخیر نیز براختلاف طبقاتی افزوده است.
· اختلاف میان ثروت دو گروه، بسیار بیشتر از این است: طبق پژوهش استیگلیتز از اقتصاددانان آمریکایی، دستکم 40% از ثروت ایالات متحده در دست تنها یکدرصد شهروندان آمریکایی است. بدیهی است «ثروت» با «درآمد» متفاوت است و به تملک زمین، خانه، مؤسسات تجاری، سهام بورس و مانند این اشاره دارد.
· مؤسسه مطالعات سیاست عمومی اعلام کرد 1% از شهروندان آمریکا که در بالاترین طبقه جای میگیرند،صاحب نصف صندوقهای مالی، بنیادها و بورسها هستند، در حالی که 50% پایینِ جامعه تنها 5% در این موارد سهم دارند.
· اختلاف طبقاتی وقتی دقیقتر محاسبه میشود که بدهی افراد هم در نظر گرفته شود. 90% از جامعه آمریکا 73% از کل بدهیهای شخصی را به دوش میکشند، در حالی که 1% در بالاترین طبقه و با آن همه ثروت، تنها 5% از بدهیها سهم دارند.
ایده اصلی در مورد وضعیت مطلوب طبقات در یک جامعه، گسترش سهم طبقه متوسط از جمعیت و ثروت کشور است. در واقع هر چه طبقه متوسط بزرگتر باشد، یعنی اختلاف طبقاتی کمتر و عدالت اجتماعی بیشتر است. اما آنچه در سه دهه اخیر در ایالات متحده مشاهده میشود، عکس این روند است. لازم به ذکر است طبقه متوسط در آمریکا، عهدهدار حفظ و تبلیغ سبک زندگی آمریکایی شناخته میشود زیرا عمده شرکتهای اقتصادی و رسانهها بر زندگی این گروه متمرکز است.
برخی معتقدند اساساً «طبقه» در ایالات متحده معنا ندارد، گر چه نابرابری وجود دارد. یعنی نمیتوان گروههایی را با مرزهای مشخص از هم تمییز داد، اما به هر حال افرادی ثروتمندتر، دارای مشاغل والامنزلتتر و دارای دسترسی بیشتر به امکانات سیاسی و اجتماعی هستند. این سخن وقتی درست است که شبکه ویژهای در میان افراد همرتبه وجود نداشته باشد، اما شواهد چیز دیگری را نشان میدهد. در شرح علل اختلاف طبقاتی در آمریکا به این شبکهها هم اشاره خواهیم کرد.
علل اختلاف طبقاتی در آمریکا
هکر و پیرسون از پژوهشگران آمریکایی علت اصلی افزایش اختلاف طبقاتی را در تغییر سیاستهای دولت از اواخر دهه 1970 به ویژه از دولت ریگان میدانند که حمایت از منافع ثروتمندان بیش از فقیران و طبقه متوسط مورد توجه دولت قرار گرفت. کنترل دولت بر سرمایهداران کاهش یافت و نومحافظهکاران بار دیگر سیاستهای دولت را به پیش از بحران 1929 برگرداندند. بدون شک سرمایهگذاری شرکتهای ثروتمند در تبلیغات انتخاباتی و حتی سهامداری بسیاری از سیاستمداران به ویژه نومحافظهکاران در صنایع بزرگ نفتی، گازی، تسلیحاتی و ...، از علل اصلیِ رویکرد دولت به برداشتن موانع از پیشروی سرمایهداران بوده است.
اختلاف فاحش ثروت طبقات در آمریکا به ویژه از آن جهت است که نه تنها به واسطه رشد لجامگسیخته درآمد طبقات بالا بر اثر سیاستهای دولت، ثروت آنان افزون شده، بلکه ثروت طبقه متوسط و پایین در آمریکا نیز به ویژه در 10 سال اخیر به شدت ضربه خورده است، زیرا طی بحران اقتصادی اخیر که از بازار مسکن شروع شد، خانه و زمین بسیاری از افراد طبقه متوسط و پایین به دلیل عدم توان آنان در بازپرداخت وامهای بانکی بهرهدار، به نفع بانکها ضبط شد؛ بانکهایی که در تملک طبقه بالای ایالات متحده قرار دارد.
پیامدهای سیاسی-اجتماعی اختلاف طبقاتی
اختلاف طبقاتی جدا از بحران اقتصادی که پیش میآورد، پیامدهای سیاسی و اجتماعی فراوانی دارد.خطرناکترین پیامد سیاسی اختلاف طبقاتی، وقوع انقلاب است. وقتی دو یا چند شکاف اجتماعی بر یکدیگر منطبق میشود، خطر بروز تنش میان دو گروه بیشتر میشود. برای مثال اگر عمده ثروتمندان یک جامعه از سفیدپوستان و عمده فقرا از رنگین پوستان باشند، شکاف طبقاتی با شکاف نژادی بر یکدیگر منطبق شده و احتمال آن میرود فقرا علت فقر خود را در نژاد متفاوت خود بیابند و احساس تبعیض نسبت به آنها دوچندان میشود. در نتیجه بیم وقوع ناآرامی توسط فقرا علیه ثروتمندان افزایش مییابد.
اما همیشه کار به انقلاب ختم نمیشود. در جوامعی که مردم بدانند میتوانند با تغییر مسالمتآمیز دولت، اوضاع را بهبود بخشند – یا دست کم حتی به خطا چنین احساسی داشته باشند – احتمالاً مهمترین پیامد افزایش شکاف طبقاتی تلاش برای تغییر دولت توسط اکثریت ناراضی خواهد بود.
پیامدهای اجتماعی شکاف طبقاتی بسیار بیش از این و اثرات آن بسیار وخیمتر است. یکی از مهمترین نتایج آن، کاهش سرمایه اجتماعی است، یعنی افرادی که احساس تبعیض میکنند کمتر با سیاستهای دولت –حتی در حوزه فرهنگی یا سیاسی- همراهی میکنند. این امر شتاب پیشرفت کلی یک ملت را در حوزههای مختلف کم میکند زیرا بخشی از جمعیت امکانات خود را از بقیه ملت و دولت دریغ میکنند زیار حس میکنند چرخ این جامعه تنها به سود عدهای اندک میچرخد.
یکی دیگر از نتایج شکاف طبقاتی تضعیف ملتسازی است، تا جایی که در برخی از ایالتهای فقیر، گروههایی تأسیس شده که خواهان استقلال از ایالات متحده هستند. بنابراین نمیتوان اختلاف طبقاتی را دستکم گرفت زیرا اثرات وحشتناک آن تنها به حوزه اقتصادی محدود نمیشود.
اوباما و تلاش برای کاهش اختلاف طبقاتی
در سالیان ابتدایی دولتمردی اوباما، نارضایتیها از دولت بسیار بالا بود: مردم مالیات سنگینی را میپرداختند– و میپردازند - که عمدتاً در جنگهایی که دوست نداشتند ادامه یابد، خرج میشد. در حالی که ثروتمندان دفاتر اصلی کار خود را در کشورهای دیگری قرار داده – و میدهند - تا مجبور نباشند مالیات بدهند. ضمن اینکه سود کلانی از انجام سفارشهای ارتش آمریکا، از لباس و کلاه سربازان گرفته تا سلاح و موشک، و از استخراج نفت و گاز در کشورهای اشغالشده گرفته تا فعالیت انحصاری اقتصادی در حوزههایی چون فناوری و راهسازی بدست میآوردند.
اوباما تلاش کرد با اتخاذ چند سیاست، نارضایتیها را مهار کند:
· اوباما پایگاههای نظامی آمریکا را در عراق کاهش داد، گر چه بیش از 15000 نفر را به نام دیپلمات و کارمند سفارت و کنسولگری، در پایگاههای سیاسی خود واقع در بغداد، اربیل و بصره نگه داشت.
· دولت لوایحی چون حمایت از حقوق مهاجران – که عموم آنها فقیر هستند - و تأمین بیمه درمانی برای همه را پیگیری میکند و تبلیغات فراوانی در این مورد انجام میدهد.
· در کنار این اقدامات، مراکز نظرسنجی معتبر همچون گالوپ و پیو جهت همراهی با کلیت نظام سیاسی و اقتصادی آمریکا، کمتر به اختلاف طبقاتی و عمدتاً به ثبات اقتصادی میپردازند.
با توجه به تلاشهای اوباما برای حل نارضایتیها، طبق آمارهایی که پایگاه گالوپ در چندماه اخیر اعلام کرده است، در طول 6 سال حکومت دموکراتها، شاخص استاندارد زندگی مهاجران از آمریکای لاتین و سیاهپوستان – که عمدتاً در طبقات پایین جای میگیرند – بیش از سفیدپوستان رشد کرده است (60 و 47 در برابر 40). این ارقام در سال 2008 میلادی یعنی آغاز کار اوباما به ترتیب، 31، 16 و 25 بود (شاخص استاندارد زندگی= درصد کسانی که گفتهاند وضع ما بهتر شده، منهای درصد کسانی که گفتهاند وضع ما بدتر شده).
ولی این همه ماجرا نیست. آمارهای نگران کننده ای روی میز کار اوباما قرار دارد:
· اطمینان طبقات پایین به آینده اقتصادیشان، همچنان کمتر از اطمینان طبقات بالا است و حتی این فاصله یکدرصد هم بیشتر شده است. در انتهای سال 2009 میلادی، اطمینان اقتصادی طبقه بالا منفیِ12 و اطمینان اقتصادی طبقات پایین منفی 25 بوده است. این رقم هماکنون در سال 2014 میلادی به ترتیب منفیِ5 و منفیِ19 است (شاخص اطمینان اقتصادی= درصد کسانی که گفتهاند اوضاع اقتصادی رو به بهبود است منهای درصد کسانی که گفتهاند رو به ضعف است). بگذریم که منفیبودن این ارقام نشان میدهد چشمانداز اکثر مردم آمریکا نسبت به اقتصاد آمریکا، تیرهوتار است.
· آمار رسمی دولت آمریکا نشان میدهد درصدِ طبقه فقیر از کل جامعه آمریکا، 20% افزایش پیدا کرده است. آخرین آمار دولت در این مورد به سپتامبر 2013 برمیگردد که طبق آن طبقه فقیر آمریکا که زیر خط فقر قرار دارند، از 12.5% جمعیت آمریکا در سال 2007 میلادی به 15% در سال 2012 میلادی (46.5 میلیون نفر) رسیدهاند. این درصد از سال 1959 که چنین آماری منتشر میشود، بیسابقه است. فاجعهبارتر اینکه این آمار در میان کودکان افزایش مییابد. برای مثال در سال 2010 میلادی 22% از کودکان در آمریکا زیر خط فقر قرار داشتهاند.
· آمار دیگر نشان میدهد یکپنجمِ شاغلان آزاد در ایالات متحده – که عمدتاً در طبقه متوسط پایین جای میگیرند – گفتهاند در یکسال گذشته هیچ فرصتی برای تعطیلات نیافتهاند، ضمن اینکه یکپنجم دیگر نیز تنها یکهفته یا کمتر از آن را به تفریح گذراندهاند. دیگر حساب طبقه کارگر و طبقه فقیر روشن است!
اوباما فرصت زیادی برای حل این مشکلات ندارد.
جمعبندی
مشکل اختلاف طبقاتی تنها منحصر به آمریکا نیست. در جمع کلی، 1% از جمعیت جهان دارای 46% از کل ثروت دنیا هستند. البته به گزارش هافینگتون پست، باز هم بیشترین درصد از دومیلیون انسانی که در دو سال اخیر (نیمه 2012 تا نیمه 2014 میلادی) به این گروه اضافه شدهاند، به کشور آمریکا تعلق دارد. نظام لیبرال اقتصادی مبتنی بر بازار آزاد، راهی برای پیشرفت و گسترش خود جز بازگذاشتن دست ثروتمندان و سرمایهداران نمیبیند تا جایی که این وضعیت به بحران بیانجامد و نارضایتیها افزون شود. طبیعی است راهی که پس از بحران 1929 پی گرفته شد، نتیجه نداد زیرا پس از چندی دوباره اختلاف طبقاتی و تبعیض به جامعه آمریکا باز گشت. ثروتمندان از نفوذ خود در مراکز سیاسی و رسانهها بهره میگیرند و موانع حقوقی و اجتماعی را یکی پس از دیگری از پیش روی ماشین توسعه سرمایهداری برمیدارند.
پس از اوجگیری جنبش تسخیر والاستریت، اختلاف طبقاتی به یکی از موضوعات روز تبدیل شد، ولی دولت و رسانهها موضوعات دیگری را در حوزه عدالت اجتماعی برجسته کردند: حقوق همجنسبازان؛ میزان پوشش بیمه درمانی؛ لزوم رفع نابرابری در درآمد زنان و مردان و ... . اما آمریکاییان اگر از چنبره حکومت رسانههای جمعی آزاد شوند، خواهند فهمید که سیر کلی نظام سیاسی-اقتصادی آنان بر افزایش نابرابری است. سرمایهداران از سرکارماندن دو حزب حاکم با وجود سه حزب سراسری دیگر و حدود 30 حزب کوچکتر در آمریکا حمایت میکنند و سیاستمدارانِ این دو حزب نیز ابزار رشد سرمایهها را فراهم میسازند.
این وضعیت تا چه زمانی میتواند ادامه یابد؟
منابع و مآخذ:
· http://alef.ir/vdchzvn-.23nqkdftt2.html?67041
· http://fa.uscloseup.com/content/37771
· http://thinkprogress.org/economy/2011/10/03/334156/top-five-wealthiest-one-percent/
· http://udel.edu/~cmarks/What%20is%20social%20class.htm
· http://www.census.gov/newsroom/releases/archives/income_wealth/cb13-165.html
· http://www.gallup.com/poll/172889/one-five-microbusiness-owners-took-no-vacation-last-year.aspx
· http://www.gallup.com/poll/172889/one-five-microbusiness-owners-took-no-vacation-last-year.aspx
· http://www.gallup.com/poll/174308/economic-confidence-dips-two-points-july.aspx
· http://www.gallup.com/poll/174506/hispanics-positive-standard-living.aspx
· http://www.huffingtonpost.com/2013/10/09/richest-1-percent-wealth_n_4072658.html
· http://www.morethanmoney.org/articles.php?article=A-Portrait-of-Class-Groups-in-the-United-States_162
· http://www.nationalmemo.com/the-shocking-truth-about-inequality-in-america-the-top-1-percent-have-40-percent-of-all-of-the-nations-wealth/
· http://www.pbs.org/peoplelikeus/resources/essays6.html
· http://www.theepochtimes.com/n2/united-states/poverty-rate-up-median-income-down-in-us-61556.html
· http://xroads.virginia.edu/~MA01/Davis/newport/class/class_overview.html
· https://www.boundless.com/sociology/textbooks/boundless-sociology-textbook/stratification-inequality-and-social-class-in-the-u-s-9/social-class-in-the-u-s-74/social-class-in-the-u-s-437-10397/
رئیس دستگاه قضا خاطرنشان کرد: نماینده نیز نباید در پرونده های قضایی وارد شده و درباره آن به اطلاع رسانی و اظهارنظر بپردازد. قانون اساسی دادگستری را مرجع تظلمات دانسته که این معنای انحصار است.
آیت الله آملی لاریجانی خاطرنشان کرد: در پرونده ها نباید زودهنگام اطلاع رسانی شود. عده ای راه افتاده اند در رسانه ها و در میان مسئولین و مدعی هستند فساد همه جا را گرفته است. این خلاف واقعیت است. این همه انسان شریف و پاک در ادارات و دستگاه های اجرایی مشغول به کار هستند و سلامت دستگاه های کشور در عزم جدی آنها برای مقابله با فسادند. اینکه رسانه ها به این موضوعات دامن می زنند کار اشتباهی است و باعث ناامیدی مردم می شود و این موضوع به امنیت ملی برمی گردد.
از سوی دیگر، مشرق بر اساس رصد روزانه رسانههای زنجیرهای - کرایهای اصلاحطلب متوجه هماهنگی از پیش تعیین شده این روزنامه ها در روز سه شنبه هفته گذشته شد.
روزنامههای اصلاحطلب حامی دولت در سه شنبه هفته گذشته با بزرگنمایی در تیتر اول خود، به دنبال نشان دادن فساد در میان وزرای دولت سابق بودند و ترویج همه گیر شدن فساد در کشور را دنبال میکردند حال آنکه همین رسانهها درباره فسادهای موجود در پرونده کرسنت، استات اویل، بنزینهای آلوده و دیگر فسادهای علنی شده توسط نمایندگان مجلس سکوت کرده و حتی گاهی برای توجیه عملکرد خطای مسوولان از فسادهای اتفاق افتاده، دفاع هم می کنند.
تصاویر زیر سند پیگیری رسانههای زنجیرهای برای بزرگ نشان دادن و ترویج فساد در کل کشور است.
گروه گزارش ویژه لوکسترین ها - پس از هفتهها کشمکش انتخاباتی در افغانستان و اعتراضات به تقلب گسترده با هدف ممانعت از روی کار آمدن عبدالله عبدالله - که با وعده اصلاحات پا به رقابتهای انتخاباتی گذاشته بود - صورت میگرفت، در نهایت با ایستادگی این نامزد سابقا مجاهد افغان و دعوت مردم به آرامش، به گفتگو و ائتلاف انجامید. براین اساس، با اعلام کمیسیون انتخابات افغانستان، اشرف غنی احمدزی رئیس جمهور جدید افغانستان و رئیس کابینه خواهد بود و طبق توافقنامه تشکیل دولت وحدت ملی، دکتر عبدالله عبدالله نامزد رقیبش رئیس اجرایی با اختیاراتی در حد نخستوزیر، شورای وزیران را راهبری خواهد کرد.
آنچه پیش از مشخص شدن نتیجه انتخابات برای کارشناسان آشکار شده بود، نزدیکی گرایشهای فکری و سیاسی اشرف غنی به آمریکا در مقایسه با رقیب اصلیاش عبدالله عبدالله بود که مسیر امضای توافقنامه امنیتی مورد نظر آمریکا را سهلتر میکرد. از سوی دیگر عبدالله عبدالله نیز که با شعار اصلاحات پا به عرصه انتخابات گذاشته بود، بدلیل روشن نبودن برنامههایش چندان مورد حمایت آمریکا نبوده و گزینه مطلوبی برای واشنگتن بشمار نمیرفت. ازین رو از چند روز مانده به برگزاری انتخابات افغانستان زمزمههای جهتدهی با انتخابات و تقلب گسترده به سود اشرف غنی به گوش میرسید. در نهایت با حضور جان کری و مذاکرات انجام شده با حضور دو نامزد، تصمیم بر تقسیم قدرت در افغانستان گرفته شد که در گزارشهای دیگری به ابعاد و پیامدهای آن پرداخته خواهد شد.
گروه گزارش ویژه مشرق در گزارشهای مجزا، دو نامزد انتخابات پرحاشیه افغانستان را معرفی و سوابق آنها را بررسی خواهد کرد.
محمد اشرف غنی احمدزَیْ ، متولد 1328 ولایت "لوگر" در جنوب کابل است. او در دانشگاههای آمریکایی بیروت و کلمبیا در نیویورک تحصیل کرده و دارای مدرک دکترا در رشته مردم شناسی است. اشرف غنی، سابقه سالها فعالیت در بانک جهانی را داشته و با رسانههای مختلف بینالمللی به عنوان کارشناس و تحلیلگر مسائل افغانستان گفتگو کرده است. این شخصیت سیاسی، سابقه تدریس در دانشگاههای "جان هاپکینز" آمریکا و "اروز" دانمارک را هم در کارنامه خود دارد.
اشرف غنی از اکتبر 2001 مشاور "اخضر ابراهیمی" - نماینده ویژه سازمان ملل در افغانستان - شد و فعالیت در داخل افغانستان را آغاز کرد. ولی چند ماهی از آغاز به کار وی نگذشته بود که مشاور ارشد "حامد کرزای" - رئیس جمهوری افغانستان - گردید. او همچنین رئیس اداره هماهنگ کننده کمکهای بینالمللی به افغانستان بود.
اشرف غنی در ماه ژوئن 2002 میلادی به عنوان وزیر مالیه یا دارایی، عضو کابینه دولت انتقالی به رهبری حامد کرزای شد و تا دسامبر 2004 در این مقام بود.
احمدزی پس از انتخابات ریاست جمهوری 1383 خورشیدی، به کابینه حکومت منتخب راه نیافت و به ریاست دانشگاه کابل منصوب شد؛ اما پس از دو سال فعالیت، از این مقام کناره گرفت و به یکی از منتقدان جدی حکومت کرزای بدل شد. او وجود فساد در ادارات دولتی و عدم موفقیت برنامههای حامد کرزای برای مبارزه با فساد را ناشی از ضعف مدیریت او میدانست.
وی در سال 2006 میلادی، از سوی افغانستان به عنوان نامزد دبیر کلی سازمان ملل برای جانشینی کوفی عنان معرفی شد، اما در برابر "بان کی مون" -دبیر کل کنونی این سازمان- شکست خورد. چندی بعد، در انتخابات ریاست جمهوری 1389 با حامد کرزای رقابت کرد، اما رای چندانی به دست نیاورد.
حامد کرزای، اشرف غنی احمدزی را در دور دوم ریاست جمهوری خود بعنوان مسئول برنامه انتقال مسئولیت امنیتی از نیروهای خارجی به نیروهای امنیتی داخلی تعیین کرد. وی از طراحان اصلی "افغانی سازی" امنیت در حکومت حامد کرزی شمرده میشود.
اشرف غنی در انتخابات ریاستجمهوری 1388 افغانستان در رتبه چهارم قرار گرفت و در دور اول انتخابات 1393با 37.6 درصد آراء در رتبه دوم قرار گرفت، سپس با عبدالله عبدالله - دیگر نامزد اصلی - در دور دوم این انتخابات به رقابت پرداخت و براساس نتایج اولیه دور دوم توانست 56.44 ٪ آراء مردم افغانستان را به خود اختصاص دهد. با این حال، اعتراض عبدالله عبدالله به نتیجه انتخابات و ارائه شش فقره مدرک مستند مبنی بر تقلب باعث شد که احمدزی مجبور به پذیرش بازشماری کل آراء مأخوذه شود.
بررسی جایگاه علمی اشرف غنی
"زلمی نشاط" -دانشجوی دوره دکترای فلسفه سیاسی در دانشگاه "ایسکس" بریتانیا- در مقالهای مفصل به تاریخ 21 اردیبهشت 1939 اشرف غنی را زیر ذرهبین نقد قرار داد:
غنی در اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی (بین سالهای ۱۹۶۶-۱۹۶۷)، پس از پایان دوره متوسطه در "لیسه حبیبیه"کابل، وارد دانشگاه امریکایی در بیروت لبنان شد و در همانجا با همسر کنونیاش، "رولا سعاده" آشنا گردید. اشرف غنی تقریباً حدود یک دهه در بیروت به سر برد و در سال ۱۹۷۷ دوره کارشناسی ارشد خود را در رشته انسانشناسی (انتروپولوژی) به پایان رساند. بورسیه غنی و حدود ۷۰ تن دیگر از طرف مؤسسه کمکهای امریکا (یو اس آی دی) تامین شد.
اشرف غنی به همراه همسرش "رولا سعاده"
خانواده رولا سعاده اگرچه از حیث تعلقات دینی از عیسویهای کشور لبنان میباشند، اما به نظر میرسد که این خانواده بیشتر سکولار مشرب هستند تا دیندار. "فؤاد سعاده"-برادر رولا- یکی از آکادمیسینهای جوان مارکسیست لبنان بود. دکتر "محمد جمیل حنفی" –که یکی از دانشجویان هم دوره اشرف غنی در دانشگاه بیروت بوده و سپس مدرک دکترای خود را در رشته مردمشناسی در آمریکا اخذ نموده – در مقالهای در مورد اشرف غنی، از احتمال همکاری فؤاد سعاده با غنی در نوشتن پایاننامه کارشناسی ارشدش سخن به میان آورده و همچنان ادعا میکند که پایان نامه کارشناسی ارشد و دکترای غنی شباهت زیادی به هم دارند.
وی پس از پایان دوره کارشناسی ارشد، در سال 1977 به افغانستان برگشت و مدت کوتاهی –در حدود کمتر از یک سال – در دانشگاه کابل مشغول تدریس شد. غنی در همان سال با به دست آوردن بورسیهای از سوی موسسه کمکهای امریکا به همراه 70 نفر دیگر، برای ادامه تحصیل به امریکا رفت و وارد دانشگاه کلمبیا شد. او از سال 1977 تا سال 1984 مشغول پژوهش در مقطع دکترا بود.
بعد از اتمام دوره دکترا، وارد دانشکده تازه تاسیس انسانشناسی دانشگاه "جان هاپکینز" میشود و در آنجا به عنوان استاد دانشگاه تا زمان استخدامش در بانک جهانی مشغول تدریس میگردد. در سال 1987 ، برای انجام پژوهش میدانی به پاکستان میرود و در کمپهای مهاجرین و مدارس دینی برای یک مدت کوتاه کار و تحقیق میکند. غنی در مبارزات انتخاباتی امسال با توجه به همین دوره ادعا کرد که در پاکستان سیرت النبی خوانده است. این در حالی است که سفر او به پاکستان نه به خاطر فراگیری آموزشهای دینی بلکه برای انجام پژوهشهای میدانی بوده است.
نوشتههای اشرف غنی
قبل از تکمیل پایاننامه دکترا، از اشرف غنی دو مقاله تحقیقی در ژورنالهای علمی به چاپ رسیده است. اولی تحت عنوان «اسلام و دولتسازی در جامعه قبیلهای افغانستان: 1880 – 1901» که در سال 1977منتشر گردید، و دومی تحت عنوان «نزاع در دادگاه شریعت، درهی کنر، افغانستان، 1885-1890» که در سال 1983 چاپ شد. البته پایاننامه دکترای وی نخست از طرف انتشارات دانشگاه کلمبیا برای نشر پذیرفته شد، اما سپس به دلایل نامعلوم و فاشناشده -شاید به دلیل همخوانی و مشابهت با پایاننامه دوره کارشناسی ارشدش- این قرارداد از سوی اداره فسخ گردید. پژوهش دکترای اشرف غنی در اینترنت قابل دسترسی است.
بعد از تکمیل دوره دکترا، وی هیچ تحقیق مستقل دیگری را انتشار نداده است. از او در بین سالهای 1985 تا 1989 فقط چهار نقد کتاب و گفتگو با "اریک ولف" (Eric Wolf) -اندیشمند و انسانشناس معروف اتریشی- انتشار یافته است.
اریک ولف
از دید آکادمیک باید گفت که هیچ یک از آثار اخیر وی به معنی واقعی کلمه تحقیق و پژوهش علمی به حساب نمیآید. واپسین کتاب او که با همیاری خانم "کلیر لاکهارت" نوشته شده، در واقع یک تحقیق مشترک است. عنوان این کتاب "بازسازی دولتهای ناکام: چارچوبی برای ترمیم دوباره دنیای ویران" میباشد .
کلیر لاکهارت و اشرف غنی
این کتاب، نتیجه کار و پژوهش مشترک این دو مؤلف است که در افغانستان پس از طالبان صورت گرفته است. به عبارتی، این کتاب ویژه مسائل افغانستان نیست، بلکه تئوریپردازی کلی در مورد فرایند پیچیدهای به نام دولتسازی است. از دید دو نویسنده، بین 40 تا 60 کشور جهان دارای نظامهای تقریباً ضعیف و ناکام در امر دولتداری هستند و این کتاب، به عنوان یک کتاب راهنما، طرحهایی را برای پروسه دولتسازی در قرن 21ارائه میدهد.
تئوری پردازیها و نظریات اشرف غنی
عنوان تز دکترای اشرف غنی عبارت است از: «تولید و تسلط: افغانستان 1747 - 1901». اشرف غنی در پروژه دکترای خود به نحوی ادعا میکند که افغانستان از نگاه ساختاری (ساختار سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، دیوانسالاری و غیره) تغییر بنیادین کرده است. او دو دوره تاریخی را برای اثبات مدعای خود انتخاب میکند: دوره اول از 1500 تا 1720 ؛ و دوره دوم از 1747 تا 1901 میلادی. از دید اشرف غنی در جریان دوره تاریخی اول (1500 تا 1720) در این سرزمین ساختار فرهنگی زبان فارسی مسلط بود. اما در دوره تاریخی دوم (1747 تا 1901) این ساختار مسلط جای خود را به ساختار مسلط دیگری داد: ساختار قبیلهای پشتونمحور. از دید او این روند در سال 1747، یعنی با به قدرت رسیدن "احمدشاه ابدالی" آغاز و در پایان دوره حکمرانی"عبدالرحمن خان" تکمیل گردید.
مقدمه تز دکترای اشرف غنی برای کسانی که آشنایی کمتری با فلسفه سیاسی دارند، ظاهراً خیلی پیچیده به نظر میرسد. در واقع، چیزی که او میخواهد بیان کند خیلی ساده است، اما از ادبیات ثقیل استفاده کرده است. اشرف غنی میخواهد نقدی بر تفکر ساختارگرایی داشته باشد، زیرا ساختارگراها به تغییرناپذیری ساختارهای اجتماعی باور داشتند. در دهه 1960 ، ساختارگرایی در عرصه مردم شناسی خیلی حاکم شده و یکی از مهمترین متفکران این عرصه "لئو اشتراوس" بود. اما در دهه 1970 و 1980 ، ساختارگرایی دیگر به چالش کشیده شده و این امر پذیرفته شده بود که میان ساختار و فرد رابطه دیالکتیکی و داد و ستد وجود داشته و با دگرگونی یکی، دیگری نیز دگرگون میشود. اشرف غنی برای توجیه نظری بحث تغییر ساختارها در افغانستان، نیاز به این تئوریپردازی داشت.
بنابراین، از دید اشرف غنی، افغانستان از نگاه ساختار تسلط قدرت و اقتصاد به یک کشور قبیلهای تبدیل شده است. یعنی تقسیم قدرت، نظام دیوانسالاری، مالیات و غیره بر اساس روابط قبیلهای تنظیم میشود. اینطور میتوان برداشت کرد که منظور اشرف غنی از نگاشتن این اثر، تبلیغ این طرز تفکر به جهانیان و مردم افغانستان و لابیگری برای حفظ سیستم قبیلهسالاری بود. این طرز تفکر در دو مقاله پیش از دکترایش نیز مشهود است.
دگردیسی بنیادین در نظریات اشرف غنی
اما اشرف غنی در کتابی که در سال 2009 با "کلیر لاکهارت" (Clare Lockhart) –رییس موسسه موثریت دولتی- نوشته است، پروسه دولتسازی را کاملا یک روند استوار بر «روش شهروند محور» میداند. بدین معنا که دیگر نمیتوان در قرن 21 از مدل دولتسازی کشورهای اروپایی قرن ۱۶ تا قرن ۲۰ که در اغلب موارد با توسل به اجبار همراه بوده است، بهره برد. به باور اشرف غنی و لاکهارت، در قرن 21 نیاز است که پروسه دولتسازی با ارایه خدمات اجتماعی-اقتصادی به شهروندان تطبیق یابد؛ چه این روش، رضایت شهروندان را اساس قرار میدهد، نه اجبار را.
به سادگی میتوان متوجه شد که ظاهراً میان آرای اخیر و پیشین اشرف غنی تفاوتهای عمیقی وجود دارد. او در دهه 1970 و 1980 میلادی بر این عقیده بود که جامعه و سیاست در افغانستان کاملا قیبلهای است و بالطبع در این نوع اجتماع و سیاست هیچ جایگاهی برای شهروند و حتی فردیت فرد تعیین نشده است، چرا که فرد در قبیله بخشی از کل قبیله است. اما برخلاف این باور، در کتاب او و لاکهارت، دولتسازی اساساً یک روند شهروند محور معرفی شده است.
اما پرسش اصلی در این جا این است که تقریبا در حدود 23 سال پس از ارائه تز دکترایش، آیا تفکر او دچار دگردیسی بنیادین شده است؟ آیا او کماکان به مدل دولتسازی اروپایی بین قرن های 16 تا 20 معتقد است، و یا روش شهروند محور قرن 21؟
از فحوای کلام اشرف غنی در مقالهیی که در روزنامه "هشت صبح" افغانستان تحت عنوان «فصلی ناتمام در تاریخ افغانستان» به چاپ رسانیده، میتوان پی برد که او میخواهد آن «فصل ناتمام» دولتسازی مدل"عبدالرحمن خان"، "حبیب الله خان"، "امان الله" و تئوریپردازیهای ناسیونالیستی چون "محمود طرزی" را به کمال برساند و این واقعیت به صورت مفهوم تداوم در شعار انتخاباتی او تبلور یافته است. در واقع، این امر نمایانگر این واقعیت است که تفکر اشرف غنی با گذشت حدودا 26 سال از اتمام دوره دکترایش، چندان تغییری نکرده است.
در این جا یادآوری میشود که این مدل دولتسازی محدویتهای خود را به اثبات رسانده است. مدلی که نه همهشمول است و نه کثرتگرا؛ و این در حالی است که افغانستان کشوری است متشکل از اقوام، زبانها و فرهنگهای گوناگون.
چنان که دیده می شود مفهوم تداوم در آثار او یک معما نیست، بلکه معمای اصلی در واژه "تحول" شعار انتخاباتی او است. اما از مجموع سخنان مسئولین کمپین او و منشور منتشر شده آنها، این طور میتوان فهمید که «تحول» برای اشرف غنی به معنای استفاده ابزاری از کمکهای جامعه جهانی برای تکمیلکردن آن "فصل ناتمام" است.
پس بی جهت نیست که اشرف غنی، در جریان انتخابات، گفته است که از مفهوم "شهروند" خوشش نمیآید و در عوض ترجیح میدهد تا اصطلاح "وطندار" را به کار ببرد؛ و این یعنی "تداوم."
اشرف غنی متفکر دوم جهان؟
اشرف غنی تابحال فقط دو مقاله و تحقیق مستقل را در ژورنالهای عملی به چاپ رسانده است. تز دکترای او به چاپ نرسیده، و یگانه کتابی که از او انتشار یافته است، کتاب مشترکی است با لاکهارت. به عبارت دیگر، اشرف غنی تا جایی که معلوم میشود، هیچ کتاب مستقلی را تا بحال منتشر نکرده است. لذا، با دو مقاله نه چندان مشکل و پیچیده چه طور میشود متفکر دوم جهان در سال 2013 پس از "ریچارد داوکینز"(Richard Dawkins) –زیستشناس دانشگاه آکسفورد- شد؟ این ادعای مجله "چشم انداز" (The Prospect)انگلیس آنقدر مضحک است که اصرار بر آن در واقع توهین به مخاطب است. زیرا این در حالی است که بزرگانی در اندیشه و فلسفه وجود دارند که دهها کتاب و صدها مقاله علمی نگاشتهاند، اما هنوز نتوانستهاند چنین لقبی را کسب کنند. اساساً، این بزرگان اتصاف چنین القاب دروغینی به خود را ننگ میدانند. البته متاسفانه مردمان جهان سوم، القاب اینچنینی به خود را بسیار جذاب میدانند. شاهد این مثال، نوشتاری در مورد دادن لقب «فیلسوف جهان» به "صدیق افغان" است که "عزیز حکیمی" تحت عنوان «فیلسوف جهان را چند خریده اید؟» در روزنامه "هشت صبح" به چاپ رسانده است.
ریچارد داوکینز در جلوی تصویر و اشرف غنی در سمت راست وی
دیدگاه دکتر جمیل حنیفی در مورد اشرف غنی
محمد جمیل حنیفی (Mohammed Jamil Hanifi) – دارای دکترای انسانشناسی از دانشگاه ایلینوآ و استاد فعلی دانشکده انسانشناسی دانشگاه میشیگان- معتقد است که اشرف غنی در مقاله "فصل ناتمام تاریخ افغانستان" و سایر مقالات خود دربارۀ تبارشناسی و تاریخ افغانستان بطور مطلق هیچ حرف تازهای نگفته است. بخش عمدۀ این متنها، قطعات انتزاعی تصدیق نشده از منابع سیاسی و علمی زبان انگلیسی اروپائی-امریکائی است. همچنین، گواهینامۀ علمی او از نهادهای غربی شامل برخی ویژگیهای مرموز است.
دکتر جمیل حنیفی
حنیفی در ادامه میافزاید: «در مقالهای تحت عنوان «اشرف غنی احمدزی: دومین متفکر بزرگ جهان» آمده که اشرف غنی در یک خانوادۀ "کوچی" در ولایت لوگر به دنیا آمده است. چنین ادعائی هیچگونه اعتبار تاریخی یا فرهنگی ندارد. اشرف غنی در محله قدیمی کابل به نام "گذر فورمولیها" در شمال کوههای"بالاکوه" به دنیا آمده و بزرگ شده است. او برخلاف ادعاهای رسمیاش، نه در ولایت لوگر زاده شده و نه زندگی اولیۀ خود را در آنجا گذرانیده است. پدر او (شاه پسند که بنام شاه جان و شیرآغا ملقب بود) هیچگونه رابطۀ قبیلهای قابل اثبات با پشتونهای کوچی یا مسکون در افغانستان ندارد. شاه پسند هرگز در حکومت افغانستان فعالیت نداشته است. او ایام اولیۀ جوانی خویش را به عنوان کارمند در یک شرکت خصوصی حکومتی به نام "ریاست نقلیات" در کابل گذرانیده است. حکومت کابل سهمی در این شرکت داشت، اما آن را اداره و رهبری نمیکرد. شاه پسند در دهۀ 1980 به پاکستان مهاجرت کرده و یک شرکت بزرگ وسائط نقلیه باربری را تاسیس میکند.»
نمایی از شهر کابل
«ادعای تعلق اشرف غنی به هویت "احمدزی" صرفا ادعایی است که نمیتوان آن را اثبات کرد. تعلق موثق به یک اصل و نسب پشتونی نیاز به ارائه سند دارد. نسب پدری اشرف غنی (پیش از پدر بزرگش) شاید به یکی از دهقانان در "سرخاب لوگر" مرتبط باشد. پدر پدربزرگ او "بهرام" (یک نام باستانی پارسی) از میزبانان و پیشآهنگان نیروهای اشغالگر بریتانیایی در جریان جنگ دوم افغانستان-انگلیس (1878- 1880) بود. شواهد این موضوع را میتوان در گزارشات وسیع نشر یافته درباره این جنگ مشاهده کرد. علاوه بر این، پدربزرگ پدری اشرف غنی بنام "عبدالغنی" یکی از همکاران نیروهای مزدور انگلیس (به رهبری محمد نادر) در جریان سالهای 1929- 1930 در سرنگونی "حبیب الله کلکانی" است. عبدالغنی، به پاس این خدمات توسط "نادر شاه" -با لقب نظامی اعزازی- مورد تفقد واقع شده و به وی مبلغ زیادی پول و یک دستگاه واحد مسکونی رایگان در محلۀ قدیمی کابل اعطا میگردد. این خانه، یکی از انبوه منازل ضبط شده توسط حکومت کابل از مخالفین قبلی بود. شایعات وسیعی وجود دارد مبنی بر اینکه در دهههای 1930 و 1940، عبدالغنی نفوذ بسیار زیادی در گروهی از سارقینی داشت که در دشت "سقاوه" ولایت لوگر فعالیت داشتند. سارق وحشی صفتی بنام "بلای" که اکثرا به خانه عبدالغنی رفت و آمد داشت، رهبر این دزدان بود. بلای، برادر کوچک زن دوم عبدالغنی (مادر بزرگ اشرف) بود«.
«مادر اشرف غنی (کوکبه ملقب به ضیا گل) دختر "احمد علی لودین"، اهل "کوهدامن" بود. خانوادهای که من در آن بزرگ شدم، گهگاهی با خانوادهای که اشرف غنی در آن بزرگ شده بود، مراوده داشت. نام اشرف غنی بهنگام تولد "اشرف" بود، به افتخار "شاه اشرف هوتکی"، یکی از حاکمان پشتون در اصفهان ایران در سدۀ هجدهم. برخلاف ادعاهای اشرف در وبسایت خود، وی مکتب ابتدائی را در کابل خوانده است، نه در لوگر. پسوند "غنی" در جریان مکتب عالی (لیسه) به نام اشرف اضافه میگردد. او در دهۀ 1970 بنام "اشرف غنی احمدزی" وارد "دانشگاه آمریکائی بیروت" میشود. از این تاریخ ببعد در ادعای این سه هویت شخصی خود متناقض عمل کرده است.»
غنی در دهۀ 1970، به عنوان مترجم در پروژههای مختلف تحقیقاتی اروپائی-امریکائی در کابل فعالیت داشت. دسترسی به این شبکههای علمی غربی، به اشرف غنی کمک کرد تا به دانشگاههای بیروت و کلمبیا راه یابد. وی از سال 2001 ببعد، به عنوان مشاور ارشد به سیاستمداران مداخلهگر امریکائی در افغانستان خدمت کرد. در ماهیت قضیه، آنچه اشرف غنی در حق نیروهای اشغالگر امریکائی در افغانستان انجام داده و میدهد، همان چیزی است که اسلاف وی در جریان جنگ اول افغانستان-انگلیس برای بریتانیاییها در سالهای 1929-1930 انجام دادند.
رابطۀ فرهنگی اشرف غنی با جامعه و فرهنگ قبیلهای پشتون، دست کم برای سه نسل قطع شده است (از اواخر سدۀ نوزدهم). هویت پشتونی متشکل از اضلاع مثلث "خون پشتونی"، "گفتار پشتونی"(پشتو ویل) به عنوان زبان مادری و "رفتار پشتونی" (پشتو کول) میباشد. بر اساس سوابق تاریخی و ویژگیهای اجتماعی اشرف غنی، ادعای او در مورد هویت پشتونی فقط محدود به توانائی او در صحبت و لهجه بازاری پشتو میباشد. اشرف غنی، بومی واقعی کابل است. او و برادر کوچکش (حشمت غنی) از سال 2001 ببعد بصورت کاملا عامدانه یک هویت کوچی پشتونی را برای خود ساختهاند.
تصاویر زیادی از اشرف غنی وجود دارد که در یکی از آنها او را (تقریبا برهنه) در ملاعام (برای وضو!) در کنار یک جوی آب در شرق افغانستان در سال 2009 میبینیم. این حرکت عوام فریبانه که در آن بدن وی عریان است، جایی در فرهنگ اسلامی افغانستان ندارد. غنی، علاقه عجیبی به پوشیدن البسه مختلف دارد. در افغانستان هیچکسی بغیر از اشرف غنی چنین البسه متنوع شامل جامههای اروپائی، لنگیهای افغانی و سایر لباسهای ظریفانه را نمیپوشد. دیده نشده که اشرف غنی "چپن" بپوشد (جیلکهای سبز راهدار آستین دراز که حامد کرزای میپوشد). همچنان هرگز دیده نشده که اشرف غنی لباسهای افغانی را که در افغانستان میپوشد، در اروپا یا امریکا بر تن کند. دلایل این اختلاف سبک در عرصۀ سیاسی و فرهنگی فقط میتواند برای "رولا" –همسر وی، و "ژنرال دیوید پترائوس") (David Howell Petraeus - ژنرال چهار ستاره ارتش آمریکا و رییس اسبق سیا- معلوم باشد.
غنی در جامههای مختلف
اشرف غنی و "کلیر لاکهارت" کتابی با نام "بازسازی دولتهای ناکام" نوشتهاند که تا حدی به موضوع افغانستان پرداخته است. برای رد اصولی محتوای این کتاب، کافی است به فصل 19 کتاب "اقتصاد سیاسی جنگ" نوشته "سی تی کاینی" و "آر لی مادرز" چاپ 2011 "توسط انستتیو کاتو" مراجعه کنید. اشرف غنی عضو "شورای آتلانتیک" است؛ لاکهارت همکار "شورای اسپین" است. غنی و لاکهارت، روسای مشترک موسسه موثریت دولتی هستند که مقر آن در واشنگتن دی سی میباشد. این دو، اخیرا طرح "آمادگی برای سوریۀ جدید" را ابداع کردهاند. اخیرا، توسط "مجلۀ چشم انداز" چاپ انگلیس به عنوان "متفکر دوم جهان در سال 2013" انتخاب شد. روزنامه نیویورک تایمز در سال 2009، اشرف غنی را به عنوان «غربیترین نامزد انتخابات افغانستان» اعلام کرد. در سال 2006، خانم "رولا نادر" -انسان شناس برجستۀ شرق میانه- به من گفت که اشرف غنی بخاطر این در بین دانشمندان اروپائی و امریکائی و نخبگان سیاسی مشهور است که انگلیسی را بسیار خوب صحبت میکند. "مایکل کندی" –جامعهشناس امریکائی و رییس شرکت حامی پروژۀ "مشغولیت افغانستان"- در "کنفرانس افغانستان" در دانشگاه براون در سال 2009 اشرف غنی را چنین توصیف کرد: "آرزو داشتم تعداد زیادی مثل تو وجود میداشت. چقدر زیبا! ببینید او چگونه دستها، چشمها و انگشتهای کبوتری و درخور ستایش خود را حرکت میدهد".
وقتی اشرف غنی وزیر مالیه افغانستان بود، در جلسات هیئت دولت حامد کرزای مشهور به بدخلقی و تند مزاجی بود. او در جریان ریاست دانشگاه کابل بخاطر عدم برخورد مناسب با استادان محلی دانشگاه مشهور بود. اما در ملاقاتها و گفتگوها با مهمانان اروپائی-آمریکائیاش در آن زمان، کاملا آرام و متین عمل میکرد. این رفتارهای متغیر، در برخوردهای زبانی اشرف غنی و حرکات بدنی او در عرصه اجتماعی نیز دیده میشود.
در کنفرانس 2008 در انستیتو "بروکینگز"، "اخضر ابراهیمی" -نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل متحد در امور افغانستان-در حضور اشرف غنی در مورد وی چنین نظر داد: "این واقعا یک تجربه بود که با او در افغانستان برای دو سال تمام همکاری داشتم. همکاری با او را میتوانم در قالب یک مثال برای شما شرح دهم: بادیهنشینی بود که تلاش میکرد بر شتر خود بار بیشتری بگذارد. او، وسائل مورد نظر را یکی پس از دیگری در پشت شتر میگذاشت. نهایتالامر، با یک کیسه بزرگ آمد و گفت "نمیدانم این را هم بگذارم یا نه؟!" شتر برگشت و گفت"من که از جایم نمیتوانم برخیزم، این را هم بگذار". قصه اشرف غنی مانند همان شخص است. تنها تفاوت این است که او خواهان برخواستن شتر است.
"جیمز کارویل" -استراتژیست مشهور آمریکائی- (James Carville) علنا مشاور و رایزن وی در مبازرات انتخاباتی ریاست جمهوری افغانستان در 2009 بود. غنی یکبار در یک بیانیه عمومی در رابطه با کارویل چنین گفت: "این مرد خیلی مرا درک میکند. او فرزند نیواورلئان است. اگر نیواورلئان را بشناسید، افغانستان را هم خواهید شناخت". نیواورلئان شهر کارویل است. پس اصلا جای تعجبی نیست که غنی در دورهای نماینده آمریکا در "کمیسیون هماهنگی افغانستان" بود.
12 فرمان جیمز کارویل برای اشرف غنی
جیمز کارویل عضو حزب دموکرات امریکا، مسئول ستاد انتخاباتی بیل کلینتون، و مشاور نخستوزیر رژیم اسراییل، در انتخابات سال 93 بار دیگر در رأس ستاد انتخاباتی و مشاوران تبلیغاتی اشرف غنی احمدزی قرار گرفت و با چند توصیه بظاهر ساده اما مهم و اساسی مبلغ سی هزار دلار از وی دریافت کرد.
جیمز کارویل
توصیه های آقای جیمز کارویل بدین شرح بود:
2 فوریه 2014،
عالیجناب اشرف غنی احمدزی،
1. در همه حالات طوری رفتار کنید که از هم اکنون پیروز میدان جلوه کنید.
2. در مواجهه با مردم، لبخند را فراموش نکنید ولی در مقابل رقبا باید صلابت داشته باشید.
3. مراقب عصبانیت خود به خصوص در مقابل انظار عمومی و دوربین های تلویزیونی باشید.
4. متن سخنرانی خود را قبل از اجتماعات حداقل دو بار از حفظ مرور کنید.
5. خواب عمیق هر شب را فراموش نکنید، آثار خستگی در چهره شما موجب ناامیدی هوادارانتان می شود.
6. در هر سخنرانی حداقل برای حل دو معضل کلی مخاطبان خود وعده و قول قطعی بدهید.
7. همیشه نیمی از هوشیاری خود را برای مراقبت از حریف اختصاص بدهید (یک چشم و یک گوش شما مختص حریف است).
8ـ در ملاقات با مسئولان و شخصیت های خارجی، اعتماد به نفس خود را به رخ طرف مقابل بکشید. راه ساده برای این کار آن است که یک پای خود را روی دیگری اندازید و طوری بنشینید که کفش تمیز شما با جوراب مشکی دیده شود. این توصیه همیشگی من به پرزیدنت اوباما بوده است.
9ـ در مصرف به موقع داروهای روزانه خود دقت نمایید. شاید بهتر باشد تا پایان زمان انتخابات، یک نفر خاص برای این کار مأمور کنید.
10ـ توصیه اکید من آن است که حداقل در هر روز 40 دقیقه به یوگا بپردازید، این کار برای تمرکز بهتر و آرامش شما مفید و حتی لازم است.
11ـ نوشیدن حداکثر 30 سی سی نوشیدنی محرک در میان وعده برای کار بیوقفه در بعدازظهر بسیار مناسب است. البته شاید به دلایل مذهبی شما نتوانید این کار را انجام دهید.
12ـ در بنرهای تبلیغاتی خود دقت کنید. هیچ عکسی بدون روتوش دقیق استفاده نشود. سایه چشمها، چروکهای پیشانی و کناره بینی در عکسهایی با اندازه بزرگ نامناسب دیده میشود. در حذف آنها دقت شود.
عوامل عدم توفیق احتمالی اشرف غنی در افغانستان
به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران سیاست افغانستان، چند عامل در عدم توفیق احتمالی اشرف غنی بعنوان رییس جمهور آینده افغانستان با توجه به روحیه مردم این کشور دخیل است:
1. اتکاء بیش از حد به غرب: تمام چشم امید اشرف غنی به حمایت غرب دوخته شده است، نه به مردم افغانستان. این چیزی است که غالب مردم افغانستان به ان معتقدند. او، در آمریکاپرستی گوی سبقت را از کرزای و دیگران ربوده است. غنی، به قصه کرزای از کنفرانس بن تا کنون نگاه کرده و با خود گمان میکند که اگر حمایت غرب را با خود داشته باشد، به قدرت خواهد رسید. از این رو، کمپین انتخاباتی برای وی شکل یک نمایشنامه را داشت و نیازی به حمایت مردم نبود؛ چرا که نهایتا آمریکاییها نقشه تقلب و هدایت انتخابات را کشیدند.
2. عدم آشنایی با واقعیتهای جامعه افغانستان: اگرچه غنی به مدت چند سال وزیر مالیه افغانستان بوده ولی عدم آشنایی کافی وی با خصوصیات افغانستان یکی از عناصر اساسی ضعف او تلقی میشود. این کاندیدا، از زاویه نشریات غرب به واقعیتهای افغانستان نگاه میکند. افزون بر آن، غنی عمر خویش را در غرب سپری نموده است و بیشتر در خدمت غرب بوده تا مردم افغانستان. او ممکن است که یک استاد خوب باشد، اما سیاستمدار تیز هوش و کاریزماتیک و مردم دوستی نیست. این در حالیست که غنی برای کمپین خود از مشاور امریکایی استفاده میکند تا به کمک وی کشور خود را بشناسد.
3. رقابتهای قبیلهای: اشرف غنی، حامد کرزای را یکی از موانع عمده در برابر موفقیت خویش میشمارد. یکی از انگیزههای مخالفت وی با کرزای، رقابت سنتی میان قوم "غلجایی" و "درانی" است. کرزای، متعلق به قوم "پوپلزی" که شاخهای از درانی است میباشد که در چند قرن اخیر بر قوم غلجایی -که بیشتر مردم جنگجو هستند- حکومت کرده است؛ اما حکومت این قوم بعد از "کودتای هفت ثور" بدست نیروهای چپ که غالب افسران آنها را غلجاییها تشکیل میدادند، سقوط کرد.
بخشی از نارضایتیها، کشمکشها و جنگها در "قندهار" و "هلمند" نیز ریشه در رقابتها و اختلافات قبیلهای دارد. اخیراً، طرفداران کرزای بویژه برادران و اقارب وی به ستاد انتخاباتی و هواخواهان احمدزی در قندهار حمله کردند. این در حالی است که احمدزی با استفاده از نفوذ خویش اسم برادران کرزای را به عنوان قاچاقچی و مافیای قندهار در سر زبان رسانههای غربی انداخته است.
غنی، حامد کرزای را نه تنها از لحاظ توانایی و کفایت کاری شخصیتی ضعیف میشمارد، بلکه از لحاظ مدیریت رقابت بینالقبیلهای نیز مستحق حکومت داری نمیداند. او معتقد است که چون اکثریت رهبران و نیروهای طالبان غلجاییها هستند، هرگز با کرزای صلح نخواهند نمود. وی باور دارد که میتواند طالبان را به آسانی بر سر میز مذاکره بنشاند و جنگ در جنوب را خاتمه دهد. از این رو، غنی معتقد است که مردم پشتون بویژه طالبان تحت رهبری کرزای متحد نخواهند شد.
4. برنامههای خیالی و ناکارآمد: اشرف غنی احمدزی آثاری در خارج از افغانستان از جمله کتاب "بازسازی دولتهای ناکام" نگاشته است. اما طرحهای وی برای کشور خودش که در صدر دولتهای ناکام قرار دارد، چندان کارساز نیست.
اشرف غنی بارها گفته است که نقشی مهم در طرح قانون اساسی و انتخاب نظام متمرکز ریاستی داشته است. اما نظام ریاستی تولیدی وی، در 5 سال اخیر نه تنها افغانستان را به بحران و اوج فساد اداری سوق داد، بلکه گرایش شدید به دیکتاتوری و تمامیتخواهی دارد.
تضادهای ساختاری در قانون اساسی افغانستان نیز محصول هنر غنی احمدزی است. وی، یکی از بنیانگذاران فساد اداری، حیف و میل کمکهای جامعه جهانی، تشدید فقر و کپیبرداری کورکورانه از بازار آزاد غرب در شرایط فعلی افغانستان است.
5. تعصب و تنگنظری: قابل ذکر است با وجود اینکه اشرف غنی بخش اعظم عمر خود را در میان کانونهای علمی، سیاسی و فرهنگی غرب سپری کرده، اما جهانبینی و تعصب قبیلهای را تا به حال در ذهن خود حفظ نموده است. چنانکه در زمان تصدی وزارت مالیه افغانستان، تبعیض و تعصب قومی را بشدت نشان داد.
تنگ نظریهای اشرف غنی آن قدر در میان سیاستمداران افغانستان محسوس است که حتی زمانی که وی از میان ملیتهای "تاجیک" و "هزاره" به دنبال معاون و یا به گفته خود مشاوران سمبلیک بود، هیچکس حاضر نشد در کنار وی قرار بگیرد. در نتیجه، معاون اول خود را یک پشتون تبار انتخاب کرد. همچنین، وقتی خواست که "استاد محقق" را بعنوان معاون دوم انتخاب کند، محقق و دیگران تبعیض و نفرت ایشان نسبت به هزارگان افغانستان را در زمان تصدیاش در وزارت مالیه را به رخ وی کشیده و حاضر به همکاری با او نشدند.
6. خصوصیات شخصیتی: اشرف غنی از حیث خصوصیات روانی مشکلات فراوان دارد. گزارشات رسانههای معتبر خارجی و داخلی حاکی از آن است که وی مبتلا به سرطان معده بوده و همین بیماری بر اعصاب و مزاجاش تاثیر بسیار منفی بجای گذاشته است. افزون بر آن، وی در میان کاندیداهای افغانستان به کم حوصله، عصبی و تند مزاج بودن معروف است. چنانکه "احمد رشید" –دوست صمیمی وی- در اثر اخیرش در مورد افغانستان موسوم به «سقوط در هرج و مرج»، درباره وضعیت سلامت اشرف غنی احمدزی در هنگام تصدی وزارت مالیه چنین مینویسد:"سرطان معده اکثر قسمتهای معده وی را از فعالیت بازداشته و سیستم ایمنی وی را دچار تزلزل کرده است. او در وزارت مالیه نمیتوانست یک وعده غذای کامل را بخورد. به همین علت، مجبور بود هر ساعت یک مثقال غذا بخورد. او نمیداند که تا چه وقت زنده خواهد ماند".
نمونهای از پرخاشگری اشرف غنی
احمد رشید که دوست قدیمی غنی است، در مورد رفتار اجتماعی وی چنین مینویسد: "بیست سال می شود که من غنی را میشناسم ولی وی با هیچکس دوستی نزدیک ندارد. او علاقه زیادی به منزوی بودن دارد. بسیاری، او را آدم متکبری میدانند. بدبختانه، بدخلقیهای وی و برخورد متکبرانه او با افغانها از وی یک شخصیت منفور در کابینه افغانستان ترسیم نمود. هیچکس دوست نداشت که با وی همکاری کند. او چند دوست معدود داشت. وزرای دیگر کابینه او را متهم میکردند که در تصمیمگیریها انحصار طلب است. سرانجام، شکایتها در مورد وی، کرزی را مجبور ساخت که او را از کابینه 2004 خارج سازد. اخضر ابراهیمی که در تمام حالات یکی از حامیان اصلی احمدزی بود یکبار گفته بود که زمانیکه وی از کابینه استعفا میداد، حتی یک وزیر هم حاضر نشد از وی حمایت کند.
تکرار سناریوی تقلب
نکته قابل توجه اینکه غنی برای تقویت موقعیت خویش اخیراً جيمز کارويل که پیشتر از وی سخن گفتیم را به عنوان رییس ستاد انتخاباتی خود معرفی نموده بود. قابل یاد آوری است که در انتخابات سال 2004 "زلمی خلیلزاد" به عنوان سفیر و نماینده ویژه "جرج دابلیو بوش" ریاست ستاد انتخاباتی کرزای را بر عهده داشت و در آن زمان هم اعتراض بسیاری از کاندیداها به تقلب به جایی نرسید.
اما این نگرانی در انتخابات 2014 نیز وجود دارد که ناظرین سازمان ملل و اتحادیه اروپا مثل انتخابات 2004 افغانستان که به نفع کرزای از تقلب گسترده چشمپوشی نمودند، این بار به نفع غنی عمل نمایند. زیرا حضور کارویل به عنوان رییس ستاد انتخاباتی غنی، شک و تردید را نسبت به شفافیت انتخابات بیشتر میسازد. از این رو، کمیسیون انتخابات که عمدتاً از طرفداران کرزای و عوامل خارجی تشکیل یافته، میتواند نقش اساسی در تقلب به نفع یک کاندید خاص داشته باشد.
ائتلاف با ژنرال دوستم
"راب کریلی" (Rob Crilly) در مقاله خود به تاریخ 7 جولای 2014 در روزنامه تلگراف، ائتلاف اشرف غنی با ژنرال"عبدالرشید دوستم” (Abdul Rashid Dostum) را در اصل «ائتلاف وی با خود» میخواند. ژنرال دوستم متهم به دامن زدن به جنگ داخلی، کشتار افراد بیگناه و تنبیه نظامیان خود به خشنترین شکل ممکن است.
پس از فروپاشی طالبان در افغانستان و ایجاد دولت جدید با حمایت آمریکا در این کشور، ژنرال دوستم، رئیس شورای عالی نظامی و نماینده حامد کرزی در شمال افغانستان شد و بعدتر به سمت معاون وزارت دفاع افغانستان ارتقا منسب یافت. او در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۴ شرکت کرده و به رقابت با حامد کرزی پرداخت و توانست 10درصد آرا را در چند ولایت شمالی افغانستان که اغلب ازبک نشین بودند بدست آورد. با این حال، در دولت جدید حامد کرزی پس از انتخابات، ژنرال دوستم به عنوان رئیس ستاد مشترک قوای مسلح افغانستان (رئیس ارکان سر قوماندانی اعلی) معرفی شد. ولی این پست ژنرال دوستم پس از آن از سوی دادستانی کل افغانستان به حالت تعلیق درآمد که اکبر بای، رییس شورای ترک تباران افغانستان ادعا کرد از سوی افراد دوستم ربوده شده و مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. این ادعا اگرچه از سوی ژنرال دوستم به شدت تکذیب شد، اما روابط او را با دولت حامد کرزی تیره و تار کرد و منجر شد که خانه او در کابل، برای چندین ساعت به محاصره پلیس درآید.
پس از آن، ژنرال دوستم به ترکیه رفت و مدت طولانی را در آنجا بسر برد؛ تا آنکه در انتخابات دوم ریاست جمهوری، از نامزدی حامد کرزی اعلام حمایت کرد و پست قبلی او به عنوان رئیس ستاد مشترک قوای مسلح افغانستان، دوباره از سوی رئیس جمهور کرزای احیا شد.
تمامی این قطعات، پازل حمایت قطعی آمریکا از وی را کامل میکند. قطع یقین، انتخاب وی به عنوان معاون اشرف غنی، جزء برنامه از پیش تعیین شده آمریکا است.
خطر بزرگ
"عبدالشهید ثاقب" در مقاله خود در تاریخ 27 مرداد 1393 در خبرگزاری جمهور، به خندههای تمسخرآمیز اشرف غنی در واکنش به تهدید از سوی "عطا محمد نور" -فرماندار بلخ- که هشدار داده در صورت عدم رعایت انصاف در پروسه شمارش آراء، خیزشهای مردمی یا انقلابهای سبز و نارنجی را راهاندازی خواهد کرد، اشاره کرده و در پاسخ به غنی از دو خطر هولناک و هولناکتر سخن به میان آورده است. وی، اولی را تسخیر دفتر ریاست جمهوری (که پیشتر از این هم بصورت نصف و نیمه از سوی هواداران عبدالله صورت گرفت) و دومی را اعلام حکومت اصلاحات و همگرایی از سوی عبدالله بر شمرده است.
افشاء توطئه علیه عبدالله از سوی عطا محمد نور
چشم انداز امضای موافقت نامه امنیتی واشنگتن-کابل
با اعلام نتایج اولیه انتخابات افغانستان که "اشرف غنی احمد زی" را به عنوان رئیس جمهور منتخب معرفی کرد، امضای موافقتنامه امنیتی مورد خواست آمریکایی ها محقق خواهد شد. این نامزد دارای تابعیت آمریکایی بوده و در ارزیابیهای ناظران سیاست افغانستان، عنصری نزدیک به آمریکا و پاکستان محسوب میشود.
اشرف غنی، بیشتر دارای نگاه به غرب است. او تکنوکراتی تحصیلکرده غرب محسوب میشود و دارای ارتباطات خوبی با کشورهای اروپایی و آمریکا بوده است. در واقع این نگاه از سوی وی که بخواهد همچنان به دنبال یک راهحل غربی برای مسائل افغانستان باشد، میتواند در درجه نخست برای خود افغانستان و مردم آن مشکلساز گردد. اگر ثبات سیاسی به صورت مسالمت آمیز طی ماه آتی حاصل شود، می توان انتظار داشت که احمد زی به سرعت امضای این توافق نامه را صورت بدهد.
در درجه بعدی، این مسئله به لحاظ حیثیتی برای افغانها بسیار مهم است. به موجب این پیمان، تمامی حوزههای بازسازی بخش نظامی و امنیتی افغانستان بر عهده نیروهای خارجی گذاشته میشود و این موضوع برای تثبیت و نهادینه کردن حضور غرب در این کشور تعیینکننده است. ساختار ارتش و پلیس در افغانستان، شرقی و به عبارتی روسی است و فرآیندی که برای تغییر ساختار، نوع آموزشها، تجهیزات و سلاحها از سال ۲۰۰۲ تاکنون دنبال شده نهایی نشده است. در مقابل، این پیمان کمک میکند که ارتش ملی و پلیس افغانستان کاملا وابسته به غرب -و به طور مشخص آمریکا- شوند و پیامدهای این موضوع فقط محدود به سال ۲۰۱۶ نیست، بلکه درازمدت و دیرپا خواهد بود.
سومین گزاره در چشم انداز امضای موافقت نامه امنیتی، مسئله وجود پایگاههای خارجی و تاثیر آن بر روی افغانها و همسایگان آنها است. علاوه بر این، باید در نظر داشت که کمیت و کیفیت حضور نیروهای خارجی بر معادلات و رقابتهای سیاسی این کشور و فرآیند صلح آن مؤثر خواهد بود. همچنین این مسئله بر اینکه طالبان به عنوان یک نیروی گریز از مرکز و یک اپوزیسیون پیروز عمل کند یا خیر، تأثیرگذار خواهد بود. جایگاه نیروهای جهادی و جنگسالاران سابق و همچنین میزان جذب سرمایه خارجی و فرآیند توسعه و بازسازی افغانستان از دیگر مسائلی هستند که از حضور نیروهای خارجی تأثیر خواهند گرفت.
نکته شایان توجه اینکه حامد کرزای با تاخیر در امضای این موافقتنامه سعی کرد که این موافقتنامه "کاپیتولاسیون وار" را در تاریخ به اسم خود ثبت نکند تا بتواند در عالم سیاست به ایفای نقش بپردازد.
آیا باید از اشرف غنی ترسید؟!
"عبدالشهید ثاقب" در مقاله خود به تاریخ 12 دی 92 در خبرگزاری جمهور افغانستان تحت عنوان "چرا از اشرف غنی باید ترسید؟"، وی را به دلیل طبع فیلسوفانهاش اهل مونولوگ و تکروی سیاسی میداند و معتقد است که اهل مماشات و سازش و دیالوگ برقرار کردن با رقبای سیاسی نیست، و این در حالی است که افغانستان امروز دقیقا نیاز به چنین شخصیتی دارد. ثاقب، جلوتر، با تاسی بر افلاطون و کانت، شرط ظفر فیلسوف در عرصههای مختلف را عدم توقف در پیله اندیشه و مفاهیم و حرکت بسوی احترام به و قانونگذاری برای خرد جمعی میداند.
او به گفتگوی خود با حامد کرزای اشاره کرده و معتقد است که کرزای، اشرف غنی را فرد دانشمندی میداند که رفتارهای او نشانه عصبی بودن او نبوده و ناشی از توهمات فیلسوفانهاش است. اما ثاقب با فرض اینکه این رفتارات به هر چه منتسب باشد، آنها را صحیح و در شان یک کاندیدای ریاست جمهوری نمیداند.
نویسنده مطلب، اشرف غنی را کسی میداند که حتی به معاون دست راست خود هم رحم نمیکند و در جایی به این موضوع اشاره میکند که وی در یکی از سخنرانیهای خود خطاب به رقیبان میگوید "اگر توان مناظره ندارید، حداقل در مسابقه بزکشی شرکت کنید، ژنرال دوُستُم به شما اسب خواهد داد". ثاقب، معتقد است که غنی منظورش این بوده که ژنرال دوستم فقط در عرصه بزکشی صلاحیت دارد نه در مباحث دیگر.
وی در پایان، اینگونه میآورد که "وقتی اشرف غنی این چنین بیپروا و بدون رعایت ادب و شأن مخاطب و مردم، از ادبیات سخیف استفاده میکند و نمیتواند تعادل روانی خود را حفظ کند، در صورت نیل به قدرت تبدیل به مردی خطرناک خواهد شد".
جمعبندی
1. در واقع، اشرف غنی دارای پیشینه سوال برانگیز آکادمیک است. حتی محمد جمیل حنیفی ادعا دارد که اشرف غنی در نوشتن پایاننامه کارشناسی ارشد خود از برادر زنش کمک گرفته و در واقع تز دکترای او هم رونوشت پایاننامه دوره کارشناسی ارشدش میباشد.
2. به شهادت مستند کارشناسانی چون دکتر جمیل حنیفی و عبدالشهید ثاقب و بنا بر اظهارات مقاماتی چون حامد کرزای و اخضر ابراهیمی، اشرف غنی تندخو بوده و دارای رفتارات غیرمترقبه روانی است. باید گفت که افغانستان سرزمین مشکلات است. تحمل و شکیبایی برای هر کسی که مدعی رهبری افغانستان است، خیلی ضروریست. از این رو، غنی شاید دانش و یا حوصله در شغل تدریس داشته باشد، اما برای وظیفه خیلی دشوار رهبری افغانستان شخصیت مناسبی نیست.
3. سبقه وی نشان داده که برنامههای اقتصادی-سیاسی وی با توجه به بافت فرهنگی مردم افغانستان نمیتواند چارهساز مشکلات باشد. کما اینکه پیش از این هم بعنوان وزیر مالیه دولت کرزای از توفیق چندانی برخوردار نبوده و در تعیین قانون اساسی افغانستان هم مشکلات بسیاری را بوجود آورده است. نسخه غربی اقتصادی غنی مناسب فضای شرقی افغانستان نیست و این خاک مغموم را راه حلی متناسب با روحیه و فهم بومی آن باید.
4. اشرف غنی احمدزی را در اصل باید غربیکار سیاسی دانست. این تکنوکرات اتو کشیده، حال و هوای سرزمینی که سالیان است به جز طعم خاک و خون را نمیچشد را به سبب قرابت با برجنشینهای آمریکایی به درستی درک نمیکند. کما اینکه فخر فروشی سیاسی و اخلاقی وی چه در کابینه کرزای و چه در مبازرات انتخاباتیاش میتوان دید.
5. فرمانبری وی نسبت به غرب، ائتلاف با چهرهای دورو و نفاقگر به نام ژنرال دوستم، و روحیه تکروی وی، معجونی است که تبدیل شدن وی به یک دیکتاتور در آینده پس از جلوساش بر کرسی ریاست جمهوری را نوید میدهد. با سیری در تاریخ به روشنی پی خواهیم برد که تمامی دیکتاتورها در آغاز راه دارای چنین روحیهای بودهاند.
6. و در آخر، میتوان با استناد به موضوع تحولات عراق اینگونه استدلال کرد که با امضای موافقتنامه امنیت واشنگتن-کابل، آمریکا از قدرت و برتری نظامی خویش برای نفوذ در نظام سیاسی افغانستان استفاده نماید تا بدینوسیله نیروهای متمایل به منافع آمریکا را به قدرت برساند.
7. دکتر عبدالله عبدالله از نظر اکثر مردم افغانستان و جامعه جهانی، شایستهترین فرد برای زعامت آینده افغانستان است. علت عدم توفیق وی، علاوه بر برخی شیطنتها و کارشکنیهای بیرونی، ریشه در اشتباهات خودش یا مشورتهای غلطی که داشته است، دارد که در گزارشی مجزا به آن خواهیم پرداخت.بسیاری از روزنامهنگاران و اصحاب رسانه در افغانستان هنوز معتقد هستند که وی توانمندترین فرد برای اداره کشور در این شرایط دشوار میباشد. اشرف غنی توانست با حمایت آمریکا، کمیسیون انتخابات و دولت کرزای و جامعه جهانی را در خدمت طرح تقلب پیش برد و از روزنه اشتباهات حزب اصلاحات نهایت بهره را برای تسهیل فرایند این عمل و ورود به فاز نهایی برد؛ و اگر کار به بروز اختلافات گسترده داخلی نیانجامد، در آیندهای نه چندان دور شاهد افغانستانی آمریکایی خواهیم بود. کشوری که در ایجاد تحولات مورد تمایل غرب در منطقه نقش بسزایی خواهد داشت.
منابع و مآخذ:
http://www.bbc.co.uk/persian/afghanistan/2013/09/130923_k02-ashraf-ghani-profile2.shtml
http://www.afghan-bios.info/index.php?option=com_afghanbios&id=539&task=view&total=2861&start=120&Itemid=2
http://www.telegraph.co.uk/news/worldnews/asia/afghanistan/10952284/Ashraf-Ghani-From-the-World-Bank-to-Afghanistans-next-president.html
http://jomhornews.com/doc/article/fa/44012/
http://jomhornews.com/doc/article/fa/54738/
http://www.avapress.com/images/docs/files/000093/nf00093702-2.pdf
http://jomhornews.com/doc/article/fa/51144/
http://www.ariananet.com/modules.php?name=Artikel&op=view&sid=11231
http://www.khorasanzameen.net/php/read.php?id=2026
http://entekhabataf.persianblog.ir/post/18
http://www.afghanpaper.com/nbody.php?id=68470
http://www.khaama.com/ghani-is-the-2nd-person-among-top-100-thinkers-of-2013
http://www.mehrnews.com/TextVersionDetail/2323630
به گزارش لوکسترین ها از مشرق راه آهن شمال کشور
مانور رهایی گروگان در رشت
بازار فروش اسکناس نو
سازمان تحقیق و بررسی سوریه منتشر کرد:
سازمان تحقیق و بررسی سوریه، در ترکیه واقع است و هر هفته مطالب مهم رسانههای روسی و ایرانی درباره تحولات سوریه را به انگلیسی ترجمه و منتشر میکند تا فعالان سیاسی غربی نسبت به نوع نگاه ایرانیان و روسها به منازعات سوریه، آگاه شوند.
سازمان تحقیق و بررسی سوریه با اشاره به اثرگذاری بالای ایران در تحولات سوریه، نحوه انعکاس اخبار سوریه در رسانههای خبری ایرانی را برای غربیها مهم دانسته است. به همین دلیل گزارشی از نحوه پوشش اخبار سوریه در رسانههای خبری ایران در بازه زمانی 6 ماهه اکتبر 2013 (مهر 1392) تا مارس 2014 (اسفند 1392) منتشر کرده است.
در این مطالعه، 219 مطلب بالغ بر 40 سایت، خبرگزاری، روزنامه و مجله ایرانی درباره سوریه مورد بررسی قرار گرفته است.
فراوانی موضوعات
این مطالعه نشان میدهد در بازه 6 ماهه فوق، بیشترین مطالب منتشرشده در رسانههای ایرانی درباره سوریه به ترتیب مواضع مربوط به دولت سوریه، کنفرانس مخالفان دولت سوریه موسوم به ژنو 2 و اخبار مربوط به معارضان سوری بوده است.
توصیف نقش ایران در سوریه
مطابق این بررسی، رسانههای ایرانی در پوشش اخبار مربوط به سوریه، ویژگیهای خاصی برای نقش ایران در نظر میگیرند به طوری که ایران را پرقدرت و بانفوذ در سوریه و خواستار صلح و ثبات در منطقه معرفی میکنند.
سازمان تحقیق و بررسی سوریه بدین منظور با استفاده از نرمافزارهای پیشرفته محاسبه واژگان، صفاتی که برای واژه ایران در مطالب رسانههای ایرانی درباره جنگ سوریه درج شده را استخراج کرده است. این محاسبه هم صفات مستقیم و هم صفات غیرمستقیم برای ایران را به دست آورده است.
دیدگاه رسانههای ایران به نقش خارجیها در سوریه
بر اساس مطالعه فوقالذکر، رسانههای ایران به اتفاق، کشورهای عربی و غربی را در پشت پرده جنگ سوریه میدانند. طبق این گزارش، رسانههای ایران حامیان اصلی گروههای معارض و تروریستی در سوریه را به ترتیب عربستان، کشورهای غربی و سایر کشورهای عربی میدانند.
سازمان تحقیق و بررسی سوریه در پایان مطالعه خود، اجماع رسانههای ایرانی در حمایت از نظام سوریه را ناشی از نبود آزادی رسانهها در ایران دانسته و مدعی شده که رسانههای ایرانی تحت فشار حکومت مجبور به حمایت از سوریه هستند.
این سازمان همچنین ادعا کرده که پوشش کامل رسانهای از سوریه، اثر معکوسی بر افکار عمومی ایران گذاشته زیرا نظرسنجیها از کاهش حمایت مردم ایران از سوریه حکایت دارد.
البته این سازمان برای اثبات دو ادعای پایانی خود، مستندی ارائه نکرده است.
شیوه جدید پاسخگویی مسؤلان؛
اخبار پر بازدید 12 ساعت اخیر مشرق/