گروه گزارش ویژه سپیدار خبر - از مشرق
نه تنها دولتهای مدرنی که سه چهار قرن است بر سیاست جهان سایه افکندهاند، بلکه امپراتوریهای باستان، نیز برای خود شهری را از قلمرو کوچک یا بزرگشان برمیگزیدند تا از آن مرکز بر قلمرو خود حکمرانی کنند. حتی قلمروهای دینی مانند امپراتوری مسیحی رم و خلافت اسلامی نیز همین سیاست را دنبال کردند. امپراتور، شاه، پاپ، خلیفه و رئیس جمهور معمولاً پایتخت خود را از میان شهرهای بزرگ و دارای دسترسی به سراسر مملکت انتخاب میکردند.
نکته جالب اینجاست که معمولاً کسی از میان آنان پایتخت را انتقال نمیداده مگر بخاطر ضرورت نظامی (مثلاً امیرالمؤمنین علیهالسلام تخت خلیفه را از مدینه به کوفه بُرد تا کنترل فتوحات خلفای پیشین به ویژه شام راحتتر باشد؛ شاه طهماسب و شاه عباس صفوی نیز پایتخت ایران را به نقاط مرکزیتر و دور از دسترس عثمانی منتقل کردند) یا پس از فتح یک کشور و سقوط رژیم گذشته (تا نشانی از تغییر سیاست رژیم جدید و همچنین دوری از خطر هواداران رژیم گذشته باشد که عمدتاً در پایتختش گرد آمده بودند). اما در عصر جدید به ویژه از ابتدای قرن 20، بسیاری از کشورها اقدام به تغییر پایتخت خود کردهاند به گونه ای که این امر به گزینهای همواره محتمل در پیشِ روی سیاست مداران تبدیل شده است.
چرا پدیده انتقال پایتخت به امری شایع تبدیل شده است؟ در کدام مناطق جهان بیشتر شاهد این رخداد هستیم؟ چرا دولتها مجبور میشوند با صرف هزینه های فراوان به تأسیس مجدد ادارات و نهادهای حاکمیتی اقدام کنند؟ دولتها با این کار به دنبال چه هستند؟ آیا هر مشکلی در پایتخت را میتوان با تغییر جای آن درمان کرد؟ آیا دولتهایی که پایتخت خود را تغییر دادهاند به اهداف خود رسیدهاند؟ و از همه مهمتر، آیا میتوان از این تجربیات جهانی برای بحث تغییر پایتخت ایران بهره گرفت و به تصمیم درستی رسید؟ در گزارش حاضر با مرور برخی از مهمترین و جدیدترین تجربیات جهانی، در پیِ یافتن سرنخهایی برای پاسخ به این سؤالات هستیم.
پایتختها چرا انتقال مییابند؟
برخی از پایتختها به یک دلیل و برخی به دلایل متعدد تغییر کردهاند با این حال در مورد گروه دوم نیز یک دلیل، نقش اصلی را بازی میکند. مسائل فراوان و متنوعی در زمانه ما وجود دارد که منجر به چنین اقدامی شده است:
تسخیر پاریس در جنگ جهانی دوم، فرانسویها را راهی ویشی کرد
1- دلایل نظامی و بینالمللی
بسیاری از کشورها به دلایل نظامی مجبور به انتقال موقت یا دائم پایتخت خود شدهاند. برای مثال مارشال پِتَن پایتخت فرانسه را در دوران جنگ جهانی دوم به ویشی منتقل ساخت زیرا پاریس توسط نازیها اشغال شده بود. گاهی نیز به دلیل تقسیم یک کشور بر اثر جنگ و منازعات دوقطبی، بخشی از کشور پایتخت دیگری برای خود برمیگزیند، مانند سایگون پایتخت ویتنام جنوبی، عَدَن پایتخت یمن جنوبی و بُن پایتخت آلمان شرقی که همه در دوران جنگ سرد تشکیل شدند اما یک به یک منحل شده و در بخش دیگر از کشورشان ادغام شدند.
2- دلایل سیاسی
ساختمانهای واشگتن دی.سی. بیش از 200 سال است که مقر حکمرانی سیاستمداران آمریکا است. نمایندگان ایالات آمریکا در جریان استقلال از بریتانیا، ابتدا در فیلادلفیا جلسه میگرفتند اما پس از حمله گروهی از سربازان به کنگره کنفدراسیون در تالار استقلال در 1983 و حمایت جان دیکینسون فرماندار پنسیلوانیا از این اقدام، کنفدراسیون در 1987 تصمیم گرفت اصلی را در این رابطه به تصویب برساند. در بخش هشتم از فصل نخست قانون اساسی آمریکا این حق انحصاری به کنگره داده شده است که منطقهای خودمختار با حداکثر مساحت 10 مایل مربع را از ایالات به عنوان مقر دائمی دولت فدرال تعیین کند. این منطقه در مرز ایالت مریلند و ویرجینیا در کنار رود پوتوماک تعیین شد و در 1788 و 1789 مورد تصویب مجالس ایالتی مریلند و ویرجینیا قرار گرفت. جورج واشنگتن فرمانده نظامی که نقش محوری را در کسب استقلال از انگلیس و همچنین اتحاد ایالات تحت عنوان فدراسیون را داشت، در این زمان نخستین رئیس جمهور آمریکا شد و از آنجا که در قانون مصوب کنگره، اختیار تعیین نهایی مکان پایتخت و تأسیس آن به رئیس جمهور داده شده بود، وی شورایی را برای این کار تعیین کرد. این شورا منطقه خودمختار را «کلمبیا» و شهر لازمالتأسیس را «واشنگتن» نامید. در 1800 میلادی پس از ساخت شهر جدید، پایتخت آمریکا رسماً از فیلادلفیا به واشنگتن منتقل شد. همچنین قانونی در کنگره تصویب شد که انتخاب فرماندار منطقه کلمبیا را به رئیس جمهور وقت تفویض کرد.
واشنگتن سال 1800 میلادی به عنوان پایتخت دولت فدرال آمریکا افتتاح شد
کیوتو از سال 794 تا انقلاب میجی (با فراز و نشیب هایی) پایتخت ژاپن بود اما با وجود اعتراضات مردمی، این جایگاه را از دست داد. داستان از آنجا شروع شد که از 1192 امپراتوران ژاپن با تعیین فردی با عنوان سردار (که به ژاپنی شوگون گفته می شود)، اداره امور کشور را به وی میسپردند. این سرداران از 1590 که توکوگاوا ایه یاسو سردار ژاپن بود، پایگاه اصلی خود را در شهر ساحلی اِدو قرار دادند. در نیمه قرن 19 میلادی، آمریکا و سپس هلند، بریتانیا، فرانسه و حتی روسیه توانستند با تهدیدات نظامی، سرداران را مجبور به امضای قراردادهای تجاری به نفع کشورهای خود کنند. در نتیجه نارضایتیها بالا گرفت و عدهای خواستار پایان دادن به وضعیت اسفبار اقتصادی و سیاسی ژاپن توسط امپراتور شدند. نهایتاً در سال 1868 میلادی نیروهای طرفدار امپراتور میجی بر نیروهای هوادار سردار توکوگاوا شینوبو پیروز شدند و به سرعت در طول چند دهه چنان کشور عقبافتاده ژاپن را به کشوری صنعتی و پیشرفته تبدیل کردند که در ابتدای قرن 20 توانستند روسیه را در یک جنگ نظامی شکست دهند.
امپراتور میجی پس از پیروزی بر سردار، پایتخت رسمی را از شهر کیوتو به شهر اِدو که دیگر از شهرهای بزرگ ژاپن و حتی جهان با ساکنانی تحصیلکرده شده بود، منتقل کرد و نام آن را به توکیو (به معنای پایتخت شرقی) تغییر داد. در واقع با حذف سرداران و انتقال پایتخت امپراتور به توکیو، دو مرکز سیاسی و نظامی کشور در هم ادغام شدند. امپراتور این ادغام را در اِدو انجام داد زیرا زیرساخت های مدیریت کشور عملاً در آنجا شکل گرفته بود، مسیرهای عبور و حمل و نقل عموماً در اِدو به هم میرسید، برعکس کیوتو خودش بندر بزرگی داشت و به تاهاکو که گروههای مخالف امپراتور در آن قرار داشتند، نزدیکتر بود.
توکیو با الکتریسیته رنگآمیزی شده است
جالب است بدانید از آن زمان تا کنون شهر توکیو بارها دچار زمین لرزه های مخرب و عظیم شده است اماژاپنی ها که تقریباً هیچ جای کشورشان از زمین لرزه ایمن نیست، تلاش کردند از طریق ابتکارات علمی در ساخت وساز، تلفات زمین لرزه را به حداقل برسانند. البته بارها به ویژه در سال 1964 (میزبانی بازی های المپیک) و 1990 میلادی (مصوبه پارلمان) ژاپنی ها به تغییر پایتخت خود اندیشیدهاند. توکیو هم اکنونهفتمین شهر گران در جهان و یکی از شلوغ ترین مناطق روی زمین است.
دهلی نو در همسایگی شهر قدیمی دهلی که زمانی پایتخت مغولان بوده است، در طول دهه 1910 و 1920 میلادی توسط انگلیسیها ساخته شده است. علت اصلی تغییر پایتخت، بروز شورش هایی علیه استعمار انگیس در شهر کلکلته بود که پادشاه وقت انگلیس یعنی جرج پنجم را مجبور کرد تا با حضور در دهلی در سال 1911، آن را پایتخت جدید هند معرفی کند. ساخت پایتخت جدید به دلیل بروز جنگ جهانی اول تا 1931 به طول انجامید.
دهلی نو در دهه 1920 میلادی توسط انگلیسیها ساخته شد
پایتخت امپراتوری روسیه شهر مسکو بود. با این حال از آنجا که امپراتور پتر کبیر از بسیاری سنتهای روسی (مانند تاریخ روسی و لقب سزار) دل بریده بود و قصد رقابت با اروپای غربی در علم، فناوری و نظامیگری را داشت، در سال 1712 میلادی پایتخت خود را به شهری جدید که به نام خودش سن پترزبورگ نامیده شد، تغییر داد. وی این شهر را در ساحل دریای بالتیک که به تازگی از سوئد گرفته بود به شیوهای جدید بنا کرد. پتر کبیرٰ و وصیتهایش مقتدای نسلهای متوالی از سزارهای روس قرار گرفت. پس از انقلابِ بلشویک ها، بار دیگر پایتخت کشور به مسکو بازگشت تا هم به اروپای شرقی نزدیکتر باشد و هم نشاندهنده مخالفت رهبران جدید با تمایلات غربگرایانه پتر کبیر و پیروان وی باشد. سنپطرزبورگ نیز از آن تاریخ تا 1991 میلادی، لنینگراد (به معنای شهر لنین) نامیده شد تا نشان دهد لنین و وصیتهایش، راهنمای جدید رهبران اتحاد جماهیر شوروی خواهد بود. ظاهراً نام این شهر پیوندی ویژه با مرام رژیم حاکم دارد.
نمایی از سنپترزبورگ، پایتخت پیشین روسیه
سیدنی و ملبورن دو شهر بزرگ و ساحلی استرالیا بوده و هستند. در اوایل قرن 20 میلادی سیدنی با پایتختی ملبورن به مخالفت پرداخت و نهایتاً توافق کردند منطقهای دیگر را با نام «منطقه پایتخت استرالیا» برای طراحی و ساخت یک پایتخت زیبا در نظر بگیرند. نام پایتخت یعنی «کانبرا» از یک زبان قدیمی در منطقه گرفته شده و به معنای «محل ملاقات» است. کار ساخت شهر به دو معمار از شیکاگو سپرده شد و حدود 20 سال طول کشید. نهایتاً در 1927 میلادی، کانبرا پایتخت رسمی استرالیا شد.
ساختمانهای دولتی کانبرا در دایرهای دور پرچم استرالیا گردآمدهاند
3- دلایل اقتصادی و اجتماعی
در 1960 ریودوژانیرو که به شدت شلوغ شده بود ( و هنوز هم هست) و همواره به دلیل ساحلیبودن، خطر تهدید نظامی از دریا را بالای سر خود داشت، پایتختی برزیل را به شهری پیشساخته و مرکزی تر به نام برازیلیا واگذار کرد تا شاید مشوقی برای کاهش شتاب افزایش جمعیت در سواحل برزیل نیز باشد. کوبیچک رئیس جمهور وقت برزیل به قول خودش 50 سال عمران و آبادی را در عرض 5 سال محقق ساخت. اُسکار نیه مِیِر از معماران معروف برزیل نقش محوری را طراحی و ساخت برازیلیا داشته است. مرکزیترشدن پایتخت آنقدر برای برزیلیها خواستنی بود که در قانون اساسی خود نیز گنجانده بودند.
برازیلیا نماد رؤیای توسعه برزیل است
به نظر می رسد تغییر پایتخت در برزیل عمدتاً جزئی از پروژه برزیلی ها برای ساخت یک کشور توسعه یافته بوده است. از این رو بزازیلیا را بسیاری نماد موفقترین انتقال پایتخت به یک شهر پیشساخته دانسته اند اما این تصور چندان درست نیست. ساخت برازیلیا حدود 2 تریلیون دلار هزینه داشت و همین دولت را مشکلات متعددی در تنطیم بودجه سالهای بعد روبرو ساخت. قرار بود اختلاف طبقاتی در پایتخت نباشد و مانند سایر شهرهای برزیل، خیابانها پر از کارتن خواب نباشد، اما حتی قبل از تکمیل ساخت پایتخت نیز محلات فقیرنشین تشکیل شده بود. نهایتاً اینکه قرار بود نقشه پایتخت به شکل یک هواپیمای بزرگ باشد، اما در این کار نیز توفیق چندانی حاصل نشده است.
پایتخت جدید برخلاف عمده شهرهای بزرگ برزیل، ساحلی نیست
اسلامآباد در دهه 1960 با دقت و به شیوهای مدرن ساخته شد تا در 1974 رسماً جایگزین کراچی شود. یکی از اهداف این کار که عمدتاً توسط ایوبخان رئیس جمهور وقت پاکستان شکل گرفت، توزیع ثروت در همه پاکستان و کاهش تمرکز بر جنوب کشور به ویژه شهر کراچی بود ضمن اینکه کراچی به دلیل ازدحام وحشتناک جمعیت، تقریباً غیرقابلسکونت شده است. همچنین از آنجا که پاکستانیها به شدت با هند منازعه داشته و دارند، اسلامآباد را از این رو برگزیدند که هم در معرض خطر حملات دریایی نبود و هم در کنار شهر نظامی راولپندی قرار داشت. بگذریم که چون دهلی نو پایتخت هند، پیشساخته بود، پاکستان هم در رقابت با هند دوست داشت یک پایتخت بسازد!
هتل سنتاروس پس از تکمیل، چهره اسلامآباد را مدرنتر خواهد داد
ابوجا به دلیل موقعیت مرکزی، دسترسی آسان، آب و هوای عالی، تراکم جمعیتی اندک و امکان گسترش آن به اطراف در سالهای آتی، در 1991 میلادی جایگزین لاگوس شد که داشت از افزایش بی رویه جمعیت در پرجمعیت ترین کشور آفریقایی میرنجید. پیشنهاد تغییر پایتخت در 1975 از رأس هرم سیاسی یعنی ژنرال محمد داده شد و نهایتاً پس از تکمیل پایتخت جدید، ژنرال ابراهیم بابانجیدا رئیس جمهور وقت نیجریه حکومت را به ابوجا منتقل کرد. ابوجا که در 480 کیلومتری شمال شرق لاگوس قرار دارد، به دلیل ارتفاع 260 متری از دریا، هوای خنکتر و رطوبت کمتری نسبت به پایتخت سابق داشته و از همه اینها مهمتر، موقعیت آن به گونهای است که اقوام سه گانه «یُروبا، ایگبو و هاسافولانی» کمتر احساس تبعیض میکنند.
مسجد ملی ابوجا یکی از اماکن دیدنی نیجریه است
ابوجا در طول دهه 1980 میلادی برای اسکان جمعیت اولیه 25000 نفری در دو بخش توسط مهندسان دانشکده معماری دانشگاه «احمدو بلو» (واقع در شهر شمالی زاریا در نیجریه) ساخته شد. پارلمان، ادارات دولتی، دیوان عالی، شهرداری و ... در مرکز شهر قرار دارند و مناطق مسکونی، فروشگاه ها، دانشگاه و فرودگاه ابوجا در اطراف این ناحیه مرکزی ساخته شده که از زیباترین نقاط آن، مسجد ملی و کلیسای ملی نیجریه است. برق شهر از رود نیجر در 75 کیلومتری جنوب ابوجا از طریق خطوط فشار قوی منتقل می شود. اکنون تپههای سرسبز چوکوکو به یکی از پایتختهای پیشساخته جهان تبدیل شده است.
پایتخت رسمی مالزی همچنان کوالالامپور است اما به دلیل شلوغی بیش از حد این شهر و ترافیک سرسام آور (که بخشی از آن به دلیل حضور گردشگران است)، از سال 2002 میلادی ادارات دولتی، نخست وزیری و مراکز قضایی به منطقهای در حاشیه آن یعنی پاتروجایا منتقل شد تا هم مدیریت شهر آسانتر شود و هم مراجعه به ادارات دولتی و نهادهای قضایی ممکن شود. پاتروجایا منطقهای پیشرفته از نظر فناوری ساختمانی و صنایع ارتباطی و الکترونیک است. پارلمان همچنان در کوالالامپور تشکیل میشود.
کوالالامپور شلوغ ولی زیباست
4- دلایل طبیعی
در سال 1961 میلادی طوفان مهیب هَتی پایتخت هندوراسِ انگلیس (این گونه گفته می شد تا با هندوراسِ اسپانیا اشتباه نشود) یعنی شهر بِلیز را به شدت به هم ریخت. بسیاری از اسناد مملکتی نابود شد و کشور عملاً دچار تعلیق سیاسی شد. در نتیجه سیاستمداران در 1970 تصمیم گرفتند به شهر بِلموپان که در ناحیه مرکزی کشورشان قرار داشت مهاجرت کنند. این کشور کوچک که در آمریکای مرکزی قرار دارد، در 1973 به بلیز تغییر نام داد و در 1981 استقلال یافت.
طوفان «هتی» چیز زیادی از شهر بلیز باقی نگذاشت
آستانه مدت زیادی نیست که مسکن شهریاران قزاق شده است. پیشتر آلماتی در جنوب این کشور به عنوان پایتخت برگزیده شده بود. فروپاشی شوروی و استقلال قزاقستان بهانه خوبی بود تا پایتخت کشور در 1997 میلادی به آق ملا منتقل شود که برخلاف آلماتی، فضای بیشتری در اطراف خود برای رشد دارد، زلزله های کمتری را تجربه کرده است، فاصله بیشتری با تلاطمات سیاسی آن دوره در همسایگان جنوبی قزاقستان داشت و به مسکن روس تباران در قزاقستان نزدیکتر است. نام شهر را نیز به «آستانه» به معنای پایتخت تغییر دادند. تغییر پایتخت همچنین کمک زیادی به رشد اقتصادی شمال قزاقستان کرد که پیشتر به آن کمتوجهی شده و نارضایتیهایی را برانگیخته بود. با این حال آب و هوای آستانه چندان مساعد نیست. پایتخت جدید در زمستان با سرمای سیبری پوشانده می شود و در تابستان مورد هجوم پشههای غول پیکر قرار می گیرد.
قزاقها پایتخت جدید خود را به معماران خوشسلیقهای سپردند
پایتختهایی که شاید عوض شوند
علاوه بر ایران که بدان خواهیم پرداخت، سران برخی کشورهای جهان اعلام کردهاند در حال بررسی تغییر پایتخت خود هستند:
اولین بار اوایل قرن 20 بود که سخن از تغییر پایتخت اندونزی به میان آمد و آخرین بارِ آن در سال 2010 میلادی. با این حال هنوز که هنوز است جاکارتا این شهر پرجمعیت، پایتخت کشور 13 هزار جزیرهای اندونزی است.
جاکارتا زندگیهای متفاوتی را در خود جای داده است
بانکوک به سختی با سیلهای متوالی دست و پنجه نرم میکند. شرکتهای خارجی به ویژه چینی که در بانکوک دفتر و کارخانه دارند، شرکتهای ماشینسازی، صنایع رایانه، همه و همه بارها آسیب دیدهاند و تداوم این وضعیت موجب کاهش سرمایهگذاری در تایلند میشود. علاوه بر این بیماریهای زیادی در نتیجه ماندگاری آب های متعفن در بانکوک و اطراف آن به وجود آمده است. بدتر از همه اینکه به دلیل تغییرات آب و هوایی در جهان و افزایش سطح آبهای آزاد، بخش اعظم بانکوک در چند دهه آتی زیر آب خواهد رفت. از این رو ظاهراً در بلندمدت راهی جز انتقال پایتخت باقی نمیماند. متاسفانه اختلافات سیاسی در میان نخبگان تا کنون مانع از تصمیمگیری قاطع در این زمینه شده است. شاید یکی از علل این تعلل را بتوان قدمت بانکوک به عنوان پایتخت دانست. بانکوک بیش از 230 سال است که پایتخت تایلند بوده است. پیش از بانکوک، سوخاتای، چیانگ مای و اَیوتایا هر یک به مدت چند قرن پایتخت تایلند (پادشاهی سیام سابق) بودهاند.
مردم بانکوک به سیل و آبگرفتگی عادت کردهاند
سه سال پیش بود که تقریباً همزمان با استقلال سودان جنوبی، سخن از تغییر پایتخت به میان آمد. دولت این کشور تصمیم خود را مبنی بر انتقال پایتخت از جوبا به شهری پیشساخته در مرکز کشور به نام رامشیل اعلام کرد اما همان زمان نیز به نظر میرسید این کشور با مشکلات بسیار مهمتری روبرو است به گونه ای که این پروژههای پرهزینه را نمیتواند نهایی کند.
سنتیگو دِل استرو قدیمیترین شهر آرژانیتن است با حدود 25 هزار نفر جمعیت در حدود 1000 کیلومتری شمال غرب بوینسآیرس. فرندانز رئیس جمهور فعلی چندی پیش در شهر حضور یافته و گفت شاید به زودی اینجا پایتخت آرژانتین شود زیرا کنگره چنین پیشنهادی را به من مطرح کرده، شاید هم منطقه دیگری را به شیوه ای مدرن طراحی کرده و بسازیم.
آیا واقعاً ساحلیبودن بوینسآیرس برای آرژانتین تهدیدزا است؟
پایگاه ایندیپندنت بر این باور است که این سخنان، تنها یک تبلیغ انتخاباتی است زیرا اولاً رقیب فرناندر یعنی جولیان دامینگز احتمالاً به عنوان برنامه اصلی خود در انتخابات آتی، طرح تغییر پایتخت را به تقلید از همسایه و رقیب آرژانیتن، یعنی برزیل مطرح خواهد کرد و فرناندز می خواهد این برگ برنده را از وی بگیرد؛ ثانیاً دولتی که در پرداخت بدهیهای خود مانده و اخیراً اعتصابات گسترده را در برخی نقاط کشور تجربه کرده، چگونه میتواند این طرح را از نظر مالی توجیه کند؟! البته پیش از این نیز بارها طرح انتقال پایتخت به نقطه مرکزیتری در آرژانتین مطرح شده ولی هیچگاه به نتیجه نرسیده است.
تغییر پایتخت در ایران
ایران بارها دچار تغییر پایتخت شده است. ممالکی که به تعداد ایران، پایتخت خود را تغییر داده اند، به انگشتان یک دست نیز نمیرسند. دو علت اصلیِ این امر، یکی تاخت و تاز اقوام متعدد و تغییر پیاپی رژیم سیاسی ایران است و دیگری تاریخچه بلندِ این خطه از جهان در امر حکومتداری. اما به هر حال باید اذعان کرد که تغییر مکرر پایتخت در ایران، نشانه خوبی نیست.
تختجمشید، مشهورترین نشانيِ بازمانده از پایتختهای باستانی ایران است
اَنشان نخستین پایتخت ایران در تاریخ مکتوب است. این شهر که در جنوب غرب ایران کنونی بوده و بعدها پاسارگاد و تختجمشید در کنار آن بنا شده است، دست کم از بیش از پنج هزار سال پیش در تاریخ اکدیها، سومریها و ایلامیها نقش محوری ایفا کرده است. پس از آن اکباتان به عنوان پایتخت مادها شناخته شد، پاسارگاد و شوش (در خوزستان کنونی) دو پایتخت مهم امپراتوری هخامنشی بوده و تیسفون (یا مدائن در عراق کنونی) و دامغان (یا صددروازه در استان سمنان کنونی) پایتختی سلسلههای اشکانی و ساسانی از آن خود کردند. پس از فتح ایران توسط مسلمانان، این سرزمین تا حدود دو قرن در قالب چند استان، جزئی از خلافت اسلامی بود. تا اینکه طاهریان، صفاریان، علویان و سامانیان حکومتهای مستقلی را به مرکزیت نیشابور، زرنج (در افغانستان کنونی)، آمل، بخارا و سمرقند (هر دو در ازبکستان کنونی) تشکیل دادند.
تهرانیها بیش از سیگاریها دود میخورند
پس از آن نوبت به ترکها، مغولان و تیموریان رسید که به غزنین (در افغانستان کنونی)، ری، مراغه (در آذربایجان شرقی کنونی)، سلطانیه (در زنجان کنونی)، تبریز، سمرقند و هرات (در افغانستان کنونی) شانس پایتختی دادند. در بخشهایی از این دوره به ویژه پس از حمله مغول، ایران عملاً تحت سیطره حکومتهای دیگر قرار داشت تا اینکه صفویان در ایران حکومتی ملی تشکیل دادند و امپراتوری ایران را احیا کردند. تبریز، قزوین و سپس اصفهان پایتخت صفویان شد. با سقوط صفویان به دست افغانها، مشهد توسط نادر، شیراز توسط کریمخان و نهاتیاً تهران توسط آغامحمدخان قاجار به عنوان پایتخت ایران شناخته شد. میبینید که پایتخت ایران در سرتاسر این سرزمین (به جز کویر مرکزی فلات ایران) دور زده است اما ظاهراً این پایان ماجرا نیست.
تهران تا حدود صد سال پیش، همین چند محله بود!
طرح انتقال پایتخت از تهران بارها پس از انقلاب اسلامی مطرح شده و در آخرین مورد، کمیتهای جهت بررسی این موضوع در وزارت راه و شهرسازی در دولت یازدهم تشکیل شده است. از نگاه هوادارانِ این امر، دو دلیل اصلی برای تغییر پایتخت وجود دارد که در نگاه اول، هر کدام به تنهایی برای اقناع سیاستمداران کفایت می کند:
- دلیل طبیعی یعنی قرارگرفتن روی گسلهای متعدد: نقشه گسلهای تهران نشان میدهد تهرانِ قدیم، امنترین قسمت شهر است و هر چه بعدها در ارتفاعات، جنوب، شرق و غرب ساخته شده، عملاً روی گسل قرار دارد. مشکل اصلی بلیز پایتخت پیشین کشور بلیز، توکیو پایتخت فعلی ژاپن و بانکوک پایتخت فعلی تایلند نیز همین بلایای طبیعی است.
- دلیل اقتصادی-اجتماعی یعنی جمعیت و ازدحام غیرقابلکنترل: این امر نتیجه غیرقابلاجتنابِ مرکزیت تهران از لحظات سیاسی، صنعتی، آموزشی و خدماتی-درمانی است. از آنجا که در طول 200 سال اخیر، منابع مالی کشور عمدتاً در تهران صرف میشده، بسیاری از ایرانیان خود را به تهران رساندهاند تا مورد تبعیض واقع نشوند. این جدا از اقوام و عشایری است که شاهان در اوایل قاجاریه به تهران آوردند تا از پایتخت جدید حفاظت شود. مشکل اصلی لاگوس پایتخت پیشین نیجریه یا جاکارتا پایتخت فعلی اندونزی نیز همین معضل اقتصادی-اجتماعی است.
برج بینالملل با بیش از 160 متر ارتفاع، بلندترین برج مسکونی در ایران است
ایجاد یک پایتخت پیشساخته در وضعیت فعلی با وجود مشکلاتی که کشور در تنظیم بودجه دارد، قابل توجیه نیست. ضمن اینکه به احتمال زیاد، خیلی زود به بسیاری از مشکلات تهران دچار خواهد شد. از این رو سه گزینه به ترتیب اولویت وجود دارد:
- اول اینکه تهران پایتخت بماند ولی با یک مدیریت متمرکز از بار مشکلات آن کاسته شود و به تدریج به یک شهر مناسب و زیبا جهت پایتختی تبدیل شود. دراین مورد باید مرکزیت درمانی، صنعتی و دانشگاهی تهران کمرنگ شود، بافت فرسوده آن بازسازی شود و بر سرعت، سهولت دسترسی و ارزانی وسایل حمل و نقل عمومی تمرکز شود. طبیعتاً برنامه مشخص با زمانبندی دقیق، نیاز اصلی برای این کار است و مدیریت متمرکز شهر نیز باید در دست یک نهاد منتخب (شهرداری یا کمیتهای در دولت) قرار گیرد زیرا هماکنون شهرداری، نیروهای نظامی و انتظامی، ارگانهای حاکمیتی، وزارتخانهها و ادارات دولتی و ... هر کدام تقریباً به صورت موازی در تهران اقدام میکنند. گزینه نخست هم به نفع تهران و هم به نفع شهرهای دیگر در کشور است (زیرا توزیع متوازنِ امکانات و بودجه در کشور یکی از اجزای اصلی این برنامه است)، به شرط آنکه هدف اصلی را فراموش نکنیم و در خلال این برنامه میان-مدت، منافع شخصی، گروهی و قومی خود را دخالت ندهیم.
- دوم اینکه مانند سران مالزی، ادارات دولتی و قضایی را به محلی در نزدیکی تهران منتقل کنیم که از گسلهای زمین، فاصله داشته باشد. این طرح علاوه بر اینکه زلزله را از یک تهدید سیاسی خارج میکند، هزینه کمتری نسبت به انتقال کامل پایتخت دارد. زیرا نیاز نیست مسئولان کشور اثاثکشی کنند یا مسیرهای بینشهری برای دستیابی نقاط مختلف کشور به پایتخت جدید ایجاد شود. همچنین به دلیل نزدیکی به پایتخت جدید، امکان بازسازی تدریجی تهران برای جلوگیری از فاجعه انسانی را فراهم میسازد. دو شرط مهم برای این اقدام، ایجاد حمل و نقل صددرصد عمومی برای ارتباط میان شهر فعلی با منطقه حومهای جدید و همچنین جلوگیری از ساخت و ساز و تملک اراضی در اطراف ارگانهای انتقالیافته است. در غیر این صورت، به زودی منطقه جدید به یکی از محلات تهران، با همان معضلات تبدیل میشود.
- سوم اینکه به سراغ شهرهای دیگر برویم و پایتخت جدید را در مرکز آنان یا در حومه آن شهرها تأسیس کنیم. عمده نامزدهای مطرحشده برای پایتختی ایران در مناطق مرکزی قرار دارند یعنی در استانهایی چون قم، اصفهان و مرکزی. این مناطق دسترسی بیشتری به همه نقاط کشور و همچنین فضای بیشتری برای رشد در اطراف خود دارند، ضمن اینکه از دو خطر در ایمن هستند: بروز زلزله و نارضایتی قومی. مورد دوم از آن جهت است که اطراف ایران اقوام متعددی قرار دارند و قراردادن پایتخت در مسکن یک قوم موجب بدبینشدن سایر اقوام به آنان و رواج شایعاتی مبنی بر لابی آن قوم جهتِ تصاحب پایتختیِ ایران خواهد شد. البته انتخاب شهر جدید باید آنچنان علمی و مورد اجماع باشد که در مورد شهرهای مرکزی ایران نیز چنین شائبهای به وجود نیاید زیرا مهمترین انگیزه این لابیگری میتواند این باشد که اولین تأثیر اعلام طرح تبدیل یک شهر به پایتخت جدید، گرانشدن زمینهای آن منطقه است. نکته دیگر اینکه برخی معتقدند تا مرکزیت سیاسی از تهران منتقل نشود، توسعه واقعی در شهرهای دیگر رخ نخواهد داد و تنها راه این توسعه، انتقال پایتخت به مناطق محروم و شهرهای دیگر است (مانند انتقال پایتخت قزاقستان و پاکستان به منطقه محروم شمالی). اگر چه بهرهای از حقیقت در این سخن نهفته است، اما اگر بخواهیم به این شیوه تمام نقاط کشورمان را توسعهیافته کنیم، احتمالاً باید به تعداد استانهای کشور، تغییر پایتخت داشته باشیم!
جمع بندی
یکی از جریانهای اثرگذار در انتقال پایتخت کشورها، نوسازی و توسعه بوده است. در واقع تنشهای مختلف در دوران گذار از وضعیت سنتی به وضعیت مدرن که نتیجه بینظمی اقتصادی-اجتماعی ناشی از بروز اختلاف میان نخبگان سنتی و مدرن است، برخی سیاستمداران را به فکر تغییر پایتخت انداخته و گاهی نیز تغییر آن را غیرقابلاجتناب ساخته است. تهران نیز اگر چه سود بسیاری از توسعه برده، اما از اینگونه نتایج منفی دوران گذار نیز بیبهره نبوده است. نوشتار حاضر تلاش کرد تا برخی از مهمترین تجربیات جهانی در تغییر پایتخت را به صورت مختصر مرور کند و سرنخهایی به دست پژوهشگران و مسئولان کشور بدهد تا به سه گونه از تجربیات یادشده بهره گیرند:
- اول اینکه بدانیم پایتخت بسیاری از کشورها با مشکلاتی شبیه پایتخت ایران دست و پنجه نرم میکردهاند. در این میان برخی از آنان در حال مدیریت مشکل پایتخت خود هستند (مثل ژاپن و اندونزی) و برخی پایتخت را جابجا کردند. بنابراین برای کشور ما نیز هر دو گزینه وجود دارد و باید با توجه به شرایط ویژه تهران یکی را به درستی برگزینیم.
- دوم اینکه اگر نیت تغییر پایتخت خود را داریم، باید ابتدا به تجربیات کشورهای مختلف در انتقال کامل پایتخت (پایتخت جدید در کجا قرار گیرد، چه امکاناتی برای آن ضروری است، چقدر هزینه و وقت و کار نیاز دارد، معماری و شهرسازی آن به چه صورتی باشد ...) یا انتقال بخشی از آن (مانند مالزی) توجه کنیم. کشورهایی چون تانزانیا که تصمیم به انتقال پایتخت خود گرفتند به دلیل عدم توجه به همین مسائل، این پروژه را به صورت ناقص پیش بردند و در واقع بدون برنامهای مشخص و مناسب،ناکام ماندهاند. مبادا کشور ما نیز دچار همان ناکامی گردد! انتقال پایتخت باید چنان حرفهای و هدفمند و بدون اغراض شخصی و منافع جناحی و گروهی صورت گیرد که دولت به اسراف بیتالمال دچار نشود و به پرستیِِژ بینالمللی ایران صدمه نخورد.
- سوم اینکه با مرور تجربیاتی که چند دهه از آنها گذشته،خواهیم دانست چه باید کرد تا پس از انتقال پایتخت یا حل مشکلات پایتخت فعلی، دوباره به معضلات گذشته یا معضلات جدید دچار نشویم. برازیلیا مانند سایر شهرهای برزیل دچار شکاف طبقاتی شد و آستانه با سرمای شدیدی در فصول سرد سال، مواجه است.
آیا کشتی سلیمان، تهران را به سمت نقطهای دیگر از ایرانِ پهناور ترک خواهد کرد؟
منابع: